روایتی از حضور مراجع تقلید در پیادهروی اربعین/ سخاوت عشایر عرب در پذیرایی از زائران حسینی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پیادهروی مسیر نجف به کربلا در ایام محرم، و به ویژه اربعین سبقه تاریخی دارد. آیتالله مسلم ملکوتی که مدت مدیدی در نجف اشرف سکونت داشت، در بخشی از خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است خاطرات خود از پیادهروی کربلا را اینگونه روایت میکند: یکی از خاطرات بسیار شیرین و روحنوازی که من از مدت اقامتم در نجف دارم، شرکت در مراسم پیادهروی از نجف به کربلا بود. در این مراسم علاوه بر اساتید، فضلا و طلاب، معمولا آقایان مراجع تقلید وقت نیز شرکت داشتند.
پیاده روی در مناسبتهایی مانند عاشورا، اربعین، زیارت رجبیه و نیمه شعبان صورت میگرفت. در میان مراجع تقلید، حضور مرحوم آیتالله العظمی شاهرودی بیشتر مورد توجه و مشهود بود. ایشان با پای پیاده از نجف خارج میشدند و به سوی کربلا به راه میافتادند، بقیه هم به ایشان میپیوستند. بعضی آقایان هنگام بازگشت با وسایل نقلیه میآمدند، ولی آقای شاهرودی هم چنان پیاده برمیبرگشتند.
من نیز چند بار توفیق یافتم در این مراسم بسیار معنوی شرکت کنم. اغلب هم به همراه شاگردانم مشرف میشدم. مسیر بین نجف و کربلا که حدود دوازده فرسخ است معمولا به مدت دو یا سه روز طی میشد، بعضیها مثل آقای شیخ هادی زابلی که پیش من درس میخواند سلیقه خاصی داشتند. آقای زابلی این مسافت را یک روز میرفت و یک روز هم برمیگشت. بعضیها پس از اتمام مراسم از کربلا به کاظمین و سامرا هم مشرف میشدند، بعضی هم از همان جا به نجف باز میگشتند.
جالب اینکه در میان راه، عشایر عرب که مذهب شیعه داشتند، زندگی میکردند. اینها از زائران امام حسین (ع) و طلاب و فضلا به نحو احسن پذیرایی مینمودند. هیچ فرقی میان افراد نمیگذاشتند و با همه به طور مساوی برخورد مینمودند. وقت ناهار و شام در داخل چادرهای بزرگی که به منزله سالن پذیرایی بود از آقایان استقبال میکردند و با خواهش و تمنا آنها را به چادر خویش به میهمانی میبردند.
با همه تبلیغات سوئی که در نجف و شهرهای دیگر بر ضد روحانیت و حوزهها شده بود، ولی اذهان این عشایر خالی از همه این جوسازیها بود. آنها اعتقاد عجیبی به روحانیت و زائران حسینی داشتند. گاهی مشاهده میشد خاک پای طلبهها را از نعلین آنها جمع میکردند و برای استشفاء میبردند. این عشایر از نظر اقتصادی چندان وضع مطلوبی هم نداشتند. کنار فرات هر کدام مقدار اندکی برنج کاری میکردند و غذاهایشان هم اغلب برنج و ماست بود و خورش دیگری نداشتند. با این همه نسبت به زائران حسینی و طلاب، بسیار سخاوتمندانه برخورد میکردند و از هیچ چیز مضایقه نمیکردند.