پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از مهمترین موضوعات در زمان برپایی مجلس شانزدهم، اعلام نظر درباره لایحه قرارداد الحاقی نفت موسوم به قرارداد گس-گلشائیان بود. شاه که نگران حل مساله نفت و واکنش مجلس بود، در بحبوحه مباحث مربوط به لایحه الحاقی در مجلس، رزمآرا را به نخستوزیری برگزید و وی را مامور تشکیل کابینه کرد.
هدف از انتخاب رزمآرا به نخستوزیری، در درجه اول، حل مساله نفت بود. در موضوع قرارداد الحاقی، شاه معتقد بود اگر انگلیس میخواهد این قرارداد تصویب شود، باید در برخی از مواد آن از جمله تعدیل روش محاسبه حقالسهم ایران، ایرانی کردن سریع پرسنل شرکت نفت و واگذاری حق حسابرسی به دولت ایران تجدیدنظر کند. اما انگلیس اصرار داشت که ایران باید نسبت به مفاد قرارداد مورد توافق طرفین متعهد باشد.
اهمیت موضوع نفت و تصمیمگیری در خصوص آن موجب شد که کمیسیونی به نام کمیسیون نفت در مجلس تشکیل شود. در این کمیسیون، موضوع قرارداد الحاقی به طور ویژه مورد بحث و بررسی قرار گرفت و مخالفین این قرارداد از جمله دکتر مصدق در طی جلسات این کمیسیون، درصدد بودند با بیان نکات مهم در خصوص خسارتهای لایحه قرارداد الحاقی، از تصویب آن جلوگیری به عمل آورند.
در مقابل، رزمآرا پس از رسیدن به نخستوزیری، به عنوان حامی اصلی لایحه الحاقی، با حضور در جلسه کمیسیون نفت، به دفاع از این لایحه پرداخت و از اعضای کمیسیون درخواست کرد تا با بررسی مواد قرارداد الحاقی، مواد مخالف با منافع ایران را به مجلس گزارش دهند تا مجلس بتواند درباره آن چه دولت باید انجام دهد، تصمیم کاملی بگیرد.
در مقابل این سخنان، دکتر مصدق و مخالفین قرارداد مذکور، با ایراد سخنان مفصل در جلسات کمیسیون، پذیرش این لایحه الحاقی را وافی به مقصود ندانسته و خواهان عدم تصویب آن و جلوگیری از سلطه مجدد قدرتهای بیگانه بر نفت ایران بودند. سرانجام ناتوانی دولت رزمآرا در دفاع از قرارداد الحاقی منجر به آن شد که در روز 4 آذر 1329، کمیسیون نفت به اتفاق آرا، قرارداد الحاقی را رد نموده و جبهه ملی بر ضرورت ملی شدن نفت تاکید نماید. بر همین اساس با تاکید مصدق، همراه با گزارش رد قرارداد الحاقی، طرح ملی شدن نفت به مجلس ارسال گردید.
علیرغم این موضوع، با ارائه گزارش به مجلس و بحث و بررسی آن مابین نمایندگان با حضور فروهر وزیر دارایی و دفاعیات وی در این خصوص، دولت توانست با وجود مخالفتهای بسیار، لایحه قرارداد الحاقی را از مجلس پس بگیرد.
در همین میان خبر مذاکرات بین شرکت آرامکو و دولت عربستان سعودی که به انعقاد قرارداد تقسیم سود براساس ۵۰-۵۰ در تاریخ ۳۰ دسامبر ۱۹۵۰ (۹ دی ۱۳۲۹) منجر شده بود، به گوش دولت ایران رسید. رزمآرا که میکوشید کمیسیون نفت را از طرح ملی شدن نفت منصرف سازد، با شرکت نفت ایران و انگلیس درباره توافقی براساس اصل ۵۰-۵۰ و گرفتن امتیازات بیشتر گفتگو کرد.
پس از چندین نوبت مذاکره میان دولت ایران با نمایندگان شرکت نفت ایران و انگلیس و «فرانسیس شپرد» سفیر وقت انگلیس در ایران، شپرد روز ۴ اسفند ۱۳۲۹ در نامهای به رزمآرا، بر آمادگی شرکت برای تنظیم قرارداد بر پایه تنصیف درآمد (مانند قرارداد شرکت آرامکو با دولت عربستان سعودی) تاکید کرد. اما رزمآرا با پوشیده نگاه داشتن موافقتنامه ۵۰-۵۰، (چراکه میدانست به دلیل پافشاری جبهه ملی در موضوع ملی شدن نفت، شرایط مساعد برای اشاره به موافقتنامه ۵۰-۵۰ نیست)، همچنان در جلسه کمیسیون نفت، بر مخالفت با ملی شدن صنعت نفت در ایران به دلیل مشکلات فنی، اقتصادی و سازمانی ملی شدن نفت و همچنین مشکل نداشتن متخصص و امکانات لازم به ویژه در زمینه حمل و نقل (کشتی نفتکش) و بازار فروش اصرار می ورزید.
سرانجام در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ رزمآرا در مجلس ختم آیتالله فیض در مسجد شاه توسط خلیل طهماسبی از اعضای فدائیان اسلام ترور شد و یک روز پس از ترور وی، کمیسیون نفت به اصرار مصدق برگزار و طرح ملی شدن نفت به اتفاق آرا تصویب و به مجلس تقدیم شد.
در میان اسناد موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چهار برگ سند در خصوص ترجمه اسناد مربوط به شرکت سابق نفت وجود دارد که به ارتباطات سپهبد رزمآرا با سفیر انگلیس در خصوص نفت و اقدامات انگلیسیها برای تصویب قرارداد الحاقی نفت و مقابله با نمایندگان مخالف اشاره دارد. در این سند آمده است:
«جناب آقای شهیدی دادستان شهرستان تهران
چهاربرگ مستخرجه و ترجمه اسناد مربوط به شرکت سابق نفت را که ارتباط با مرحوم رزمآرا دارد برحسب قرار بازپرس مربوطه ارسال میشود
«مستخرجه از پرونده شماره 56 شرکت نفت سابق راجع به مسیو الدنی که سفیرکبیر انگلیس به رزمآرا داده است که از وزارتخانهها خواسته شود»
مسیو الدنی به نخستوزیر راجع به ملی کردن صنعت نفت به وزارتخانههای ایران فرستاده است
سوالات اضافی که به او توصیه شده است
از لحاظ فنی
1-آیا مهندسین معدنشناس ایرانی به قدر کفایت هستند که بتوانند موقعیت و محل چاههای نفت را ترسیم و نقشهبرداری نمایند؟
2-در اثر ملی کردن صنعت نفت، قیمت تولید و حجم بازار آن چه خواهد شد؟
3-چقدر متخصصین ایرانی و خارجی از طرف شرکت نفت ایران و انگلیس استخدام شدهاند و این نسبت را چگونه میتوان با شرکت نفت ایران مقایسه نمود؟
از لحاظ سیاسی
1-آیا سیاست پسندیده است که از الغاء یکجانبه قرارداد دفاع نمود؟
2-آیا سیاست پسندیده است که روابط بین ایران و انگلیس را تضعیف یا قطع نمود؟
از لحاظ مالی و اقتصادی
1-چند عائله مستقیما یا غیرمستقیم از صنعت نفت اعاشه مینمایند؟
2-چه مقدار درآمد میبایستی در سالهای 1949 و 1950 از قرارداد الحاقی عاید ایران گردد؟
3-در صورت ملی کردن صنعت نفت با چه مبلغی میتوان خسارت شرکت نفت را جبران نمود؟
4- آیا دولت ایران موفق به گرفتن قرضه شده و ربح آن از چه طریقی تضمین میشود؟
5-سرمایهای که باید صنعت نفت را به کار اندازد، از چه منبعی به دست خواهد آمد؟
مستخرجه تلگرافی که از طرف وزارت خارجه انگلیس به سفیرکبیر انگلیس در ایران فرستاده و در پرونده شرکت سابق نفت بایگانی است.
به تاریخ پنجم مارس 1951
پیرو جلسه که در وزارت امور خارجه در روز جمعه دوم مارس تشکیل و نمایندگان وزارت امور خارجه و وزارت سوخت و نیروی برق و خزانهداری و بانک انگلیس در آن حضور داشتند، تلگرافی به مضمون زیر خطاب به سفیرکبیر انگلیس در تهران مخابره گردید.
1- اینجانب پیشنهاد شما را که متذکر شدهاید شخصا با رزمآرا برای حل قضیه نفت مساعدت نمایند، تقدیر مینمایم ولی هرگونه تصمیمی که اتخاذ و مربوط به قانونی نبودن ملی کردن صنعت نفت نباشد از طرف دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان پذیرفته نخواهد شد. از جریان امر معلوم است که شما در موضوع شرایط حقیقی تصمیمی که ممکن است اتخاذ بشود، رزم آرا را تحت تاثیر خود قرار دادهاید. هیچگونه امتیازی بین صلاحیت شخصی و رسمی شما گذارده نخواهد شد و حتی باید فرض شود که تصمیمی که اتخاذ میشود مورد پشتیبانی دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان قرار خواهد گرفت.
2-بنابراین هرگاه هر نوع تصمیمی را به رزمآرا توصیه مینمایید اینجانب ترجیح میدهم که براساس مفاد تلگراف اینجانب باشد. (با توجه به قسمت اخیر تلگراف مزبور نوشته شده است پیشنهاد باید براساس نصف و نصف باشد)
3-در هر حال شما نباید شاه و رزمآرا را راجع به احساسات دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان بیخبر بگذارید و مخصوصا باید غیرقانونی بودن صنعت نفت را تصریح نموده و بار دیگر تاکید نمایید که موضوع شرکت و مساعدت اخیر هنوز معلوم نشده است. شما باید جدا تاکید نمایید که امیدوارید رزمآرا در موقع مذاکره با کمیسیون نفت قولی را که داده و گزارش آن را دادید، عملی نموده و ترتیباتی بدهید که اظهارات او در جراید و رادیو کاملا منعکس گردد.
مستخرجه از ثبت وقایع ایام که از روی پرونده شرکت نفت راجع به ملاقاتها و مذاکرات انجام شده
یادداشتهای مربوط به 50/9/27 تا 50/10/2
راجع به ملاقاتهای رزمآرا با اعلیحضرت برای گرفتن قول جهت انحلال مجلس پارلمان، (مستشار نظامی انگلیس) به ما اطلاع میدهد که نخست وزیر از فشار آوردن به اعلیحضرت برای دادن قبول در این زمینه که بتواند آن را به عنوان تهدید در مقابل وکلا به کار برد، هنوز ناامید نشده است.
مستخرجه از گزارش عملیات شرکت نفت در ایران که به مرکز شرکت در لندن ارسال شده است
به تاریخ 51/3/14-محرمانه
وضعیت ایران از لحاظ امتیاز- طرز نزدیک شدن به افکار عمومی در ایران
1-تماس با اشخاص
الف)با ادارات
از لحاظ سیاست امور، نماینده کل شرکت تماس خود را با اعضاء دولت به حداکثر نزدیکتر ساخته است. علاوه بر ملاقاتهای اتفاقی با اعلیحضرت، مساعی نماینده کل از این حیث موجب گردید که در مدت نخستوزیری رزمآرا، مرتبا نخستوزیر و وزیر دارایی را هر هفته ملاقات نموده و با هر یک بحث مفصلی راجع به جریان اوضاع بنماید.
مثلا دفاعی که فروهر در تاریخ 26 دسامبر از قرارداد الحاقی نمود، نتیجه مستقیم چنین ملاقاتهایی بود. تحت سرپرستی نماینده کل، کارمندان وابسته به او، تماس خود را با مامورین دولت افزودهاند. ضمنا نماینده کل به یک عده اعضاء اداری که برای این منظور انتخاب شدهاند، اجازه داده است برای آشنا ساختن مامورین مذاکره با حقایق اوضاع، از هر فرصتی استفاده نمایند.
بالنتیجه اطلاعات زیادی مبنی بر حقایق امور که در دفتر نماینده کل تهیه شده، برحسب تقاضا، به ادارات دولتی ایران داده شده یا آن که برای آنها فرستاده شده است و آنها هم این اطلاعات را در اسناد دولتی گنجانیدهاند. بدیهی است این ترتیب عقیده، مقامات مسئول را تحت تاثیر قرار داده است. جوابهای فروهر به مصدق در دسامبر 1950 و جوابهای رزمآرا به مصدق در فوریه 1951 و بسیاری از نظریات متخصصین که رزمآرا در تاریخ سوم مارس برای کمیسیون نفت قرائت نموده، نمونهای از این اطلاعات بوده است.»