کد خبر: ۵۲۲۱

بررسی نقش مدیریتی امام خمینی در دوران جنگ تحمیلی با استفاده از مدل مینتزبرگ

جنگ به عنوان یکی از بحران‌های مهم، آثار مخربی بر زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای درگیر دارد و زمینه‌ساز بحران‌های متعدد دیگری است؛ از این رو کنترل و مدیریت بحران جنگ در کشورهایی که قربانی اهداف جاه‌طلبانه سایر قدرت‌ها شده‌اند، از اهمیتی ویژه برخوردار است. ایران از جمله کشورهایی است که در طی سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ به مدت هشت سال درگیر بحران جنگی بود که توسط رژیم عراق تحمیل شده بود.
سه‌شنبه ۰۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۲

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی  آزاده دباغی و عبدالرضا عالی‌زاده؛ جنگ در طی سال‌های 67-1359 توسط رژیم عراق در شرایطی که به کشورمان تحمیل شد که تنها 19 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود و نظام نوپای جمهوری اسلامی، دوره حساس پس از انقلاب را سپری می‌کرد و به لحاظ سیاسی، امام خمینی(ره) به عنوان بنیان‌گذار، رهبر انقلاب اسلامی و فرمانده کل‌قوا، بخش مهمی از مدیریت جنگ را برعهده داشتند، به گونه‌ای که با اتخاذ تدابیر مناسب و به جا موفق شدند دشمن را از دستیابی به اهداف اولیه خود ناامید کرده و مانع از فروپاشی جمهوری اسلامی و واگذاری بخشی از خاک کشور به دشمن شوند.

بررسی اینکه در چنین شرایطی، جنگ چگونه هدایت و مدیریت شد که مانع تحقق اهداف دشمن گردد، اهمیت و جایگاه ویژه‌ای می‌یابد. از سوی دیگر اگر نحوه مدیریت امام‌خمینی(ره) و نقش ایشان در شرایط سخت جنگ را به دقت بررسی نماییم تا حدودی می‌توان به سبک مدیریتی حضرت امام(ره) دست یافت و اهمیت آن از این جهت است که بتواند سرمشقی برای سیاستمداران و الگویی مدیریتی برای دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی برای اداره کشور در شرایط مختلف در زمان حال و آینده قرار گیرد.

تاکنون پژوهش‌های مختلفی پیرامون زندگی فردی، سیاسی و رهبری امام‌خمینی(ره) از یک سو و از سوی دیگر ابعاد نظامی اقتصادی و سیاسی جنگ تحمیلی صورت پذیرفته است، اما وجه تمایز این پژوهش آن است که با بهره‌مندی از نظریه نقش‌های مدیریت به عنوان یکی از رهیافت‌های عمده درنظریه‌های علوم مدیریت و با رویکردی جامع‌نگر، ابعاد مختلف مدیریت جنگ را مورد بررسی قرار می‌دهد. به عبارت بهتر در این پژوهش با بهره‌مندی از نظریه نقش‌های مدیریتی میتنزبرگ که الگویی جامع و معروف در پژوهش‌های مدیریت قلمداد می‌گردد، نقش‌های مدیریتی امام خمینی(ره) در طول جنگ تحمیلی بررسی و دسته‌بندی شده است.


مقدمه

جنگ به عنوان یکی از بحران‌های مهم، آثار مخربی بر زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای درگیر دارد و زمینه‌ساز بحران‌های متعدد دیگری است؛ از این رو کنترل و مدیریت بحران جنگ در کشورهایی که قربانی اهداف جاه‌طلبانه سایر قدرت‌ها شده‌اند، از اهمیتی ویژه برخوردار است. ایران از جمله کشورهایی است که در طی سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ به مدت هشت سال درگیر بحران جنگی بود که توسط رژیم عراق تحمیل شده بود.

این بحران در شرایطی ایران را در برگرفت، که تنها ۱۹ ماه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود و نظام نوپای جمهوری اسلامی دوره پرالتهاب پس از انقلاب اسلامی را سپری می‌کرد. در این زمان دولتمردان و کارگزارن نظام اسلامی در اندیشه بازسازی کشور و سازندگی آن بودند. بنابر این کشور به لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی در شرایط ویژه و حساسی قرار داشت. در عرصه سیاسی کشور از یک طرف شاهد مناقشات سیاسی میان دولت و مجلس و از طرف دیگر فعالیت گروهک‌ها در برخی از نقاط کشور از‌جمله کردستان و خوزستان بود. در بعد نظامی نیز با پیروزی انقلاب اسلامی ارتش دستخوش دگرگونی‌هایی شد. این دگرگونی سبب کاهش توان بازدارندگی این نیرو شده بود. از نظر بسیاری از تحلیل گران و مفسران، با شرایط پیش آمده ارتش ایران قادر نبود در برابر دشمن خارجی مقاومت کند؛ چنانچه طارق عزیز وزیر وقت امور خارجه عراق در بخشی از تفسیر خود از اوضاع ایران می‌نویسد: «امروز ارتش ایران از هم پاشیده شده است» (طارق عزیز، ۱۳۵۹). به لحاظ اقتصادی نیز کشور در شرایط نابسامانی قرار داشت و با مسائل و مشکلات متعددی روبه رو بود.

در چنین شرایطی که اداره امور کشور به صورت عادی نیز سخت و با دشواری روبرو شده بود، جنگ، انقلاب نوپای اسلامی را مورد تهدید جدی قرار داد. بنابراین در چنین موقعیت بحرانی، نیاز بود تا هرچه سریعتر سیاستمداران و مسئولان کشور وارد عمل شده و با تدابیر مناسب به مدیریت و هدایت جنگ پرداخته و مانع از تحقق اهداف دشمن شوند.

در این شرایط امام خمینی (ره) به عنوان بنیان‌گذار، رهبر انقلاب اسلامی و فرمانده کل‌قوا، بخش مهمی از مدیریت جنگ را بر عهده داشتند به گونه‌ای که با اتخاذ تدابير مناسب و به جا دشمن را از دستیابی به اهداف اولیه خود ناامید کرده و مانع از فروپاشی جمهوری اسلامی و واگذاری بخشی از خاک کشور به دشمن شد.

موضوع پژوهش از جهات مختلفی دارای اهمیت است. اول آن که جنگ في‌نفسه یکی از بحران‌های مهم در جوامع بشری قلمداد می‌شود و عموما تبعات کلان و مخرب فراوانی را برای کشورهای درگیر در پی‌دارد و اگر درست اداره نشود، خود می‌تواند زمینه ساز بروز مشکلات متعدد دیگری گردد. به ویژه همانطور که پیشتر اشاره شد جنگ در شرایطی به نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد که آمادگی کامل نظامی سیاسی و اقتصادی برای مواجهه با دشمن وجود نداشت. یقینا بررسی اینکه در چنین شرایطی جنگ چگونه هدایت و مدیریت شد که مانع تحقق اهداف دشمن گردد اهمیت و جایگاه ویژه‌ای می‌یابد. از سوی دیگر اگر نحوه مدیریت امام خمینی(ره) و نقش ایشان در شرایط سخت و پر تنش جنگ را به دقت بررسی نماییم تا حدودی می‌توان به سبک مدیریتی ایشان دست یافت و اهمیت آن از این جهت است که بتواند سرمشقی برای سیاستمداران و الگویی مدیریتی برای دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی برای اداره کشور در شرایط مختلف در زمان حال و آینده قرار گیرد. با هدف بررسی نقش‌های مدیریتی امام خمینی‌(ره) در اداره جنگ تحمیلی، در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره‌مندی از رویکرد نظریه «نقش‌های مدیریتی مینتزبرگ» که الگویی جامع و معروف در پژوهش‌های علم مدیریت قلمداد می‌گردد، نقش‌های مدیریتی رهبر انقلاب اسلامی در طول جنگ تحمیلی بررسی و دسته‌بندی گردد. بدین منظور پس از بیان مقدمه، پیشینه موضوع در بخش دوم مطرح و تمایز آن با پژوهش‌های پیشین تبیین شده است. در بخش سوم مبانی نظری پژوهش در حوزه مدیریت تبیین و مدل نقش‌های مدیریتی مینتزبرگ که مبنای دسته‌بندی نقش‌های مدیریتی در این پژوهش واقع شده است، تشریح می‌گردد. بر اساس مدل مینتزبرگ نقش‌های مدیران در قالب سه‌دسته اصلی تقسیم‌بندی شده است: ۱.‌نقش روابط بین فردی، ۲.نقش اطلاعاتی و ۳.نقش تصمیم‌گیری. بر این اساس پیاده‌سازی سه‌دسته نقش‌های مدیریتی امام‌خمینی بر اساس مدل در اداره جنگ در بخش چهارم اشاره و دسته‌بندی شده و در بخش پنجم مورد بحث و نتیجه‌گیری قرار گرفته است.


پیشینه موضوع و وجه تمایز پژوهش

پژوهش‌های مختلف و متعددی پیرامون زندگی فردی، سیاسی و رهبری امام‌خمینی‌(ره) در دوران جنگ صورت پذیرفته است که هر یک از منظری خاص به موضوع نگریسته‌اند. به عنوان نمونه در حوزه نظامی، پیوسته و دیگران(۱۳۹۳) به بیان جنگ، دفاع و صلح از دیدگاه رهبر انقلاب پرداختند. افضلی و محسن زادگان(۱۳۹۳) مدیریت‌نظامی امام در جنگ را تا مرحله پس از فتح خرمشهر بررسی نمودند. جعفری(۱۳۹۰) به تبیین وجوه راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی فرماندهی امام‌خمینی(ره) در جنگ تحمیلی پرداخت. آقابابایی و دیگران(۱۳۸۵) اصول و مبانی مدیریت‌نظامی جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس را بررسی نمودند. برخی از پژوهش ها نیز مبتنی بر جمع‌آوری یا تحلیلی بر محتوای سخنرانی‌ها و پیام‌های امام‌خمینی(ره) در مورد جنگ تحمیلی بوده است مثلا مرندی و سلیمانی(۱۳۸۳) رهنمود‌ها و اندیشه‌های حضرت‌امام‌(ره) درباره جنگ و روند آنرا جمع‌آوری و بررسی نمودند. مرندی و رحمتی‌(۱۳۸۴) اندیشه‌های ایشان را درباره نیروهای مسلح جمع‌آوری نمودند. همچنین برخی از منابع به بررسی سیرهحی عملی امام‌خمینی‌(ره) پرداخته‌اند که در آنها میتوان ردی از مدیریت امام‌خمینی در جنگ‌تحمیلی یافت، مثلا اسماعیل‌زاده(۱۳۹۱) سیره اخلاقی امام خمینی را در دوران دفاع‌مقدس بررسی نموده است. ترکارانی (۱۳۹۳) با تاکید بر رفتارشناسی امام‌خمینی(ره) موضوع پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را در دوران و شرایط جنگ‌تحمیلی بررسی نموده است.

اگرچه در برخی از پژوهش‌ها به موضوع مدیریت امام‌خمینی(ره) در جنگ تحمیلی پرداخته شده است؛ اما تاکنون پژوهش مستقلی پیرامون این موضوع صورت نگرفته است. پژوهش‌های کاربردی هم راستا تنها به بررسی بخشی از مدیریت امام‌خمینی(ره) در جنگ‌تحمیلی پرداخته و به تمام ابعاد این معنای خاص توجه نداشته‌اند. وجه تمایز پژوهش پیشرو با سایر پژوهش‌هایی که مدیریت امام‌خمینی(ره) در جنگ تحمیلی مورد را بررسی قرار داده‌اند، رویکردی جامع‌نگر به ابعاد مدیریتی و رهبری امام‌خمینی در دوره جنگ و مبتنی بر در نظر داشتن ابعاد گوناگون مدیریت مستقیم و غیرمستقیم جنگ توسط معمار انقلاب اسلامی است. علاوه بر آن در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره‌مندی از رویکرد نظریه «نقش‌های مدیریتی مینتزبرگ» که الگویی جامع و معروف در پژوهش‌های مدیریت قلمداد می‌گردد، نقش‌های مدیریتی رهبر انقلاب اسلامی در طول جنگ تحمیلی بررسی و دسته‌بندی گردد.


مبانی نظری

۱ - ۳ - نظریه نقش‌های مدیریتی

در سیر تکوین نظریه‌ها در علم مدیریت، تعاریف مختلفی از مدیریت ارائه و مطرح گردیده است. مبتنی بر دیدگاه هنری فایول، صنعتگر فرانسوی، اصول مدیریت را مشتمل بر پنج اصل می‌دانند که وظایف اصلی مدیران نیز انگاشته شده است.

بررسی نقش مدیریتی امام خمینی در دوران جنگ تحمیلی با استفاده از مدل مینتزبرگ

در رهیافت‌های عمده در سیر تکوین نظریه‌های مدیریت نظیر رهیافت سیستمی، رهیافت اقتضایی و ... روندهایی سنتی و جدید به چشم می‌خورد. یکی از روندهای جدید، نظریه نقش‌های مدیریتی است. اساس این نظریه آن است که باید با ملاحظه آنچه مدیر انجام می‌دهد فعالیت‌ها یا نقش‌های وی را معین کرد (رضاییان، ۱۳۸۰). یک نقش، الگویی رفتاری است که از شخص انتظار می‌رود در موقعیت سازمانی آن را انجام دهد (هوزینسکی و بوچانان، ۲۰۰۱). مفهوم نقش دارای اهمیت، پیچیدگی و نقاط مبهم بسیاری است و از این رو اندیشمندان بسیاری مانند کویین در سال ۱۹۸۳، گری‌ یوکل در سال ۱۹۹۴ ، فرد لوتانز در سال ۱۹۹۵، داینتی و اندرسون در سال ۱۹۹۸ و جان کاتر در سال ۱۹۸۲ در عرصه غنی‌سازی مفاهیم مدیریت و با استفاده از رویکردها و روش‌های متعدد سعی در تشریح نقش‌های مدیریتی داشته‌اند تسلیمی و زنجانی، (۱۳۸۳). هر یک از این اندیشمندان با توجه به یافته‌های پژوهش‌های خود به دسته بندی‌های مختلفی از نقش‌های مدیریت اشاره نموده‌اند. در میان دسته‌بندی‌های ارائه شده در خصوص نقش‌های مدیریت، شاید بتوان دسته‌بندی مینتزبرگ را جامع‌ترین دانست به طوری که شاید به ندرت بتوان کتابی را در مقوله مدیریت یافت که در معرفی نقش‌های مدیریتی بی‌توجه از آن گذشته باشد رضاییان، (۱۳۸۰). با توجه به معروف بودن و جامعیت مدل مینتزبرگ در این پژوهش از آن برای دسته‌بندی نقش‌های مدیریتی استفاده شده است.

۲ - ۳ - مدل نقش‌های مدیریتی مینتزبرگ

یکی از مشهورترین و پرکاربردترین مدل‌ها در نظریه نقش‌های مدیریت، مدل مینتزبرگ است. وی در سال ۱۹۷۰ با مطالعه سیستماتیک فعالیت‌های مدیران اجرایی در ۵ سازمان، ۱۰ نقش مدیران را تبیین کرد. او در کتابی به نام « the Nature of Managerial Work» که در سال ۱۹۷۳ منتشر شد، نقش‌های مدیران را معرفی و در یک تقسیم‌بندی جامع ، آن را به سه گروه عمده زیر تقسیم‌بندی کرد (پاردیپ کومار، ۲۰۱۵):

1. نقش روابط بین‌فردی

2. نقش اطلاعاتی

3. نقش تصمیم‌گیری

منظور از نقش روابط بین فردی ، دسته‌ای از نقش‌هاست که به رفتارهایی از مدیر توجه دارد که به روابط شخص مدیر با دیگر افراد اعم از درون یا بیرون از سازمان برمی‌گردد. این نقش مستقیما از اختیارت و جایگاه مدیران که با اداره سازمان مرتبط است نشات می‌گیرد. از دیدگاه مینتزبرگ نقش‌هایی مانند نقش «رسمی»، نقش «رهبر» و نقش «ارتباطی» در این دسته قرار می‌گیرند. منظور از نقش رسمی مدیر ، نقش تشریفاتی و نمادینی است که مدیر به عنوان نماینده یک سازمان داراست. نقش رهبری یکی از مهم‌ترین نقش‌های مدیران است. این وظیفه مدیر است که به عنوان یک رهبر، اعضای سازمان خود را در انجام وظایف تشویق کرده و همسویی و تعادل لازم را میان اهداف شخصی کارکنان و اهداف سازمانی ایجاد کند. قدرت اثرگذاری مدیر، در قالب نقش رهبری وی متجلی می‌شود. با توجه به اهمیت ارتباطات جانبی و افقی مدیران، برقراری این ارتباطات با نقش «ارتباطی» مدیر ، بیان شده است. در واقع مدیر در نقش رابط با زنجیره افراد بیرون سازمان ارتباط برقرار کرده و ارتباطات لازم را با آنها برقرار می‌کند.

دومین مجموعه از نقش‌های مدیریتی، نقش اطلاعاتی است که اساسا با فرآیند پردازش اطلاعات لازم مدیران ارتباط دارد. مدیر در تعامل با دیگران خواه زیر دستان باشد و یا افراد بیرون از سازمان ، مرکز اطلاعات سازمان تلقی می‌شود. در واقع بخش عظیمی از تمامی اطلاعات باید در اختیار وی قرار گیرد. شاید مدیر هر چیزی را نداند ولی باید بیش از تک‌تک اعضای سازمان و زیر دستانش اطلاعات داشته باشد. تحقیقات مینتزبرگ نشان می‌دهد که مدیران اجرایی ۴۰ درصد از وقت خود را هنگام تعامل با دیگران ، صرف تبادل اطلاعات با آن‌ها می‌کنند. همچنین ۷۰ درصد از نامه‌های دریافتی آنان نامه‌های اطلاعاتی است که اطلاعات بیرون یا درون سازمان را در اختیار آنان قرار می‌دهد. مدیران در قالب نقش اطلاعاتی، نقش‌های «پایش کننده اطلاعات»، «توزیع کننده اطلاعات» و «سخنگو» را انجام می‌دهند. مدیران به عنوان پایش کننده اطلاعات، کانون مرکزی تبادل و نظارت بر جریان اطلاعات هستند. مدیران می‌توانند با اعضای رسمی سازمان تبادل اطلاعات داشته و بر آن نظارت نمایند. همچنین در نقش توزیع کننده اطلاعات، مدیران می‌بایست حجم وسیعی از اطلاعاتی را که در اختیار دارند، در زمان و موقعیت مناسب ، با افراد متناسب در داخل یا بیرون از سازمان به اشتراک بگذارند. در نقش سخنگو» در واقع مدیر سازمان به تبادل اطلاعات با بیرون از سازمان و بویژه ذینفعان سازمان می‌پردازد.

در خصوص نقش تصمیم‌گیری مدیران باید گفت که اطلاعات به تنهایی تمام آن چیزی نیست که سازمان‌ها برای تصمیم‌گیری نیاز دارند؛ بلکه فقط یک ورودی اساسی برای فرآیند مهم تصمیم در سازمان تلقی می‌شود. مدیر بدلیل جایگاه و اختیارات قانونی باید مسئولیت تمامی کارهای مهم سازمانی را به عهده گیرد. از دیدگاه مینتزبرگ چهار نقش «کار آفرینی»، «مشکل گشایی»، «تخصیص دهنده منابع» و «مذاکره کننده » نقش مدیران در حوزه تصمیم‌گیری را توصیف می‌کنند. مدیران به عنوان کارآفرین در سازمان، تغییرات کنترل شده‌ای را برای تطبیق سازمان با تغییرات سریع محیطی، آغاز، طراحی و اجرا می‌کنند. مدیران همواره در پی شناسایی فرصت‌ها و یا مسائل و مشکلاتی احتمالی هستند که ممکن است در مسیر تغییر برایشان ایجاد شود. آنها به طور مستمر به دنبال یافتن ایده‌هایی جدید برای سازمان خود هستند. نقش کارآفرینی مدیران، اشاره به تغییرات داوطلبانه و اختیاری از سوی آنان در سازمان دارد، اما مدیران در سیر حرکت سازمان خود، با فشارها، تغییرات و نیروهای محیطی (از بیرون یا درون سازمان روبه رو می‌شوند که می‌بایستی آنها را مدیریت کنند. در واقع، مدیران بایستی بخشی از وقت خود را صرف مواجهه و اصلاح آشوب‌های ایجاد شده در سازمان کنند. مطمئنا هیچ سازمانی نمی‌تواند بخوبی همه کارها و امور جاری خود را استاندارد کرده و به طور کامل به اهداف خود دست یابد. مگر اینکه از تمامی احتمالات و حالات ممکن در فضای نامعلوم حاكم بر سازمان، آگاهی داشته باشد. البته این کار نیز در محیط متلاطم امروز، تقریبا غیر ممکن است. لذا، مدیران می‌بایستی سازمان خود را در حالتی میان تغییر/ آشوب و آرامش / ثبات حفظ کنند. برای این کار، آنها باید در شرایط خاص و مسائلی که سازمان تاکنون تجربه نکرده اما برای سازمان وضعیتی خاص را ایجاد می‌کند، نقش مدیریتی مشکل گشا (آشوب‌زدا) را ایفا کرده و آشوب‌ها را اداره کنند. سومین نقش تصمیم‌گیری مدیران، نقش تخصیص‌دهنده منابع است. مدیران از طریق تخصیص و کنترل منابع، اقتدار، تسلط و اثرگذاری خود را بر سیستم‌های سازمان، حفظ می‌کنند. مدیر با تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کسانی، چه منابعی را در اختیار داشته باشند و متناسب با آن، چه کاری را انجام دهند، مجموعه سازمانی خود را هدایت و رهبری می‌کند. و آخرین نقش مدیر از دید آقای مینتزبرگ، شرکت وی در مذاکرات سازمانی است. برخی‌ها مذاکره را بخشی از شغل مدیران نمی‌دانند بلکه ویژگی و امتیاز مدیران را افتخاری و اختیاری می‌دانند. مذاکره در واقع بخش مکمل کار مدیران است. مدیران مجرب، معمولا اهمیت خاصی برای مذاکره با گروه‌هایی که در نظر است برای کارشان استاندارد تعیین شود، آنهایی که می‌خواهند اقدامات حمایتی برای سازمان انجام دهند و حتی با کسانی که می‌خواهند خدماتشان را به آنها بفروشند، وارد مذاکره می‌شوند. مدیر به دلیل اختیارات قانونی خود در سازمان و نقش‌هایی همچون سخنگویی و تخصیص دهندگی منابع، می‌بایستی در جلسات مذاکرات مهم سازمان شرکت کند. به طور خلاصه مدل نقش‌های مدیریت مینتزبرگ را می‌توان در جدول زیر خلاصه نمود. مدل نقش‌های مدیریتی مینتزبرگ تاکنون کاربردهای فراوانی در مطالعات مدیریت در سطوح مختلف داشته است. فلوید و وولدریج (۲۰۱۷) به تحلیل نقش مدیران میانی و ونگ (۲۰۱۸) به بررسی نقش رهبری مدیران در فرآیند مدیریت استراتژیک سازمان پرداختند؛ دیسکن و دیگران (۲۰۱۸) به بررسی کار مدیران در کشور لیتوانی با استفاده از مدل نقش‌های مدیریت مینتزبرگ پرداخته و رابطه آن را با اثربخشی مدیران در شرکت‌های کوچک و متوسط این کشور تحلیل نمودند. پیرسون و چاترجی (۲۰۰۳) به بررسی نقش‌های مدیران در چهار کشور آسیایی با رویکرد مدل مینتزبرگ پرداختند. طهرانی (۱۳۸۵) بدنبال شناسایی نقش‌های موثر فرماندهان (بر اساس الگوی نقش‌های مینتزبرگ) موثر بر تقویت مبانی انضباطی کارکنان بوده است. محمدپور زرندی و دیگران (۱۳۹۳) میزان بکارگیری تئوری نقش‌های مدیریتی مینتزبرگ (روابط بین‌فردی، اطلاعاتی، تصمیم گیری در بین مدیران بانک شهر را بررسی نمودند. در مرور ادبیات انجام شده، پژوهشی که به بررسی نقش‌های مدیریتی و بهره گیری از مدل مینتزبرگ در مراحل مختلف مدیریت بحران پرداخته باشد یافت نشد (متس و سیمونسون، ۲۰۱۴).


پیاده سازی مدل و ارائه یافته‌ها

با توجه به مدل نقش‌های مدیریتی مینتز برگ که در بخش ۳-۲ تشریح گردید، سه دسته نقش های روابط بین‌فردی»، «اطلاعاتی» و «تصمیم گیری » مبنای دسته‌بندی نقش‌های مدیریتی امام‌خمینی در زمان جنگ‌تحمیلی در نظر گرفته شده است. در این بخش با بررسی متون و منابع متعدد، مصادیق بکارگیری هر یک این نقش‌ها توسط بنیانگذار انقلاب اسلامی در مدیریت جنگ‌تحمیلی (با توجه به محدودیت حجم مقاله به اجمال و بدون ذکر منابع هریک) اشاره و دسته‌بندی شده است.

۱ - ۴ - نقش روابط بین‌فردی امام‌خمینی(ره) در مدیریت جنگ‌تحمیلی

با توجه به جایگاه و اختیارات مدیر در اداره سازمان، نقش روابط بین‌فردی مدیر ناظر بر ارتباطات شخص مدیر با سایر افراد در درون یا بیرون از سازمان است که او را در جایگاهی نمادین به عنوان نماینده سازمان مطرح و رفتار وی را به عنوان رهبر در تشویق و ترغیب اعضای سازمان به انجام وظایف خود در نظر می‌گیرد. مجموعه این نقش‌ها در قالب «نقش روابط بین‌فردی» مدیران در مدل مینتزبرگ مطرح است. در این بخش به ایفای نقش روابط بین‌فردی» امام خمینی به عنوان مدیر و رهبر انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی پرداخته شده است که در قالب موارد زیر اشاره می‌شود:

. حفظ آرامش

. ایمان و توکل به خدا

. الگوگیری از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم (ع)

. تکلیف‌گرایی و دفاع از کشور برای کسب رضای خدا

. شجاعت

. ایجاد احساس خودباوری در مردم و رزمندگان

. تشویق مردم و رزمندگان جهت دفاع از کشور

. دیدار با اقشار مختلف مردم، رزمندگان و خانواده شهدا

. تقدیر از مقاومت مردم و رشادتهای رزمندگان

. دعوت مردم به صبر و تحمل مشکلات

. دعوت مردم و ارتش رژیم عراق به قيام

. پشتیبانی از نیروهای مسلح در جنگ

. حمایت از دولت در شرایط جنگ

. ایجاد وحدت و انسجام

۲ - ۴ -نقش اطلاعاتی امام‌خمینی(ره) در مدیریت جنگ‌تحمیلی

نقش اطلاعاتی مدیران، دومین مجموعه از نقش‌های مدیریتی در نظر گرفته می‌شود که کلیات آن در بخش ۳-۲ تشریح گردید. در این بخش نقش‌های اطلاعاتی امام‌خمینی(ره) در مدیریت جنگ به شرح زیر اشاره می شود:

. اعلام جنگ در رأس همه‌ی امور

. تبادل اطلاعات و مشورت با متخصصان

. ارائه رهنمودهای لازم به نیروهای مسلح

. تبیین مواضع ایران و ضرورت دفاع در برابر تهاجم عراق

. اعلام شرایط صلح و آتش‌بس

. تبیین اهمیت تبلیغات در جنگ و آشکار نمودن اهداف دشمنان

. بیان مصادیق تبلیغات دشمنان

. استفاده از تمام ظرفیت‌ها جهت دفع تبلیغات دشمنان

. نیرنگ شناسی

۳ - ۴ - نقش تصمیم‌گیری امام‌خمینی(ره) در مدیریت جنگ‌تحمیلی

همان‌طور که در بخش ۳-۲ بیان گردید، سومین دسته از نقش‌های مدیران بر اساس مدل مینتزبرگ، نقش تصمیم‌گیری است. اگر فعالیت‌های مختلف مدیران را در نظر آورید به وضوح مشاهده می‌شود که جوهر تمامی فعالیت‌های مدیریت تصمیم‌گیری است. تصمیم‌گیری از اجزای جدایی ناپذیر مدیریت به شمار می‌آید و در هر وظیفه مدیر به نحوی جلوہ‌گر است (الوانی، ۱۳۸۴). در این بخش مصادیق نقش‌های تصمیم‌گیری امام‌خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و فرماندهی کل‌قوا در مدیریت جنگ‌تحمیلی به شرح زیر اشاره شده است:

. برخورداری از قدرت تصمیم‌گیری و به تبع آن قاطعیت و سازش ناپذیری در طول حیات سیاسی و در زمان جنگ‌تحمیلی

. واگذاری فرماندهی جنگ به شورای عالی دفاع ملی و حمایت از آن

. توسعه تشکیلات نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

. نقش حضرت امام(ره) در حفظ هماهنگی و انسجام در تمامی نیروهای مسلح

. مردم‌گرایی و استفاده از ظرفیت نیروهای مردمی در جنگ

. تصمیم‌گیری در ارتباط با روند جنگ


بحث و نتیجه‌گیری

در این پژوهش با توجه به اهمیت موضوع جنگ و بررسی ابعاد مدیریتی آن، با استفاده از مدل نقش‌های مدیریتی مینتزبرگ به بررسی و دسته‌بندی نقش مدیریتی امام‌خمینی(ره) در اداره جنگ‌تحمیلی پرداخته شده است. اولین دسته از نقش‌های مدیریتی در مدل مینتزبرگ، نقش «روابط بین فردی» است.

در بررسی نقش روابط بین فردی امام‌خمینی(ره) به عنوان مدیر در زمان جنگ‌تحمیلی باید اذعان نمود که برخی شاخصه‌های مدیریتی امام(ره) در عمل برگرفته از شخصیت فردی ایشان بود. ویژگی‌هایی مانند شجاعت، آرامش و سازش ناپذیری همگی از شخصیت، روحیه و درایت امام(ره) ناشی می‌شد. این گونه ویژگی‌های فردی که در گهواره مکتب اسلامی بارور شده بوده از ایشان مبارزی نستوه ساخته بود.

رهبر انقلاب‌ اسلامی با توجه به ایمان و معنویتی که داشتند و نیز اعتقادی که به نقش معنویت در تقویت جبهه‌های حق علیه باطل داشتند، در طی دفاع مقدس مردم و رزمندگان را به معنویت فرا می‌خواندند و از آنان می‌خواستند تا با اعتقاد راسخ به خدواند متعال توکل و اتکاء به خداوند؛ تقوا و توسل به پیامبراکرم(ص) و ائمه‌اطهار(ع) سختی مبارزه بر دشمن را تحمل و بر دشمن بتازند. در سایه چنین معنویتی، امام‌خمینی‌(ره) نقش روابط بین فردی را در مدیریت جنگ‌تحمیلی به درستی و بنحوی اثربخش ایفا کردند.

ایشان در نقش رهبر، مردم و رزمندگان را به عمل به تکلیف و کسب رضای خدا دعوت و آنان را جهت حضور در جبهه‌های نبرد و دفاع از کشور تشویق می‌نمودند. ایشان با اقشار مختلف رزمندگان و خانواده شهدا دیدار و از رشادت‌های آنان تجلیل بعمل می‌آورد. با بهره‌مندی از این معنویت و با این رویکرد، نه تنها مردم جامعه اسلامی ایران را به تحمل مشکلات و صبر رهنمون ساختند بلکه مردم عراق را نیز به قیام علیه رژیم بعثی عراق ترغیب نمودند. امام همواره محور و مرکزی بود که تمام ملت ایران در تلاش بودند تا حول وجود مبارکشان گرد‌ هم آیند که همین عامل سبب می‌شد تا وجود ایشان، خود منشأ وحدت باشد؛ علاوه بر آن در شرایط جنگ، حمایت ایشان از ارکان مختلف اجرایی کشور و در راس آن دولت و نیز پشتیبانی ایشان از نیروهای مسلح و توصیه‌های دلسوزانه و روشنگرانه معظم‌له نقش مهمی در ایجاد وحدت و انسجام نیروها در جامعه داشت.

دومین دسته از نقش‌های مدیریتی بر اساس چارچوب ارائه شده در مدل مینتزبرگ، نقش «اطلاعاتی» است. در بررسی این نقش توسط امام‌خمینی به عنوان مدیر در طول جنگ‌تحمیلی باید گفت که از یک مدیر انتظار می‌رود که علاوه بر ایفای نقش رهبری و بهره‌مندی از توان جمعی نیروهای تحت اختیار که در قالب نقش روابط بین فردی ظهور می‌یابد، با استفاده از اطلاعاتی که در اختیار او قرار داده می‌شود پایشگر و توزیع کننده اطلاعات باشد و از این رهگذر نقش‌های اطلاعاتی مدير متجلی می‌شود. امام‌خمینی(ره) در دوران جنگ‌تحمیلی نقش اطلاعاتی خود را در مدیریت جنگ به خوبی ایفا نمودند. ایشان علی رغم تشکیل و واگذاری فرماندهی جنگ به شورای عالی دفاع، در جریان اطلاعات لازم قرار داشته و از طریق نمایندگانی که در این شورا تعیین نموده بودند در جریان اطلاعات مرتبط با پیشبرد جنگ قرار داشتند. امام(ره) در مواردی که به حوزه دانش فنی و نظامی جنگ و نیز چگونگی پیش برد اهداف جنگ در میدان‌های عملیاتی مربوط می‌شد، کمتر دخالت می‌کردند و در عین حال در این زمینه با کارشناسان و متخصصین نظامی و فرماندهان زبده‌ی جنگ و شورای عالی دفاع به تبادل اطلاعات و مشورت می‌پرداختند و رهنمودهای لازم را به نیروهای مسلح ارائه می‌فرمودند. البته گاه دستوراتی مانند موضوع شکستن حصر شهرها داشتند که، اجرای آن برای فرماندهان جنگ فوریت پیدا می‌کرد. امام‌خمینی(ره) به عنوان بالاترین مقام کشور، جنگ را در راس همه امور کشور اعلام نمودند و از این طریق اولویت استراتژیک کشور را به درستی مشخص و اعلام نمودند. در چنین جایگاهی، امام‌خمینی(ره) مواضع ایران در برابر رژیم عراق را تبیین و ضرورت دفاع در برابر متجاوز را مشخص و شرایط صلح و آتش بس را نیز اعلام کردند. تیزهوشی و دقت نظر امام‌خمینی(ره) در شناخت حربه‌های دشمن از دیگر ویژگی‌های ایشان می‌باشد. امام(ره) در سایه نیرنگ شناسی که داشتند، مصادیق تبلیغات زیرکانه دشمن را بیان و اهداف دشمنان از این تبلیغات را مشخص می‌نمودند و راهکارهای مقابله با آن را برای همگان روشن می‌ساختند.

نقش «تصمیم گیری» به عنوان سومین و آخرین دسته از مدل نقش‌های مدیریتی مینتزبرگ در دوران جنگ‌تحمیلی مورد بررسی قرار گرفت. به طور کلی برخورداری امام‌خمینی(ره) از برخی ویژگی‌های شخصیتی مانند قاطعیت سبب شده بود تا ایشان در طول حیات سیاسی خود و در موضوعاتی همچون: مبارزه با رژیم شاهنشاهی؛ استکبارستیزی؛ دفاع از مسلمانان و مستضعفان جهان؛ حمایت از مردم فلسطین؛ تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، مبارزه با تجاوز عراق و ... تصمیمات قاطعی اتخاذ نمایند. ایشان در برابر حق و عمل به وظایف لحظه‌ای تزلزل به خود راه ندادند. برخورداری از قاطعیت در کنار روحیه سازش ناپذیری ایشان در برابر ستمگران و متجاوزین باعث شد تا زندگی رهبر انقلاب اسلامی مملو از تصمیمات بزرگی باشد که سرنوشت کشور و ملت ایران را دستخوش تحولات بسیاری نموده است.

یکی از تدابیر امام‌خمینی(ره) در حوزه نظامی که نقش مهم ایشان در هماهنگی و تخصیص منابع در زمان جنگ را بخوبی نمایش می‌دهد، آن است که ایشان به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و ولی فقیه بر پایه‌ی قانون اساسی فرماندهی نیروهای مسلح را بر عهده داشتند و در عین حال تصميم گرفتند که شورای عالی دفاع به صورت تخصصی این امر را به عهده بگیرد. این شورا که با توجه به شرایط حساس پس از پیروزی انقلاب و بروز برخی ناآرامی‌ها برای سامان دادن به وضعیت امنیت و ارتش کشور بنیان گذاشته شده بود، در دوره‌ی دفاع‌مقدس به گونه‌ای مستقیم به تعیین خط‌مشی و سیاست دفاعی ایران، ترسیم سیاست‌های تبلیغاتی و نیز به کارگیری دستگاه‌های اجرایی برای تحقق اهداف ایران در جنگ‌تحمیلی زیر نظر رهبری وارد عرصه مدیریت دفاع از کشور شد. تصمیمات مهم جلسات این شورا، توسط نمایندگان ویژه امام(ره) و یا سایر اعضای شورا به امام(ره) گزارش داده می‌شد. حضرت امام(ره) در طول جنگ‌تحمیلی با ارتباط نزدیک با این شورا، نظارت و حمایت از آنان، سیاست‌های ایران در قبال دشمن متجاوز را ترسیم می‌کردند. در پاره‌ای از موارد دیدگاه امام‌(ره) برای آزاد‌سازی مناطق اشغالی در برنامه اجرایی این شورا قرار داشت. با توجه به نوپا بودن نهادسپاه پاسداران انقلاب اسلامی، امام‌خمینی‌(ره) در میانه‌های جنگ‌تحمیلی تصمیمی مبنی‌ بر توسعه تشکیلات سپاه و تقویت سازمان رزم این نهاد در سه حوزه‌ی زمینی، هوایی و دریایی را صادر نمود. این موضوع نقش مهمی در انجام عملیات‌ها داشت. از سوی دیگر ساختار نیروهای نظامی در جمهوری اسلامی ایران، ایجاد هماهنگی و انسجام درونی این نیروها را ضرورت می‌بخشید.

بنابراین یکی از نمودهای مدیریت امام(ره) در این دوره تلاش در ایجاد هماهنگی و انسجام در بین نیروهای ارتش، سپاه پاسداران، ژاندارمری و نیروهای مردمی بود. ایشان همواره فرماندهان و نیروهای نظامی را از گروه گرایی و تفرقه پرهیز می‌داد. امام‌خمینی‌(ره) همچنین در بسیج نیروها برای مقابله با تهدید دشمن، پیوسته اقشار گوناگون را به مشارکت در جنگ و دفاع از میهن اسلامی دعوت می‌کردند. بدین‌سان بهره‌گیری از توان نیروهای مردمی برای دفاع چه در میدان نبرد و چه امور پشتیبانی، در مدیریت امام(ره) در دوره‌ی جنگ جایگاه ویژه‌ای داشت. چنین رویکردی منجر به حضور عشایر و بانوان در صحنه‌های مختلف جنگ شد. به گونه‌ای که این حضور مردمی را یکی از ویژگی‌های خاص جنگ‌تحمیلی می‌توان به شمار آورد.

منبع مقاله: چهارمین کنفرانس ملی پژوهش‌های کاربردی در علوم مدیریت، اقتصاد و حسابداری ایران، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی سروش حکمت مرتضوی.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات