پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سیاستهای ضددینی رضاخان، در بسیاری از نقاط کشور اعمال میشد و در مقابل، مردم نیز با شیوههای مختلف، به مبارزه و مقابله با این سیاستها میپرداختند.
آیتالله مسعودی خمینی، در صفحاتی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره شکست سیاستهای رضاخان در خمین میگوید: بنده حدود ده ساله بودم که یک روز مادرم را دیدم که داخل منزل دوید و شروع کرد به گریه کردن. پرسیدم: «چرا گریه میکنی؟» گفت: «خاک بر سرمان شد!» گفتم: «چرا؟» گفت: «اجبار کردهاند که وقتی زنان از خانه خارج میشوند، باید بدون حجاب بیایند. و گفتهاند باید به جای چادر کلاه به سر بگذاریم.» بعد نمونهای از کلاهها را به من نشان داد.
دقایقی بعد، پدرم هم وارد شد و او هم شروع کرد به گریه کردن! گفت: «مأمورین رضاشاه در کوچه و خیابان میگردند. اگر زنی چادر داشته باشد، چادرش را پاره میکنند و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند. و اگر مردی شلوار گشاد پوشیده باشد، آن را پاره میکنند.»
در یک اجتماع که در مسجد جامع خمین برگزار شده بود، حاج میرزا ابوالخیر به همراه پدرش حاج میرزا محمدمهدی که در شمار علمای آن روز بودند و در این جلسه حضور داشتند، در آنجا علیه رضاخان سخنرانی کردند. آقای پسندیده هم برخاست و کلام آنان را تأیید کرد. در این حال مأموران رضاخانی ریختند و عدهای از جمله حاج میرزا محمدمهدی را دستگیر کردند و به قلعه خانها که محل حکمرانی سالار محتشم - از فرزندان حشمت الدولة - بود بردند. مردم جمع شدند و به طرف قلعه رفتند تا آقای حاج میرزا مهدی را آزاد کنند. نظامیان که با هجوم مردم مواجه شده بودند، میرزا را آزاد کردند.
مردم خمین با هجوم خود به تلگرافخانه و همراهی و همگامی با علمای خود، کشف حجاب را نپذیرفتند. آقای حاج میرزا مهدی و میرزا ابوالخیر حتی برای یک روز هم لباس مقدس روحانیت را از تن در نیاوردند. میرزا محمدمهدی، عالم شجاعی بود که بعد از مرحوم حاج آقا مصطفی پدر حضرت امام در خمین و حومه، علم مبارزه با دستگاه جور و قلدری را برافراشت. وی تا آخر عمر زیر بار رضاشاه نرفت.
گفتنی است که حکومت سردارسپه دست از سر خمین بر نداشت و مجددا برای تحصیل و تحميلخواستههای خود به این منطقه وارد شد؛ ولی مقاومت و عزم استوار مردم خمین برای تن ندادن به بدعتهای رضاخان میرپنج، مانع تحقق خواسته زورگویان قلدر شد. اما بعد از قیام مردم، شدت و حدت مأموران شاه برای پاره کردن چادرها و برداشتن عمامهها کاهش یافت و در خمین تنها زنان کارمندان ادارات، به صورت مکشفه در مجامع حاضر میشدند. اما مردم عادی تسلیم نشدند و حتی سراغ دارم که برخی افراد برای اینکه مورد تعدی و تجاوز چماقداران قرار نگیرند، حتی یک بار هم در عصر رضاخان از خانه خارج نشدند.
خمین و مردمان آن به لحاظ روح مبارزه جویی و عدم انقیاد در برابر حاکمان زورگو، مورد غضب رضاشاه قرار گرفت و از همان ایام خانواده آقای پسندیده و حضرت امام را مورد شناسایی قرار دادند.