مرکز اسناد انقلاب اسلامی

به بهانه سالروز درگذشت آیت‌الله کاشانی
دکتر محمود شروین از نزدیکان آیت‌الله کاشانی در خاطرات خود از دیدار جالب آیت‌الله با هدنرسن سفیر وقت امریکا در ایران می‌گوید. در این مذاکرات آیت‌الله گله و ایرادات حقه‌ی ملت ایران را از سیاست آمریکا - که در قضیه ی نفت همه جا از انگلیس حمایت کرده‌اند- بیان داشته و خاطرنشان ساخت که تنها راه جلب افکار عمومی ایران این خواهد بود که آمریکا در سیاست خود تغییر فاحشی به نفع ایران بدهد.
به روایت علی امینی
انتخابات نمایشی و فرمایشی دوران پهلوی علاوه بر اینکه با تخلف و تقلب گسترده همراه بوده، عدم اقبال عمومی را هم به همراه داشته است. علی امینی که در دوران رژیم پهلوی سمت نخست‌وزیری را بر عهده داشت در خاطرات خود روایت جالبی از نحوه برگزاری انتخابات و دلیل عدم مشارکت مردم را مطرح کرده است.
به بهانه انتشار خاطرات قاضی چارلز براور درباره پرونده ایران - کنترا
پس از افشای ماجرای مک‌فارلین یا همان ایران-کنترا در ایالات متحده که رسوایی بزرگی برای رونالد ریگان به بار آورد، سناتور ایالت تگزاس، جان تاور مسئولیت یافت که هیئت تحقیق و تفحصی در باب میزان اطلاع و نقش رونالد ریگان در ماجرای ایران-کنترا تشکیل دهد. این کمیسیون گزارش خود را در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۸۷(۷ اسفند ۱۳۶۵) اعلام کرد.
خاطره ناطق‌نوری از مسئله سلمان رشدی در سیاست خارجی؛
گفتم‌: «ببینید آقای‌ فیشر، می‌گویید آزادی‌ است‌، یک‌ نویسنده‌ به‌ پیغمبر فحش‌ بدهد، ما حالا فحش‌ به‌ پیغمبر را هم‌ جواب‌ می‌گوییم‌، اما امام‌ ما هم‌ آزاد بود فتوایش‌ را بدهد. شما چرا از فتوا ناراحت‌ می‌شوید. تنها امام‌ هم‌ نیست‌ که‌ این‌ فتوا را داده‌اند. قبل‌ از امام‌، علمای‌ پاکستان‌ فتوا دادند و برای‌ این‌ کار شهید دادند. در عربستان‌ هم‌ فتوا دادند. امام‌ هم‌ نظرشان‌ را داده‌اند، چرا شما از این‌ ناراحتید
خاطرات منتشرنشده حسن روحانی
حسن روحانی از اعضای وقت هیئت مذاکره‌کننده ایران در خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط کرده است به روایت مسئله اروند پرداخته است.
به روایت طاهره لباف
سال دوم بود که باز در اعتصابات شرکت کردم. گارد دانشگاه آمد مرتب اخطار کرد که متفرق شوید و گرنه ما شما را می‌زنیم. به همین دلیل یک دفعه گاز اشک‌آور زد و شروع کردند با باتوم به جان دانشجوها افتادند. صف‌های جلو خانم‌ها و صف‌های بعد آقایان بودند. فرار کردیم. یک دفعه کفشم در گل فرو رفت، دو تا از این گاردی‌ها به من رسیدند و شروع کردند من را زدن که دیگر نفهمیدم چه شد. چشم باز کردم، گویا دانشجوهای پسر رسیده بودند، جلوی این‌ها را گرفته بودند و من را بیمارستان آورده بودند. تا غروب بیهوش بودم.
خاطرات شنیده نشده حجت الاسلام پورمحمدی از دوران مبارزات انقلاب؛
رفتیم سراوان که آنجا از مرز عبور کنیم و به پاکستان برویم. آنجا اول رفتیم دیدن آیت‌الله خامنه‌ای، چون قبل از این هم یک دور رفته بودیم، دوباره رفتیم ایرانشهر به دیدن ایشان، از آنجا آمدیم سراوان که به مرز برویم. رفتیم خدمت ایشان گفتیم داستان این است، گفت خیلی خوب است، خیلی کار خوبی است، یک پولی هم ایشان به ما دادند و گفتند این پول هم همراه شما باشد و بروید.
به روایت دریادار حبیب‌اللهی
به جایی رسید که طرح [کودتا] حاضر شد. حاضر شدن طرح همان و شورش نیروی هوایی همان. یعنی قبل از این‌که این طرح زمینه‌ای پیدا کند که دیگر بنشینیم با آقای نخست‌وزیر راجع به اجرای طرح و … شورش نیروی هوایی شد. شورش نیروی هوایی را یک دو روز اول ربیعی به سادگی گرفت، بعد توسعه که پیدا کرد در دفتر نخست‌وزیر جلسه تشکیل شد. این‌جا معلوم شد که مسئله بزرگ‌تر از آن است... تمام بالای پشت‌بام‌ها همه مسلح ریختند.
روایتی از روزهای زندان
یکی از تفریح‌های ما این بود که ساعتی دور هم می‌نشستیم و بنا می‌گذاشتیم که هرکس یکی دو شعر با صدا بخواند. برای بعضی از دوستان، خواندنِ با صدا  سخت بود، ولی با اصرار همه را وادار می‌کردیم و زمینه جالبی بود. در نظر بگیرید که آواز خواندن آقایان طالقانی و منتظری چه صحنه دلپذیری می‌سازد!
اسدالله بادامچیان از مبارزان نهضت اسلامی و یکی از شاهدان عینی ماجرای فیضیه در فروردین 1342 طی گفتگویی با پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مشاهدات خود در آن روز اشاره کرده است.
تازه های کتاب