پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- امین میرزاده؛ در 17 دیماه 1356 مقالهای باعنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" در روزنامه اطلاعات درج و در سراسر کشور منتشر شد. این مقاله مملو از توهین و افتراهای بیپایه و اساس به ساحت مرجعیت و امام خمینی بود. در مقاله یادشده به امام خمینی به گونهای کینهتوزانه و بیمارگونه حمله شده بود و از ایشان به عنوان "مردی ماجراجو ولی بیاعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بهخصوص جاهطلب" یاد شده بود؛ این مقاله درباره امام خمینی نوشته بود: «مردی که سابقهاش مجهول بود و به قشریترین و مرتجعترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالیمقام کشور، با همه حمایتهای خاص موقعیتی به دست نیاورده بود، در پی فرصت میگشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند» و در ادامه آن نیز تهمتهای ناروا و ناجوانمردانه دیگری به رهبر جنبش اسلامی ملت ایران وارد شده بود. این در حالی بود که بر آمدن رژیم پهلوی، خود زاییده سیاستهای استعماری انگلستان بود.[1]
این توهین روزنامه اطلاعات موجع وسعیی از اعتراضات مردمی در استانهای مختلف را در پی داشت؛ موجی که 400 روز بعد رژیم پهلوی را به کام سقوط کشاند.
قیام مردم قم در روز 19 دی 56
مهمترین واکنش به درج مقاله توهینآمیز در روزنامه اطلاعات در قم رخ داد و به فرموده آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، انتشار این مقاله "همچون جرقهای باروت خشم مردم مسلمان قم را منفجر ساخت."
روز 18 دیماه، روحانیون حوزه علمیه کلاسهای خود را تعطیل کرده و دست به تظاهرات زدند. بنابر گزارش ساواک: «حدود 250 نفر از طلاب علوم دینی در مدرسه خان اجتماع [کردند] و با دادن شعار درود بر خمینی و مرگ بر حکومت استبدادی به طرف میدان آستانه حرکت [کردند].» همین گزارش میافزادید که با ورود پلیس، طلاب معترض به منزل آیتالله گلپایگانی پناه بردند و پس از خروج از منزل وی بازهم دست به تظاهرات زدند.
اما بزرگترین واقعه روز بعد رخ داد. در روز 19 دی ماه، بازار تعطیل شد و بازاریان قم به سمت آستان مقدس حضرت معصومه(س) حركت كردند و در بین راه بسیاری از مردم و طلاب حوزه علمیه نیز به آنان پیوستند اما این تظاهرات در میدان فاطمیه با حمله نیروهای پلیس مواجه شد.
در این تظاهرات تعداد کثیری از مردم قم شرکت کردند. براساس گزارشهای ساواک: «جمعیت تظاهرکنندگان حدود 10 هزار نفر در مدرسه خان و مسجد اعظم و صحنین اجتماع و در مسیر خیابان صفائیه حرکت نمودند.» همین گزارش در انعکاس درگیریهای مردم قم و نیروهای امنیتی، از شهادت دو طلبه و زخمی شدن عدهای دیگر خبر می دهد. هرچند تعداد شهدا و مجروحان این واقعه بسیار بیش از این بود.
اما قم تنها شهری نبود که دست به قیام زد بلکه مردم سراسر ایران در اعتراض به ضدیت رژیم پهلوی با مرجعیت و در راس آن امام خمینی به صف مبارزه پیوستند. در شهرهایی چون سبزوار، قزوین، اهواز، جهرم، کاشان، شیراز و ... حرکتهای بزرگی شکل گرفت که در ادامه به آن میپردازیم.
شروع علنی مبارزات مردم سبزوار
به گفته بسیاری از مبارزان نهضت اسلامی، اوجگیری حرکتهای انقلابی در سبزوار، پس از درج مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات بود. جلسههای مخفیانه مذهبی قبلاً هم در منازل افراد برگزار میشد؛ اما پس از این حادثه جلسهها رونق بیشتری گرفت و رفتوآمد مبارزان و طلاب علوم دینی به بیوت علمای سرشناس شهر بیشتر شد. در واقع، جرقه انقلاب در سبزوار از این زمان زده شد.
روحانیون سبزوار در واکنش به توهین روزنامه اطلاعات دو تصمیم گرفتند: 1- ارسال تلگراف اعتراضآمیز به نخستوزیر(جمشید آموزگار) و 2- خودداری از اقامه نمازهای جماعت در مساجد.
متن تلگراف را ده نفر از روحانیان ازجمله سیدفخرالدین موسوی افقهی، محمدتقی فقاهتی، محمدباقر فقیه سبزواری، ولیالله اسراری، سیدمحمدحسن علوی، سیدمحمد قریشی، سیدمحمد اخلاقی، حسین شهرستانی، سیدحسن طبسی و غلامرضا شریعتمداری نوشته و امضا کردند و رونوشتهایی از آن برای برخی از مراجع قم ازجمله آیات عظام سیداحمد خوانساری، نجفی مرعشی، گلپایگانی و برخی از روزنامهها ارسال شد.
در واکنش به اقدامات و فعالیتهای روحانیون سبزوار، ژاندارمری مشهد به فرمانده گروهان دستور داد تا با اندیشیدن تمهیداتی، آمادگی لازم را برای کمک به شهربانی سبزوار داشته باشند. شهربانی خراسان همچنین با دستوری به شهربانی سبزوار اعلام کرد: «از آنجا که برپایی مجالسی به مناسبت بزرگداشت کشتهشدگان 19 دی قم توسط روحانیان آن شهرستان در مسجد جامع آن شهر بعید نیست»، اقدامهای مقتضی را در این خصوص انجام دهند.
در همین خصوص است که یکی از مسئولان با سیدفخرالدین افقهی، از روحانیان انقلابی و امام جماعت مسجد پامنار سبزوار، تماس گرفت و علت برگزار نشدن نماز جماعت را از وی جویا شد. افقهی پاسخ داد: «ما توپ و تفنگی که نداریم تنها فقط نماز داریم که آن را هم در خانه خودمان میخوانیم». وی در جواب اینکه اعتراض خود را بهطور كتبی به دولتی ارسال و از روزنامه اطلاعات شکایت کنید، با زبانی کنایهآمیز بیان كرد: «به چه کسی شکایت کنیم و حال اینکه همه از جریان مطلع هستند و باید خودشان رسیدگی نمایند».
مردم سبزوار نیز با راهبری روحانیون این شهر به صف معترضین پیوستند. دانشآموزان نیز همگام با دیگر گروهها اعتراض خود را به رژیم پهلوی نمایان ساختند. دبیرستان دخترانه ششم بهمن در این ماجرا پیش گام بود و همه دانشآموزان از شرکت در کلاس درس خودداری کردند.
باید گفت قبل از واقعه 19 دی، به طور علنی اعلامیههای امام خمینی به مدارس برده نمیشد اما بعد از توهین روزنامه اطلاعات، اعلامیههایی در دبیرستان پهلوی سبزوار توزیع شد.[2]
واکنش روحانیون و مردم اهواز به جنایت رژیم پهلوی در قم
مردم و روحانیون اهواز نیز در واکنش به انتشار مقاله "ایران و استعمار سرخ و سیاه" و نیز کشتار مردم قم در 19 دیماه، دست به اعتصاب زدند. در نخستین اقدام، نماز جماعت در این شهر تعطیل شد. آیتالله موسوی جزایری در این خصوص میگوید: «وقتی مسئله 17 دی و مقاله رشیدی مطلق و درگیریهای 19 دی در قم پیشآمد، در حسینیه اعظم سخنرانی صورت گرفت و قرار شد كه علما و طلاب هم اعتصاب خود را ادامه دهند و این بود كه مقرر شد در شب اول به مساجد برویم و سخنرانی كنیم و بگوییم به دلیل توهینها و اهانتهایی كه شده ما یك هفته اعتصاب كرده و برای نماز به مسجد نخواهیم آمد». [3]
بدین ترتیب با رهبری روحانیون، مبارزات مردم اهواز با رژیم پهلوی بیش از پیش گسترش یافت و همه مردم اهواز از جمله بازاریان و دانشآموزان هم به میدان مبارزه با رژیم پهلوی آمدند.
خیزش سراسری مردم جهرم
اگرچه مردم جهرم قبل از 19 دی 1356 هم مبارزاتی علیه رژیم پهلوی داشتند اما بعد از این تاریخ مبارزات مردم جهرم به صورت گستره در همه اقشار مردم شروع و پیگیری شد.
اولین واکنش توسط دانش آموزان دبیرستان اسلامی اتفاق افتاد. آنها در واکنش به کشتار مردم قم و توهین روزنامه اطلاعات اقدام به توزیع پیامها و اعلامیههای امام خمینی کردند. براساس گزارشهای ساواک، دو نفر از دانشآموزان دبیرستان اسلامی به اسامی مقرب و خواجه پور اطلاعیههایی در رابطه با حوادث قم تنظیم و تکثیر نموده و در منازل پخش کردند. آنها هنگام تکثیر اطلاعیه در مغازه شخصی به نام آقای حقیقت، توسط مأموران اطلاعات شهربانی جهرم دستگیر شدند. این اعلامیهها كه در آنها به محمدرضاشاه توهین شده بود، به وسیله آقای قاسم خواجه نژاد، در منازل مردم جهرم پخش می شد. ساواك در اینباره مینویسد:«از جمله یکی در منزل خلیل صحراییان انداخته بود، نامبرده در حالی به شهربانی جلب گردید که هنگام دستگیری به پلیس فحاشی و توهین کرد ه بود. لکن عده ای وساطت کردند و او را آزاد نمودند... چنانکه از نامبردگان بازجویی دقیق به عمل می آمد عاملین و محرکین شناخته و تنبیه می شدند.»[4]
چند روز بعد از حادثه 19 دی ماه 56، ساواک جهرم در گزارشی به اداره کل سوم ساواک نوشت: «بامداد روز 28 دی 1356روی دیوار مسجد جامع شهرستان جهرم شعاری تحت عنوان ما انتقام خون شهیدان قم را خواهیم گرفت مشاهده شد که وسیله مأمورین محو گردیده است».[5]
همدردی مردم قزوین با شهدای 19 دی قم
در قزوین، مردم انقلابی بلافاصله پس از کشتار مردم قم، به منظور همدری با آنان با راهبری روحانیت به وقایع 19 دی ماه و نیز درج مقاله توهینآمیز در روزنامه اطلاعات واکنش نشان دادند. گرچه تا قبل از این اتفاق اعلامیههای امام خمینی در قزوین به صورت مخفی منتشر میشد اما بعد از 19 دی، مردم قزوین به صورت گسترده و آشکارا مبادرت به پخش اعلامیههای امام خمینی کردند.
واکنش سریع روحانیون قزوین به جنایت رژیم پهلوی در قم اعلام اعتصاب بود. به طوری که به دستور میرزا عبدالله شهیدی امامجمعه قزوین مردم مغازهها را بستند و از شرکت در نماز جماعت خودداری کردند.
براساس گزارش ساواک، پیرو اتفاقات روز 19دی قم در سال 1356، هیئت علمیه قزوین در غیاب حاج میرزا نصرالله شهیدی در منزل شیخ محمد مظفری جلسه تشكیل داده و تصمیم میگیرند به این خاطر در نماز جماعت حاضر نشوند.
گزارشگر مخفی ساواک در این زمینه چنین گزارش میكند: «در این خصوص آقایان با میرزا عبدالله شهیدی امامجمعه قزوین تماس حاصل مینمایند و او میگوید شما هم مثل سایر شهرها دكاكین را تعطیل و به نماز جماعت حاضر نشوید. در نتیجه نماز جماعت چند روزی در مساجد برگزار نمیشود.»
گزارشگر ساواك میافزاید سیدعباس ابوترابی و شیخهادی باریكبین بیشتر از دیگران ابراز علاقه و تأكید برای تعطیلی نماز جماعت دارند.[6]
واکنش مردم کاشان به وقایع 17 و 19 دی
مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات در کاشان هم باعث نفرت بیشتر مردم از رژیم پهلوی شد. در کاشان نیز همچون دیگر شهرها، در یک اقدام جمعی، نمازهای جماعت از سوی ائمه جماعت به عنوان اعتراض به وقایع اخیر تعطیل شد. در گزارش در ابن رابطه آمده بود: ر«وحانیون کاشان از شرکت در نماز جماعت خودداری کردند. [7]
علاوه بر این، بازاریان کاشان هم اعتراض خود را به جنایتهای رژیم پهلوی نشان دادند و مغازههای خود را تعطیل کرده و به صف اعتصاب کنندگان پیوستند. ساواک کاشان در تاریخ 20 دی 56 درباره واکنش بازاریان کاشان به وقایع 17 تا 19 دی گزارش داد: «روز جاری بازار کاشان به عنوان همدردی با تظاهرکنندگان قم تعطیل [شد] که با اقدامات مامورین شهربانی و شهرداری تعدادی از آنها مغازههای خود را باز [کردند] لکن عدهای از بازاریان همچنان از باز کردن مغازههای خود امتناع نمودهاند که دستور شناسایی آنان داده شده است.»
تظاهرات همگانی در شیراز
یکی دیگر از شهرهایی که به کشتار مردم قم در 19 دی ماه واکنش نشان داد، شیراز بود. در شیراز نیز مردم تظاهرات اعتراضآمیزی نسبت به مقاله روزنامه اطلاعات برگزار كردند. آنان در حالی كه عكسهای بزرگی از امام خمینی حمل میكردند شعار میدادند «جلاد ننگت باد».
آیتالله محلاتی كه نقش عمدهای در مبارزات مردم این شهرستان ایفا میكرد در واكنش به کشتار مردم قم با ارسال نامهای به علمای قم درخواست كرد در برخورد با قضیه 19 دی آرام ننشینند.[8]
علاوه بر این علما و روحانیون در مساجد ضمن سخنرانی، با اشاره به واقعه 19 دی قم به انتقاد از مقامات حكومتی پرداختند. آیتالله دستغیب در شب 22 دی در مسجد جامع شیراز طی سخنانی اظهار داشت: «[آیتالله] خمینی مرجع تقلید چند میلیون شیعه میباشد و چون روزنامه اطلاعات به وی تهمتهایی زده طبق قانون عاملین امر بایستی تحت تعقیب قرار گرفته از یك تا سه سال زندانی شوند.»
وی سپس از مردم خواست تا برای سلامتی امام خمینی صلوات بفرستند. پس از خروج شركتكنندگان از مسجد عدهای از حاضرین ضمن حركت در میدان شاهچراغ مبادرت به تظاهرات و سر دادن شعار نمودند. نیروهای امنیتی در واکنش به تظاهرات مردم شیراز در این روز، دو نفر به نامهای حسن امیرپور فرزند علی و علی مجتهدزاده فرزند حسین را دستگیر كرد.[9]
در شب 23 دی نیز حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در مسجد ولیعصر واقع در خیابان داریوش شیراز مبادرت به سخنرانی كرد. بنابر گزارش ساواك شیراز وی ضمن تأیید و حمایت از آیتالله خمینی برای سلامتی ایشان دعا کرد، لذا در هنگام خروج حاضرین، عدهای شروع به سر دادن شعار «مرگ بر شاه» و «زندهباد خمینی» کردند كه در نتیجه با مداخله پلیس تظاهراتكنندگان متفرق شدند. اما 19 نفر از شعاردهندگان به دست نیروهای شهربانی دستگیر شدند.
پس از سخنرانی آیتالله دستغیب و حجتالاسلام مجدالدین محلاتی در شبهای 22 و 23 دیماه در 24 دی نیز سیداحمد پیشوا در مسجد نو سخنرانی كرد اما به دلیل اینكه نیروهای پلیس شهربانی از قبل از محل برگزاری مراسم و سخنرانی اطلاع داشتند با محاصره مساجد مزبور از تظاهرات جلوگیری كردند. از این رو از طرف علما و روحانیون مقرر شد امامان جماعت در هر مسجد بدون دعوت قبلی به منبر رفته و موضوع اهانت به امام خمینی و جریان كشتار مردم قم را برای مردم بازگو كنند كه دولت چگونه در شب تاریك مردم را به مسلسل بسته است و به همین جهت در مردم ایجاد انزجار کنند.[10]
تظاهرات مردم استان گلستان
مردم استان گلستان نیز در اعتراض به جنایت رژیم پهلوی در قم و توهین به مرجعیت به پا خواستند. تا قبل از واقعه 19 دی، اعلامیههای امام و دیگر مراجع به صورت محدود در استان گلستان منتشر میشد اما بعد از این واقعه در همه جا نام امام برده شد.
به گفته آیتالله نوری مفیدی: «اگرچه قبل از این اعلامیههای امام خمینی به ندرت در گلستان پیدا میشد اما بعد از توهین روزنامه اطلاعات و در همین روزها تعداد زیادی از اعلامیههایی که از سوی مراجع و گروههای مختلف در قم و تهران در محکومیت کشتار مردم قم منتشر شده بود در گلستان توزیع شد و اعلامیههای امام خمینی در سطح گستردهای در شهر یافت می شد».[11]
آیتالله نور مفیدی همچنین درباره عکسالعمل مردم گرگان در رابطه با مقاله روزنامه اطلاعات و کشتار مردم قم میگوید:«جنایات شاه انعکاس زیادی در شهرهای ایران داشت. برای ما و مردم گرگان هم این قضیه ناگوار آمد به طوری که من با عدهای از آقایان مثل شیخ رسول رضایی و سید محمد رئیسی و برخی آقایان دیگر صحبت کردیم و نماز جماعت مسجدمان را تعطیل کردیم.»[12]
علاوه بر شهرهایی که ذکر آن رفت، در استانها دیگر چون تهران، تبریز، ارومیه، اصفهان، یزد، کرمان، زنجان، مشهد و ... مراسم باشکوهی برگزار شد. یکی از بزرگترین مراسمی که در چهلم شهدای قم برگزار شد در تبریز بود که به یک قیام همگانی بدل شد
2- انقلاب اسلامی در سبزوار،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،صص 378الی384
3-انقلاب اسلامی در اهواز،مركزاسناد انقلاب اسلامي،ص44 ،
4-انقلاب اسلامی در جهرم ،مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 277
5-انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواک، جلد 2، تهران، سروش)صدا و سيما(،ص 99
6-روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین، مرکز اسناد انقلاب اسلامی صص 173-174
7- 19 دی به روایت اسناد ساواک،مرکز برسی اسناد تاریخی ص96
8-ساواک و روحانیت،جلد 1، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ص207
9- ياران امام به روايت اسناد ساواك، كتاب دهم ، ص517.
10-انقلاب اسلامی در شیراز ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص535
11-پیشین ،ص،238
12-خاطرات آیتالله نورمفیدی مرکز اسناد انقلاب اسلامی،ص 235