پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله محمدعلی گرامی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره واکنش امام خمینی به احتمال دستگیری ایشان توسط رژیم پهلوی میگوید: قبل از دستگیری امام، مکرر پیغام میرسید که میخواهند امام را دستگیر کنند، حتی در یکی از شبهای قبل از حادثه که دیگر قطعی شده بود میخواهند امام را دستگیر کنند، ما رفتیم و گفتیم که میخواهیم امشب در این جا بمانیم. امام که سر سفره شام با آقای پسندیده بود، فرمود: اگر میخواهند مرا بگیرند، شما چه کاری میتوانید بکنید؟! چرا اینجا بمانید؟ هر چه ساده تر باشد بهتر است!
مرحوم آقای شهابالدین اشراقی گفته بود من آن شب ماندم و نزدیک امام خوابیدم، اما تا صبح خوابم نبرد و میترسیدم که حمله کنند و آقا را بگیرند، ولی آقای خمینی همان اول شب، یک مرتبه آیةالکرسی خواند و خوابش برد و قبل از اذان صبح برای تهجد بیدار شد و دید من دارم میغلطم. فرمود: آقا شهاب، بیداری؟! گفتم: آقا، من نخوابیدم! بعد فرمود: من تا به حال به این راحتی نخوابیده بودم. امام واقعا روحیه بینظیری داشت.
اولین شهید 15 خرداد
آیتالله محمدعلی گرامی میگوید: بعد از اینکه از دستگیری امام مطلع شدم، وصیتنامهام را نوشتم و از خانه خارج شدم... سپس به همراه آقای حاج آقا مرتضی حائری به طرف صحن آمدم. لحظاتی آنجا بودیم که تیراندازیها شروع شد و پس از چند لحظه جنازه یک روزنامهفروش سیدی را که روی دست حمل میکردند به صحن آوردند. او سیدی بود که صدای رسایی داشت و شب که فریاد روزنامه میزد صدایش را در منزل میشنیدم. وقتی او را آوردند، یکی از بازاریان قم به نام آقای وکیلی که پشت میکروفون بود گفت این اولین شهید ماست.
کمک مخفیانه پزشکان به مجروحین 15 خرداد
آیتالله گرامی درباره کمکهای بعضی از پزشکان و مردم به آسیبدیدگان در جریان قیام 15 خرداد میگوید: در جریان 15 خرداد بعضی از دکترها واقعا رشادت میکردند و دور از چشم ماموران به مداوای مجروحین میپرداختند. از جمله آنها برادرم دکتر محمدباقر گرامی بود. او در 15 خرداد خیلی فعال بود و در خانهها به مجروحین رسیدگی میکرد و این نوع حرکت عمومی پزشکان خیلی موثر بود. مردم و بازار هم برای رسیدگی به حال کسانی که در منازل بستری بودند کمک میکردند.