مرکز اسناد انقلاب اسلامی

کد خبر: ۶۳۶۹
انقلاب اسلامی در خمین
آقای محمدنبی عباسی می‌گوید: «در طول مدتی که نمایشگاه برپا بود ساواك نتوانست گردانندگان آن را شناسایی کند». به جز نمایشگاه‌های کتاب و کتابخانه‌ای که در خمین دایر می‌شد، برخی افراد انقلابی، کتاب های مناسب را تهیه کرده و به صورت امانی یا با قیمت‌های بسیار پایین، در اختیار جوانان علاقمند در روستاها می‌گذاشتند. آقای محمد جعفری می‌گوید: «تعداد زیادی کتاب می‌خریدیم و به روستاها می‌بردیم. حتی گاهی که وسیله نقلیه نداشتیم، کتاب‌ها را توی گونی ریخته و بر پشتمان حمل می‌کردیم. در روستاها با همکاری روحانیونی که احیانا آنجا بودند کتابخانه‌ای تشکیل می‌دادیم. و کتاب‌ها را در اختیار جوانان می‌گذاشتیم».
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۳ - ۲۶ آبان ۱۳۹۹ - 2020November 16

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از جلوه‌های مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی مبارزه فرهنگی بود. مطالعه و آگاهی‌بخشی به مبارزان از مهم‌ترین اهداف هسته‌های انقلابی بود که در زمینه‌های مختلف ظهور و بروز می‌یافت. یکی از این بسترها گسترش فضای مطالعاتی با تأسیس کتابخانه و تهیه کتاب‌ بود.  

شاید بتوان گفت اساسی‌ترین اقدامی که در سال‌های 1355 و 1356 در خمین برای آماده سازی نیروهای انقلابی صورت گرفت، تاسیس کتابخانه مسجد امام حسین(ع) و بعد از آن دایر کردن نوبه‌ای نمایشگاه‌های کتاب بود. کتاب که تا آن زمان مهجور و دورافتاده بود مورد توجه جدی قرار گرفت و مطالعه به يك ارزش تبدیل شد، به صورتی که تمام کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی بزرگترها به کتاب خواندن رو آوردند.

البته برای هرکدام نیز کتابی درخور، یافت می‌شد. کتابخانه ابتدا در یکی از اتاق‌های طبقه همکف مسجد با نام «کتابخانه امانی اسلامی» آغاز به کار کرد. ظاهرا کتاب‌هایی که در کتابخانه مسجد جامع مانده بود و خاك می‌خورد (چون آن جا تعطیل بود) نیز به این کتابخانه منتقل شد و کتاب‌های جدیدتر هم برای آن خریداری گردید. تاسیس کتابخانه مورد استقال شدید قرار گرفت و اعضای آن روز به روز بیشتر شد.

شرط عضويت فقط ارائه یک قطعه عکس بود که روی کارت عضویت نصب می‌شد. آقای منتجب‌نیا که در واقع موسس کتابخانه بود. برای اداره آن از جوانان استفاده می‌کرد. برای آن که هم برادران و هم خواهران بتوانند از کتابخانه استفاده کنند روزهای زوج به خانم‌ها و روزهای فرد به آقایان اختصاص یافت. آقایان رحیم شفیعی، محمدنبی عباسی و محمدحسن مرادی‌نیا از اولین مسئولان اجرایی آن کتابخانه در بخش برادران بودند. در بخش خواهران نیز خانم‌ها ناری سیدین و اشرف شمسی مسئولیت داشتند. کتابخانه مسجد به محل نشر آثار مذهبی از جمله نوارها و اعلامیه‌های امام و کتاب‌های دکتر شریعتی و محل اجتماع و جلسات غیررسمی بچه‌های انقلابی تبدیل شد. 

کتابخانه به تدریج توسعه یافت و اعضای زیادی را در خود پذیرفت. این مساله باعث حساس شدن مأموران رژیم نسبت به رفت و آمدها و محتویات کتابخانه شد به صورتی که چند بار به کتابخانه دستبرد زدند و بخشی از کتاب‌ها را پاره کرده و یا همراه خود بردند. پس از افزایش تعداد اعضای کتابخانه و در نوبت انتظار ماندن مشتاقان برای مطالعه يك کتاب، تصمیم گرفته شد نمایشگاهی از جدیدترین کتاب‌های آموزنده در محل مسجد برپا شود و علاقمندان بتوانند آنچه را می‌خواهند خریداری کنند.

اولین نمایشگاه کتاب در طبقه دوم مسجد امام حسین (ع) تشکیل شد و در آن کتاب‌های کودکان، نوجوانان و دیگر کتاب‌های مفید عرضه شد. در آن زمان گرایش و توجه به کتاب‌های دکتر علی شریعتی که با نام‌های مستعار على مزینانی، ع - سبزواری ... چاپ می‌شد، بسیار زیاد بود و هر میزان از این نوع کتاب‌ها به نمایشگاه آورده می‌شد به فروش می‌رفت. رساله احکام امام خمینی و کتاب حکومت اسلامی امام که با نام «امام موسوی کاشف الغطاء» منتشر شده بود نیز مشتریان خاص خود را داشت که به صورت خصوصی و محرمانه آن را دریافت می‌کردند.

نوار کاست هابیل و قابیل نیز که با صدایی زیبا توسط پرویز خرسند خوانده شده بود هم در نمایشگاه فروش زیادی داشت. کتاب‌ها نوعا از کتابفروشی‌هایی در قم یا تهران که آقای منتجب‌نیا آنها را می‌شناخت تهیه می‌شد. اداره نمایشگاه، اعم از خرید کتاب از تهران و انتقال آن به خمین، تقسیم و تنظیم کتاب‌ها روی میزها، کنترل کتاب‌ها و همچنین امور مالی نمایشگاه بین جوانان مسجد تقسیم شده بود. از جمله افرادی که در این میان مسئولیت داشتند، می‌توان آقایان سید مهدی صمدی، احمد انصاری، محمدتقی عباسی، حسن هدایتی، مجید مشایخی و فریدون مهدور را نام برد.

هنگامی که نمایشگاه مخصوص بازدید خواهران بود نیز تعدادی از خواهران انقلابی از جمله خانم‌ها ناری سیدین و اشرف شمسی اداره آن را بر عهده داشتند. اولین تجربه برگزاری نمایشگاه کتاب بسیار موفق بود. به همین دلیل تا قبل از پیروزی انقلاب، چند بار دیگر تکرار شد. دومین نمایشگاه کتاب که در سال ۱۳۵۶ در همان محل برگزار شد مورد استقبال شدیدتر مردم قرار گرفت به طوری که به گفته آقای محمدتقی عباسی هر روز يك وانت کتاب برای نمایشگاه آورده می‌شد؛ ولی به هنگام عصر نمایشگاه از کتاب خالی بود. او می‌گوید: «ما شبانه به تهران می رفتیم اول صبح کتاب‌ها را خریداری می‌کردیم و قبل از ظهر به خمین برمی‌گشتیم. وقتی می‌آمدیم می‌گفتند دیر آمدید نمایشگاه کتاب ندارد. استقبال به اندازه‌ای بود که با خودرو وانتی که داشتیم واقعا نمی‌توانستیم تدارك کنیم».

آقای مشایخی درباره نحوه تأمین هزینه خرید کتاب‌ها می‌گوید: «بخشی از آن از محل فروش کتاب‌ها تأمین می‌شد (با توجه به تخفیفی که روی کتاب‌ها داده می شد، همه پول آن برنمی گشت) و مابقی را آقای منتجب‌نیا تأمین می‌کرد. نمی‌دانم از کجا می‌آورد. او آقایان حسین هدایتی، فریدون مهدور، محمد حسن مرادی و فرهاد خسروی را از دست اندرکاران نمایشگاه معرفی کرده و می گوید مسئولیت اصلی با آقای منتجب‌نیا بود».

آقای سید مهدی صمدی می‌گوید: «ضرر کتاب‌های نمایشگاه را که بیش از یکصد هزار تومان شد، من و آقای انصاری پرداختیم. همچنین خودرو ژیانی داشتم که در طول دوره نمایشگاه دائم در اختیار نمایشگاه بود. دوستان با آن به تهران و قم می‌رفتند و کتاب می‌آوردند. از جمله افرادی که با این ماشین برای خرید کتاب می‌رفتند نام آقایان محمدتقی عباسی، حسن هدایتی، جواد سرمدی و مجید مشایخی را به خاطر دارم»، وی درباره واکنش ساواك به برپایی نمایشگاه ادامه می دهد: «هنگام برگزاری نمایشگاه من و آقای منتجب‌نیا، به ساواک احضار شدیم. با ژیان به اراك رفتیم. آنجا در بازجویی سؤال کردند: «چرا نمایشگاه زده‌اید؟ چرا کتاب به روستاها می‌برید؟ (چون ما در بیشتر روستاها کتابخانه دایر کرده و برای هر کدام به طور متوسط ۲۰۰ جلد کتاب برده بودیم) ما هم پاسخ دادیم که این کتاب‌ها مذهبی هستند. و در بازار موجود است، اینها کتاب‌های ممنوعه نیست. آنها بعد از تهدید و گرفتن تعهد به ما اجازه خروج دادند».

گردش کار نمایشگاه به گونهای برنامه‌ریزی شده بود که حداکثر یکی دو نفر بیشتر به عنوان متولی و مسئول شناخته نمی‌شد. روی هر کدام از کتاب‌ها کاغذی همراه با يك شماره چسبانده شده بود، هرکس که کتابی را می‌خواست شماره کتاب را می‌نوشت و به مخزن کتاب‌ها مراجعه می‌کرد. در آن جا از روی شماره، کتاب مورد نظر را پیدا می‌کرد. قیمت آن پس از کسر تخفیف نیز روی کاغذ نوشته شده بود. خریدار خودش قیمت کتاب را محاسبه می‌کرد و پول آن را به صندوق می‌ریخت. بنابراین خریدار با کسی به عنوان فروشنده مواجه نمی‌شد.

آقای محمدنبی عباسی می‌گوید: «در طول مدتی که نمایشگاه برپا بود ساواك نتوانست گردانندگان آن را شناسایی کند». به جز نمایشگاه‌های کتاب و کتابخانه‌ای که در خمین دایر می‌شد، برخی افراد انقلابی، کتاب های مناسب را تهیه کرده و به صورت امانی یا با قیمت‌های بسیار پایین، در اختیار جوانان علاقمند در روستاها می‌گذاشتند. این کار مورد استقبال شدید قرار گرفت. آقای محمد جعفری می‌گوید: «تعداد زیادی کتاب می‌خریدیم و به روستاها می‌بردیم. حتی گاهی که وسیله نقلیه نداشتیم، کتاب‌ها را توی گونی ریخته و بر پشتمان حمل می‌کردیم. در روستاها با همکاری روحانیونی که احیانا آنجا بودند کتابخانه‌ای تشکیل می‌دادیم. و کتاب‌ها را در اختیار جوانان می‌گذاشتیم».

آقای حسن ودادی نیز که در این زمینه فعالیت داشته است می‌گوید: «به همراه دو نفر دیگر از معلمان به نام‌های آقایان گنجی و سید محمد حسینی که معلم حرفه وفن بود، هر کدام در یک روستایی معلم بودیم. من هفته‌ای یک روز برای اضافه کار به قورچی باشی می رفتم، آقای حسینی به فرنق و آقای گنجی هم به رباط مراد می‌رفت. ما سه نفر، مقداری پول برای خرید کتاب کنار گذاشتیم. نحوه به دست آوردن پول هم بدین صورت بود که ما از آيت‌الله گلپایگانی اجازه گرفته بودیم که از پدر، برادر، فامیل و افرادی که می‌شناختیم وجوهات جمع آوری کنیم و بخشی از آن را برای خرید کتاب هزینه کنیم. از همین پول، تعدادی کتاب تهیه شد و به روستاها می‌بردیم، به بچه‌ها امانت می‌دادیم و بعدا پس می گرفتیم. آقای حسینی يك مهر هم به وسیله سیب زمینی با عنوان «کتابخانه ابوذر»، درست کرده بود که روی کتاب‌ها می‌زدیم. کتاب‌ها نوعا کتاب‌های محمود حکیمی، ناصر مکارم، بازرگان و... بود». 

بدین‌سان هسته‌های اولیه مبارزان انقلابی در شهر و روستا شکل گرفت. جوانانی که در سال‌های ۵۵ و ۵۶ کتاب‌های متعددی با موضوعات آزادیخواهی، عدالت جویی، ظلم ستیزی و... مطالعه کردند را می‌توان به سربازانی تشبیه کرد که يك دوره آمادگی رزمی را پشت سر گذاشته و منتظر صدور دستور حمله بودند. کلاس‌های درس عقیدتی و خطبه‌های آتشین نماز جمعه نیز این آماده باش را در نیروهای انقلابی تقویت و محافظت می کرد.

در همین سال‌ها سنگ‌بنای تازه‌ای در مدارس خمین گذاشته شد. معلمان و دانش آموزانی که به محفل انقلابی مسجد امام حسین(ع) راه یافته بودند، در محل تدریس و تحصیل خود منشا گسترش افکار انقلابی و دینی شدند. دبیران، صرف نظر از رشته تخصصی خود، به هر بهانه‌ای که پیش می‌آمد، بحث استبداد، لزوم مبارزه با ستم، دستورات ظلم ستیزی دین مبین اسلام، سیره معصومین علیهم السلام، تجربیات دیگر ملت‌های انقلابی مانند ويتنام، الجزایر، فلسطين و ... را پیش کشيده و ذهن شاگردان را به تفکر وا می‌داشتند. آقایان حاج احمد انصاری، حسن ودادی و مرتضی زائری و ... از آن جمله بودند[1].


پی‌نوشت
[1]. کتاب «خمین در انقلاب» رخدادهای انقلاب اسلامی در خمین؛ موسسه چاپ و نشر عروج.

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ارسال نظر