کودتا؛ درس‌هایی برای جامعه

چرا اصلاحات در ایران شکست می‌خورد؟

عکس لید
دکتر محمد رضا جوادی یگانه در پنجمین نشست عصرانه با تاریخ و تجربه در مرکز اسناد انقلاب اسلامی به بهانه‌ی سالگرد کودتای ۲۸ مرداد، از علت شناسی ناکامی و شکست پروژه‌های اصلاح‌گران در تاریخ معاصر ایران سخن گفت.
دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰

به گزارش روابط عمومی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ چهارمین نشست عصرانه‌های تاریخ و تجربه‌ی مرکز اسناد انقلاب اسلامی دیروز ۱۴۰۳٫۵٫۲۸ در آلاچیق این نهاد برگزار شد. در این نشست دکتر محمدرضا جوادی یگانه، استاد جامعه‌شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، به ارائه‌ی دیدگاه‌های خود در تحلیل اصلاحات سیاسی در ایران پس از مواجهه با مدرنیته پرداخت. دکتر یگانه بخشی از این ایده را در کتاب "اصلاحات سه ساله: بررسی جامعه‌شناختی شکست روندهای اصلاحی در عصر ناصری" به رشته‌ی تحریر درآورده است.

دکتر جوادی یگانه در ابتدای بیانات خود با اشاره به چالش‌های گفت‌و‌گو جامعه‌شناسی و تاریخ به اشکال عدم توجه به جزئیات تاریخی در نگاه‌های جامعه‌شناسی که به دنبال تعمیم و ارائه‌ی الگوهای کلی تحلیلی- تبینی است توجه داد و سپس با تفکیک دو منظر تاریخ اجتماعی و جامعه‌شناسی تاریخی که یکی در مقام فهم تاریخ با استفاده از ابزار‌های جامعه‌شناسی است و دیگری به دنبال فهم گذشته برای ساخت امروز و اکنون می‌باشد، ایده‌ی خود درباره‌ی اصلاحات سیاسی را در چارچوب جامعه‌شناسی تاریخی دانست.

الگوی مشترک میان جنبش‌های شکست‌خورده‌ی اصلاحی در ایران با استفاده از مدل تطبیق تاریخی جان استوارت میل (تجمیع جزئیات برای وصول به الگوی مشترک و کلی) که در آثار افرادی چون تدا اسکاچپول به کار بسته شده محوریت مباحث این نشست را به خود اختصاص می‌داد که به تعبیر دکتر جوادی یگانه به عنوان یک فرضیه که هنوز اثبات نشده است ارائه شد. (باید توجه داشت که دکتر یگانه میان مصلحان و رهبران تمایز قائل است؛ از همین رو نهضت اسلامی منتهی به انقلاب از الگوی مورد بحث خارج است.)

دکتر یگانه برای شرح الگوی مشترک جنبش‌های اصلاحی شکست خورده در ایران در سال‌های پس از مواجهه با مدرنیته سه مقطع زمانی شروع یا آغاز جنبش، مرحله‌ی تحقق یا اجرای اصلاحات و درنهایت نقطه‌ی پایان یا همان شکست را از یکدیگر تفکیک کرد.

نقطه‌ی شروع جنبش‌های اصلاحی در ایران ویژگی‌های خاص خود را دارد. چه اینکه تمام نهضت‌های اصلاحی در ایران با یک حس تنفر و انزجار از وضع موجود و طرد گذشته شروع می‌شوند. در گفت‌گوی میان عباس میرزا و ژوبر، او بدون توجه به امکانات سنت از علل عقب ماندگی ایران و پیشرفت غرب سؤال‌ می‌کند. امیرکبیر هم توجهی به سنت ندارد و دارالفنونی را تأسیس می‌کند که نسبتش با حوزه‌ی علمیه و نهاد‌های دانشی آن زمان مشخص نیست.

ارائه‌ی راه‌حلی‌های رؤیایی، مبهم و شتاب‌زده را باید در ادامه‌ی این طرد سنت قرار داد که به دنبال هر چیزی است که الان نباشد. منطقی که دکتر بازرگان با تعبیر "زود و زور" از آن یاد می‌کند. راه حل‌هایی که نه با گذشته و جامعه ایران نسبتی دارند و نه محصول درکی عمیق و جامع از جامعه‌ی غرب است. می‌توان گفت در ابتدا اساساً هیچ کدام از مصلحان سیاسی در ایران درک عمیقی از جامعه‌ی مدرن نداشتند و آنچه انجام می‌شد مجموعه‌تلاش‌هایی بود برای داشتن خوبی‌های غرب و طرد کلیت مدرنیته و غفلت از آن. مانند آنچه در دوران پهلوی نخست یا مسئله‌ی ملی شدن صنعت نفت انجام شد. در همین ماجرای ملی شدن نفت مجلس سنا به شدت مخالف بود اما با ترور رزم‌آرا تحولات شتاب گرفت و بدون بحث درباره‌ی راه‌حل‌های بدیل مسئله‌ی ملی کردن پیش گرفته شد.

اما در نقطه‌ی تحقق و اجرا آنچه می‌توان به عنوان مؤلفه‌ی مشترک در جنبش‌های اصلاحی بدان اشاره کرد، نبود ساختارهای محدود کننده است. توماس مور، فیلسوف انگلیسی، تن به اعدام داد ولی طلاق پادشاه و همسرش را به رسمیت نشناخت درحالی که امیر کبیر در همان ده‌روز منتهی به شهادتش پله‌پله از مواضعش کوتاه می‌آید. به تعبیری مصلحان ما اصول کلی ندارند که نباید از آن‌ها تخطی کرد و هیچ ساختاری نیز برای تعیین حدود وجود ندارد به همین دلیل در جنبش‌های اصلاحی ایران هیچ چیزی مصلح را از اینکه هر چیزی نگوید و درباره‌ی هر چیزی اظهار نظر نکند، باز نمی‌دارد. در چنین فضایی خوب صحبت کردن، بالابردن هیجان جامعه و جذب مخاطب به جای اینکه ابزاری برای هدف باشد خودش به هدف تبدیل می‌شود و درنهایت جامعه را به قطب‌های غیرقابل تعامل تبدیل می‌کند.

با بروز این شرایط در جامعه، جنبش‌های اصلاحی به ایستگاه آخر یعنی ناکامی در برآورده کردن اهداف و عدم مطلوبیت عمومی می‌رسند. مصدق در تمام آن دو سال ملی بودن نفت یک ریال هم دریافت نمی‌کند و کار به جایی می‌رسد که نفت ایران را نمی‌خرند.

دکتر جوادی یگانه با طرح این نکته که آنچه به عنوان الگوی مشترک جنبش‌های اصلاحی در ایران مطرح کردند از فعالیت‌های حامیان استبداد و استعمارگران در کشور برای عدم موفقیت جنبش‌های اصلاحی غض نظر کرده است و بر روی ویژگی‌های هویتی خود جنبش‌ها متمرکز شده است به این مسئله اشاره کرد که سرنوشت اصلاحات در ایران را میانه‌روها رقم می‌زنند. میانه‌روهایی چون شیخ فضل الله نوری و کاشانی که ابتدا با جنبش‌های اصلاحی همراه بودند اما درنهایت به سبب تندروی‌ها با وضع موجود همراه شدند.

دکتر یگانه در نهایت با ذکر این گزاره که جامعه‌ی ایران میان اشتیاق زیاد و تنفر بی نهایت از مصلحان آونگ‌وار در حال نوسان است وجود راه‌حل‌های ناقص و احساسی و عدم اجرای صحیح را عامل اصلی ترس مردم از اصلاحات پس از اجرا و تحقق می‌داند که دست آخر به تنفر و فراموشی کامل و بی تفاوتی درباره‌ی سرنوشت اصلاحات می‌انجامد.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات