طرح ابتکاری روحانیون سبزوار در محرم 1357 / ترس رژیم پهلوی از عزاداری روستاییان
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ محرم سال 1357 انقلابیون در کل کشور توانسته بودند
نفسهای رژیم پهلوی را به شماره بیاندازند. در این بین علمای شهر سبزوار این فرصت
را مغتنم شمرده و با اعزام طلاب به روستاهای اطراف جهت روشنگری و آگاهسازی مردم،
گامی بلند در پیشبرد نهضت اسلامی در آن منطقه برداشتند. در این زمینه در کتاب «انقلاب
اسلامی در سبزوار» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده آمده است:
در سال 1357 مصادف با محرمالحرام 1399، تظاهرات و اعتراضها
بهنحو چشمگيری افزايش يافت. بنابر گزارش روزنامهها: «این حرکتها نشان از مخالفتهای
گسترده با حکومت استبدادی شاه داشت. در تظاهراتهای مذهبی و سياسی كشور در ماههای
اخير 1100 نفر کشته شده بودند و اين در حالی بود که شمار کشتهشدگان و زخمیها رو
به افزايش بود. بنابر همان گزارش، صنايع و کارخانجات دچار رکود شده بود. کارکنان
بخش نيرو در پی اعتصاب سراسری خواستار پايان حکومت نظامی، آزاد شدن همه زندانيان
سياسی و بازگشت امام به کشور شده بودند. قشر بازاری، که بنابر درخواست رهبران دينی
خود مغازهها را دائر کرده بودند، اعلام کردند كه چنانچه وضعيت به همين منوال
بگذرد، مجدداً اعتصاب خواهند کرد. اعتصاب مطبوعات که از چندی قبل در اعتراض به
سانسور آغاز شده بود وارد چهارمين روز خود شد...»
ترس رژیم از برگزاری
مراسمات مذهبی
در ماه محرم، ماهی که يادآور حماسه خونين کربلا و شهادت
اباعبداللهالحسين (ع) و يارانش بود، شور و هيجان عجيبی شهرها و روستاها را فرا میگرفت؛
هيجانی که رژيم از آن هراس داشت. رژيم سعی کرد قبل از فرا رسيدن محرم با فراهم کردن
تمهيداتی عزاداریها و سوگواریها را کنترل كند. بنابر همين سياست بود که برپايی
هرگونه عزاداری را منوط به کسب مجوز از شهربانی کرد. هر واعظ يا سخنرانی که بنابر
دعوت روحانيان يا صنف و گروهی برای سخنرانی دعوت میشد، میبايست با رفتن به
شهربانی تعهد میداد تا فقط درباره موضوعات مذهبی سخن بگويد و از هرگونه سخنی
عليه مصالح ملی و شخص اعليحضرت به شدت اجتناب كند. اين در حالی بود که دعوتکننده
قبل از دعوت از واعظ و سخنرانی از سوی شهربانی بازجويی میشد که اولاً واعظ مدعو
کيست؟ و حتی تهديد میشد که چنانچه روی منبر سخنانی خلاف ايراد کند، وی مسئول است
و مجازات سختی در انتظارش خواهد بود.
علاوه بر اينگونه امور، در مجالس سخنرانی، مأموران شهربانی
با لباس شخصی حضور داشتند و رئوس مطالب را ياداشت میکردند. علاوه بر اين، نسخهای
از نوار کاست ضبط شده هر شب پس از سخنرانی، تحويل شهربانی میشد تا اگر سخنران مطالبی
غير از آنچه بايد میگفت بيان کرده بود از ادامه سخنرانی وی در شبهای بعد ممانعت
شود.
در ماه محرم، روحانيون سبزوار در حرکتی سنجيده و از پيش تعيينشده
تصميم گرفتند بهمنظور احيای شعائر اسلامی و افزايش آگاهی مردم روستاها، شمار بسياری
مبلّغ را، که اغلب طلاب جوان بودند، برای تبليغ به روستاهای مجاور اعزام کنند. تا
پيش از اين، ارتباط روستاها با شهر بسيار اندک بود و در موقع لزوم برای تأمين
مايحتاج زندگی اين ارتباط صورت میگرفت.
چهبسا از روستاهايی که از مرکز شهر دورافتاده بودند، ماهها
کسی به شهر مسافرت نمیکرد. در برخی از روستاها، حتی مردم از نظر آگاهی درباره
مسائل شرعی نيز نیازمند کمکرسانی بودند. اين عوامل باعث شد حجج اسلام سيد محمدحسن
علوی و سيد فخرالدين افقهی، که رهبری مردم را در سبزوار عهدهدار بودند، با اعزام
مُبَلّغ و پرداخت همه هزينه رفتوآمد آنان حرکت جديدی را در پيشبرد روند
انقلاب آغاز کنند. در گزارش ارسالشده شيخان، رئيس ساواک خراسان، به فرماندهی
ناحيه ژاندارمری آن استان آمده است:
«اطلاعات واصله حاکی است که اکثر شبها روحانيان و طلبههای سبزوار به اتفاق چهارصد يا پانصد نفر از اهالی شهر به قراء و روستاهای اطراف شهر، عزيمت و در آنجا اقدام به سخنرانی و تحريک روستاييان مینمايند». در ادامه اين گزارش از ژاندارمری خواسته شده بود براي ممانعت از تحريک روستاييان بـه يگانهای مربوط آموزشهای لازم و کافی برای جلوگيری از تشکيل چنين اجتماعاتی داده شود. در گزارش ديگری که مجدداً شيخان در خصوص اوضاع شهرهای استان مخابره کرده بود، پس از ذکر حوادث اتفاق افتاده در برخی از شهرهای استان اين چنين ذکر شده بود: «حدود چهارصد نفر از طلاب به منظور تبليغات به دهات سبزوار اعزام شدند تا به نحو مقتضی روستاييان را عليه دولت بدبين نمايند».
به هر حال، با تمهيدات روحانيان سبزوار ارتباط بين مرکز شهر و روستاها فراهم شد. گزارشها بيانگر آن است که در همان روزهای اول محرم، مبلغان به بيشتر روستاها اعزام شدند؛ بنابر دعوت برخی از اهالی روستای نامن از سيد فخرالدين افقهی، نامبرده در سوم محرم، به همراه شمار فراوانی از مردم سبزوار به روستای مزبور عزيمت و در مسجد جامع در خصوص دشمنان دين، اسلام و آزادی سخنرانی کرد. سخنان نامبرده باعث شد تا حضار شعارهايی عليه رژيم سر دهند و درگيریهای جزئی بين موافقان و مخالفان صورت گيرد.
در برخی از روستاها که مسافت چندانی با مراکز بخش و شهر نداشت گاهی اهالی برای شنيدن سخنان مذهبی به شهر میرفتند. البته حضور اين عده گاه به دعوا و درگيریهای شديد منجر میشد؛ چنانكه در بازگشتِ تنی چند از اهالی روستای زرقآباد از اسفراين، بر اثر توطئهای که فرماندار، رئيس شهربانی و فرمانده ژاندارمری اسفراين از پيش طراحی كرده بودند، گروهی چماقبهدست با سلاحهای سرد به آنان حمله و به شدت آنان را مجروح كردند. در اين زمان، اتوبوس حامل اهالی روستای زرقآباد به اسفراين بازگشتند و فرماندار را گروگان گرفتند تا در بازگشت آسيبی به آنان نرسد. در بازگشت آنان به سمت سبزوار نيروهـای ژاندارمری بـا حمله مجدد بـه اتوبوس، فرماندار اسفراين را آزاد كردند؛ امـا بر اثر درگيری عدهای مجروح شدند. بنابراين گزارش، در اين درگيریها حجتالاسلام سيد محمدحسن علوی که بنابر دعوت مردم اسفراين قصد عزيمت بدانجا را داشت نيز بر اثر اصابت سنگ به پيشانیاش زخمی شد.
با وجود اين مشقات،
حضور مبلغان دينی در ماه محرم در روستاها تحولی بس شگرف ايجاد کرد. اگر در تظاهرات
روزهای منتهی به پيروزی انقلاب در سبزوار شاهد حضور فعال شمار بسياری از روستاييان
بوديم، بیشک نتيجه همين تلاشها بوده است. گزارشهای ساواک خراسان حاکی از آن
است که اعزام مُبَلِّغ و وعاظ به روستاها
فقط در شهر سبزوار نبوده، بلکه در بيشتر روستاهای استان اين اتفاق افتاده است. در
گزارش شيخان، رئيس ساواک خراسان، به نيابت توليت آستان قدس رضوی دربارهی تأثير
اين اقدام و راهکار مقابله با آن چنين آمده است:
«برابر اطلاع براثر
تبليغاتی که جامعه روحانيت از چندی پيش در روستاهای استان خراسان شروع نمودهاند،
افراد مذکور که اکثراً موافق دولت بودهاند نسبت به دولت بدبين و درنتيجه آنان
جهت شرکت در تظاهرات ضدملی و ميهنی دوشادوش همشهریهای خود گروه گروه به مراکز
شهرها میآيند؛ علیهذا با توجه به اينکه اکثر روستاييان از سازمان شرکتهای
تعاونی وام دريافت نمودهاند و تا حدودی سازمان مذکور نفوذ خوبی در بين آنان
دارد، لذا پيشنهاد میگردد توسط عوامل سازمان مزبور در جهت تقويت حس ميهنپرستی و
شاهدوستی آنان هر چه زودتر اقداماتی بهعمل آيد...».