پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پس از درگذشت آیتالله العظمی بروجردی یگانه مرجعیت شیعه در فروردین 1340، محمدرضا پهلوی اولین تسلیتنامه را خطاب به آیتالله حکیم در نجف فرستاد. تحلیلها و گمانهزنیهای مختلفی پیرامون این اقدام رژیم صورت گرفت. عدهای برآنند که این اقدام با هدف رسمیت بخشیدن به مرجعیت خارج از ایران بود و رژیم به نوعی قصد تمرکززدایی از دستگاه مرجعیت در قم را داشت. برخی هم بیان تسلیت دربار پهلوی خطاب به آیتالله سید کاظم شریعتمداری و آیتالله سید عبدالهادی شیرازی که به فاصله کوتاهی پس از پیام نخست صادر شد را گواهی بر نقض ادعای گروه اول میگیرند. به هر ترتیب پس از فوت آیتالله بروجردی، آیتالله سید محسن حکیم مهمترین گزینههای مرجعیت به ویژه در خارج از ایران یعنی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، پاکستان، افغانستان و هندوستان بود.
اصلاحات ارضی
با رحلت آیتالله العظمی بروجردی رژیم پهلوی صحنه را برای یکهتازی در اجرای قوانین مغایر با شریعت مهیا میدید. اصلاحات ارضی یکی از آن سیاستهای دیکتهشده امریکایی بود که در گذشته با مخالفت قاطع آیتالله بروجردی مواجه شده و اجرای آن به بنبست خورد.
با روی کار آمدن دکتر علی امینی به کمک امریکاییها برنامه اصلاحات ارضی از سر گرفته شد. امینی برای توسعه اختیاراتش از شاه خواست تا مجلس تازه تأسیس شده را منحل کند و سرانجام در 19 دی ماه 1340 لایحه اصلاحات ارضی را در 38 ماده در هیئت دولت به تصویب رساند. به موجب این لایحه هر یک از مالکان فقط میتوانستند یک ده شش دانگ داشته باشند. زمینهای اضافی توسط دولت خریداری و در اختیار کشاورزان قرار داده میشد. بهای زمین اضافی مالکان طبق مالیاتهای قبلی به دولت محاسبه و طی ده سال پرداخت میگردید.
دولت آمریکا بلافاصله در چهارم بهمن مبلغ 18 میلیون دلار برای اجرای اصلاحات ارضی به دولت ایران کمک کرد و معاون رئیسجمهور چستر باولز را در 20 بهمن برای حمایت از اصلاحات ارضی به ایران فرستاد.
هرچند همه مراجع در این زمینه اقدام به موضعگیری نکردهاند اما یکی از مواردی که رژیم برای اقناع افکار عمومی به مثابه دستاویزی برای توجیه سیاستهای خود قرار میداد تأکید بر حمایت علما به ویژه مراجع از طرح اصلاحات ارضی بود. در همین زمینه آیتالله سید محسن حکیم طی نامهای شرح ماوقع را که حکایت از مخالفت مراجع داشت را چنین مکتوب کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم وله الحمد
به عرض میرساند پس از سلام و استعلام از سلامتی وجود عالی به مندرجات مرقوم محترم اطلاع حاصل شد. مرقوم داشته بودید که آقای ارسنجانی وزیر کشاورزی مکرر اظهار کرده است که راجع به تصرف املاک با رضایت حضرات آقایان مراجع میباشد، اگر مرادشان اینجانب است عین کذب و محض افتراء است و اگر مرادشان دیگران است گمان نمیکنم صحت داشته باشد و اینجانب بارها استنکار خود را به سمع اولیای امور رسانیده. آقای کنی در ملاقاتشان اظهار داشتند که از جانب نخستوزیر آقای دکتر امینی به دیدار اینجانب آمدهاند، مفصلاً استنکار نمودم. اظهار داشتند که به سمع اولیای امور خواهند رسانید و امیدوارمان نمودند که از تنفیذ این قانون جلوگیری خواهد شد و همچنین آقای عباس آرام سفیر کبیر ایران که فعلاً وزیر خارجه میباشند امیدوارمان نموده پس از آن آقای اردشیر زاهدی که نجف مشرف شده بودند به دیدن اینجانب آمده مفصلاً بیان نمودم، اظهار نمودند به اولیای امور تذکر خواهند نمود و بعد وعده دادند که در رفع این قانون مجاهدت خواهند نمود. و در آخر ماه رمضان اعلیحضرت به مناسبت عید فطر تبریک مرقوم داشته بودند، در جواب این موضوع را یادآوری نمودیم و هر مناسبتی که پیشامد میکند تذکر میدهیم و حضرت حجتالاسلام آقای آقا شیخ مهدی نجفی از اصفهان چندی قبل مرقوم داشته بودند که مجله در ایران مینویسد که قانون اصلاح ارضی ایران با موافقت آقایان مراجع به اجرا گذاشته شده است. در جواب جناب معظم مفصلاً جریان فوق را نوشته و تذکر دادیم که به آقایان مؤمنین استنکار اینجانب را ابلاغ نمایند. البته حضرتعالی نیز اخوان ایمانی را بیاطلاع نخواهید گذاشت و جریان فوق را بیان خواهید نمود.
والسلام علیکم و رحمـه الله و برکاته
محسن طباطبائی حکیم
24 محرم 1382».
علاوه بر این آیتالله حکیم در پاسخ به استفتاء جمعی از مؤمنین به طور واضح و آشکار مینویسد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
شک و تردیدی در حرمت اغتصاب املاک مردم نیست و اگر مرادشان موافقت و رضایت اینجانب است، عین کذب و محض افتراء است زیرا استنکار خود را بارها به سمع اولیای امور رسانیدهام.
محسن طباطبائی حکیم
24 محرم 1382».
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
متعاقب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، مراجع نجف نیز با اطلاع از اخباری که در ایران میگذشت اقدام به ارسال تلگراف اعتراضآمیز کردند. آیتالله حکیم در تلگرافی به شماره 48 ک 127 ت 11 /3 مورخ 14 /8 /1341 خطاب به آیتالله سید محمّد بهبهانی با لحنی قاطع و اعتراضآمیز مطالبی را بیان کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیتالله بهبهانی، دامت برکاته
قبلاً به وسیله نامه به حضرتعالی تذکر دادم، تصویب لایحه انتخابات نسوان مخالف اصول متبوعه و موجب تنفر ملت مسلمان ایران است. فعلاً تلگرافات و نامههای زیادی از علما دامت برکاتهم و مؤمنین ولایات ایران به اینجانب رسیده، انزجار مؤمنین را از آن لایحه میرساند، لذا لازم دیدم بدینوسیله مجدداً تذکر دهم که به اولیای امور ابلاغ فرمایید از تصویب اینگونه قوانین کافره که برخلاف قوانین مقدسه اسلام و مذهب جعفری است جلوگیری نمایند و این مرکز اسلامی را که مطمح انظار مؤمنین جهان است به رایگان از دست نداده و در طوفانهای گوناگون نیندازند و از جریانات اخیره ممالک اسلامی عبرت گیرند. ذلک بان الله لم یک مغیراً نعمـه انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بأنفسهم و ان الله سمیع علیم.
محسن طباطبائی حکیم».
این تلگراف از چنان اهمیتی برخوردار بود که در اسناد و خاطرات نقش بسته است. به گفته حجتالاسلام علیاکبر محتشمیپور: «این تلگراف و موضعگیری صریح و قاطع همچون آب سردی بود که بر آتش هوا و هوس، خودباختگی و مزدوری رژیم شاه نسبت به آمریکا و غرب فروریخت. تمام رشتههایش پنبه شد و آمال و آرزوهایش برباد رفت، چرا که جبههی اسلامی نهضت، یکپارچه میگردید. تلگراف آقای حکیم بسیار قوی و کوبنده بود و در آن هیچجای شبهه و ابهامی وجود نداشت تا رژیم احساس نماید بتواند از آن طریق نفوذ کند. سایر مراجع، علما و فضلای نجف نیز یکی پس از دیگری مراتب استنکار و انزجار خود را طی نامه، تلگراف و بیانیه اعلام کردند».
بنابر گزارش ساواک در 20 آبان ماه 1341 بلافاصله اعلامیههای مهم آیتالله حکیم و امام خمینی توسط مردم تهران در بازار، مساجد و خیابانها نصب شد تا سندی بر اتحاد علمای قم و نجف در برابر رژیم پهلوی باشد.
فاجعه فیضیه
از دیگر عواملی که آیتالله حکیم موضعگیری داشتند، فاجعه فیضیه بود. با گذشت چند روز از فاجعه تلگراف مهمی از سوی زعیم حوزه نجف خطاب به علمای قم صادر شد که آنان را دعوت به مهاجرت به عتبات میکرد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
حوادث مؤلمه پی در پی و فجایع محزنه به ساحت علمای اعلام و روحانیت قم قلوب مؤمنین را جریحهدار و موجب تأثر شدید اینجانب گردیده است. «وَسَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمْوا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون» امید است حضرات علما دستهجمعی مهاجرت به عتبات عالیات بنمایند تا بتوانم رأی خود را درباره دولت صادر نمایم.
محسن طباطبائی حکیم
8 ذیقعده 1382».
گفته شده است این تلگراف برای 32 تن از مراجع و علمای اعلام ایران فرستاده شد. تلگراف آیتالله حکیم هرچند کوتاه بود اما مسئله مهمی همچون مهاجرت علما را مطرح ساخت. هرچند این پیشنهاد مورد تحلیلهای مختلفی واقع شد اما رژیم پهلوی نیز از جایگاه مرحوم حکیم به خوبی آگاه بود.
متن مکتوب سید حکیم مبنی بر دعوت علمای ایران برای مهاجرت به عتبات بسیار تهدیدآمیز و تند بود. در محیط حوزهی نجف برخی گمان میکردند آقا قصد زمینهچینی برای اعلام جهاد را دارد، برخی هم آن را نوعی تاکتیک و الگوبرداری، متأثر از مهاجرت دو مرجع نامور و اعلای وقت نجف آیات عظام میرزا محمدحسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی در اعتراض به راندن آیتالله العظمی شیخ محمّدمهدی خالصی به ایران در روزگار فیصل اول میپنداشتند.
علاوه بر این رژیم پهلوی مانع برگزاری مجلس ترحیم و یادبود شهدای فیضیه از سوی آیتالله العظمی حکیم در تهران شد.
متن اطلاعیه برگزاری مجلس یادبود شهدای فیضیه چنین بود:
«بسمه تعالی شأنه
مجلس ترحیم و یادبود از طرف سیدنا حضرت آیتالله العظمی آقای سید محسن طباطبائی حکیم دام ظله العالی
به منظور تذکر از فاجعه مؤلمه قم که در روز شهادت حضرت صادق(ع) و در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه سلامالله علیها به وقوع پیوسته، مجلس یادبود و تقدیری از شهیدان و مجروحین و مصدومین آن حادثه جانگداز روز شنبه 17 شهر ذیحجهالحرام (21 /2 /42) از ساعت 5 /3 تا 5 /6 بعدازظهر در مسجد ارک منعقد است. بدینوسیله از عموم مسلمانان و بالخصوص روحانیون و مجاهدین راه حق و حقیقت دعوت میشود با شرکت خود در مجلس مزبور، مراتب خلوص خود را به تعظیم شعائر مذهبی و تجلیل از مقام شامخ روحانیت به منصه ظهور برسانند».
قیام پانزده خرداد
به دنبال قیام خونین مردم در 15 خرداد 42، مرجعیت نجف که هر روز خبرهای تازهای از خفقان و سرکوب از ایران میشنید این بار هم دست به قلم برد. سید محسن حکیم در پیامی که خطاب به آیتالله احمد آشتیانی فرستاد چنین نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم
تهران، آیتالله آشتیانی دامت برکاته
خبر حوادث خونین ایران که همواره موجب شدت یافتن زخمهای حوادث گذشته بسیار نزدیک میباشد دریافت داشتم. یقین دارم اصرار مسئولین امور در پیروی از سیاست کوبیدن و ارعاب مردم در فاصلههای پی در پی کاشف از عجز آنها در اداره امور مملکت است. باید از اینگونه سیاستبازیها بهراسند که به طور قطع آنها را به پرتگاه سقوط مبتلا خواهد ساخت و اندیشه بد دامنگیر صاحبش خواهد شد. نفرت و استنکار شدید ما را به مسئولین امور از این نحو رفتار ناهنجار به عموم مؤمنین به خصوص طبقه روحانیون ابلاغ نمایید. ولاتحسبن الله غافلاً عما یعمل الظالمون.
محسن طباطبائی حکیم».
اما جایگاه آیتالله حکیم در جهان اسلام موجب میشد تا مراودات و نامهنگاریهایی از هر سو با بیت حکیم درباره اوضاع ایران و نهضت اسلامی صورت پذیرد. در همین رابطه میتوان به نامه شیخ محمود شلتوت شیخ جامع الازهر به مرجعیت شیعه در نجف و پاسخ آیتالله حکیم اشاره کرد. از سوی دیگر عباس آرام وزیر وقت امور خارجه رژیم پهلوی در نامهای اوضاع ایران را برای شخص آیتالله حکیم تشریح کرده و به ایشان درباره وضعیت علما و روحانیون اطمینان خاطر داد که با پاسخ محکم و قاطعی از سوی سید حکیم مواجه شد. همچنین مکاتبات دیگری بین علمای ایران و زعیم حوزه نجف انجام گرفت که حائز اهمیت است.
دوران تبعید امام خمینی
به دنبال تبعید امام خمینی، آیتالله حکیم در نامهای که هشتم آذر ماه 1343 برای آیتالله مرعشی نجفی ارسال کرد به این مسئله واکنش نشان داد و به دعوت مهاجرت خود اشاره کرد:
«بسمه تعالی
پس از ابلاغ سلام و استسلام از حالات مبارک بر مندرجات مرقوم شریف که به وسیلهی آقای نبوی ارسال داشته بودید، اطلاع حاصل و باعث مزید تألمات روحی اینجانب گردید. یک سال و نیم قبل به آقایان علماء تلگراف نموده که به عتبات عالیات مشرف شوند تا با هم کاری از پیش ببریم؛ زیرا در این دورهی پرفتنه و فساد که حملات بر دین و احکام مقدسهی الهی از هر طرف مستمر است باید همدست بوده تا بتوانیم از لطمات متوالیه بر نوامیس دین جلوگیری بنماییم. متأسفانه تلقی به قبول نشد و وقع ماوقع، انالله و انا الیه راجعون، علی ایحال در صد[د] چاره بوده و هستم و انشاءالله تعالی با دعای حضرتعالی و سایر آقایان جمیع مشاکل حل شود و نتیجه گرفته شود و از ادعیهی خود فراموشم نخواهید نمود، کما لا انساکم.
والسلام علیکم و رحمـهالله و برکاته.
محسن الطباطبائی الحکیم
24 رجب 1384».
یازده ماه پس از تبعید امام خمینی در ترکیه، رژیم پهلوی تصمیم به انتقال ایشان به نجف گرفت. به هر ترتیب امام خمینی پس از زیارت در کاظمین، سامرا و کربلا در 23 مهر ماه 1344 در میان استقبال مردم و علما به نجف وارد شد. آیتالله حکیم در روز دوم ورود امام به نجف به دیدار ایشان رفت.
کمک به آزادی زندانیان مبارز
یکی دیگر از خدمات شایان ذکر آیتالله حکیم به نهضت اسلامی کمک به آزادی زندانیان مبارز سیاسی بود. آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی، سید احمد خمینی، علیاکبر هاشمی رفسنجانی، شیخ محمدباقر محیالدین انواری، سید محمدکاظم موسوی بجنوردی، سید اسدالله مدنی، غلامحسین جعفری همدانی از جمله افرادی بودند که با وساطت زعیم حوزه نجف از بند رژیم پهلوی رهیدند. همچنین مرحوم حکیم موجبات آزادی شیخ محمد صادقی که در عربستان به جرم فعالیت برای نهضت اسلامی دستگیر شده بود را فراهم آورد.
منبع: مرکز بررسی اسناد تاریخی