پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی، از علمای مبارز و مجاهد بود که سابقه بازداشت و زندان رژیم پهلوی را در کارنامه خود داشت. وی در دوران نهضت اسلامی از ارکان اصلی مبارزه در شیراز بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم به عنوان عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و عضو شورای نگهبان به خدمت به مردم ادامه داد.
وی در 17 اسفند 1360 درحالی که از شیراز عازم تهران بود، بر اثر تصادف اتومبیلش درگذشت.
فعالیتهای سیاسی و تبلیغی آیتالله ربانی شیرازی پس از ورود به حوزه علمیه شیراز آغاز شد. در این زمان، فرقه ضاله بهائیت بسیار فعال بود. از هیمن رو، آیتالله ربانی در هر فرصتی به شهرهای آباده، سروستان و... میرفت و مردم را با پشت پرده بهائیت آشنا میکرد.
در کتاب "تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیتالله ربانی شیرازی" که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، درباره مبارزات آیتالله ربانی شیرازی با فرقه بهائیت آمده است: آیتالله ربانی شیرازی با تشکیلات وسیع بهائیت در شیراز روبرو بود. وی در آن زمان که 20 سال داشت مبارزات شدیدی را با عوامل بهائیت آغاز کرد و مراکزی که بهائیت در آنجا فعالیت داشت مورد هدف قرار داد.
آیت الله ربانی شیرازی در سال 1327 جهت تبلیغ به سروستان که یکی از پایگاههای بهائیان در منطقه فارس و پل ارتباطی بین عوامل بهایی شیراز با دیگر مناطق بود، رهسپار شد. اولین کار آیت الله ربانی شیرازی این بود که باید مردم را آگاه میکرد که اینها دارای افکار و عقاید و اعمال باطلی هستند و شما به طرف باطل و به حمایت از باطل نروید. به همین خاطر از ابتدا بهاییان را به بحث با همدیگر دعوت میکرد.
به دنبال این دعوت، آنان یک یا دو جلسه به بحث و تبادل نظر پرداختند و خرافات خودشان را بیان کردند. وی هم قبلا کتب بهائیت را خوانده و در نامهای هم نوشته بود که این كتب بهائیت که در نزد خود نگهداری میکردم برای این بود که با عقایدشان آشنایی پیدا کنم و در بحث با آنها براساس عقایدشان و با دلیل متقن و محکم آنها را محکوم بنمایم و بطلان این فرقه ضاله را برای مردم روشن نمایم تا برای کسی شبهه ایجاد نشود.
او در حدود دو ماه متوالی در این منطقه به تبلیغ و روشنگری پرداخت. سپس در صفر 1327 با حبیب نجار جلساتی به صورت مناظره انجام داد و در این مناظرات با طرح سؤالاتی وی را محکوم کرد. حبیب نجار در جلساتی بعدی که بنا بود جواب آن سؤالات را بدهد، طفره رفت (دو سه جلسه آمده بود و شکست سنگینی خورده بود و در جلسات بعدی نیامد) و به هر صورت در نظر مردم حقیقت روشن گردید و مخالفین وی یک نوع هیاهویی علیه ایشان درست کردند.
آیت الله ربانی شیرازی در مأموریت خود به سروستان به برگزاری جلسات مناظره اکتفا نکرد، بلکه برگزاری مراسمهای مذهبی را نیز مورد توجه قرار داد.
نکته
حایز اهمیت اینکه در 28 صفر هیچ سالی در سروستان شیراز مراسم سینه
زنی و راهپیمایی برگزار نشده بود ولی در 28 صفر 1327 ایشان یک هیئت عزاداری و سینهزنی راه اندازی کرده و تصمیم گرفت این
هیئت را به طرف محله ی بید اولیاء - که محل استقرار حبیب نجار سرکرده بهائیت و
بهائیها بود - سوق دهد و این هیئت از محله بهائیها عبور نماید.
محمدعلی ربانی شیرازی در این باره می گوید: آقایی
که به نام کاکاجان، در هیئت عزاداری در جلو بود، قضیه را برای ما تعریف میکرد و
میگفت بهائیها قلعه بزرگی
داشتند و در بالای قلعه سنگر گرفته و سنگ زیادی جمع آوری کرده بودند و شروع به سنگ
زدن کردند. همین که بهاییها حمله کردند مردم ایستادگی کردند، مرحوم ربانی شیرازی و سید منصور مردم را
به مقاومت دعوت کردند و خود ربانی پیشاپیش همه به مبارزه پرداخت.
این حادثه در روز رحلت نبی مکرم اسلام(ص) بود و مردم مسلمان هم میدانستند که پیامبر در برابر مشرکین در چنین روزی که در کوچه میرفتند سنگی به سر مبارکشان خورد و شکست و خون جاری شد. در همان موقع سنگی به سر ربانی شیرازی اصابت کرد و از سر ایشان خون جاری شد و آن منظره را در ذهن مردم تداعی کرد. و این اتفاق باعث شد که مردم شجاعت خاصی پیدا کنند.
جوانان با تعصب نردبان آوردند و از این قلعه بالا رفتند. سپس مردم به مقر بهاییها حمله میکنند که در این جریان حبیب نجار کشته میشود. به دنبال قتل حبیب نجار حکم بازداشت آیتالله ربانی شیرازی به همراه 30 تن از مسلمانان از ژاندارمری استان فارس صادر شد. ایشان را بازداشت و به زندان منتقل کردند که این اولین بازداشتی وی در ژاندارمری بود.
بعد از دستگیری وی، مردم خدمت مرحوم آیتالله العظمی سیدنورالدین حسینی شیرازی و آیتالله بزرگ محلاتی رفته و گفته بودند آقای ربانی را دستگیر کردهاند و تمام قضیه را نقل کرده بودند. از آنجایی که قدرت سیاسی استان در دست مرحوم آیتالله آقا سیدنورالدين بود، ایشان به ژاندارمری گفته بود که به ضمانت من وی را آزاد کنید و همین طور آیتالله العظمی محلاتی همین اقدام را برای آزادی وی کرده بودند.
بعد از آزادی، آیتالله ربانی شیرازی تصمیم گرفت از شیراز به قم برود. لذا برای مدتی در قم سکنی گزید و پس از مدتی مجددا به شیراز بازگشت.