پس از هر دوره گذار در تاریخ ایران، نیروهای واگرا در نواحی پیرامونی و مرزی کشور فعال شده و ناآرامیهایی را در سطوح محلی، ملی و منطقهای به همراه آوردند. جنبشهای جداییطلبانه اسماعیل آقا سمیتقو در کردستان، دوست محمدخان در بلوچستان و شیخ خزعل در خوزستان در گسله انقلاب مشروطه تا روی کار آمدن حکومت پهلوی (در خلال جنگ جهانی اول)، جمهوریهای خودمختار کردستان به رهبری قاضی محمد و آذربایجان به رهبری سیدجعفر پیشهوری در گسله سقوط رضاشاه و پادشاهی محمدرضاشاه (مقارن با جنگ جهانی دوم) و نیز ناآرامیها و بحرانهای کردستان، خوزستان، بلوچستان و ترکمن صحرا بعداز فروپاشی نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، از نمونههای بارز نیروهای حاشیهای واگرا هستند که در گسلههای مهم سیاسی، فعالیت خود را از سر گرفته و برای حکومت مرکزی مشکلاتی را به وجود آوردند.