برگی از خاطرات محمدمهدی عبدخدائی
عبدخدائی میگوید: آقاى دكتر شریعتى رفت مشهد و یك روز جمعهاى كه پدر من منزل بود قرار گذاشتند كه آقاى دكتر شریعتى برود منزل ما و عقاید خودش را به پدرم بگوید.پدر من مسائل و معارف اسلامى را مىدانست و مخصوصاً درباره مسئله ولایت خیلى كار كرده بود. مخالفین دكتر شریعتى هم بیشتر انگشت گذاشته بودند روى اینكه دكتر با ولایت مخالف است. آن روز جمعه كه اتفاقاً مقام معظم رهبرى هم حضور داشتهاند دكتر شریعتى به منزل ما مىرود و عقاید خودش را پیش پدرم، نسبت به شیعه، امامت و ولایت و جانشینى على (ع) نسبت به پیغمبر مىگوید و پدر من اظهارات ایشان را تأیید مىكند كه این نظریات همان عقاید شیعه است. پدرم داراى وجهه عام بود و همه او را قبول داشتند.یك نفر براى من تعریف مىكرد كه وقتى كه دكتر از آن جلسه بیرون آمد گفت : «مثل اینكه من امروز تازه از مادر متولد شدهام و حاج شیخ مُهر تأیید بر اعتقادات من گذاشت.»
کد خبر: ۴۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۹