در بخشی از سند آمده: «نامیرده بالا [آیتالله یزدی] یکی از روحانیون ناراحت و اخلالگر و طرفدار خمینی در شهرستان قم بوده که در فعالیتهای ضد امنیتی و تحریک طلاب علوم دینی و متعصبین مذهبی به شورش و بلوا دخالت داشته و به همین جهت وضعیت یاد شده در کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم مطرح و نتیجتاً به سه سال اقامت اجباری در کنگان محکوم گردیده که در حال حاضر متواری میباشد.»
شهید آیتالله مویدی میگوید: «... من شنیدم، آیتالله گلپایگانی فرموده بودند گلپایگان آن طرف خمین است. یعنی ایشان میخواستند دستگاه را با این تعبیر تهدید کنند که کارهایی که آقای خمینی کردند من از آن بدتر خواهم کرد...».
آیتالله سعیدی که یک سال بعد در شکنجه گاه ساواک به شهادت رسید، در ادامه فرمودند؛ «جنبش دانشجویی باید هدف مقدس و نجاتبخشی را دنبال کند» و تاکید کردند که « راه نجات از شرّ آمریکا و رژیم شاه پیوستن به نهضت حضرت آیتالله خمینی است».
حضور گسترده دانشآموزان درمحیطهای دانشجویی و دانشگاهها و شرکت آنان در تظاهرات دانشجویان از آغاز سال تحصیلی جدید، وسعت و شکل تازهای به تظاهرات و گردهماییهای دانشجویی داده بود. در نتیجه این امر، رژیم با مشکل جدیدی مواجه شده بود. در شیراز نیز به تأسی از سایر مناطق کشور دانشآموزان حضور فعالی در تظاهرات و راهپیمایها ایفا نمودند.
در پى تظاهراتهاى دانشجويان دانشگاه تهران در بهار 1354، شاه به دفتر ويژهى اطلاعات دستور داد که عوامل بروز بىنظمى را در دانشگاه، بررسى کند. به دستور دفتر مذکور، شهربانى گزارشى در مورد علل و عوامل بىنظمى دانشگاه ارائه داد. يکى از علل قيد شده در آن گزارش اين بود که «آييننامههاى انضباطى مصوبه دانشگاه تهران به دقت در مورد دانشجويان خاطى اجرا نمىشود.»
کد خبر: ۷۳۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۶
زندگی و زمانه "زعیم حوزه علمیه تهران" در گفتگو با صفاءالدین تبرائیان
نمایشگاه کتابی در ابتدای سال 1357 در حیاط مسجد شفا برگزار کردیم که کتاب توحید شیخ حبیبالله آشوری هم در همان ایام منتشر شده بود. آسید رضی تا آمد کتاب را دید، با عبایش کتاب را برداشت (به نشانه نجاست) و از حیاط به بیرون پرت کرد و به من تشر زد که: "کتاب این "شیخ مارکسیست" اینجا چه کار میکند؟" ...
چاپ دوم کتاب «بررسى تغيير ايدئولوژى سازمان مجاهدين خلق ايران در سال 1354» نوشته مظفر مخفمی مهرآبادی از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی روانه بازار کتاب شد.
يک فضاى خفقان و دهشتناكى به وجود آورده بودند؛ حتى مردم در داخل خانههايشان نمىتوانستند مسائل سياسى را مطرح كنند. همواره به گوش مردم اينگونه خوانده و تلقين كرده بودند كه: «ديوار موش دارد و موش هم گوش دارد.» مردم در خانههايشان هم امنيت و آسايش و آرامش نداشتند. همه در اضطراب و نگرانى به سر مىبردند و آنكه در امنيت و آسايش بود يک عده اشخاص لاابالى و اراذل و اوباش بودند.
روحانیون در این زمینه با برگزاری جلساتی در مساجد ارومیه، به اقدام رژیم اعتراض میكردند. آنان سپس در جلسهای مقرر كردند یكی از روحانیون ارومیه از طرف جامعه روحانیت شهر جهت دیدار با امام، به پاریس اعزام شود. حجتالاسلاموالمسلمین عدنانی داوطلب شد و این موضوع مورد تأیید علمای ارومیه قرار گرفت. پس از تأمین مالی این مسافرت، ایشان آماده سفر به پاریس شدند.
«مشخص ترین چهره و رهبر روحانیون در مجلس مدرس می باشد که اخیراً به عنوان نائب رئیس اول مجلس انتخاب شده است. شهرت مدرس بیشتر در این است که برای پول اصلاً ارزشی قائل نیست. او در خانه ساده ای زندگی می کند که جز یک قالیچه، تعدادی کتاب و یک مسند، چیز دیگری در آن وجود ندارد. لباس روحانیون را می پوشد و مردیست فاضل. در ملاقات با او محال است که کسی تحت تأثیر سادگی و هوش و قدرت رهبری او قرار نگیرد.»
میرزا، «مسلمانی» بود که دل در گرو «ایران» داشت؛ به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «منشأ حركت میرزا كوچکخان یک منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است... و حركت، یک حركت صددرصد اسلامی و ایرانی است...»
مرامنامه میرزا و یارانش یکی از همین بحثهای مناقشهبرانگیز است. سالها پیش ابراهیم فخرایی در کتاب سردار جنگل، مرامنامهای را به نام نهضت جنگل منتشر کرد که تا همین چند سال پیش تصور میشد که این مرامنامه مربوط به نهضت جنگل، و آرمانهای آن نیز آرمانهای نهضت است. اخیراً در میان متونی که مربوط به دهه آخر قرن سیزدهم درباره گیلان بود اسناد و اطلاعاتی به دست آمد که به ویژه برای مشروطه و نهضت جنگل افقی نو را در پیش روی محققین باز میکند. این اسناد مربوط است به «مرامنامه و نظامنامه کمیته اتحاد اسلام» که در سالهای میانی نهضت جنگل به صورت چاپ سنگی منتشر و در میان مردم پخش شد و هنوز آثاری از آن در میان گنجینههای خانوادگی مردمان کهنسال منطقه وجود دارد.
خود رضاخان با همه قدرتی که داشت از طریق یاران میرزا به او پیام داده بود: میدانم تو برای چه قیام کردی. تو انسان نیکنفسی هستی. من میدانم که تو آمدهای ایران را از این آشفتگی نجات دهی. من هم آمدهام تا این اوضاع را درست کنم. بیا با هم متحد شویم تا ایران را از این وضع نجات دهیم.
روابط عمومی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در پاسخ به نامه مؤسسات فعال در حوزه مطالعات تاریخی درباره سندیت نامه عذرخواهی مرحوم آذری قمی از رهبری اطلاعیهای صادر کرد.
به دنبال شهادت میرزا، قوام در نامه ای به رضاخان نوشت: «محتوای سواد تلگراف رئیس اردوی گیلان راجع به تلف شدن میرزا کوچکخان ملاحظه شد معلوم میشود تلگرافی که دیروز رسیده بود صحیح بوده است. از اینکه بحمدالله تحت اوامر حضرتعالی این غائله به کلی ختم یافته است نهایت خوشوقتی حاصل و حضرتعالی را تبریک میگویم...»
حجتالاسلام دوانی میگوید:«باید دانست که در مدت قیام جنگل، بارها مرحوم سید حسن مدرس، میرزا را تشویق میکرد که با قوای خود عازم فتح تهران شود. به این اندیشه که با قبضه شدن مرکز کشور، اوضاع به کام آزادیخواهان تحول خواهد یافت.
در بخشی از اعلامیه میرزا کوچکخان آمده: «عموم ایرانیان میدانند که از بدو قیام و تشکیل جمعیت جنگل الی کنون، نخستین نظریه که قبل از هر چیز مطمح نظر و با خطی جلی و برجسته در سرلوحه مرام آنان منقش بوده، همانا رفاهیت حال عموم هموطنان، تهیه موجبات سعادت و استقلال ایران و بالاخره رهایی یافتن از چنگال متعدیان بوده است...»
میرزا کوچک خان: «بنده عرض میکنم تاریخ عالم به ما اجازه میدهد هر دولتی که نتواند مملکت خود را از سلطه و اقتدار دشمنان خارجی نجات دهد وظیفه ملت است که برای استخلاص وطنش قیام کند، اما کابینه حاضره میگوید: «من محض استفاده شخصی باید مملکت را در باراز لندن به ثمن بخس بفروشم»!