تاریخ اجتماعی؛ تکدی‌گری در عکس‌های تاریخی

نشانه‌ها؛ راوی آسیب اجتماعی یا خرده فرهنگ

عکس لید
تکدّی‌گری به عنوان آسیب اجتماعی  پدیده‌ای  پیچیده و دارای ابعاد و انواع گوناگون است.  کم و بیش با آغاز مشروطیت دگرگونی‌هایی جدی در پیکربندی گفتمانی تکدی‌گری رخ داد. گدایان که پیش‌تر عنصرِ عادی ولو ناخوشامدِ منظره‌ شهر بودند، طی فرایندی تدریجی اما قاطع، به نوعی دیگریِ مجرم، آلوده، و خطرناک تبدیل شدند. پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال آسیب‌های اجتماعی ناشی از این جنگ اذهان فعالان اجتماعی به سمت و ‌سوی تأسیس بنگاه‌های خیریه برای رفع اینگونه آسیب‌ها جلب شد. در این دوره به دلیل بازتاب مسائل اجتماعی در آثار ادبی و سینما و سایر رسانه‌ها دامنه آگاهی‌های اجتماعی و ضرورت رفع آسیب‌های اجتماعی بیشتراحساس شد. فعالیت گروه‌های چپی و آرمان‌های آنها برای کمک به فرودستان و مطالبه شرایط معیشتی برای کارگران نیز زمینه‌ای برای توجه بیشتر به امور اجتماعی پدید آورد.
پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۷

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در پنجمین مقاله از سری مقالات عکس و تاریخ و به دنباله بحث فرودستان که در مقاله واقعی اما کاذب آورده شد، اینبار به سراغ بخش دیگری از فرودستان یعنی تکدی‌گران می‌رویم.

تکدّی‌گری به عنوان آسیب اجتماعی  پدیده‌ای  پیچیده و دارای ابعاد و انواع گوناگون است.  تکدی در بستر جامعه و  متأثر  از عوامل ساختاری جامعه بر نحوه بروز تکدّی‌گری، عوامل فرهنگی و شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی پدید می‌آید؛  ازاینرو رشد گونه‌های مختلف آن تأثیر می‌گذارد. درواقع بین جامعه و پدیده تکدّی‌گری کنش و واکنش و تأثیرات متقابل وجود دارد؛ به عبارت روشن‌تر تکدّی‌گری در بستر جامعه تکوین می‌یابد و پس از پیدایی نیز بر جامعه تأثیر می گذارد.

چه در مطالعات پژوهشی و چه در بحث‌های حوزه‌ عمومی، مفهوم تکدی‌گری غالباً تخته‌بند نوعی درک شِی‌واره‌ و فراتاریخی است. به این معنی که گویی با پدیده‌ای سر و کار داریم واجد ماهیتی ثابت که همواره در جوامع بشری وجود داشته و در این یا آن دوره، صرفاً قبض و بسط می‌یافته یا شکل‌های مختلفی به خود می‌گرفته است. نمی‌توان گفت این تصور به کل بیراه است. به یک معنا، گداها همواره وجود داشته‌اند. گدایی در ایران پیشامدرن‌ هم جزئی دائمی از چشم‌انداز شهری را تشکیل می‌داده. اما برای فهم پویش‌های معاصر تکدی‌گری، بیش از پیوستگی‌ها باید به سراغ گسست‌هایش رفت؛ بیش‌ از واقعیت هستی‌شناختی، سراغ واقعیت برساخته‌اش رفت.

کم و بیش با آغاز مشروطیت دگرگونی‌هایی جدی در پیکربندی گفتمانی تکدی‌گری رخ داد. گدایان که پیش‌تر عنصرِ عادی ولو ناخوشامدِ منظره‌ شهر بودند، طی فرایندی تدریجی اما قاطع، به نوعی دیگریِ مجرم، آلوده، و خطرناک تبدیل شدند. به این معنا، تکدی‌گری به مثابه نوعی جرم، و موضوع حکمرانی دولت، به مثابه نوعی پاتولوژیِ اجتماعی، به طور تاریخی ساخته شد، نه این‌که به طور طبیعی وجود داشته بوده باشد. به این معنا که برآمد گدایی به شکلی که امروز با آن مواجهیم، کیفیتی تماماً خودبه‌خودی و غیرعامدانه نداشته، بلکه پای سلسله‌ای از جد و جهدها و سیاست‌گذاری‌ها و آزمون و خطاها و مقاومت‌ها در میان بوده است.

رابرت کرانت واتسن وابسته سفارت انگلیس در دربار ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجاردر کتاب «تاریخ ایران از ابتدای قرن نوزدهم تا سال1858» به فراوانی چشمگیر گدایان در همه شهرهای ایران اشاره می‌کند و مدعی می‌شود شمار آنان در پایتخت به اندازه‌ای زیاد شده بود که «در سال1863میلادی (1280ه. ق.) تمام فقرا از گدایی در شهر ممنوع شدند.» او از متکدیان دوره قاجار با عنوان «گروه عظیم گدایان» یاد می‌کند. قهرمان میرزا عین‌السلطنه شاهزاده قاجاری  در کتاب  «روزنامه خاطرات عین‌السلطنه» بارها از حضور پررنگ و گسترده گدایان در شهر و جاده‌های ایران عصر قاجار یاد کرده است. او ضمن نشان دادن گونه‌های مختلف تکدّی‌گری از تکدی  آشکار و پنهان سخن گفته است. یکی از گونه‌های تکدّی‌گری که در روایت‌های عین السلطنه نشانی از آن می‌توان یافت تکدی پنهان است؛ اینگونه تکدی را  می‌توان  در رفتار معرکه‌گیران، مارگیران و سایر افرادی  مشاهده  کرد  که ازطریق  نمایش با حیوانات در معابر عمومی از مردم  پول  مطالبه می‌کردند. با اشاره به شیوع همیشگی وبا و حصبه در جامعه ایران عصر قاجار می‌نویسد: «اغلب خانواده‌ها به‌قدری پول دوا و حق‌القدم طبیب داده‌اند که دیگر نان شب و یک تکه اسباب ندارند. فنای محض شده‌اند و باید گدایی بکنند.»

در دوره پهلوی اول دولت طرح‌های متعددی را برای جمع‌آوری و ساماندهی متکدیان انجام داد. روزنامه ها و مطبوعات آن روزگار ازجمله منابع معتبری‌اند که ضمن گزارش تفصیلی وضعیت بی خانمان‌ها و متکدیان، از اقدامات انجام شده در زمینه گردآوری آنها گزارش‌هایی را منتشر کرده‌اند. براساس این گزارش‌ها یکی از راه‌های تأمین هزینه ساماندهی متکدیان، درخواست‌های دولت از مردم برای پرداخت اعانه و همکاری بود که این کار به صورت‌های مختلف مانند چاپ قبض و دعوت از ثروتمندان شهرها به انجام می‌رسید. فراخواندن و دعوت ثروتمندان شهرها به برپایی مهمانی‌ها و مراسم جمع‌آوری اعانه نیز زمینه‌های تشکیل انجمن‌های خیریه را میان مردم فراهم می‌کرد. اهتمام دولت در جمع‌آوری گدایان و  بی‌خانمان‌ها و زدودن آثار فقر از چهره شهرها کاری پیوسته بود؛ اما با هجوم بیکاران و مهاجران شهرهای دیگر به تهران نتیجه چندانی به دست نمی‌آمد و دائم بر معضلات شهری افزوده می‌شد.

پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال آسیب‌های اجتماعی ناشی از این جنگ همچون فقر، بیماری، بیکاری، تکدیّ‌گری، بزهکاری و ... اذهان فعالان اجتماعی به سمت و ‌سوی تأسیس بنگاه‌های خیریه برای رفع اینگونه آسیب‌ها جلب شد. در این دوره به دلیل بازتاب مسائل اجتماعی در آثار ادبی و سینما و سایر رسانه‌ها دامنه آگاهی‌های اجتماعی و ضرورت رفع آسیب‌های اجتماعی بیشتراحساس شد. فعالیت گروه‌های چپی و آرمان‌های آنها برای کمک به فرودستان و مطالبه شرایط معیشتی برای کارگران نیز زمینه‌ای برای توجه بیشتر به امور اجتماعی پدید آورد.

در مجموعه عکس‌های حاضر دال‌های صریح و ضمنی بسیاری برای بررسی نوع، سن، جنسیت و... تکدی‌گری می‌توان مشاهده کرد.

نشانه‌ها؛ راوی آسیب اجتماعی یا خرده فرهنگ

در عکس حاضر دال های صریح قابل مشاهده زن و کودک بودن سوژه عکاس است. اما توضیحات این عکس که در آرشیو مرکز اسناد ثبت شده است نشان می‌دهد که این زن یک متکدی بوده در دوره پهلوی بوده است. در شناسایی دال‌های ضمنی عکس می‌توان به زن بودن متکدی اشاره کرد. همین مورد ذهن را به سمت پرسش چند سوال مهم می‌کشاند. زنان چرا بر تکدی‌گری ورود کردند؟ آیا معضلات اقتصادی و سرپرست خانواده بودن آنها را به این امر کشانده است؟ دال قوی که در اینجا وجود دارد همان زن بودن است که نشان می‌دهد زنان نیز بنا بر شرایط دوره زیسته خود وارد تکدی‌گری شده‌اند. همراه بودن بچه با زن می‌تواند نشان از این باشد که زن جوان خود تنها سرپرست و مراقب خانواده و کودک است و یا این که کودک را برای جلب ترحم در معابر با خود همراه کرده است. که در صورت دوم می‌توان این گمان را نیز وارد نمود که حتی کودک متعلق به زن نباشد و تنها ابزاری برای تکدی گری محسوب شود. گرچه باز هم آرام بودن کودک در کنار زن حاضر در عکس تا حدودی گمان دوم را رد می‌کند. زاویه دوربین به شکلی انتخاب شده است که چهره زن نمایش داده نمی‌شود. و مرکزیت تصویر به کودک تعلق دارد. در اینجا عکاس می‌تواند دو دیدگاه داشته باشد، یکی نشان ندادن چهره زن برای حفظ کرامت زن در تصویر و نشان دادن چهره کودک به عنوان قربانی تکدی‌گری یا فضای اقتصادی حاکم بر جامعه.

 

نشانه‌ها؛ راوی آسیب اجتماعی یا خرده فرهنگ

عکس دوم با توجه به توضیحات آرشیو متعلق به بندرعباس در دوره پهلوی است. این امر فارغ از نشانه‌های حاکم بر عکس خود گویای رواج تکدی‌گری در دیگر شهرهای ایران به جز تهران است و می تواند حتی نشانی از وضعیت نامطلوب قشری از مردم در شهرستان‌ها باشد. در این تصویر سه کودک به نمایش درآمده است. چهره و رنگ پوست آنها دلالت بر درستی توضیحات ارشیوی عکس در مورد شهر محل زندگی این سه کودک است. نداشتن کفش یا حتی پاپوشی معقول بر پای پسر بچه و کودک یک تا دوساله و پوشیدن لباس های مندرس نشان دهنده وضعیت اقتصادی و نامطلوب این کودکان است. کنار هم قرار گرفتن این سه کودک و کودک یکی دو ساله ای که در آغوش دختر قرار دارد می‌توان نسبت داشتن ‌یا همراهی این سه کودک با هم را حدس زد. عکاس که سایه او در حاشیه عکس قابل مشاهده است، با ثبت این عکس قصد نشان دادن فقر یا به نوعی زیست این کودکان را داشته است. کودکانی که باید تنها دغدغه آنها بازی باشد نه گذران زندگی.

 

نشانه‌ها؛ راوی آسیب اجتماعی یا خرده فرهنگ

 

دو فرد حاضر در این عکس با توجه به عصائی که در دست دارند و سمت و سبک قرار گرفتن صورتشان نابینا به نظر می‌رسند. وجود عصا با توجه به جوان بودن دو مرد و شکل ظاهری عصا دلالت بر این نابینایی دارد. هر دو دست طلب خود را به سمت بیرون دراز کرده‌اند. می‌توان بخشی اصلی تکدی‌گری این دو مرد را در عدم توانایی دیدن و به نوعی ناکا‌رآمدی که تصور می‌کنند، دانست. با توجه به این عکس دو سوال دیگر مطرح می‌شود آیا راه و مراکز یا حتی موقعیت برای توانمندسازی نابینایان در آن سال‌ها وجود نداشته است؟ و اینکه آیا نهادهای کمک‌رسانی دولتی و خیریه ای برای این گروه وجود نداشته است. هر دو این سوال و بررسی این موضوع در مقال این یادداشت نمی‌گنجد.

در حاشیه عکس مرد دیگری را نان به دست می‌بینیم که لبخندی نیز بر لب دارد. لبخند او می‌تواند مفاهیم متفاوتی را به بیننده منتقل کند. این لبخند می‌تواند ناشی از تماشای عکاس و عکاسی باشد و یا حتی می‌تواند لبخند به دو مرد جوان از باب تمسخر یا حتی از باب این باشد که این دو فرد نابینا نبوده و این تنها یک بازی برای تکدی‌گری است. در تصویر و پایین عصای دو فرد نابینا نامناسب بودن معابر چه برای این دو فرد و چه برای مردم عادی به چشم می‌خورد.

 

 

نشانه‌ها؛ راوی آسیب اجتماعی یا خرده فرهنگ

این عکس نیز در مرکزیت خود یک متکدی را به تصویر می‌کشد که او نیز عصایی را با خود حمل می‌کند باز هم با توجه به سن متکدی عصا احتمالا به سبب نابینایی فرد می‌باشد. وجود یک ساک در دست مرد چند نشانه را با خود به همراه دارد. یکی از آنها این مورد است که مرد یک مهاجر و بی‌خانمان است و وسایلش را با خود حمل می‌کند و یا اینکه این مرد وسایلی برای نشستن در کنار خیابان را به همراه دارد. شخص دوم حاضر در عکس با توجه و نوعی بهت سر خود را بر خلاف مسیربه سمت عکاس تغییر جهت داده است، به نظر می‌رسد، عکاسی اجتماعی در خیابان چندان امری عادی نبوده یا بسیار جلب توجه می‌نموده است. هردو عکس حاضرمعلولیت را عاملی تاثیر‌گذار در کنار دیگر عوامل در تکدی‌گری نشان می‌دهند.

 

نشانه‌ها؛ راوی آسیب اجتماعی یا خرده فرهنگ

در این عکس جمعی یا گروهی را می‌بینیم که در حال تکدی‌گری هستند چند زن دو پسر نوجوان و چند مرد قابل مشاهده‌اند. بر سر برخی از مردان دستار یا کلاهی میبینیم که نام آن «مندیل» است. مندیل سر پوش متعلق به مردان خراسان است. در خراسان رسم بود و هست که کلاهی روی سر می‌گذاشتند و مندیل را دور آن می‌پیچیدند. دنباله مندیل را هم از جلو یا از عقب سر آویزان می‌کردند. پس این مردان اهل خراسانند.

به نظر می‌رسد این تنها فقر اقتصادی و یا مشکلات جسمانی نیست که زمینه را برای انجام تکدی‌گری فراهم می‌کند. در خرده فرهنگ‌هایی که تکدی‌گری به عنوان هنجار پذیرفته و تشویق می‌شود، زمینه‌های فرهنگی نیز تأثیر قابل توجهی بر آغاز و ادامه تکدی‌گری خواهند داشــت.

از جمله مناطقی که این خرده فرهنگ را سال‌ها دارا بوده، خراسان جنوبی است. نام این رسم «پوف» است. این رسم در برخی روستاهای خراسان جنوبی تا سال 90 همچنان رایج بوده است. تعدادی از اهالی این روســتاها براساس رسم پوف از راه تکدی‌گری درآمد کســب می‌کنند و حرفه دیگری ندارند. این کار نزد مردمان این روستاها به عنوان یک هنجار قلمداد می‌شود. کسانی که پوف را انجام می‌دهند باید سفر کنند. شهرهای هدف در پوف معمولا شهرهای بزرگ و برخوردار از نظر اقتصادی هســتند. از نظر آنها انجام این کار یک هنر است و نشانه ای است که توانایی مردان روستا را تأیید می کند. به نظر می‌رسد این افراد حاضر در عکس که احتمالا باید خانواده باشند. در حال انجام این رسم و کسب هزینه زندگی خود با توجه به این رسمند.

نظریات مطرح در مورد عوامل  مؤثر  در بروز تکدّی‌گری را  می‌توان  به دو دسته کلی تقسیم کرد:  دسته  اول  نظریات  بیشتر به نقش  عوامل فردی در شکل‌گیری این پدیده توجه  کرده‌اند؛  درحالیکه دسته دوم  نظریات  بیشتر بر تأثیر ساختا‌رهای اجتماعی و اقتصادی متمرکز هستند و اهمیت بیشتری را برای این ساختارها قائل  شده‌اند. نظریاتی  که معطوف به  تأثیر  عوامل فردی در تکدّی‌گری  است،  به عواملی مانند معلولیت،  آسیب‌های  روانی و اخلاقی و مانند اینها اشاره  می‌کنند و در سطح  کلان  از  نابرابری‌های ساختاری  و طرح نظریات و دیدگاه‌های مربوط به عوامل پیدایش بی عدالتی  اجتماعی  سخن  گفته  می‌شود تکدّی‌گری و همچنین تأثیرات آنها  به این دلیل  اهمیت  دارد  که دید عمیق‌تری به موضوع را پیش  روی محققان و به ویژه داوطلبان  کمک به متکدیان  قرار می‌دهد  .همانگونه  که  در  بروز  تکدّی‌گری  مجموعه  گستردهای  از عوامل  متعدد  دخالت  دارند، تأثیرات  و پیامدهای ناشی از تکدّی‌گری نیز  گوناگون  و متفاوتند.

 

پی‌نوشت:

سالور، ق.م. (۱۳۷۷)، روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، به تصحیح سیف الله گلکار، تهران: امیرکبیر

محمدامین نجف زاده و معصومه معارف‌وند.(۱۳۹۵)، بررسی رسم قدیمی پوف(تکدی‌گری). فصلنامه مددکاری اجتماعی؛ 5 (۱): ۱۳_۱۹

آرام، و قنبری باغستان، (۱۳۹۴) .《توصیف وضعیت تکدّی‌گری در شهر تهران و پیشنهاد دو سناریو》، جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی

افشار فروزان، (۱۴۰۰) تکدی‌زدایی از انقلاب مشروطه تا انتهای پهلوی اول،تهران:همشهری

 

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات