کلاس تاریخ
صدای زنجیر در را شنیدم… به طرف سلول خیز برداشتم. وای خدایا این رضوانه است که تکه پاره با بدنی مجروح، خونین، دو مامور او را کشان کشان بر روی زمین میآورند. آن قطعه گوشت که به سوی زمینها رها شده رضوانه ؛ جگر پاره من است.
کد خبر: ۶۶۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۱