به بهانه سالگرد انحلال رسمی حزب توده

وطن‌پرستی توده‌ای؛ نگاهی به کارنامه 42 ساله حزب توده

عکس لید
حزب توده می­گوید ما به ­همان صورت که برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و بر علیه آن سخن نمی­گوییم، باید معترف باشیم که دولت شوروی در ایران منافع جدّی دارد
يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۶

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ با روی کار آمدن محمدرضا پهلوی، پس از اخراج رضاشاه از کشور توسط متفقین و باز شدن فضای سیاسی کشور، زمینه برای تأسیس حزب توده فراهم شد. حزب توده دوران اوج خود را از سال1320 تا 1327 که با ترور نافرجام محمدرضا­شاه پهلوی، غیرقانونی اعلام شد، طی کرد و بعد از سال 27 نیز فعالیت نیمه مخفی و مخفی خود را به صورت زیرزمینی ادامه داد.

در این دوره، دو نوع نگرش از سمت حزب توده نسبت به استعمار خارجی و امپریالیسم دیده می‌شود. این حزب از ابتدا خود را جنبشی طبقاتی قلمداد کرد و هدف خود را مبتنی بر پنج اصل: استقلال و حفظ تمامیت ارضی ایران، مبارزه با استعمار، برقراری دموکراسی و تأمین آزادی­های فردی و اجتماعی، مبارزه با هرگونه رژیم دیکتاتوری و دفاع از زحمتکشان اعلام کرده[1] و خود را کاملاً مردمی دانست که در پی تحقق آرمان‌های مردم و مدافع منافع آنان است و برای اثبات این رویکرد خود، با درج مقاله­ هایی‌ با عناوین "حزب توده ایران و سیاست یکطرفه" و "آیا حزب توده ایران طرفدار چنین سیاستی است" چنین بیان می­کند: «... ما دوستی خود را چه با بریتانیا و چه با شوروی مشروط به یک شرط می­کنیم و آن اینکه این دو دولت منافع خود را در حدود منافع ملی ­ما، در حدود ارتقا و سعادت عمومی ما حفظ کنند... رهبران حزب توده ‌ایران می­دانند که بزرگ‌ترین وظایف امروزی ما در این جهان پر­هیاهو و در ایران پر­هرج و مرج دو ­چیز است: حفظ آزادی، حفظ استقلال... ما هر روز که احساس کنیم همسایه ­شمالی ما برخلاف تصور ما می­خواهد در ایران منافع استعماری برای خود فرض نماید، یا قصد آن را داشته باشد که رژیم خود را به زور بر ملت ایران تحمیل کند، یا بخواهد ایران را منضم به خاک خود سازد، ما با این روش سخت مبارزه خواهیم کرد.»[2]

همچنین این نشریه در سر­تیتری بزرگ با عنوان " کارگران، دهقانان، روشنفکران، پیشه ­وران، برعلیه ارتجاع متحد شوید. بر علیه هر گونه استعمار کشور ایران مبارزه کنید،" و در مقاله­ای دیگر با نام "آزادی و استقلال ایران" چنین می‌‌گوید: «مقصود اصلی از مبارزه­های شدیدی که آزادی­خواها­ن ­ایران در پیش گرفته اند این است که یک ایران آزاد به ­وجود آورند. ایرانی که برای زنده ماندن و حفظ استقلال خودش به­ دلسوزی و ترحم کشورهای دیگر نیازمند نگردد... از این ­جهت، همه کوشش ما در این است که اصولاً سرنوشت ایران را به این وابستگی رهایی بخشیده و قابلیت دوام استقلال در وی تولید کنیم... بنابراین حزب توده ایران بر علیه هرگونه استعمار کشور ایران مبارزه می‌کند و با مفهوم مطلق استعمار به هر شکل و از طرف هر دولتی که باشد مبارزه می‌کند...».[3]

لذا با درج این نوع مقالات در نشریات خود، عدم وابستگی خود را از کشورهای دیگر اعلام می‌کند. این نوع نگرش حزب توده در سایر نشریات حزب نیز به چشم می­خورد، مؤلف کتاب "گذشته چراغ راه آینده" به نقل از مقاله­­ای درج شده در نشریه "رزم"، به جدایی مرام این حزب از سایر مرام­های بین‌المللی تأکید می‌کند و وظیفۀ این حزب را رسیدن به برقراری دموکراسی و اجرای قانون ­اساسی می­داند.[4] اما خیلی سریع و با وقوع چند جریان تأثیرگذار، تناقض و چرخش در مرام و ایدئولوژی حزب توده در این مسئله آشکار شد.

 بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم و خروج نیروهای متفقین از خاک ایران، در شرایطی که انگلیس تمرکز خود را بر مناطق نفت‌خیز جنوب ایران جهت داده بود، شوروی که با توجه به سابقۀ طولانی استثمار ایران و انتخاب راه‌های گوناگون برای نفوذ کمونیسم در ایران، فقط می‌توانست روی دوستی حزب توده ایران و طرفداری این حزب حساب باز کند،[5] تا شاید بتواند مثل ادوار گذشتۀ در ایران، جای پایی محکم کند.

حزب توده نیز در قبال این سیاست شوروی، تأثیرپذیر ظاهر شد. به عنوان مثال: در سال 1323 ، که مجلس با مسئله تعیین و انتخاب نامزد نخست‌وزیری مواجه بود، آن دسته از اقلیت توده ­ای مجلس که تحت نفوذ شوروی بودند، هر زمان که مجلس می­خواست دربارۀ نخست‌وزیری که مورد پسند روس‌ها نبود تصمیمی بگیرد، از تالار جلسه خارج می‌شدند و مجلس را از اکثریت می­انداختند و جریان امور را فلج می‌کردند.[6] از سویی دیگر، جریان واگذاری امتیاز نفت شمال[7] به شوروی را که می‌توان از آن به عنوان اولین سنگ محک حزب توده نسبت به ادعاهایش در پایبندی به استقلال ایران، نام برد، در همان سال‌های اولیه تأسیس حزب، دامن آن را گرفت و دومین آزمون نیز موضع­ گیری­ها و اقدامات حزب در تحولات سیاسی آذربایجان و فرقه پیشه‌­وری بود که نشان داد حزب توده تنها چند سال بعد از تأسیس، عملاً به دنبال کننده منافع و خواسته­‌های شوروی در ایران تبدیل شده است.[8]

احسان طبری ایدئولوگ و عضو کمیتۀ مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ایران، در مواجهه با موازنه مثبت با کشورهای غربی در دهۀ 30 شمسی، چنین رویکرد حزب را بیان می­کند: «ما به­ همان صورت که برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و بر علیه آن سخن نمی­گوییم، باید معترف باشیم که دولت شوروی در ایران منافع جدّی دارد. باید برای اولین‌بار و آخرین‌بار به این حقیقت پی­ برد که نواحی شمال ایران در حکم حریم امنیت شوروی است و دولت ایران برای دادن امتیاز نفت شمال به شوروی و نفت جنوب به کمپانی‌های انگلیسی آمریکایی وارد مذاکره شود.»[9]

احسان طبری در دیگر نشریۀ سیاسی حزب توده به نام رزم، دیدگاه جدیدی نسبت به مقولۀ میهن­ و میهن­ پرستی ارائه داد و بین دو نوع میهن ­پرستی تمایز قائل شد. وی با توصیف ویژگی‌های منحصر به فرد امپریالیسم آمریکا، انگلیس و فرانسه و مبارزۀ با آنها، این نوع میهن ­پرستی را می­ستاید و در ادامه نوع دوم میهن ­پرستی را این‌چنین تشریح می‌کند: «در نظر ما بیگانه، بیگانه نیست. بیگانۀ امپریالیست با بیگانۀ ضد امپریالیست فرق دارد. در نظر ما میهن‌پرستی طرد عمومی و کلی بیگانگان نیست، بلکه مبارزه بر ضد بیگانگان متجاوز و ستمگر در کنار بیگانگان ستمکش و آزادی­دوست در یک مقیاس بین‌المللی است... این است مفهوم واقعی و عمیق میهن ­پرستی و میهن‌پرستی ما درست نقطۀ مقابل میهن­ پرستی آنهاست...»[10] روشن است که منظور از بیگانه ستم­کش و آزادی ­دوست، اتحاد جماهیر شوروی بود.[11]

نورالدین کیانوری دیگر فعال سیاسی و دبیر اول کمیته مرکزی حزب توده، با درج مقاله‌ای یازده صفحه ­ای با عنوان "سیاست شوروی و سیاست کشورهای امپریالیست در ایران"، صحه بر نظریات احسان طبری راجع به مقولۀ دو نوع میهن‌پرستی گذاشت. وی در این مقاله، با دفاع جانانه از شوروی، سیاست خارجی دولت شوروی را در قبال ایران چنین توصیف کرده است: «دولت شوروی همواره کوشش نموده است که به وسیلۀ پشتیبانی معنوی از ملت ایران در مجامع بین‌المللی بوسیله مقاومت شدید خود در صحنۀ سیاست بین‌المللی از تحمیلات امپریالیست‌های انگلیس و آمریکایی نسبت به ملت ­ایران جلوگیری کند...، کشور شوروی در دورۀ سی­ سالۀ موجودیت خود به جهانیان ثابت کرد که ماهیتش با ماهیت امپریالیستی روسیۀ تزاری هیچ‌وجه تشابهی ندارد؛ نشان داد که در هیچ ­جا و هیچ­ وقت چشم­ طمع به ثروت و حاصل دسترنج سایر ملل ندارد.»[12]

نکتۀ قابل تأمل در نشریات و مرامنامه و قطعنامه­ های حزب توده استفاده از مفاهیمی مانند "آزادی زبان"، "ملت ­ایران" و "ملل متنوعه" بود که می‌تواند حاکی از الهام‌پذیری شدید از اندیشۀ کمونیستی "مسئله‌ ملی" و تلاش برای رواج گام به گام آن نزد حزب توده باشد. می‌توان گفت سیاست حزب توده، با تقویت زیربنای کمونیستی همراه با توجه به طرح مسئلۀ ایده ­آل شوروی همراه بود. چرا که شوروی را بهشت زحمت­کشان می‌دیدند. علاوه بر این، برخی از رهبران حزب توده در تبریز، آذربایجان را یک ملت جداگانه قلمداد می‌کردند و زبان مجزای آذری را از حق نامشروط خودگردانی ملی مورد نظر لنین، برخوردار می­ساختند و ایران را دارای ملیت‌های گوناگون می­دانستند.[13] فعالین حزب توده در نشریات خود به صراحت از به حاشیه رانده شدن زبان‌های مادری توده ­های مردم ایران در ادوار گذشته تأکید داشتند و استفاده از زبان فارسی را به عنوان ابزاری برای نابود کردن زبان­های گوناگون دانستند. [14] البته  گروهی دیگر از رهبران حزب در تهران، آذری را نه زبانی ملی بلکه گویشی محلی دانسته و آذربایجان را بخش جدایی‌ناپذیری از ایران قلمداد کرده و قائل به تقسیم ایران نبودند[15] و جانانه از زبان فارسی و جایگاه والای آن برای تمامیت ایران دفاع می‌کردند [16] ­و هر نوع دعاوی ناسیونالیسم محلی را که منتهی به تفرقه بر پایۀ اختلاف ملی و تمایلات تجزیه‌طلبانه می‌شد را به شدت رد می‌کردند.[17] این بیانات ضد و نقیض در نشریات گوناگون حزب به چشم می­خورد.

این نگرش متفاوت از سوی حزب ناشی از عدم درک کافی از واقعیت­های سیاسی ـ اقتصادی جهان و توجه به قدرت‌های برتر جهان بود. حزب توده همواره به طرف این مسئله‌ کشیده می­شد  که شوروی­ ها چه می­کنند، آمریکا چه می‌‌گوید، انگلیس چه می­خواهد، منافع هر کدام در چیست، و نمی‌توانست مستقل نفس بکشد. حزب همواره منافع ملی کشور را تحت‌الشعاع مسائل بین‌المللی قرار می­داد، مسائلی که معلوم نبود حزب تحلیل درستی از آن داشته باشد یا نه، و همه چیز را به مسائل جهانی ربط می­داد، و این عدم بینش صحیح باعث شده بود که مثلاً ایرج اسکندری در نشست با سفیر آمریکا و در پاسخ او مبنی بر اینکه اگر شوروی به ایران حمله کند، عکس‌العمل حزب توده چیست؟ می‌‌گوید: شوروی کشوری امپریالیست نیست.[18] حزب توده شوروی را به عنوان مادری مهربان تلقی می‌کرد و سلب اعتماد یا کوچک‌ترین بی­اعتمادی به شوروی برای حزب­ توده خطرناک بود و تلاش حزب بر این بود تا سیاست شوروی را برای دیگران توجیه نمایند. حزب نمی‌توانست هیچ­گاه از شوروی دور بماند؛ زیرا سیاست­ کلی و عمومی شوروی، وظیفۀ انترناسیونالیستی حزب توده بود.[19] بنابراین، ایمان به اصول مارکسیسم ـ لنینیسم و نداشتن درک درست از واقعیت متجاوز شوروی، مانعی بزرگ در تحقق آرمان­های اولیه حزب توده شد. این سیاست یک بام و دو هوا حزب توده بعد ازانقلاب 57 همچنان ادامه­ داشت.

در كنار همه‌ی این فعالیت‌های سیاسی حزب یاد‌شده، شبكه وسیع جاسوسی طراحی كرده و طرح‌های براندازی جمهوری اسلامی را در فرصت مناسب جست‌وجو می‌کردند. در پی این تحركات حزب توده، فعالیت‌های آن زیر نظر نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد و در 17 بهمن 1361 دبیر اول حزب مذكور، نورالدین كیانوری به همراه 40 نفر از اعضای برجسته‌ی آن، كه عناصر كلیدی شبكه جاسوسی شوروی در ایران را تشكیل می‌دادند، دستگیر شدند و در مرحله‌ی دوم، در هفتم اردیبهشت 1362، بر اساس اطلاعات جدید به دست‌آمده از فعالیت‌ها و اعضای آن، تعداد بسیاری از اعضای اصلی و كادرهای حزبی و اعضای سازمان‌های مخفی و نظامی و عوامل جاسوسی و نفوذی در تهران و شهرستان‌ها دستگیر شدند؛ كه انواع سلاح‌های جنگی نیز به همراه انواع وسایل مختلف از خانه‌های مخفی آنان كشف گردید.[20]

به دنبال دستگیری سران حزب توده و بازجویی از آن‌ها، اعترافات بسیار مهمی از سوی آنان در تخلف از قوانین كشور، جاسوسی برای كشور بیگانه و خیانت به ایران و جریان سیاسی دیگر صریحاً از رسانه‌ها منتشر شد. نورالدین كیانوری كه دبیر اول كمیته‌ی مركزی حزب توده بود، در اولین افشاگری تلویزیونی خود، خیانت به جمهوری اسلامی ایران، جاسوسی به نفع شوروی، وابستگی حزب توده به شوروی و ارائه‌ی اطلاعات سیاسی‌ـ نظامی ایران به شوروی، نگهداری سلاح، تشكیل سازمان مخفی، تشكیل شبكه مخفی افسران توده‌ای در ارتش و جاسوسی نظامی از طریق این شبكه را صریحاً اعلام کرد. همچنین محمدعلی عمویی، عضو هیأت سیاسی و دبیر كمیته مركزی و مسئول روابط عمومی حزب توده، ضمن بیان تخلفات و خیانت‌های حزب مذكور، انحلال حزب را اعلام می‌نماید. او در جمع‌بندی اعترافات سران حزب توده، در واقع اظهارات آن‌ها را اعلام جرمی علیه حزب از زبان مسئولان آن و دارای بار بسیار سنگین می‌داند، كه تنها با انحلال حزب و خارج ساختن آن از صحنه‌ی سیاست كشور و رهانیدن جوانان از دام فریب‌هایشان می‌تواند پاسخ شایسته‌ی رفتارهای خود را دریافت نماید [21].

به دنبال اظهارات و اعترافات صریح سران و اعضای بلندپایه‌ی حزب توده و نیز مستند به اسناد و مدارك به دست‌آمده از حزب مذكور، در تاریخ 15 /2 /1362دادستانی كل انقلاب اسلامی، انحلال حزب توده را به طور رسمی اعلام كرد. در این اطلاعیه‌ی دادستانی، پنج مورد از اعمال خیانت‌بار آن چنین ذكر شده است:1.جاسوسی به نفع بیگانگان، 2. سرقت و نگهداری اسلحه و مهمات جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران، 3. رابطه با گروهك‌های محارب، 4. اخلال در كارخانجات و مراكز تولیدی و صنعتی كشور، 5. نفوذ در سازمان‌ها، ادارات، نهادهای انقلابی و مراكز نظامی و انتظامی[22]

هم‌زمان با اعلام انحلال حزب توده از سوی دادستانی كل انقلاب اسلامی، وزارت امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی نیز با احضار سفیر اتحاد شوروی به وزارت امور خارجه، طی یادداشتی از سفیر شوروی خواست كه 18 نفر از عناصر وابسته به سفارت، به دلیل انجام اقدامات خلاف ضوابط دیپلماتیك و اصول شناخته‌شده‌ی بین‌الملل و مخل روابط سالم حسن همجواری، حداكثر ظرف مدت 48 ساعت به عنوان عناصر نامطلوب از ایران خارج شوند[23].

به این ترتیب با انحلال حزب توده‌ی ایران در سال 1362، پرونده‌ی فعالیت سیاسی رسمی یك حزب كمونیست در كشور بسته شد و از طریق كشف شبكه‌ی جاسوسی شوروی در ایران، كه با این حزب در ارتباط بود، ضربه‌ی بسیار محكمی به استعمار سرخ یعنی اتحاد جماهیر شوروی در ایران وارد آمد؛ كه از طریق حزب سیاسی و به ظاهر ایرانی به دنبال پیاده كردن اهداف غیرمشروع خود در ایران بود.

 

 

منابع:

[1]. آوانسیان، اردشیر (1369) خاطرات اردشیر آوانسیان از حزب توده ایران (1326_1320) بی­جا: انتشارات حزب دموکراتیک مردم ایران، ص 8

[2]. روزنامه نامه رهبر، ارگان مرکزی حزب توده ایران، سال دوم، شماره 280، شنبه 17 اردیبهشت­ ماه 1323، صص1 و 4

[3]. روزنامه نامه رهبر، شماره 306، سه‌شنبه 16 خرداد ماه 1323، ص1

[4]. جامی، ن (1363) گذشته چراغ راه آینده است، تهران: نشر ققنوس، ص 153

[5]. کشاورز، فریدون (1357) من متهم می­کنم کمیته مرکزی حزب توده را، تهران: انتشارات رواق، ص40

[6]. لنزوسکی، جورج (1356) رقابت روسیه وغرب در ایران، مترجم: اسماعیل رائین، لندن: نشر جاویدان، ص202

[7]. احسان طبری در جریان واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی و مخالفت دولت با این امتیاز می­گفت: «... اگر دولت ساعد و طرفداران ایشان معتقدند که ادامۀ یک سیاست ضد شوروی در ایران ممکن است، دچار خبط بزرگی شده­اند...» نک: آبادیان، حسین (1400) تاثیر نظام بین المللی قدرت بر علوم انسانی در ایران مطالعه موردی مارکسیسم، تهران: نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص 41

[8]. امیرخسروی، بابک و محسن حیدریان (1381) مهاجرت سوسیالیستی و سرنوشت ایرانیان، تهران: نشر: پیام امروز، ص101

[9]. روزنامه مردم، شماره 12، 19 آبان ماه 1323، ص1

[10]. روزنامه رزم، نشریۀ سیاسی حزب تودۀ ایران، شمارۀ 3، نیمۀ شهریور ماه 1327، ص4

[11]. آبادیان، حسین (1400) تاثیر نظام بین المللی قدرت بر علوم انسانی در ایران مطالعه موردی مارکسیسم، تهران: نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص42

[12]. مردم در راه رزم، نشریه سیاسی حزب توده ایران، شماره پنج، نیمۀ آبان­ماه 1327، صص8و 15

[13]. آبراهامیان، یرواند (1386) ایران بین دو انقلاب، مترجم: احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، ص483

[14]. نامه رهبر، شماره 460، 19 دی ­ماه 1323، ص4

[15]. آبراهامیان، ص483

[16] .نامه رهبر، سال دوم، شماره 396، پنجشنبه 13 مهر ماه 1323، ص1

[17]. ماهنامه مردم ارگان مرکزی حزب تودۀ ایران، دورۀ ششم، خرداد 1352، شماره نود و هفتم، صص3-1

[18]. اسکندری، ایرج (1366) خاطرات سیاسی ایرج اسکندری، به اهتمام بابک امیرخسروی و فریدون آذرنور، چاپ اول، بی­جا: نشر جنبش توده­ایهای مبارز انفصالی، ج 2، صص 116و 129

[19]. آوانسیان، ص262

[20] .  جمعی از پژوهشگران، حزب توده: از شكل‌گیری تا فروپاشی 1368ـ1320، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1387، صص799-350

[21] . پیشین، صص 805- 797

[22] . روزنامه کیهان، تاریخ 15/2/1362

[23] . جمعی از پژوهشگران، حزب توده، ص 808

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات