کد خبر: ۲۰۲۰

ماجرای آن ۱۰۰ روز

یک فیلم ۱۹ دقیقه‌ای از جلسه تاریخی تعیین رهبر انقلاب اسلامی هفته‌ گذشته منتشر شد که سؤالات و شبهاتی را برای برخی از دهه هفتادی و هشتادی به وجود آورد؛ مرور ۳ ماهه اردیبهشت تا مرداد سال ۶۸ می‌تواند پاسخی به این سؤالات باشد.
دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۱

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی -فارس نوشت: به تازگی و طی چند روز گذشته فیلمی از جزئیات جلسه مجلس خبرگان رهبری 14 خرداد سال 1368 برای تعیین جانشین بنیانگذار انقلاب اسلامی منتشر شد؛ فیلمی که تا پیش از این فقط بخش‌هایی از آن در رسانه‌ها و صدا و سیما پخش شده بود.

اینکه این فیلم با چه هدفی در این روزها منتشر شده و یا آن که چرا در طول این 28 سال کسی از داخل جریان انقلاب، این فیلم را منتشر نکرده جای سوال دارد اما نکته اساسی در خصوص انتشار این فیلم، شبهاتی است که برای برخی به خصوص جوانان دهه هفتادی و هشتادی به وجود آورده است.

محتوای فیلم چه بود؟

این فیلم که توسط یک خبرنگار از آمریکا منتشر شده و به سرعت BBC فارسی هجمه‌های خود را آغاز کرد، با رای‌گیری درخصوص «فردی» یا «شورایی» اداره شدن رهبری آغاز می‌شود.

بخش دیگری از این فیلم نشان می‌دهد آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان رئیس جمهور وقت نیز بودند، قصد دارند برای دفاع از شورای رهبری سخنرانی کنند اما اکثریت اعضای خبرگان با رهبری شورایی مخالف بودند به طوری که سه بار تعداد مخالفان «رهبری شورایی» شمرده شدند و هر سه بار اکثریت خبرگان مخالف رهبری شورایی بودند. تنها راه‌حلی که باقی ماند قانوناً و شرعاً انتخاب یک فرد به‌عنوان رهبر بود.

آیت‌الله خامنه‌ای پشت میکروفون آمدند و انتخاب خودشان را دارای 2 اشکال فنی عنوان کردند: «من نه از لحاظ قانون اساسی، نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایان حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد.»

نکته دیگری این فیلم، آن است که مرحومهاشمی رفسنجانی اعلام می‌کند که این رهبری تا برگزاری «رفراندوم» به صورت «موقت» است.

انتشار این فیلم 19 دقیقه‌ای و پس از آن هجمه توییتری سازماندهی شده برخی کاربران علیه این موضوع، سوالات و شبهاتی برای جوانان به وجود آورد؛ نخست آن که بر اساس این فیلم، آیت‌الله خامنه‌ای بر خلاف قانون اساسی، عهده دار منصبرهبریشدند؟(چرا که یکی از شروط رهبری، شرط مرجعیت بوده است) و بعد آنکه رهبری موقت ایشان قرار بود تنهاتا زمان رفراندوم باشد چرا تا امروز بدون برگزاری همه‌پرسی ادامه داشته است؟ شبهه برخی دیگر آن است که چرا آیت‌الله خامنه‌ای که خودشان را شایسته این سمت نمی‌دانستند آن را پذیرفتند؟

بسیاری از کارشناسان طی روزهای گذشته به انحای مختلف به این شبهات پاسخ دادند اما به نظر بررسی اتفاقات کشور در سیر تاریخی اردیبهشت تا مرداد سال 68 می‌تواند گره این معمای نه چندان دشوار را باز کند.

4 اردیبهشت ماه 1368

امام خمینی(ره) چهارم اردیبهشت‌ماه 1368، در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت ایران، دستور بازنگری در برخی از بخش‌های قانون اساسی را صادر کردند.

امام به همین منظور گروهی بیست‌نفره را برای اصلاح و بازنگری قانون اساسی تعیین کردند.(مجلس هم طبق فرمان امام 5 نفر را به این گروه بیست‌نفره اضافه کرد.) امام خمینی، ریاست این مجمع را برعهده آیت الله خامنه‌ای گذاشته بودند و به این گروه فقط دو ماه فرصت داده بودند تا بخش‌هایی از قانون اساسی را اصلاح کرده و قانون اساسی جدید را برای تأیید به رأی مردم بگذارند.

ماجرای آن ۱۰۰ روز

ایشان در نامه‌ی خود چنین نوشته بودند: «از آنجا که پس از کسب ده سال تجربه‌ی عینی و عملی از اداره‌ی کشور، اکثر مسئولین و دست‌اندرکاران و کارشناسان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر این عقیده‌اند که قانون اساسی با اینکه دارای نقاط قوّت بسیار خوب و جاودانه است، دارای نقایص و اشکالاتی است که در تدوین و تصویب آن به علت جوّ ملتهب ابتدای پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایی جامعه، کمتر به آن توجه شده است، ولی خوشبختانه مسئله تتمیم قانون اساسی پس از یکی- دو سال نیز مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقایص آن یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر جامعه‌ی اسلامی و انقلابی ماست و چه بسا تأخیر در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد. و من نیز بنا بر احساس تکلیف شرعی و ملی خود از مدت‌ها قبل در فکر حل آن بوده‌ام که جنگ و مسائل دیگر مانع از انجام آن می‌گردید.»(صحیفه امام،جلد21، ص363).

امام خمینی در این نامه، «محدوده‌ی مسائل مورد بحث» را هشت چیز برشمردند: «1- رهبری 2- تمرکز در مدیریت قوه‌ی مجریه 3- تمرکز در مدیریت قوه‌ی قضاییه 4- تمرکز در مدیریت صدا و سیما به صورتی که قوای سه‌گانه در آن نظارت داشته باشند 5- تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی 6- مجمعتشخیص مصلحت برای حل معضلات نظام و مشورت رهبری به صورتی که قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد 7- راه بازنگری به قانون اساسی 8- تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی.» قرار بر این شد که مدت زمان لازم برای این کار، حداکثر دو ماه باشد. ‌

9 اردیبهشت 1368

پس از آنکه کارشناسان مواردی از ناکارآمدی یا گره‌هایی اجرایی و مدیریتی در اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی را پس از یک دهه تجربه عملی حکومت‌داری تشخیص دادند، آیت الله مشکینی به امام خمینی نامه‌ای نوشت و نظر ایشان را درباره اصلاح قانون اساسی جویا شد؛ امام تصمیم‌گیری را درباره همه موارد به اعضاء گروه بازنگری سپردند و فقط نظرشان را در مورد یک نکته خاص بیان کردند تا در ادامه راه انقلاب مشکلی باقی نماند؛مسئله شرط مرجعیت برای رهبری نظام.

پاسخ تاریخی امام به آیت الله مشکینی درباره کافی بودن شرط اجتهاد برای رهبری و لازم نبودن مرجعیت را در ادامه بخوانید:

ماجرای آن ۱۰۰ روز

حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ علی مشکینی ــ دامت افاضاته
پس از عرض سلام، خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هرگونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند. من دخالتی نمی‌کنم.فقط در مورد رهبری، ما که نمی‌توانیم نظام اسلامی‌مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی‌مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‌کند.اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به‌عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولیّ منتخب مردم می‌شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را می‌گفتم، ولی دوستان در شرط «مرجعیت» پافشاری کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام می‌دانستم که این در آینده نه‌چندان دور قابل پیاده شدن نیست. توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته


روح‌الله الموسوی الخمینی

13 خرداد 1368

«بسم الله الرحمن الرحیم. انالله و اناالیه راجعون. "روح بلند رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) به ملکوت اعلا پیوست»اینها جملاتی بود که محمدرضا حیاتی، گوینده رادیو 7 صبح روز بعد از فوت امام، در اولین بخش خبریرادیو عنوان کرد تا به مردم ایران اعلام کند که دیگر امامی ندارند.

ماجرای آن ۱۰۰ روز
ماجرای آن ۱۰۰ روز

14 خرداد 1368

پس از رحلت امام خمینی(ره) مجلس خبرگان بلافاصلهدر 14 خرداد 1368، تشکیل جلسه داد تا وظیفه بسیار خطیر و مهم تعیین جانشین امام را به انجام رساند.

جلسه‌ی فوق‌العاده‌ی مجلس خبرگان، در دو نوبت صبح و عصر روز چهاردهم خردادماه برگزار شد. در نوبت صبح، وصیت‌نامه‌ی امام خمینی، با توجه به عدم حضور حاج احمدآقا، توسط رئیس‌جمهور وقت، آیت‌الله خامنه‌ای قرائت شد.

جلسه‌ی بعدازظهر نیز ساعت 15 همان روز برگزار شد. در این جلسه، بعد از تصمیم درباره‌ی مسأله‌ی قائم‌مقامی مرحوم منتظری و نامه‌ی امام خمینی مبنی بر عزل وی از این سمت، بحث بر سر شورایی بودن یا فردی بودن رهبری مطرح شد.(1)

قانوناً انتخاب رهبر به دوسوم آرای نمایندگان خبرگان نیاز داشت. گزینه‌های مختلفی در مجلس خبرگان مطرح شد ولی اکثر اعضای مجلس خبرگان که همگی مجتهد هستند، هیچ‌کدام از آن بزرگواران را هرچند که مرجع تقلید بودند، دارای صلاحیت رهبری ندانستند(حتی در مجلس خبرگان برای رهبری یکی از مراجع بزرگوار آن زمان، یعنی آیت الله گلپایگانی رأی‌گیری شد ولی ایشان تنها 14 رأی موافق داشتند و 61 رأی مخالف داشتند)

طبق قانون، زمانی که «رهبری شورایی» رأی نیاورده باشد، باید فردی به‌عنوان رهبر انتخاب شود. آن فرد باید علاوه بر مرجعیت، صلاحیت رهبری هم داشته باشند اما طبق نظر خبرگان هیچ‌کدام از مراجع زنده زمان صلاحیت رهبری را نداشتند.

در همین حال نظر خبرگان رهبری به نامه 4 اردیبهشت ماه امام معطوف می شود، آیت‌الله امینی متن نامه امام خطاب به آیت الله مشکینی(که در 9 اردیبهشت ماه نوشته شده بود) را از تریبون مجلس خبرگان قرائت می‌کند. یکی از شروط قانون اساسی سال 58 طبق نظر امام خمینی، از شروط انتخاب رهبری برداشته شد.(آیت‌الله مومن چند سال پیش در گفت‌وگو با مجله پاسدار اسلام در این باره گفت: این جواب امام،تنها یک راهنمایی صرف نبود، بلکه از نظر ما با توجه به ولایت مطلقه فقیه،یک قانون به شمار می‌رفت. در واقع امام با این اعلام نظر خود، شرط مرجعیت را برداشتند).

اما تصویب نظر امام و حذف شرط مرجعیت برای رهبری نیازمند آن بود که این اصلاح در متن قانون اساسی جدید اعمال شود و قانون اساسی مجدداً به رفراندوم یا همه‌پرسی گذاشته شود تا مردم هم قانون اساسی را تأیید کنند اما با توجه به شرایط بحرانی کشور(2) و (3)، خبرگان نمی توانستند کشور را بدون رهبر بگذارند؛ به همین دلیل تصمیم می‌گیرند از میان مجتهدین، فردی را به‌عنوان رهبر انتخاب کنند و پس از همه پرسی دربارهقانون اساسی(نه همه پرسی درباره انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای)، مجدداً رأی‌گیری دیگری برای نهایی شدن انتخاب رهبر برگزار کنند.

سابقه مدیریت آیت‌الله خامنه ای، اجتهاد ایشان و نقل قول های خصوصی از امام درباره صلاحیت ایشان (4) و (5)باعث شد تا اعضای خبرگان، رئیس جمهور وقت را به عنوانرهبر معرفی کنند.

از 74 نفر حاضر در مجلس خبرگان، 60 مجتهد، با اجتهاد و واجد صلاحیت رهبری بودن ایشان موافقت کردند و این یعنی بیش از 80 درصد مجتهدان منتخب مردم، ایشان را به‌عنوان رهبر انقلاب تا رأی‌گیری برای قانون اساسی انتخاب کردند.

ماجرای آن ۱۰۰ روز

ماجرای آن ۱۰۰ روز

ماجرای آن ۱۰۰ روز

ماجرای آن ۱۰۰ روز

6 مرداد 1368

همه پرسی اصلاحیات قانون اساسی در 6 مرداد ماه 1368 همزمان باپنجمین دورهٔ انتخابات ریاست‌جمهوری(که منجر به انتخاب مرحوم هاشمی به عنوان رئیس‌جمهور شد) برگزار شد و با بیش از 97٪ آرای موافق، قانون اساسی جدید به تصویب رسید.

ماجرای آن ۱۰۰ روز

15مرداد 1368

پس از برگزاری رفراندوم قانون اساسی و رأی مثبت مردم به آن، خبرگان جلسه‌ای دیگر برای انتخاب رهبری تشکیل دادند و در این جلسه برای انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای مجدداً رأی‌گیری کردند.

این بار مجلس خبرگان با قاطعیت بیشتری رای14 خرداد خود را درباره رهبری آیت الله خامنه ای دائمی کرد.( موضوعی که برخی رسانه‌های منتشر کننده فیلم مذکور از مجلس خبرگان به آن اشاره نمی‌کنند).

ماجرای آن ۱۰۰ روز

خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی از جلسه رای گیری مجدد انتخاب رهبری هم خالی از لطف نیست.

«... دستور کار، بررسی مسأله رهبری با توجه به اصلاح قانون اساسی بود که تغییرات قانون اساسی توضیح داده شد. بعضی‌ها معتقد بودند که نیازی به رأی‌گیری مجدد نیست و رهبری آیت‌الله خامنه‌ای ادامه دارد؛اما چون در رأی‌گیری گذشته تصریح کرده بودیم که رهبری موقت است و پس از اصلاح قانون، خبرگان مجدداً رأی می‌دهد، رأی‌گیری کردیم.

شصت رأی موافق بود و چهار نفر رأی ندادند. تعداد آرای موافق، شبیه‌ رأی‌گیری گذشته است ولی گفتند رأی ندادن آنها به خاطر این است که نیازی به رأی گیری نمی بینند...»

16 مرداد 1368

صحبت‌های آیت‌الله مشکینی درباره رای‌گیری مجدد برای انتخاب دائمی رهبر انقلاب 16مردادماه در روزنامه‌ها چاپ و تیتر روزنامه‌های کشور شد.

ماجرای آن ۱۰۰ روز
ماجرای آن ۱۰۰ روز

به گزارش فارس، بخش دیگری از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در این فیلم، در فضای مجازی سوء برداشت شد و حتی مورد سوءاستفاده نیز قرار گرفت؛ جایی که رهبر انقلاب از سرتواضع (6) و اقتدا به ائمه معصومین(7)خودشان را لایق این منصب ندانستند.

رجوع به بیانات 14 تیرماه رهبر معظم انقلاب درمراسم بیعت ائمه‌ی جمعه‌ نشان می‌دهد علت اصلی مخالفت ایشان برای برعهده گرفتن این منصب چه بود: "در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان، باتضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: پروردگارا ! تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوی از مجموعه‌ی شورای رهبری، این مسؤولیت متوجه من شود، خواهش میکنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل میخواستم که این مسؤولیت متوجه من نشود.

بالاخره در مجلس خبرگان بحثهایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت.

من همین الان خودم را یک طلبه‌ی معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص میدانم؛ نه فقط برای این شغل باعظمت و مسؤولیت بزرگ، بلکه - همان‌طور که صادقانه گفتم - برای مسؤولیتهای به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاست جمهوری و کارهای دیگری که در طول این ده سال داشتم. اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آن‌چنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوّة».

پی نوشت:

1- مرحوم هاشمی که از طرفداران نظریه‌ی شورای رهبری بود، در این‌باره می‌گوید: «در همان موقع بحث بر سر این بود که ولایت فقیه بر عهده‌ی یک فرد باشد یا یک شورا. طبق اصول قانون اساسی برای ما مشکل بود که یک فرد را برای این امر مهم انتخاب کنیم یا یک شورا را، که رهنمودهای امام (ره) برای ما راهگشا شد. در آن زمان ما حتی اعضای شورای رهبری را هم مشخص کردیم که بر اساس آن، آیت‌‌الله مشکینی، مقام معظم رهبری و آیت‌‌الله موسوی اردبیلی سه عضو این شورا بودند. عده‌‌ای طرفدار فرد بودند و عده‌‌ای شورای رهبری را ترجیح می‌‌دادند. {البته} در آن زمان مهم‌ترین مخالفت با رهبری یک فرد را، خود مقام معظم رهبری داشتند.» در نهایت اما تصمیم بر رأی‌گیری شد و اکثریت به فردی بودن رهبری رأی مثبت دادند.

2-حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تشریح اوضاع آن زمان و توطئه‌های دشمنان برای پس از رحلت امام خمینی (ره)، به شعور و تقوای مردم و معجزه الهی در خنثی نمودن این توطئه‌ها اشاره کرده و گفتند: «با رحلت امام خمینی(ره) طیف وسیع دشمنان اسلام – که در صفوف مقدم معارضه با جمهوری اسلامی بودند – این امید را پنهان نکردند که جمهوری اسلامی در غیاب پدیدآورنده و پروراننده خود نیروی دفاع و رشد را از دست بدهد و چون کودکی بی‌صاحب، احساس ضعف و درماندگی کند، یا به کلی از پای درآید و یا به ناچار به دامان این و آن پناه برد. در محاسبات تنگ‌نظرانه دشمنان، که همه بی‌استثنا اسیر محاسبات صددرصد مادی بود و از فهم روابط معنوی و برکات ایمان و تقوا بی‌نصیبند، نمی‌گنجد که معجزه الهی در طلیعه قرن پانزدهم، یعنی حکومت صلاح و دین و حیات دوباره ارزش‌های اسلامی، آن قله مرتفعی باشد که دست آلوده بندگان هوا و هوس به آن نرسد و «دیپلماسی زر و زور از به دام افکندن آن عاجز بماند.» منبع: روزنامه اطلاعات، مورخ 1368/4/15

3- مرور اخبار رسانه‌های خارجی در خردادماه سال 68 همزمان با بیماری و پس از آن ارتحال امام، از شدت بحرانی بودن شرایط آن زمان حکایت دارد:

روزنامه «فاینانشنال تایمز» چاپ لندن، تاریخ 3 خرداد ماه 1368: «با رحلت آیت‌الله خمینی شکاف بزرگی در راس سیستم سیاسی ایران ایجاد خواهد شد، بیانیه‌های رسمی و نیز گزارش‌های رسانه‌های خبری ایران حاکی از آن است که پر کردن این شکاف امکان پذیر نخواهد بود

رادیو بی‌بی‌سی: «خلایی را که درگذشت آیت‌الله خمینی در سطح رهبری ایران به وجود آورده، مشکل می‌توان جبران کرد

رادیو امریکا: «مرگ آیت‌الله خمینی قطعا به بی‌ثباتی عظیمی در ایران منجر خواهد شد و برخی پیش‌بینی می‌کنند که این وضع احتمالا شعله یک جنگ داخلی را در ایران خواهد افروخت

رهبر منافقین در گردهمایی نیروهای نظامی خود در 7 خرداد ماه 1368: «نیروهای نظامی سازمان، باید برای شرایط مرگ [امام] خمینی آماده باشند. مرگ [امام] خمینی به عنوان بالا‌ترین نقطه آمادگی در مردم ایران برای استقبال از عملیات نظامی ما خواهد بود

روزنامه الشرق‌الاوسط ، 14 خرداد 68: «چریک‌های مسعود رجوی که از حمایت عراق برخوردارند، طرح‌هایی را برای انجام یک تهاجم عمده در طول مرز‌ها به فاصله چند ساعت پس از رحلت آیت‌الله خمینی تدارک دیده‌اند

4- حجت‌الاسلام والمسلمین مرحوم حاج سیداحمد آقا خمینی (ره) نقل کردند: «وقتی که آیت‌الله خامنه‌ای در سفر کره شمالی بودند، امام گزارش‌های آن سفر را از تلویزیون می‌دیدند. از آن منظره دیدار از «کره»، استقبال مردم و یا سخنرانی‌ها و مذاکرات خود در آن سفر خیلی جالب بود و امام گفته بودند، الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند

5- مرحوم هاشمی نقل کرد: «در جلسه‌ای با حضور سران سه قوه، آقای نخست‌وزیر (موسوی) و حاج احمد آقا در محضر امام بحث شد. حرف ما با حضرت امام این بود که اگر این قضیه اتفاق بیافتد [برکناری قائم مقام رهبری] ما بعدا با قانون اساسی مشکل داریم؛ زیرا ممکن است خلأ رهبری پیش بیاید. ایشان گفتند: «خلأ رهبری پیش نمی‌آید و شما آدم دارید» گفتم: «چه کسی؟» ایشان در حضور آقای خامنه‌ای گفتند: «این آقای خامنه‌ای».

6-عطاءالله مهاجرانی درخصوص روزهای نخست رهبری آیت الله خامنه ای و تواضع ایشان در کانال تلگرامی اش نوشت: روز نخست رهبری آیه الله خامنه ای روز یکشنبه 14 خرداد 1368، بعد از جلسه دولت به دیدار ایشان رفتیم. پیش از آن هر چند وقت یک بار هیات دولت به ریاست ایشان تشکیل می شد. این بار ما به عنوان هیات دولت با مقام رهبری دیدار داشتیم. در نگاه نخست ایشان ساده تر شده بودند. قبا داشتند و نه لباده. گفتند: « بار بسیار سنگینی را بر دوش من نهاده اند. شانه های من برای این بار ناتوان است. به خداوند توکل می کنم. یَا یَحْیَىٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ !» دنباله آیه را نخواندند. تازه این سخن پس از انتخاب ایشان به عنوان رهبری بود . این ویژگی که فرد پای بر نفس خود می گذارد و خود را کوچک می شمرد، نشانه توانایی و بزرگی ست. فرهنگ ما متفاوت از فرهنگ غربی ست که با فریب و دروغ خود را چنان می نمایند که نیستند. سعدی در باب تواضع بوستان سروده است:


بلندی از آن یافت کو پست شد


در نیستی کوفت تا هست شد.

صمیمیت و برافروختگی که در سیما و سخن و حرکات آیه الله خامنه ای در این فیلم دیده می شود، تمامی نشانه های توانایی کسی ست که بر خود پیروز شده است، نه نشانه ضعف و ناتوانی.

7- امیرالمومنین پس از اصرار بسیار مردم برای پذیرش خلافت فرمودند: لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لایقاروا علی کظة ظالم و لاسغب مظلوم لألقیتُ حبلها علی غاربها. قسم به خداوند اگر حضور مردم نبود و یاری نمی‌دادند که حجت تمام شود و اگر نبود عهدی که خداوند از علما گرفته تا راضی نشوند بر سیری ظالم و گرسنه‌ماندن مظلوم، هر آینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهانش می‌انداختیم (نهج‌البلاغه، خطبه 3)
از رسول خدا نیز روایت شده در پاسخ به تقاضای مکرر عباس عمویشان برای امارت فرمودند: یا عم ان الاماره ان طلبتها و کلت الیها و ان طلبتک اعنت علیها. ای عموی من! حکومت به گونه ای است که اگر تو آن را بخواهی، موکل آن خواهی شد (و باید خودت آن مقام را حفظ کنی) و اگر آن تو را طلب کند بر حفظش یاری خواهی شد.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات