«... همین که ایستادم که صحبت کنم، او به طرف من نشانه گرفت. دستم را که به طرفش بردم که چرا میخواهی بزنی، شلیک کرد. یک تیر به دستم خورد. تیر دوم از بالای عمامهام رد شد و خورد به دیوار. تیر سوم خورد به پای راستم، پایم شکست و نشستم. داد زدم که «مردم بیایید».»
کد خبر: ۷۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۵
ماشاءالله رحیمی از اعضای هیئت امنای مسجد قبا میگوید: «از لابهلای درختان به ما تیراندازی شد و متوجه شدیم که میخواهند جنازهها را بدزدند. ظاهرا آقایان اعلامیههایشان را هم چاپ کرده بودند که آی مردم اینها حتی حاضر نیستند جنازههای پاسدارهایی را هم که به خاطرشان کشته میشوند همراه با جنازهی خودشان تشییع کنند و وقتی دیدند ما هر سه جنازه را آوردهایم، برای اینکه اعلامیههایشان بدون مصرف نمانند، تصمیم گرفتند شبانه جنازههای پاسدارها را بدزدند..»
کد خبر: ۵۴۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۷
حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری میگوید؛ شخصي به من گزارشي داد و گفت: «در خيابان شاهپور به يك مهرسازي مهري سفارش شده و روي آن نوشته: فرقان.» به آقاي نقاشان و آقاي هنردوست گفتم برويد سرنخ اين قصه را پيدا كنيد. رفتند دو نفر را دستگير كردند. پس از بازجويي چيزي دستگيرمان نشد؛ ولي علامتهايي به دست آورديم و كار تعقيب و مراقبت را شروع كرديم...
کد خبر: ۴۹۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۱
برشی از خاطرات حجتالاسلام حسن روحانی،
حجتالاسلام حسن روحانی در بخشی از کتاب خاطرات خود میگوید: ...حدود ساعت دوازده شب، تازه خوابيده بودم كه با صداي زنگ تلفن، با نگراني گوشي را برداشتم. يكي از دوستان بدترين خبر زندگيام را به من داد و گفت: آقاي مطهري را ترور كردهاند و ايشان را به بيمارستان طُرفه بردهاند. سراسيمه خود را به بيمارستان طرفه رساندم و فهميدم گلوله به سر آقاي مطهري اصابت كرده و ايشان قبل از رسيدن به بيمارستان شهيد شده است...
کد خبر: ۴۸۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۱
اینستاگرام مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرد؛
کد خبر: ۴۸۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۱
براساس شواهد موجود، تروریستها از چند روز قبل با اجاره اتاقی در هتل جم، درست مقابل خانه قرنی، رفت و آمد او را زیر نظر داشتند و سرانجام وقتی او در حیاط خانه بود، وی را ترور کردند.حدود ساعت 8:30 - 9 صبح بود، همین طور که داشتیم چای میخوردیم، در خانه را زدند. تا من بلند شدم که در را باز کنم، پسر بچهای که کمک نقاشها بود بیاختیار دوید و در را باز کرد. تا من به بیرون برسم، یکی از آن فرقانیها اسلحه کلاشینکوف را زیر گلویم گذاشت، کلتم را که کالیبر 45 داشت، از من گرفت و با ضربهای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت. کلتم را هم پرتاب کرد طرف دیگر حیاط. مهاجمین مرا هل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم... بعد به داخل حیاط دویدند، دو تیر شلیک کردند، سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند... بعد از اینکه ضاربین فرار کردند، من رفتم داخل حیاط و دیدم تیمسار گوشهای از حیاط افتاده، یک گلوله به ران پای چپ و یک گلوله هم به سمت راست شکمش اصابت کرده بود...
کد خبر: ۴۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۳
شهید مفتح با شروع محرم سال ۱۳۴۲، به دستور امام خمینی راهی آبادان شد. اما پس از آن که احضارهای مکرر و تذکرات پیدرپی ساواک نتوانست او را از ایراد سخنرانیهای انقلابی باز دارد، مانع ورود او به استان خوزستان شدند. مبارزات وی در سالهای تبعید امام خمینی از ایران تا قبل از ممنوعالمنبر شدن، ایراد سخنرانیهای روشنگرانه در شهرستانهای مختلف بود. پس از ممنوعیت از منبر در فعالیتهای خود، شیوه جدیدی اتخاذ کرد که تمرکز فعالیتهای فرهنگی در دانشکده الهیات و معارف اسلامی و مسجد جاوید از آن جمله بود، چنانچه پس از سخنرانی آیتالله سید علی خامنهای در مسجد جاوید هر دو دستگیر و مسجد نیز بسته شد.
کد خبر: ۱۸۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۷