پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز دوم فروردين سال 1342 مصادف با سالگرد شهادت امام صادق(ع) بود. در اين روز مدرسه فيضيه قم و مدرسه طالبيه تبريز مورد هجوم نيروهاى نظامى رژيم شاه قرار گرفت.
در این روز به مناسبت سالگرد شهادت امام صادق (علیهالسلام) از طرف آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی مراسم عزاداری در مدرسه فیضیه برگزار شده بود. تعداد زیادی از کماندوها در این مراسم حضور داشتند. عوامل رژیم که طبق دستورالعمل ساواک وظیفه برهم زدن مجالس وعظ به آنها محول شده بود، با ذکر صلواتهای بیموقع مجلس را به تشنج کشاندند. با به هم خوردن مجلس نیروهای نظامی با دشنه، قمه و زنجیر به جمعیت که متشکل از مردم عادی، روحانیون، وعاظ و طلاب مدرسه فیضیه بود حمله کردند و به ضرب و شتم آنان پرداختند و تعداد زیادی را مجروح و مصدوم کردند. سپس با استفاده از سلاح گرم عده زیادی از طلاب را مجروح و یکی از آنها را به شهادت رساندند. همزمان با وقایع مدرسه فیضیه قم، مدرسه طالبیه تبریز نیز مورد هجوم نیروهای نظامی قرار گرفت.
در تبریز، خبر تحریم عید نوروز 1342، توسط آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبائی به اطلاع مردم رسید. سید محمد الهی می گوید: «يك روز قبل از آن، درست روز عيد نوروز، مرحوم آقاى قاضى آنجا بود. آقاى قاضى يك اعلاميه كوچك به من نشان داد كه چاپ شدهاست و بايد پخش شود. عنوان آن اين بود: «آذربايجان بهپا مىخيزد» يك مقدارى از اوضاع و احوال روز مطرح شده بود و اعلام پشتيبانى از حركت هاى مراجع قم شده بود.»
وی درباره واقعه مدرسه طالبیه میگويد: «فردايش وفات امام صادق(ع) بود كه در دو مسجد مجلس روضه خوانى بود. يكى در مسجد مقبره و يكى در مسجد
يك روز قبل از آن، درست روز عيد نوروز، مرحوم آقاى قاضى آنجا بود. آقاى قاضى يك اعلاميه كوچك به من نشان داد كه چاپ شدهاست و بايد پخش شود. عنوان آن اين بود: «آذربايجان بهپا مىخيزد»
جامع، آن روز صبح آقا سيدحسن فرزند آقاى قاضى آمد منزل ما (آن موقع منزل ما در خيابان دانشسرا نزديك بازار بود) و با هم رفتيم مسجد مقبره. در مسجد مقبره روضه خوانى بود. بدون حادثه و اتفاق برگزار شد. در همان شرايط كه در مسجد بوديم خبر آمد كه مسجد جامع شلوغ است. با آقا سيدحسن رفتيم آنجا، ما را نگذاشتند وارد بشويم. در بازار «قيز بسدى» مانديم؛ آنجا را كاملا تخليه كرده بودند. به غير چند نفر مأمور، كس ديگرى نبود. ما از دور ناظر بوديم ]كه[ مأموران يكى از طلاب را بدون عبا و عمامه گرفته بودند و از درب مسجد بيرون آوردند. كسانى كه آنجا بودند با ديدن آن صحنه، همه تحريك شدند و شروع كردند به سنگ انداختن به طرف مأموران. مأموران ]هم[ شروع به تيراندازى كردند. تيراندازى از جلو مسجد جامع شروع شد. مردم با چوب و سنگ و آنها با تيراندازى هوايى. آنها پيشروى و مردم عقب نشينى ]كردند.[ تا از بازار شيشه گرخانه به خيابان تربيت رسيديم، آنجا به يك نفر تير خورد. نظاميان مردم را تعقيب مىكردند تا آوردند سه راه تربيت ـ كه الان جلوى مسجد شعبان است ـ يك نفر هم آنجا تير خورد. دو نفر آن روز شهيد شدند.»
درگيرى مدرسه طالبيه از آنجا آغاز شد كه اعلاميه امام(ره) در مدرسه طالبيه، روى ديوار نصب شده بود. مأموران شهربانى به درون مدرسه ريختند تا اعلاميه را پاره كنند، امّا با مقاومت طلاب مدرسه مواجه شدند. اين درگيرى به بازار كشيده شد. با خیزش مردمى كه از مسجد مقبره بيرون آمده بودند، محاصره نيروهاى شهربانى شكسته شد و در تعقيب آنها مردم مسجد قزلى هم به تظاهركنندگان پيوستند.
آیتالله سید حسین موسوی تبریزی در خاطراتش این واقعه را اینگونه شرح میدهد: شعار «درود بر خمینی و «از جان خود گذشتیم ـ با خون خود نوشتیم یا مرگ یا خمینی» برای اولین بار از سوی مردم تبریز در آنجا سر داده شد. در این واقعه اگرچه جمعی از مردم و طلاب مدرسه مجروح شدند ولی پیروزی و غلبه با مردم بود که توانستند مأمورین دولتی را فراری بدهند. اما شب هنگام، مأموران حکومت برای گرفتن انتقام به مدرسه حمله کردند و به جان طلاب مدرسه که عمدتاً نوجوان بودند افتادند و جمع زیادی از آنها را زخمی کردند و همان شب، تعدادی از طلبهها را که در سن سربازی بودند با خود بردند و جمع دیگری از آنها که بزرگتر بودند و سرباز محسوب نمیشدند زندانی کردند.»
حجتالاسلام محمود وحدتنیا از وعاظ تبریز که پس از حمله مأموران به مدرسه طالبیه وارد آن میشود، وضعیت مدرسه را چنین توصیف میکند: «وارد مدرسه شدم؛ واقعاً در تمام عمرم چنین منظرهای ندیده بودم. همه چیز به هم ریخته بود و در هم؛ کتاب، عمامه، عبا و وسایل طلاب، همه و همه را ریخته بودند بیرون از حجرهها. طلبههای ابتدایی از زیر تختهها با رنگهای پریده و لباسهای پاره بیرون میآمدند. بعد با این که در مدرسه را بسته بودند ولی طلبههای زخمی را از در پشت مدرسه به بیمارستان و منازل اعزام کردیم.»
روزنامه كيهان روز سه شنبه 6 فروردين 1342 نوشت: «بهطورى كه كسب اطلاع كرديم روز دوم فروردين در تبريز حادثهاى روى داد كه منجر به كشته شدن دو نفر و مجروج شدن عدهاى از افراد پليس گرديد. جريان از اين قرار بود كه در روز دوم فروردين، عدهاى از طلاب علوم دينى در اين شهرستان تظاهراتى در مورد آزادى زنان و اصلاحات ارضى آغاز كردند و اعلاميههايى انتشار دادند كه به ديوارها و خيابان ها مختلف شهر چسبانده شده بود. اين موضوع مورد اعتراض عدهاى از بانوان و افراد نهضت آزادى زنان قرار گرفت و عدهاى اعلاميهها را از ديوارها كندند و به همين مناسبت بين اين دسته و طلاب و مخالفان زد و خورد شد و پليس ناچار به دخالت گرديد...»
جالب این که روزنامه کیهان با تحریف واقعیت، ماجرا را وارونه نشان داد. ماجرای طالبیه و فیضیه به طور همزمان و هماهنگ آغاز شده بود. این برنامهها از قبل طراحی شده بود و هرگز اینطور نبود که دفعتا به وقع بپیوندد. از ساعتها قبل، اطراف این مدارس با حضور کماندوها و افراد لباس شخصی محاصره شده بود که خود نشان از آمادگی دولت برای سرکوب طلاب و مردم داشت. با این وجود، این رخداد تاریخی سرآغاز یک مبارزه بیامان علیه حاکمیت استبداد در ایران شد.