پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از برنامههای جنجالی حکومت پهلوی در اواخر دهه 1330 و اوایل دهه 40 اصلاحات ارضی و تقسیم زمین بین کشاورزان بود. این قانون سه ماده اصلی داشت: نخست زمینداران میبایست همه زمینهای کشاورزی مازاد بر یک ده ششدانگ را – چه در یکجا چه به صورت پراکنده – بفروشند. البته مالکان باغ مرکبات، چای، قلمستان و مزارع مکانیزه از این قانون مستثنا شدند. دوم بهای املاک مالکان در اقساط دهساله به آنان پرداخت میشد. سوم زمینهای خریداریشده از سوی دولت به کشاورزانی که بر روی همان زمینها کار میکردند فروخته میشد.[1]
حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی در دولت امینی نقش اساسی و تعیینکنندهای در پیاده کردن برنامه اصلاحات ارضی داشت. وی این برنامه را در تابستان 1340 ابتدا از روستاهای شهرستان مراغه در آذربایجان شرقی شروع کرد و سپس در سایر مناطق ایران به اجرا درآورد.[2]
در کنار آثار سوء اقتصادی، اصلاحات ارضی پیامدهای اجتماعی قابلتوجهی نیز داشت، بخش عظیمی از روستائیانی که قبل از اصلاحات ارضی زیر سلطه زمینداران بزرگ مشغول کشاورزی بودند، در جستجوی کار راهی شهر شدند. بدین ترتیب اصلاحات ارضی با اثرات مهیب اقتصادی و اجتماعی، زمینههای نارضایتی عمیق و گستردهای را فراهم آورد. بر اثر اصلاحات ارضی میزان تولید کشاورزی طی دهههای 1960 و 1970 به شدت کاهش یافت که این امر موجب افزایش واردات و وابستگی بیش از پیش ایران به غرب گردید.[3]
مینو صمیمی که از نزدیکان فرح پهلوی بود و سالها در دربار شاهد وقایع و حوادث بوده است در خاطرات خود تحلیلی جامع از اهداف و نتایج اصلاحات ارضی شاه ارائه میدهد. او در این خصوص چنین مینویسد: «اولین مرحله اصلاحات ارضی با این هدف صورت گرفت که زمینه را برای تبدیل نظام اقتصادی کشور از فئودالیسم به سرمایهداری نوین فراهم کند و چون گمان میرفت که دگرگونی مورد نظر، صرفاً با اجرای برنامه تقسیم اراضی پدید خواهد آمد؛ لذا مراحل اجرایی آن نیز بهسرعت پیش رفت، ولی بهزودی معلوم شد که کشاورزان بعد از خریدن زمینها یا دریافت وام از دولت برای خرید سهام اراضی مزروعی در شرکتهای تعاونی روستایی هرگز نتوانستهاند روی پای خود بایستند و عموماً بهصورت افرادی متکی به دولت در زمینه ماشینآلات کشاورزی، سموم دفع آفات و کمکهای فنی درآمدهاند... همانها (کشاورزان) بعد از اصلاحات ارضی بهصورت بردگان یک سیستم بوروکراسی پیچیده دولتی درآمدند که گردانندگان چنین سیستمی از کمترین توانایی برای تدوین برنامههای مؤثر در جهت بهبود وضع معیشت کشاورزان برخوردار نبودند... علیرغم کمکهایی که کشاورزان از طریق شرکتهای تعاونی روستایی دریافت میداشتند، میزان تولیدات کشاورزی ایران بهسرعت سیر نزولی پیمود و این امر بهجز فقدان اطلاعات جدید در امور زراعی، ناشی از تکهتکه کردن زمینها هم بود که رویهمرفته باعث شد اراضی وسیع بهصورت واحدهای کوچک غیرقابل استفاده درآید.»[4]
اکثر مالکان در مناطق مختلف ایران و ازجمله در گیلان به جهت اجرایی شدن قانون اصلاحات ارضی و از دست دادن بخشی از املاک خود به دشمنان حکومت پهلوی تبدیل شدند. در گزارش ساواک در خصوص یکی از این مالکان گیلان و دشمنی او با حکومت پهلوی چنین آمده است: «نظام قوامی شغل مالک در چاخانیسر عکس اعلیحضرت همایونی را در حضور عدهای ازجمله حسین جعفری شغل کشاورز و محمدحسین مقدم زارع و موسی مهدوی پاره نموده و ناسزا گفته است و نامبردگان گاهی اوقات نیز در گاراژ کلاچای سر صحبت را باز نمود، و بهقولمعروف گریزی میزنند و مستمعین را تحریک و بر ضد دستگاههای دولتی میشورانند ولی گاراژدار در این مورد حاضر به همکاری با مامورین نبوده و حاضر به افشای حقایق نیست.»[5]
در این زمان به شبکه تلویزیونی رشت و به آقایان مسعود نزاکتی (فیلمبردار تلویزیون) علی اردابد (خبرنگار تلویزیون) و مهرداد کمالی رئیس اداره روابط عمومی اصلاحات ارضی گیلان مأموریت داده شد که جهت انجام مصاحبه و فیلمبرداری با چند نفر از کشاورزان قریه چوگام به قریه مذکور بروند و در این مأموریت میبایست توسط افراد فوق با کشاورزان قریه چوگام در مورد انقلاب سفید و تأثیر آن در زندگی کشاورزان مصاحبه تلویزیونی انجام داده و میبایست از کشاورزان سؤال گردد نظر شما درباره شعارهایی که اخیراً در صفوف بعضی از دانشجویان شنیده شده و انقلاب سفید را موجب بیسروسامان کردن کارگر و دهقان دانستهاند چیست؟ و در مقابل این افراد که منافع شما را به خطر انداختهاند چه عکسالعملی نشان میدهید؟ بر طبق گزارش ساواک پس از انجام مصاحبه مشخص میشود که کشاورزان منطقه جرئت گفتن حقیقت را ندارند و این مصاحبه یک مصاحبه فرمایشی بوده است.[6]
در گیلان نسبت به لایحه اصلاحات ارضی توسط مردم و روحانیون اعتراضاتی صورت گرفت. شیخ صادق احسانبخش مردم را علیه این لایحه و دولت امینی برانگیخت: «روز جمعه 29/4/41 یکنفر بنام شیخ صادق معروف به احسانبخش در شفت در بالای منبر تبلیغات سوء برعلیه شخص اول مملکت و اصلاحات ارضی بیان داشته و مردم را به سقوط دولت امینی توجه داده و سیاست دولت را محکوم داشته و مردم را به قیام و بلوا و آشوب دعوت مینماید... شیخ صادق احسانبخش ضمن موعظه به قانون اصلاحات ارضی اشاره نموده و می گوید مرحوم آیتالله بروجردی به شاهنشاهی توصیه کردند که در مذهب جعفری تقسیم اراضی درست نیست و در حین فوت نیز این موضوع را در وصف نامچه خود یادآور شدند. از دربار بمرحوم آیتالله پیغام دادند که چگونه تقسیم اراضی در عراق که یک مملکت اسلامی است شده است آیتالله جواب دادند شما هم اگر بخواهید مثل عراق بشوید بکنید.»[7]
پینوشتها:
1- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج سالهی ایران (از کودتا تا انقلاب)، جلد 1، تهران، موسسهی خدمات فرهنگی رسا، 1371، ص 182
2-. همان، صص 186-184
3- محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمهی مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، 1381، صص 104-103
4- مینو صمیمی، پشتپردهی تخت طاووس، ترجمهی حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، 1374، صص 168-167
5- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (استان گیلان)، جلد 1، ص 25
6- همان، صص 187-186.
7- صادق احسانبخش، انقلاب اسلامی در گیلان با استفاده از مدارک و اسناد ساواک و شهربانی گیلان، بیجا، بینا، بیتا، ص 25.