علت مخالفت امام خمینی با کاندیداتوری آیت الله بهشتی در اولین انتخابات ریاست جمهوری چه بود؟

عکس لید
  اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ 5 بهمن 1358 برگزار شد. منتخب مردم در این انتخابات، ابوالحسن بنی صدر بود که با کسب بیش از 10 میلیون رای، توانست 75 درصد آرا را کسب کند.
چهارشنبه ۰۶ تير ۱۴۰۳ - ۱۸:۱۰

پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ 5 بهمن 1358 برگزار شد. منتخب مردم در این انتخابات، ابوالحسن بنی صدر بود که با کسب بیش از 10 میلیون رای، توانست 75 درصد آرا را کسب کند.

یکی از شخصیتهایی که در آن زمان برای مردم بسیار شناخته شده، محبوب و بسیار معتبر بود؛ آیت الله بهشتی عضو شورای انقلاب بود؛ به همین خاطر، بسیاری دنبال کاندیداتوری سید محمد بهشتی در اولین انتخابات ریاست جمهوری بودند اما امام خمینی با این موضوع مخالفت میکنند.

آیت الله مهدوی کنی روایتی را درباره علت مخالفت امام بیان کرده است. او به عنوان عضو شورای انقلاب، پس از استعفای مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت، مسئولیت دولت را نیز بر عهده گرفت و انتخابات را برگزار کرد.

مهدوی کنی می گوید علاوه بر خودش، افراد دیگری نظیر آیت الله هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام محمدجواد باهنر نیز خواستار نامزدی آیت الله بهشتی بودند ولی امام خمینی این اجازه را ندادند.

روایت او را درباره علت مخالفت امام خمینی که انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در کتاب خاطراتش بیان کرده، میخوانید:

«خوب به ياد دارم كه امام آن وقت در قم تشريف داشتند؛ در همين منزلي كه متعلق به آيت‌الله يزدي است. ما خدمت امام رفتيم؛ در راهرو ميان بيروني و اندروني ايستاده صحبت كرديم؛ به خصوص من خيلي خدمت امام اصرار كردم كه اجازه بدهيد آقاي بهشتي كانديدا بشوند، اما امام فرمودند نه. من، آقاي هاشمي؛ آقاي باهنر و ديگران را يكي پس از ديگري برشمردم تا شايد امام يكي را قبول كنند كه ايشان قبول نكردند.

علت آن را از حضرت امام سؤال كرديم كه چرا اجازه نمي‌دهيد كه آنها كانديدا بشوند؛ حال يا رأي مي‌آورند يا نمي‌آورند، ما كه نمي‌گوييم بني‌صدر نباشد، ايشان هم يكي از كانديداها باشد. امام فرمودند كه من نمي‌گويم روحانيت سر كار نباشد و روحانيت منزوي بشود، من به دو جهت اين كار را به مصلحت نمي‌بينم؛ جهت اول اينكه ما انقلابي كرديم براي اينكه مردم را از سلطه‌ رژيم‌شاهنشاهي نجات بدهيم و نظام اسلامي برپا كنيم. حال اگر خودمان را از همان اول جلو بيندازيم و براي پست‌هاي مهم كشور نامزد كنيم ـ كه رياست جمهوري يكي از آنهاست ـ مردم فكر مي‌كنند ما دنبال حكومت و سلطه هستيم. بگذاريد ما اين كارها را انجام ندهيم تا چنين تصوراتي به ذهن مردم خطور نكند.

دوم اينكه حكومت معمولاً مشكلاتي دارد. مخصوصاً حكومت نو پا؛ مگر مي‌شود يك حكومت نوپا مشكلات نداشته باشد. بالاخره كمبودها، اشتباهات و برخوردهايي پيش خواهد آمد، اجازه بدهيم ما در حاشيه باشيم و به واسطه‌ي كنار بودن و نظارت دو كار را انجام دهيم؛ اول اينكه انسان وقتي از بيرون نگاه مي‌كند بهتر از وقتي كه درون است به اشتباهات پي مي‌برد؛ ولي وقتي آدم خودش متصدي كاري مي‌شود عيب‌هاي خودش را نمي‌بيند و كارهاي خودش را توجيه مي‌كند؛ اما وقتي بيرون باشيم به ديد ديگري نگاه مي‌كنيم؛ اشكالات را بهتر مي‌فهميم و درك مي‌كنيم. دوم اينكه وقتي اين اشكالات را درك كرديم يا مردم به ما پناه آوردند و اشكال و ايرادي پيدا شد، مي‌توانيم به دولت تذكر دهيم و راهنمايي كنيم؛ حتي گاهي عتاب و خطاب كنيم و اين نظارت بيروني ما براي انقلاب مفيدتر خواهد بود. به اين جهت امام فرمودند مصلحت نيست.

 اما امام در ادامه فرمودند: دو قوّه است كه ما حتماً بايد داشته باشيم؛ يكي مجلس است كه در رأس امور است؛ قانون‌گذاري است كه بايد بر طبق موازين شرعي باشد؛ قهراً بايد علما و روحانيان حضور داشته باشند و در ضمن؛ بر كارها هم نظارت كنند؛ چون مجلس، حق نظارت دارد. دوم هم قوه‌ قضائيه است كه بايد مجتهدين قضاوت كنند و اين؛ شأن مجتهدين و علماست و طبق موازين، اين كار براي ما مناسب است. اين دو قوه را داشته باشيد؛ نترسيد. اينها را داشته باشيد ديگر مهم نيست كه قوه‌ مجريه به دست علما باشد يا نباشد. به اين جهت پيشنهاد ما را قبول نكردند.»

 

منبع: کتاب خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات