پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ همزمان با تحریم عید نوروز 1342 از جانب امام خمینی، رژیم پهلوی رودررویی آشکار خود را در مقابل روحانیت آغاز کرد. دو فروردینماه، در جریان برگزاری مراسم عزاداری شهادت امام صادق(ع) نیروهای ساواک در لباس غیرنظامی با هتک حرمت علما و مراجع تقلید به مدرسه فیضیه حمله برده و طلاب را مورد ضرب و شتم قرار دادند. همزمان با فاجعه فیضیه قم، عوامل رژیم شاه به مدرسه طالبیه تبریز نیز حمله کرده و چند تن از مردم در این حادثه مجروح و یا شهید شدند.
بعد از این فجایع مراجع و علمای نجف نیز در همدردی با مراجع قم اعلامیههایی صادر کردند. یکی از این پیامها اعلامیه بسیار مهم آیتالله سید ابوالقاسم خوئی در پاسخ به نامه برخی علما در اردیبهشت 1342 بود.
متن نامه مبارک زعیم حوزه علمیه نجف اشرف حضرت مستطاب آیتالله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خوئی ادامالله ظله علی مفارقالانام به حضرت آقایان علماء اعلام و حججالاسلام تهران دامت برکاتهم
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرات آقایان علماء اعلام دام برکاتهم
مکتوب آنجنابان واصل و از مضمونش که شارح اوضاع اسفانگیز ایران بود اطلاع حاصل گردید، حملات ناجوانمردانه دولت بر حریم مقدس اسلام و مبارزه با روحانیت به وسیله تبلیغات و سرنیزه و تجاوز افرادی که فاقد اصول انسانیت و وجدان میباشند بر طلاب علوم دینیه و کتب مقدسه و هتک از علماء اعلام در مرکز و سایر بلاد ایران بخصوص در شهرستانهای قم و تبریز و مشهد و انجام یک سلسله اعمال وحشیانه که در جهان کنونی نظیر آن کمتر دیده میشود تمام این اعمال موجب تاسف شدید و نگرانی است.
بسی جای تاسف است که زمامداران یک کشور مسلمان و حکمرانان مملکتی که قانون اساسی آن بر پایۀ اسلام و روحانیت نهاده شده است تا این اندازه پایبند مقررات نشده و در راه تامین مصالح شخصی خود هرگونه التزامات را نسبت به وفاداری به اسلام زیر پا بگذارند. این جنایات و اعمال وحشیانه در صورتی که بطور مستقیم از یک قدرت خارجی نسبت به ملت مسلمان سرمیزد این اندازه جای تاسف نبود ولی وقوع آن توسط افرادی که خود را ایرانی و مسلمان معرفی مینمایند فوقالعاده عجیب به نظر میرسد. وقاحت و بیشرمی دولت به جایی رسیده است که عمال آن در حین ارتکاب قتل و غارت در شهرستان قم ملت را به تکرار آن اعمال و بدتر از آن تهدید مینمایند. این افراد که سوابقشان تاریک است در فکر کسب افتخار افتاده بایستی به آنان (فاتح مدرسه فیضیه) و (فاتح مدرسه طالبیه) و (فاتح دانشگاه) لقب داد.
این اعمال نمونه بارز آنست که یک فرد در حال پشت سر گذاشتن معنویات تا چه اندازه ممکن است سقوط نماید. تا چه اندازه مایه تعجب و موجب خنده و گریه است که دولت خود را علاقمند به اسلام و داعیه عدالت اجتماعی و خواهان اصلاح و دلسوز ملت معرفی بنماید. سپس کار را به جایی برساند که در هیچکس قدرت دفاع از حقوق شخصی و نوعی و حمایت از مقدسات اسلام وجود نداشته باشد. در اثر فشار روزنامههای کشور درفش فحشا و منکر و نشان دادن راههای بیعفتی آزاد ولی قدرت آن را نداشته باشند که از یک مرجع تقلید اعلامیه نشر نموده یا صدای روحانیت را به گوش مردم برسانند، عجیبتر آنکه اینجانب چندین تلگراف به علماء مرکز و علماء شهرستانها و چندین نامه به علماء آذربایجان ارسال داشتم و از قرار معلوم دولت هیچ یک از آنها را به مقصد نرسانیده است شاید این عمل مخالف قانون ملل نباشد!!
آیا اختناق و سلب آزادی از ملت بیش از این متصور است، ملت ایران میداند اشخاصی که خود سراپا فساد و در عالم شهوترانی و وطنفروشی قدم میزنند به هیچوجه صلاحیت آن را ندارند که موضوع اصلاحات را بهانه قرار داده مسائل تازهای برای بیچاره ساختن آنها فراهم نمایند. کسانی که خود معنی صلاح را ندانستهاند چگونه ممکن است متصدی اصلاح باشند، تجاوز دولت بحقوق مردم و اقدام بر آدمکشی بدون مجوز شرعی و قانونی موجب آن شده است که در خارج کشور افتضاح زمامداران از حد تجاوز نماید و این افراد مایه ننگ عموم ایرانیان گردند.
حادثه اسفانگیز قم و تبریز قلوب مسلمانان جهان را جریحهدار ساخت، دولت ایران بدینوسیله صفحه دیگری بر کتاب جنایات خود اضافه کرد، در شهرستان نجف اشرف و کربلای معلی و کاظمین و بغداد و غیرها مجالس فاتحه اقامه شد. برادران مسلمان ما برای ارواح مقتولین طلب مغفرت نموده و در مصائب مجروحین شرکت جستند تا استنکار خود را در برابر این جنایات ابراز و تنفر خود را از جنایتکاران اظهار نمایند.
چه عوامل خطرناکی کشور ایران را تهدید مینماید و دشمنان اسلام با چه وسائلی برای وارد ساختن ضربت مهلک به فعالیت پرداختهاند؟؟ جواب آن را ما میدانیم و ملت ایران نیز میدانند و بهتر از هرکس زمامداران میدانند آیا بایستی در برابر این ضربات تسلیم شد؟ من میدانم که شهامت و رشد فکری ملت ایران مانع از آنست که در برابر این حملات سر تسلیم فرود آورد، قدرت روحی این ملت به قدری زیاد است که صلاحیت دفع هرگونه حمله را دارد. آیا ممکنست یک کشور مسلملن مقدرات خود را بدست چندتن از دشمنان دین و مملکت بسپارد، آیا ممکن است علاوه بر جهات معلوم یک کشور کوچک که بر اساس دشمنی با اسلام به وجود آمده است کشور بزرگ ما را منطقۀ نفوذ خود قرار دهد، آیا ممکنست این عده با تلبیس بلباس انحراف یا عقیده با مبداء و معاد بازی کنند، و آیا صلاح است که یکی از عمال آن کشور که سابقاً فرزند یک کلیمی دورهگرد بوده است هم اکنون در ردیف یکی از رجال مملکت بلکه بزرگترین رجال آن در آید و یکی از بزرگترین وسائل تبلیغات و صدها مرافق حیاتی ملت را به دست گرفته و میلیونها ثروت کشور را به خارج تحویل دهد؟ بایستی از دولت پرسید در کدام یک از ممالک مترقی وسائل تبلیغ در اختیار فردی قرار گرفته است که خود را فرزند آن مملکت ندانسته و برعلیه مصالح کشور اقدام مینمایند. ما عموم علاقمندان به اسلام را با تحفظ بر امن و بدون ایجاد آشوب و تشنج به ادامه مبارزه برعلیه دشمنان دین و قرآن دعوت میکنیم و بر علماء اعلام لازم است که مسلمانان را به وظائف دینی آشنا سازند ( اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه و الا فعلیه لعنةالله)
عده بسیاری در تاریخ ملاحظه میشوند که درخت مقدس اسلام را با خون خود آبیاری نموده و ریشۀ آن ر ا مستحکم ساخته و از سقوط آن جلوگیری نمودهاند. هماکنون شاخههای این درخت بخشکی تمایل نموده و اصل آن نیازمند به آبیاری جدیدی است. من نیز خون خود را در این راه اهداء میکنم و بزرگترین افتخار من آنست که این هدیه برای سلامتی دین مقدس اسلام و برای محفوظ ماندن قرآن مجید از انواع تعدیات و برای نابود شدن جنایتکاران وسیلهای قرارگیرد و نهایتاً خوش وقتی آنجاست که این هدیه در پیشگاه حضرت بقیهالله ارواحنالدالفداء مورد قبول واقع گردد. زنده بودن و تماشای عجایب و ملاحظه تسلط دشمنان دیرینه اسلام بر مقدرات مسلمانان در حکم مرگ و تلختر از مرگ است. بدا به حال ما اگر در مقابل خطر ساکت بنشینیم و ودائع گرانبهای پیامبران را به رایگان به دست دشمان بسپاریم. وای بر ملت ایران اگر خدای نخواسته افرادی از دشمن اختیارات او را بدست گیرد. تاریک روزی که قدرت حمایت از دین و کشور از افراد ملت بکلی سلب گردد.
هماکنون بار سنگینی بدوش ملت مسلمان و روحانیت آن نهاده شده است، روحانیت در مبارزه خود پایدار و شانه خود را از این بارسنگین خالی نخواهد نمود. ولی این مبارزه در صورتی دارای اثر مثبت خواهد بود که ملت مسلمان بیش از پیش آن را تایید نموده و قدمهای خود را جای اقدام روحانیین بگذارند. اگر ملت مسلمان ایران با وسایل مبارزه کاملاً آشنا نیست و ممکنست از دیگر ملل مسلمان جهان این درس را فراگیرد و روش آنها را برای ادامه حیات و به دست آوردن استقلال سرمشق خود قرار دهد.
آقایان علماء اعلام ما در این مدت موفق شدهایم که صدای ملت مظلوم و ستمدیده ایران را به خارج برسانیم به تدریج کشورهای اسلامی و کشورهای خارجی از حقیقت اوضاع در ایران مطلع میشوند و زمامداران وقیح کنونی بزودی با عکسالعمل آنها مواجه خواهند شد. اگر این دسته از اعمال خود دست برندارند مسلمانان جهان به وسیله مدارک زنده حقیقت آنها را در خارج از کشور روشن خواهند ساخت و اگر تعدیات آنها ادامه یابد تاریخچه چهل ساله آنها که از جنایت و خیانت مملو است منتشر خواهد شد. علاوه بر اینکه مراجع تقلید رای خود را درباره آنان صادر خواهند نمود، اگر چه وسیله تبلیغات دولت بیشتر و عمال او در خارج (سخاوتمندانه) با مردم رفتار مینمایند ولی صدای اسلام و بانگ قرآن رساتر و مؤثرتر است.
قدرتی که حافظ قرآن مجید است از مدافعین قرآن نیز حمایت خواهد کرد.
در خاتمه امیدواریم نتایج اقدامات ما بزودی آشکار و در اثر تاییدات آلهیه و زنده شدن حس برادری و دفاع از قرآن در برابر خطر مشترک در کشورهای اسلامی ملت ایران از چنگال ظلم و تعدی رهائی یافته و دست خائنین از تعدی بحریم مقدس اسلام و تجاوز بنفوس و اموال مسلمانان کوتاه گردد.
(و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون) والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته نجف اشرف- 8 ذالحجه الحرام/ 1382 ه. ابوالقاسم الموسوی الخوئی