پیوند مردم و دولت؛ سدّ محکم در برابر نفوذ دشمن+ فیلم
به گزارش روابط عمومی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی در ویژه برنامه «به افق فلسطین» که به مناسبت سالگرد عملیات طوفان الاقصی از شبکه افق سیما پخش شد به تحلیل چهار ماه اخیر در فضای داخلی کشور و نقش مردم در حفظ انسجام ملی پرداخت. او با نگاهی به اتفاقات جنگ ۱۲ روزه و واکنشهای هوشمندانه ملت ایران، از بلوغ اجتماعی و همراهی مردمی گفت که توانسته سدّ محکمی در برابر تهدیدات خارجی ایجاد کند. مصطفی پورمحمدی در این گفتگو ضمن بررسی عملکرد رسانهها، دولت و فعالان اقتصادی، بر اهمیت همدلی، پاسخ به نیازهای معیشتی و تقویت سرمایه اجتماعی برای مقابله با دشمنان تاکید کرد و تجربه تاریخی ایران در حفظ امنیت و منابع ملی را بهعنوان الگویی روشن ارائه داد.
اسرائیل؛ موجودیتی مبتنی بر ماجراجویی و آشوب
مصطفی پورمحمدی در ابتدای سخنان خود درباره رژیم صهیونیستی گفت: رژیم صهیونیستی بهگونهای پدید آمده که همواره نقش ماجراجو را در منطقه ایفا کند؛ موجودیتی که تلاش میکند نظم منطقهای را به هم بریزد و طرحها و منافع غرب را، چه از راه استعمار مستقیم، چه از طریق سلطه سیاسی، اقتصادی یا رسانهای، در جهت تسلط بر جهان پیاده کند. اسرائیل نیز دارای داستان و سرنوشت خاصی است: بقای این موجودیت در ماجراجویی و درگیریِ مداوم است. رهبران این رژیم، بهویژه شخصِ نتانیاهو، رویکردی جنگطلب، آشوبساز و ماجراجویانه دارند. او خوب میداند که بقای سیاسیاش بستگی به ایجاد یا تشدید حس خطر و جنگ دارد؛ لذا گاه وانمود میکند که دشمنان درصدد نابودیاند، نه فقط اسرائیل، بلکه حتی آمریکا و اروپا هم مورد تهدیدند، و از این طریق وضعیت را به نفع خود مدیریت میکند.
پرونده هستهای و موشکی ایران؛ ابزار فشار یا ماجراجویی؟
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ادامه سخنانش با اشاره به فشار گسترده بینالمللی بر ایران در زمینه پرونده هستهای و موشکی چنین خاطرنشان ساخت که درباره پرونده هستهای ایران سالهاست که ادعاها و القائاتی مطرح شد و تبلیغات گستردهای شکل گرفته؛ اما وقتی مشخص شد بسیاری از این ادعاها صحت نداشت، باز هم سازوکارهای فشار و تحریم علیه ما ادامه یافت. موضوع موشکها هم اکنون به دستاویزی برای فشار تبدیل شده است؛ آنها نگران افزایش برد سامانههای ما هستند. در پاسخ باید گفت: ما برای دستیابی به فناوریهای فضایی، ازجمله پرتاب ماهواره، ناگزیر به ساخت موشکهایی با برد و دقت مناسب هستیم؛ این امر لزوماً معنیِ ماجراجویی نیست، بلکه حق یک کشور است که از خود دفاع کند و در حوزههای علمی و فنی پیشرفت نماید. ایران نشان داده است که اهل تهاجم بیجهت نیست و اساساً برای دفاع از خود اقدام میکند.
وی در اثبات حقانیت ایران چنین ادامه داد: همین تازگی، گفتوگویی از دخترِ صدام در فضای مجازی منتشر شده که بسیار قابلتأمل است؛ وقتی خبرنگاری از او میپرسد «آیا شما طرف اسرائیل را میگیرید؟»، او با صراحت پاسخ میدهد: «خجالت نمیکشید چنین سؤالی میکنید؟ ایران از ما دفاع میکند؛ ایران از هویتِ عربی دفاع میکند.» این نوع اظهارنظرها بهروشنی نشان میدهد که اگر حتی کسی از سویِ دشمن، از حقانیتِ شما سخن بگوید، آن حقانیت آشکارتر میشود.
شکست تبلیغات روانی اسرائیل در سطح جهانی
پورمحمدی در بخش دیگری از سخنانش ضمن تاکید بر عملیات روانی دشمن چنین ادامه داد: در عرصه سیاسی و روانی و نیز افکار عمومی بینالمللی، بازنده اصلی تاریخ معاصر، اسرائیل و بخصوص نتانیاهو است؛ این رخداد، اهمیت و بزرگیِ فراوانی دارد. آنها تلاش میکنند موازنه را به نفع خود تغییر دهند و ما را در گوشه رینگ قرار دهند؛ میخواستند تصویری از ایران بهعنوان کشوری زیادهخواه، بحرانساز و ترویجدهنده خشونت بسازند، اما درواقع دنیا این تصویر را نپذیرفت. ایران نشان داد که منطق دارد، اهل گفتگو و تعامل است و همزمان از حقوق و منافعِ خود دفاع میکند. ایران دارای تمدن، جایگاه انسانی و مردمیِ شایسته و استواری است که بر سر اصول خود میایستد و تسلیم بیدلیل نمیشود؛ اینها همه ارزشهای انسانیاند.
بههرحال امروز وضعیت نتانیاهو و رژیم صهیونیستی به مرحلهای رسیده که دشمنی آن از حد گذشته است. نتانیاهو اکنون در افکار عمومی جهان با تعابیری چون «آدمکش»، «بچهکش»، «ویرانگر» و «عامل نسلکشی» شناخته میشود. وقتی چنین تصویری از یک رهبر در جهان شکل گرفته باشد، او برای حفظ موقعیت خود حاضر است به هر ماجراجویی و دروغپراکنی متوسل شود. برایش اهمیت ندارد چه اندازه اتهامزنی یا جعل واقعیت میکند؛ هدفش ایجاد یک شوک روانی و سوار شدن بر موجی از التهاب رسانهای و سیاسی است.
البته او دیگر مخاطب واقعی در افکار عمومی جهان ندارد. جامعه جهانی تا حد زیادی از او فاصله گرفته است. مخاطب اصلی نتانیاهو اکنون تصمیمگیران آمریکایی و حامیان اروپایی او هستند. پرسش اساسی این است که آیا او میتواند بار دیگر ترامپ و جریانهای همسو در آمریکا را تحریک کند تا در صورت آغاز جنگ علیه ایران، از او حمایت کنند؟ آیا اروپا نیز همچون گذشته به حمایت از او برخواهد خاست؟ در واقع تمام بازی تبلیغاتی و روانی نتانیاهو حول همین مسئله میچرخد.
نتانیاهو؛ رهبر تحت فشار و ماجراجوی سیاسی
وزیر اسبق کشور تاکید داشت که امروز رژیم صهیونیستی نمیتواند بدون کمک کشورهای غربی به مقابله با ایران بپردازد. او بهخوبی میداند که توان رویارویی مستقیم با ایران را ندارد و ناچار است پای آمریکا و اروپا را به میان بکشد. پیش از این هم، بدون همراهی آمریکا و متحدان غربی، قادر به اقدام نظامی مؤثر علیه ایران نبود. بر اساس اسنادی که اخیراً منتشر شده است، تنها دو روز پیش از آغاز حملات، تمامی سامانههای پدافندی کشورهای غربی در منطقه در حالت آمادهباش کامل قرار گرفته بودند؛ سایتهای نظامی فعال شده بود، ماهوارهها و هواپیماهای شناسایی آمریکا بر فراز ایران متمرکز شده بودند، پهپادهای اسرائیلی نیز در حال فعالیت بودند و عملاً یک عملیات مشترک طراحی شده بود.
در جنگ ۱۲ روزه اخیر، ما با یک هماهنگی گسترده میان آمریکا، اسرائیل، برخی کشورهای اروپایی و تعدادی از کشورهای منطقه روبهرو بودیم. این سطح از مشارکت نشان میدهد که با یک حادثه بزرگ در نظام سیاسی و امنیتی معاصر منطقه طرف بودهایم. اگر ابعاد پنهان این عملیات بهطور کامل شناسایی و اسناد آن منتشر شود، اهمیت تاریخی آن روشنتر خواهد شد.
با این همه، به لطف خدا، هوشیاری و ایستادگی ملت ایران، مقاومت رزمندگان، و تدبیر و هدایت متعالی رهبر معظم انقلاب، این خطر بزرگ از سر کشور دور شد. اما نباید از یاد برد که تهدید همچنان پابرجاست؛ دشمنان در کمیناند و لازم است همه ما با هشیاری و آمادگی کامل، مراقب تحرکات و سناریوهای آینده باشیم.
پورمحمدی معتقد است که هویت اسرائیل در جنگ تعریف میشود و در صلح توان ادامه حیات ندارد. هدفِ اسرائیل جنگ است؛ آنها میخواهند اگر بتوانند دستکم یک ضربه کاری دیگر به ما بزنند. با این حال من شرایط را برایشان مساعد نمیبینم. آمادگی نیروهای مسلح ما در این مدت بسیار افزایش یافته و پشتیبانی فناورانه و تولید داخلی کمکِ بزرگی کرده است. پیش از این، نیروها و دانشمندان و کارگاههای تولیدیمان آماده بودند و اکنون هم علاوه بر ابتکارات قابلتوجه، توان تولید و تأمین کمبودهای نظامی بهتر شده است.
آمادگی ایران و درسهای مقاومت
رئیس مرکز اسناد، تاکید کرد که جنگ 12 روزه موجب افزایش آگاهی مردم شده و برخی نقاط ضعف اطلاعاتی، امنیتی و نظامی که قبلاً وجود داشت تا حدودی برطرف شده و سطح هوشیاری نسبت به آنها افزایش یافته است. آمادگی مردم نیز رشد کرده است؛ احساس من این است که مردم شیرینیِ پیروزی، هوشمندی، تحمل و استواریِ خود را چشیدهاند، این احساس در جامعه ملموس است. مردم دیدند مقاومت چگونه میتواند خطر را دفع کند، فشارها را تابآور کند و حتی موجب افتخارآفرینی شود. این دستاورد ملی است و باید آن را حفظ کنیم.
او خطاب به رسانه، بر اهمیت صداوسیما برای حفظ روحیه ملی تاکید کرد و گفت: شما، بهویژه در حوزه رسانه، نقش مهمی در حفظ این روحیه ملی دارید. خوشبختانه رفتارِ جمعیِ مردم بسیار شجاعانه، عاقلانه و هوشمندانه بود. در سطح بینالمللی نیز فضای مخالفت با اسرائیل تشدید شده و ناکامی این رژیم در جنگ دوازدهروزه که به اهدافش نرسید، باعث تردید در میان آمریکاییها شد. آنها انتظار داشتند اسرائیل بتواند عملیات خود را انجام دهد و سامانههای دفاعیاش (مانند گنبد آهنین و تاد) را کارآمد نشان دهد و حتی برخی کشورها را با خود همراه سازد؛ اما واقعیت چیز دیگری بود.
پس از رخدادهای اخیر و عملکرد ناموفق نیروهای اسرائیلی، دیگر نه حتی همراهی پنهانِ گذشته در منطقه وجود دارد و نه افکار عمومیِ منطقی مانند گذشته در کنار آنها قرار گرفته است. جریانهای فکری به نفع ایران حرکت کردهاند؛ هرچند حمایتها در همهجا آشکار نیست، اما نشانههای همبستگی و همدلی با ایران دیده میشود. همه این عوامل موانعی در برابر یک جنگِ وسیعاند. اگر آمریکا و اروپا وارد این میدان شوند، موقعیت جهانی و پرستیژِ آنها تضعیف خواهد شد و هژمونیشان آسیب خواهد دید.
جسارت عملی رقبای منطقهای
وزیر اسبق کشور، با اشاره به رقابتهای بینالمللی و حمایتهای چین و روسیه از ایران گفت: حقیقت این است که رقبای منطقهای و فرامنطقهای، مانند چین و روسیه، در شرایط جدید جسورتر و جدیتر رفتار خواهند کرد و این قضیه موازنه قدرت را دستخوش تغییر میکند. احساس من این است که موانع پیشروی اسرائیل برای آغاز جنگ نسبت به گذشته بیشتر شده است؛ آنها اراده جنگ دارند و تلاش میکنند ضربهای وارد کنند، اما این موانع جدیتر شدهاند و تواناییشان محدودتر است.
و ادامه تاکید کرد که در شرایط فعلی، احتمال جنگ گسترده ضعیف است: با توجه به شرایط موجود و این موانع، احتمال جنگ گسترده ضعیف است؛ هرچند طبیعتِ جنگطلبانه برخی بازیگران میتواند به رخدادهای پرریسکی منجر شود.
آرمان فلسطین برای ایرانیان از دیرباز مقدس بوده و ایران هرگز آغازگر جنگ نبوده است؛ همواره در حالت دفاع از وطن، خاک و ناموس خویش قرار داشته است. شاهد این مدعا، دوران هشتساله دفاع مقدس است. در جنگ دوازدهروزه نیز در حالی که میانجیگریها و مذاکراتی میان ایران و ایالات متحده در جریان بود، رژیم صهیونیستی بهصورت یکجانبه و تجاوزگرانه حمله کرد و فرماندهانی از ما به شهادت رسیدند؛ اما در عین حال ضربهای سخت خورد و عقبنشینی آشکاری صورت گرفت.
پورمحمدی ضمن اشاره به بیانات مقام معظم رهبری درباره عملیات روانی دشمن یادآور شد: حضرت آقا نیز متذکر شدند که دشمن در پی ایجاد وضعیتی تحت عنوان «نه جنگ، نه صلح» است. تحلیل من از این وضعیت این است که حالت «نه جنگ، نه صلح» یک کامیابیِ روانی و راهبردی برای دشمن است. این فضا اضطرابزا است؛ نیروهای مسلح را در حالت آمادهباش طولانیمدت نگه میدارد و یک فرسایش تدریجی در جامعه و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایجاد میکند. دشمن میتواند این سناریو را چندین بار تکرار کند تا نهایتاً با غافلگیریِ مکرر ما را خسته یا عادیباخته کند، و در زمان مناسب دست به عملیات بزند تا دستاورد بیشتری کسب کند.
حتی اگر مقصودشان آغاز یک جنگ تمامعیار نباشد، ایجاد این فضای شدید روانی بهتنهایی هدف است؛ چون وقتی جامعه و نهادهای اقتصادی و سرمایهگذاری دچار اضطراب شوند، تولید، سرمایهگذاری و زندگی مردم متوقف یا کند میشود و این دقیقاً نتیجهای است که دشمن میخواهد.
در مقابل این تهدید روانی و امنیتی، ما باید پیام روشنی به جامعه بدهیم: زندگی را ادامه میدهیم، کار و کسبمان را پی میگیریم، برنامهها و سفرهایمان را بهتعویق نمیاندازیم و بهجای اضطراب، با تلاش و همت ضعفهایمان را جبران میکنیم. حفظ آرامش عمومی و ثبات اقتصادی خود یک ابزار مقاومت است و وظیفه همه است که با مسئولیتپذیری و عقلانیت، فضای داخلی را قوی و تابآور نگه داریم.
پرهیز از فضای جنگهراسی در جامعه
رئیس مرکز اسناد ضمن اشاره به وضعیت معیشت مردم خاطرنشان ساخت: به هر حال ما در کشور کمبودها و کسریهایی داریم و این وظیفه دولت و کارگزاران است که دغدغه زندگی مردم را برطرف کنند. اینکه دائماً هراسان و مأیوس از «جنگ میشود» حرف بزنیم، برای مردم و مسؤولان پسندیده و قابل قبول نیست. ما باید به زندگیمان برسیم، برنامهریزی کنیم و مسائل و نیازهای مردم را جدی بگیریم؛ اما در عین حال هوشیاری را نباید از دست بدهیم.
پورمحمدی تاکید کرد که نیروهای اطلاعاتی هوشیارند: مسئولان ذیربط، نظامیها، امنیتیها و سازمانهای اطلاعاتی، بیدار و آمادهاند و خوشبختانه حواسشان جمع است. البته همیشه خطرِ غافلگیری وجود دارد؛ غافلگیری میتواند موازنهها را بر هم بزند حتی برای نیروی مسلح آماده. باید روشن گفته شود که نوع غافلگیریها متفاوت است و گاهی پیشامدهایی رخ میدهد که دستگاههای امنیتی و دفاعی هم باید سریعاً خود را تطبیق دهند. این بهمعنای ضعف نیست، بلکه جزئی از فضای پیچیده امنیتی است.
ما بهعنوان مردم و بازیگران عادی جامعه نیز مسئولیم. برنامه ما باید این باشد که زندگیمان را ادامه دهیم، نگرانیمان کمتر شود و به کسبوکار و برنامههای روزمرهمان بپردازیم. این حقیقت که حامیان و مدافعان کشور هوشیارند و در آمادهباشند، به ما اطمینان میدهد. اگرچه ممکن است گاهی غافلگیریهایی مانند ۲۳ خرداد رخ دهد، اما با آمادگی بیشتر میتوانیم شرایط را تنظیم کنیم.
نکته بسیار مهم این است که جامعه در مواجهه با تهدیدات اخیر نشان داد که بهسرعت خود را تنظیم میکند؛ مثال سادهاش این است که پس از رخدادها، ازدحام در پمپبنزینها و جادهها مشاهده شد، اما تحملپذیری مردم و مرتب شدن اوضاع ظرف مدت کوتاهی اتفاق افتاد. بنابراین لازم است رسانهها بهصورت مسئولانه عمل کنند و با ایجاد استرس یا تشویش بیمورد فضا را ملتهب نکنند. اجازه ندهیم عدهای ماجراجو، خواه آگاه یا ناآگاه، نقش ستون پنجم دشمن را بازی کنند و فضای روانی جامعه را بههم بریزند.
جاسوسی علیه جنگ
وزیر اسبق اطلاعات با اشاره به سالهای نخستین حضورش در وزارت اطلاعات در طول سالهای جنگ گفت: من در سال ۱۳۶۶ وارد وزارت شدم؛ آن زمان اوج جنگ ایران و عراق بود. در همان ابتدای ورود، معاون ضدجاسوسی وزارت بودم و بخش عمدهای از مأموریت ما مبارزه با شبکههای جاسوسی دشمن بود. یکی از مهمترین محورهای فعالیت اطلاعاتی و جاسوسی در آن دوران، «جاسوسی جنگ» بود. رژیم عراق با بهرهگیری از همه ابزارها و متحدان خود علیه ایران فعالیت میکرد: از سفارتخانهها و کنسولگریها گرفته تا مرزها و ایستگاههای جمعآوری اطلاعات. علاوه بر آن، منافقین، سلطنتطلبها و گروههای تجزیهطلب نیز با عراق همکاری میکردند و این موضوع، یک جبههی گسترده جاسوسی علیه کشور ما ایجاد کرده بود.
در آن دوران بسیاری از عملیاتهای نظامی ما به دلیل لو رفتن اطلاعات و نفوذ جاسوسان شکست میخورد. به همین دلیل تمرکز اصلی ضدجاسوسی شناسایی و مقابله با شبکههای جاسوسان عراقی بود. صدها نفر از عوامل دشمن در مناطق مرزی و عمق کشور فعال بودند؛ از عوامل میدانی تا رابطها و حلقههای پشتیبانی. کار بسیار سنگین و گستردهای بود.
در کنار عراق، سه کشور اصلی غربی نیز علیه ایران فعالیت اطلاعاتی داشتند: اسرائیل، انگلستان و آمریکا. این سه کشور در آن دوران هم هدفهای اصلی ضدجاسوسی ایران بودند و هنوز هم چنین هستند. علاوه بر آن، برخی کشورهای منطقه نیز بهطور پراکنده در عملیاتهای جاسوسی نقش داشتند. در سطح جهانی نیز شوروی، بهدلیل شرایط جنگ سرد، یکی از طرفهای فعال اطلاعاتی بود و ما ناچار بودیم با آن هم مقابله کنیم. حزب توده در آن مقطع شناسایی و ضربه خورده بود و تعدادی از عوامل شوروی هم از کشور اخراج شده بودند.
در میان همه این تهدیدها، فعالیت اطلاعاتی و عملیاتی آمریکا علیه ایران بسیار گسترده بود. آنها حتی برای سناریوی عملیات هوایی و ورود نیروهایشان به ایران، زیرساختهایی آماده کرده بودند؛ از جمله شناسایی مناطقی مناسب برای فرود هواپیما در داخل ایران، نفوذ دادن نیرو به دستگاههای حساس و ایجاد شبکههای پشتیبانی. در خاک آمریکا چند منطقه بیابانی را مشابه صحرای ایران شبیهسازی کرده بودند تا نحوهی فرود و پشتیبانی نیروهایشان را تمرین کنند. این شبکه، یک مجموعهی پیچیده اطلاعاتی، عملیاتی و لجستیکی بود.
خوشبختانه با لطف خداوند و تلاش همکاران، ما توانستیم رمز و شیوه ارتباطی این شبکه را شناسایی کنیم و با عملیات گستردهای، ضربهای سنگین به فعالیت اطلاعاتی آمریکا در ایران وارد کنیم. این عملیات در سال ۱۳۶۸ انجام شد و تا آن زمان بزرگترین ضربه ضدجاسوسی به ایالات متحده در خاک ایران محسوب میشد. سالها بعد، در یکی از جلسات کنگره آمریکا در حدود سال ۱۳۸۸ یا ۱۳۸۹، یکی از مقامات آمریکایی به این شکست تاریخی اذعان کرد و گفت: «این ضربه، همه سرپنجهها و امکانات ما در ایران را از کار انداخت.»
وی یادآور شد که زمان این عملیات همزمان بود با رحلت امام خمینی و آغاز رهبری مقام معظم رهبری. یکی از نخستین دیدارهای ما با ایشان، ارائه گزارش همین عملیات بود. ایشان ضمن قدردانی، لوح تقدیری به تیم عملیات اهدا کردند و یک سکه یادبود نیز به همه نیروها داده شد. آن عملیات نهتنها یک موفقیت اطلاعاتی بزرگ بود، بلکه قدرت و توانمندی ضدجاسوسی جمهوری اسلامی ایران را در صحنه بینالمللی به نمایش گذاشت و کلاس کار ما را ارتقا داد.
پورمحمدی همچنین به سالهای حضورش در اطلاعات خارجی اشاره کرد و افزود: پس از پایان مسئولیت در حوزه ضدجاسوسی، حدود ۹ سال رئیس اطلاعات خارجی بودم. در واقع، از موضع دفاعی و مقابله با جاسوسها به مرحله «اَفَند» یعنی عملیات اطلاعاتی در خارج از کشور وارد شدم. در این دوره، مأموریت ما دیگر صرفاً شناسایی و دفع تهدید نبود، بلکه اجرای عملیاتهای اطلاعاتی برونمرزی و تأثیرگذاری بر زمین بازی دشمن بود.
در همین مقطع، ایالات متحده آمریکا اعلام کرد که ایران در میان کشورهایی که در خاک آمریکا فعالیت اطلاعاتی دارند، از نظر گستردگی و تأثیرگذاری در رتبه چهارم یا پنجم قرار گرفته است. این اعتراف در میانه دهه ۱۳۷۰ (حدود سالهای ۱۳۷۴ یا ۱۳۷۵) انجام شد و نشاندهنده قدرت و توانمندی شبکه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی بود. عملیاتهای ما در آن دوران سنگین، دقیق و هدفمند بود و در عمل توانستیم بخشهایی از توان اطلاعاتی آمریکا را در منطقه و حتی در خاک خودش به چالش بکشیم.
وی ضمن اشاره به استعداد انسانی در کشور تاکید کرد: نکته مهم این است که این توانمندی ریشه در استعداد انسانی کشور دارد. جوانان ما در حوزههای مختلف، از جمله حوزههای پیشرفته فناورانه، همواره ظرفیت بالایی از خود نشان دادهاند. نمونهاش همین رتبههای بالایی است که اخیراً در حوزه هوش مصنوعی توسط جوانان ایرانی کسب شده است. به باور من، یکی از دغدغههای اصلی ما این است که هنوز بسیاری از ظرفیتهای کشور بهطور کامل شناخته و بهکار گرفته نشدهاند. مهمترین وظیفه ما ایجاد فضای مناسب برای بروز این توانمندیها و به کارگیری مؤثر آنهاست.
اسرائیل یک پادگان نظامی است
پورمحمدی در بخشی دیگر از سخنانش یادآور شد ایران امکان ضربه به اسرائیل را دارد، اما پاسخ اینکه چرا این کار را نمیکند، روشن است: اسرائیل اساساً یک پادگان نظامی است. تمام کشور زیر زمین پناهگاه دارد. جامعهای است که به شکل ساختاری برای جنگ زندگی میکند. آنها هر روز آژیر خطر دارند، مردمشان آموزش دیدهاند که به محض شنیدن آژیر، به پناهگاه بروند. این سبک زندگی برای یک ملت، به تعبیر قرآن، نشانهای از «ذلت» و «مسکنت» است؛ وضعیت درماندگی دائمی.
زندگی در سرزمینی که مدام در حالت جنگی است، امنیت روانی را از مردم میگیرد. حتی در جنگ اخیر ۱۲ روزه هم جامعه اسرائیل آسیب روانی سنگینی دید. بنابراین، این فشار روانی فقط یکطرفه نیست. شرایط «نه جنگ و نه صلح» برای همه طرفها فرسایشی است. به تعبیر قرآن «تِلْکَ الأیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس»؛ روزگار میچرخد و این وضعیت به طرف مقابل هم آسیب میزند. زندگی در سایه جنگ، ولو با توان نظامی بالا، به معنای آرامش نیست و این نقطه ضعف ساختاری اسرائیل است.
وی ادامه داد که ممکن است در برخی حوزهها اسرائیل در شیوههای سنتیِ جاسوسی دستِ بالا را داشته باشد، ولی دنیای امروز دیگر مثل گذشته نیست. تحولات فناوری اطلاعات و تقاطعِ منابع داده با تحلیلهای هوشمصنوعی، ابعاد جدیدی به عملیات اطلاعاتی داده است که فراتر از نفوذ انسانی و جاسوسی کلاسیک است. جمعآوری گسترده داده، فرآوری و تحلیلِ آنها با کمک هوشمصنوعی چیزهایی را آشکار میکند که قبلاً فقط با نیروهای انسانی قابل حصول نبود. طبیعی است که طرف مقابل هم این ابزارها را در اختیار دارد، اما نباید تصور کنیم که فقط آنها در این میدان برترند.
ایران همدل
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی ضمن تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران امروز از سطح نسبتاً خوبی از دانش و توانمندیهای فناورانه برخوردار است، تاکید کرد: نخبگان و جوانان توانمند ما در حوزههای مختلف از اطلاعات الکترونیک و هک تا هوشمصنوعی موفقیتهای چشمگیری کسب کردهاند؛ بسیاری از عملیاتهای موفق ما دقیقاً با اتکا به فناوری و نفوذ الکترونیک انجام شده و دشمن هم بارها به عمق کارهای ما اعتراف کرده است. با این حال واقعیت این است که ما با یک جبهه گسترده روبهرو هستیم و باید این میدان را مدیریت کنیم: نه بترسیم، نه عقب بنشینیم و نه به مردم شوک روانی وارد کنیم.
وظیفه ما این است که مقاوم باشیم، هوشمند عمل کنیم و ظرفیتهای داخلی را بهخوبی بهکار بگیریم. هرچند دشمن ممکن است از فناوری بسیار پیشرفتهای برخوردار باشد، ولی تجربه نشان داده که یک قومِ مقاوم، هوشمند و توانمند را به آسانی نمیتواند شکست دهد. دنیا بهتدریج پذیرفته که جمهوری اسلامی در مقابلِ اسرائیل و آمریکا شکست نخورد؛ اگر «نرسیدن به هدف» را معنیِ «شکست» بدانیم، آنگاه میتوان گفت که طرفهای مقابل در رسیدن به اهدافشان ناکام ماندند.
تجربههای اخیر نشان داد که هرگاه مقاومت ضعیف شود، کشور نیز آسیبپذیر میشود؛ اما خوشبختانه در این دوره اتحاد و همدلی مردم چشمگیر بود. دشمنان انتظار داشتند که نارضایتیهای داخلی منجر به تفرق شود، اما واقعیت عکسِ آن را نشان داد: مردم یکصدا و همدل ایستادند. این روحِ همدلی و اتحاد، از بنیادهای شکلگیری یک حرکت تمدنی است؛ بشارتی است از شکلگیری تمدنِ اسلامی در پرتو انقلاب، که آثارش را اکنون میبینیم، از جمله در جریان جنگ دوازدهروزه.
در پایان، باید تأکید کنم که این وحدت و همراهی مردم نمودی از ایمان و اعتقاد است؛ ایرانیانی که به رأیِ رهبری و آرمانهای جمعی پایبندند و با همدلی و انسجام، به راهِ پیشرفت و مقاومت ادامه میدهند.
باید معیشت مردم را در اولویت قرار داد
پورمحمدی با اشاره به رقابت قدرتهای بزرگ خاطرنشان ساخت: وضعیت خیلی روشن است، برخی کشورها و رهبران منطقهای، بهویژه آنهایی که با آمریکای بزرگ و قدرتهای فرامنطقهای رابطه برقرار میکنند، تبدیل به نوچه و بازیچه بیگانگان شدهاند. قرار نیست اسم ببریم، اما کافی است به صحنه نگاه کنید: مقامهایی که برای گرفتن وعده میلیاردی قرارداد میبندند، هدایای تجملی میگیرند یا رفتارهایی تحقیرآمیز از خود نشان میدهند، تصویر خوبی از استقلال و عزت ملی ارائه نمیدهند. اینها را مردم خوب میفهمند؛ همین است که مردم ما ۱۲ روز سخت را با صبر و ایستادگی تحمل کردند.
او همچنین بر ضرورت رسیدگی به وضعیت معیشت مردم تاکید کرد و افزود: ما نباید مردم را دستکم بگیریم و فکر کنیم آنها ما را درک نمیکنند. مردم ما درک عمیقی از ملاحظات ملی دارند: میخواهند مشکلاتشان فهمیده شود، معیشتشان تأمین گردد، و از دغدغههایشان صحبت شود. اختلافات و نزاعهای داخلی بر سر مسائل حاشیهای وقتی دشمنی بیرونی تهدیدکننده تمامیت ارضی و منافع ما وجود دارد، نباید اولویتدار شود. اکنون که دشمنانی مانند آمریکا و اسرائیل تهدید به نابودی منافع و موجودیت ما میکنند، آنچه اهمیت دارد حفظ اتحاد ملی و تمرکز بر مقابله با تهدیدهاست.
مسئله کلان این است که فقر و محرومیت، زیربنای فروپاشی اخلاق و اعتقادات است. پیامبر (ص) هم هشدار دادهاند که فقدان نان و معاش، انسان را به کفر و بیاعتقادی میکشاند. بنابراین یک حکومت اسلامی که ادعای آرمانگرایی و اخلاقمداری دارد، نمیتواند نسبت به تأمین معیشت و نیازهای مادی و معنوی مردم بیتفاوت باشد. دین و انقلاب ما به دنبال تأمین زندگی شایسته و کرامتبخش برای مردم است؛ اگر مردم درگیر فقر، بیماری و بیپناهی باشند، توان فکر کردن به آرمانها و اهداف عالیه از آنها سلب میشود.
پرسشی که امروز مطرح است این است که آیا پس از جنگ دوازدهروزه، حاکمیت برنامهای برای حفظ انسجام و همدلی ملی دارد؟ آیا تمهیداتی برای تقویت پیوند مردم و دولت و جلوگیری از تضعیف سرمایه اجتماعی اندیشیده شده است؟ پاسخ روشن است: باید برنامهریزی جدی در زمینه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد تا مردم اطمینان یابند که دغدغههای معیشتیشان جدی گرفته میشود و در عین حال همدل و همپا با حاکمیت بمانند.
تاریخ نشان داده اسرائیل از بدو پیدایش برای ناامنکردن منطقه و تسلط بر منابع عمل کرده است. این امر تاریخی و مستند است؛ اسرائیل بارها علیه همسایگان عملیات بهراه انداخته تا تفرقه و تضعیف ایجاد کند. بنابراین دفاع از امنیت ملی و حفاظت از منابع کشور وظیفهای است راهبردی. ما هزینههای سنگینی برای جلوگیری از تعرض متحمل شدهایم، از جنگ تحمیلی گرفته تا هزینههای امنیتی دیگر و باید این واقعیت را برای مردم تبیین کنیم تا بدانند چرا برخی اولویتها ملیاند.
همچنین باید توجه کنیم که مردم ما، علیرغم اختلافنظرها درباره برخی مسائل فرهنگی یا سیاسی، تعلقملی و عشق به ایران، تاریخ و دینشان را خوب میفهمند. جوانان ما ممکن است در برخی نگاهها متفاوت باشند، اما در لحظات حساس نشان دادهاند که پای کشور و ناموس ایستادهاند. این سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمند است و باید حفظ و تقویت شود.
در یک جمله: اولویت دولت و حاکمیت باید تأمین رفاه و کرامت مردم باشد تا زمینه پایداری اخلاقی و اعتقادی فراهم شود؛ همزمان باید بر اتحاد ملی، تقویت ظرفیتهای داخلی و مراقبت از فضای روانی جامعه تمرکز کرد تا دشمن نتواند از اختلاف و فرسایشِ اجتماعی بهرهبرداری کند.
از ۲۳ خرداد تاکنون، یعنی حدود چهار ماه گذشته، بررسیهای مراکز امنیتی نشان میدهد که اعتراضات، تجمعات یا ناهنجاریهای اجتماعی به حداقل خود رسیده است. این واقعیت نشاندهنده بلوغ و هوشمندی ملت ماست. باید قدردان این همراهی و انسجام ملی باشیم، همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: «لا تنازع فتفشلوا و تذهب ریحکم»؛ یعنی دعوا و تفرقه سبب ضعف و از بین رفتن شادابی اجتماعی میشود.
مسئله اساسی ما این است که هم خودمان و هم رسانهها باید توجه بیشتری به این سرمایه ملی داشته باشیم. رسانهها در این چهار ماه کار قابل توجهی انجام دادهاند، اما انتظار ما از آنها و از دولت این است که با شفافیت، سرعت و برنامهریزی، زمینه حل مسائل اقتصادی و معیشتی مردم را فراهم کنند. تصمیمگیریهای بهموقع در سطح مدیریت، بهرهبرداری از ظرفیت جوانان نخبه و فعالان اقتصادی، و اجرای برنامههای اقتصادی مؤثر، موجب تقویت انسجام ملی و جلوگیری از نفوذ و بهرهبرداری دشمن خواهد شد.
تجربه گذشته نشان داده که دوران جنگ، فرصتی برای تحولات بزرگ اجتماعی، صنعتی و علمی است. اگر ما در چنین شرایطی دستبهدست هم دهیم و تصمیمات درست و سریع اتخاذ کنیم، هم انسجام ملی حفظ میشود و هم پیشرفتهای اقتصادی و فناورانه امکانپذیر خواهد بود. بر همین اساس، انتظار ما از رسانهها، دولت و همه مسئولان این است که با هوشمندی، شفافیت و اقدام بهموقع، مردم را درک کرده و راهکارهای عملی برای مشکلات معیشتی و اقتصادی ارائه دهند.
در پایان، باید توکل و اعتماد به خدا را فراموش نکنیم. تاریخ نشان داده هرگاه دشمنان آتش جنگ بهراه انداختهاند، ملت ایران و حمایت الهی موجب خاموش شدن آن آتش شده است. ما این لطف و حمایت را در رخدادهای اخیر بهوضوح مشاهده کردیم. ملت با هوشیاری و صبر از این دوره گذشت؛ امیدواریم همیشه متوکل و متکی به خدا باشیم تا خداوند لطف خود را بر ما مستدام بدارد.