سرمقاله

۴

تبعات سیاسی ‌کودتای 3 اسفند 1299 و سرنوشت مشروطیت

در دوران موسوم به‌مشروطیت (1285- 1357ش)، به‌طور مشخص شاهد وقوعِ 3 کودتا در ایران بوده‌ایم: کودتای اول، در 2 تیر 1287، با بمباران و تعطیلی مجلس شورای ملی دوره اول،‌ کودتای دوم، در 3 اسفند 1299، با رهبری سیاسی سیدضیاءالدین طباطبایی و فرماندهی نظامی رضاخان میرپنج،‌ کودتای سوم هم به‌دنبال شکست برنامه اول در 25 مرداد 1332، سه روزِ بعد، در 28 مرداد 1332،‌ روی داده، موجبات سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق را فراهم آورد. در آن میان، کودتای سوم اسفند، آسیب‌ها و بلکه ضرباتِ سهمگینی بر مردم‌سالاری و شیوه مشروطه و سیاست‌ورزی در ایران وارد ساخت و مشروطه‌ای که مقرر بود حافظ و پی‌گیرِ حقوق و منافع جامعه ایرانی بشود، در دوره حکمرانی رضاشاه، عملاً، به‌سلاحی، علیهِ منافع مردم کشور، تبدیل گردید.

تحلیلی بر ناکارآمدی پهلوی دوم

حکومت پهلوی براساس اصولی به مشروعیت رسید که اتکا به آرای مردم در ساختار حاکمیت آن چندان قابل توجه نبوده است، لذا برای دوام، نیازبه کارآمدی داشت. رژیم به دلیل اینکه احساس می‌کرد دربین مردم پایگاه لازم را ندارد به سمت بیگانگان کشیده شد. وابستگی پهلوی به دولت‌های بیگانه و غفلت از مردم، در درازمدت بحث ناکارآمدی رژیم را بیش از پیش نمایان ساخت. بسط روابط وابستگی ازطرق مختلف با درآمدهای بسیار هنگفت نفتی و افزایش درآمد نظامیان به عنوان حافظان تاج و تخت پهلوی، ایجاد روابط پنهان و پیدای تجاری و اقتصادی با مالکانِ کارخانجات و صنایع ازطرف وابستگان رژیم و... نشان داد توده‌ مردم در مناسبات قدرت اقتصادی و سیاسی چندان جایگاه ندارند؛ بنابر این وابسته بودن ساختار قدرت به حاکم و عدم اتکای آن به آرای مردم ازجمله عوامل ناکارآمدی ساختاری رژیم پهلوی محسوب می‌شود.

نمایش قدرت فرامرزی اسلام در حکم ارتداد سلمان رشدی

سه‌شنبه 25 بهمن1367 فتوایی تاریخی از سوی حضرت امام خمینی صادر می‌شود که در آن سلمان رشدی «مؤلف کتاب آیات شیطانی» همچنین «ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام» می‌شوند. در این حکم، امام، از مسلمانان جهان می خواهد «تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید.» درست بعد از صدور این حکم، تحولاتی در سیر اعتراضات مسلمانان به وجود آمد که تحلیل­گران غربی را به این نتیجه رساند که غرب در مقابل پدیده جدید و بی‌سابقه‌ای قرار گرفته است.

مروری بر تأسیس‌ نهادهای انقلاب در ماه‌های نخست پیروزی

با توجه به فروپاشی نظام اداری، امنیتی و خدماتی و برای پاسخگویی به نیازهای کشور و ضرورت تأسیس نهادهای انقلاب برای حفظ امنیت و اداره کشور؛ چندین نهاد در روزها و ماه‌های پس از پیروزی انقلاب تشکیل شدند. به عنوان نمونه در 23 بهمن 1357، امام فرمان تشکیل کمیته‌های انقلاب اسلامی را صادر کردند. نیروهای انقلابی با دستور حضرت امام برای تشکیل کمیته‌ها در سراسر کشور حول محور روحانیت در مساجد جمع شده و به تشکیل این نهاد انقلابی اقدام کردند. همچنین بود دادگاه‌های انقلاب که وظیفه محاکمه و مجازات سران و جنایتکاران رژیم پهلوی و ضد انقلاب را به عهده داشتند. تشکیل سپاه پاسداران و کمیته امداد امام خمینی از دیگر نهادهایی بودند که در ماه‌های نخست انقلاب تشکیل شدند.

روایت سقوط یک رؤیا

متعاقب کودتای سال 1332 و آغاز دومین دوره‏ حکومت اقتدارآمیز شاه، رویکرد کشور از حوزه‏ سیاسی متوجه‏ حوزه‏ اقتصادی و نظامی می‏‌گردد و بدین ترتیب، اقتصاد و ارتش به‏ دل‌‏مشغولی‌های عمده‏ شخص اول مملکت تبدیل می‏‌شود. تلاش‌‏ها در دو عرصه‏ نظامی و اقتصادی آغاز می‏‌گردد. آن چه اتفاق افتاد، تحول اقتصادی در یک نظام بسته سیاسی بود در نتیجه نهادهای مختلف که در چنبره‏ بحرانی از عدم تعادل به دام افتاده‌‏اند، به ‏سرعت عدم تعادل خود را به بخش‌‏های سیاسی که خود نیز خالی از بحران نبود، انتقال می‏دهند. رژیم سیاسی ایران، ناتوان در انتخاب راه حل مناسب برای مقابله با بحران‏های تو در تو، آخرین گام‏های نادرست خویش را بر می‌‏دارد و به سوی زوال کامل حرکت می‏‌کند و بدین ترتیب، رؤیای ثبات، کابوس سقوط می‏‌شود.

بازخوانی بیعت تاریخی نیروی هوایی ارتش با امام خمینی

مهم‌ترين‌ واقعه‌ای که‌ اوج‌ نفوذ انقلاب‌ در ارتش‌ را به‌ اثبات‌ رساند، سان‌ ديدن‌ امام‌ خمينی از نظاميان‌ نيروی هوايی در 19 بهمن‌ 1357 بود. همافران‌ درحال‌ رژه‌ اشک‌ می‌ريختند و صحنه‌ بسيار پرهيجانی را به‌ وجودآورده‌ بودند. همان‌ روز عده‌ای از همافران‌ و افسران‌ نيروی هوايی پايگاه‌ اصفهان‌ خدمت‌ امام‌ رسيدند و امام‌ خمينی برای آنها سخنرانی کرد. روزنامه‌ کيهان‌ عصر همان‌ روز عکس‌ نظاميان‌ را در حالی که‌ به‌ امام‌ خمينی اداي ‌احترام‌ می‌کردند در صفحه‌ اوّل‌ چاپ‌ کرد. اين‌ حادثه‌ برای باقيماندگان‌ رژيم‌ سخت‌گران‌ آمد. بختیار اين‌ عکس ‌را مونتاژ دانست و دستور داد تا آن‌ را تکذيب‌ کنند. اما تکذيب‌ بختيار و ستاد بزرگ‌ ارتشتاران‌ هيچ‌ تأثيری در جلوگيری از سرعت‌ پيوستن‌نظاميان‌ به‌ امام‌ خمينی نداشت.

22 سال تبه‌کاری و جنایت!

لایحه تأسیس ساواک در دولت حسین علاء و توسط وزارت کشور تهیه شد و طی دو ماهه بهمن و اسفند سال 1335، به‌ترتیب، به‌تأیید و تصویب مجالس سنا و شورای ملی رسید. ساواک، خیلی زود، در عرصه داخلی و بین‌المللی، به‌عنوان یکی از پرآوازه‌ترین سازمان‌های امنیتی- اطلاعاتی خشن، سرکوبگر و تبه‌کار جهان، موصوف و معروف گردید. صاحبان رأی و محققان، کارنامه سیاهِ آن سازمان را، یکی از مهمترین دلایلِ تکوین، شکل‌گیری و گسترشِ انقلاب مردم ایران، در سال‌های 1356- 1357، ارزیابی کرده‌اند. از همین‌رو شاپور بختیار سعی کرد با انحلال ساواک از خشم عمومی بکاهد. اما این تصورِ پیشاپیش باطلِ بختیار در نزد تعیین‌کننده‌ترینِ جریان‌های اسلامگرای خارج از شمارِ انقلابی (که از سوی امام خمینی رهبری می‌شدند)، کمترین اعتباری نداشت.

مروری بر زندگی‌نامه آیت‌الله العظمی لطف‌الله صافی گلپایگانی

آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی در 20 بهمن‌ 1298 ‌ در شهرستان‌ گلپایگان‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود. پس از فراگیری علوم در زادگاهش، در 23 سالگی رهسپار قم شد. معظم‌له در شهر قم‌ از محضر آیات: حاج سیدحسین بروجردی، حاج‌ سید محمدتقی‌ خوانساری‌، حاج‌ سید محمدحجت‌ كوه‌‌كمری‌، حاج‌ سید صدرالدین‌ عاملی‌، حاج‌ سید محمدرضا گلپایگانی‌ بهره برد. با آغاز نهضت‌ اسلامی به رهبری امام‌ خمینی به حمایت از نهضت پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی وارد مجلس‌ خبرگان‌ قانون‌ اساسی شد. همچنین سال 1359 از سوی امام‌خمینی به عضویت شورای نگهبان منصوب شد. ایشان در برهه‌های مختلف حمایت خود را نظام و رهبری نشان داد. علاوه بر این در حوزه قلمی آثار متعددی از ایشان به یادگار مانده است. سرانجام این عالم ربانی در 12 بهمن 1400 دعوت حق را لبیک گفت.

بازخوانی مشی سیاسی آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری

از آنجا که به طور معمول انتظار همگان از دخالت در سیاست، موافقت یا مخالفت آشکار است، صفت «غیر سیاسی» در مورد آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری به کار می‌برند. اما اگر سیاست را به معنای تدبیر امور اجتماعی بدانیم، در عملکرد آیت‌الله حائری به وضوح چنین خصیصه‌ای را می‌توان مشاهده کرد. عملکرد شیخ در جریان نهضت آقا نورالله اصفهانی، ماجرای مرحوم بافقی، دستگیری آیت‌الله مدرس و... . گواه درایت ایشان در قبال سیاست‌های رژیم است. از سویی دیگر اینکه تأسیس حوزه علمیه قم را صرفاً اقدامی مذهبی فرض کنیم، درست نیست، زیرا طبیعی بود با تأسیس حوزه، قم از موقعیت سیاسی-اجتماعی تازه‌ای برخوردار می‌شد و با تدبیری خردمندانه پایگاه مستحکمی برای حراست از فرهنگ اسلام و تشیع می‌گشت. از این‌رو است که تاریخ کمبریج تأسیس حوزه علمیه قم را مهم‌ترین واکنش علما در مقابل سیاست‌های رضاخانی می‌داند.

مروری بر ساخت قدرت سياسى در دوره پهلوی دوم

قدرت سياسى دوران محمدرضا شاه به شيوه استبدادى ـ سلطنتى اعمال مى‌شد و شاه، هسته مركزى منظومه قدرت به شمار مى‌رفت. در تشريح قدرت سياسى دوران محمدرضا شاه، شاخص‌هاى چندى در شناسايى ساخت قدرت قابل توجه هستند كه شناخت اين شاخص‌ها با توجه به شرايط اجتماعى دوران سلطنت شاه قابل حصول مى‌باشد فقدان يک جامعه مدنى و شكاف و جدايى بين قدرت دولتى و قدرت اجتماعى از خصوصيات اجتماعى دوران محمدرضا شاه به شمار مى‌رود. استبداد سياسى، خفقان، مطلق العنان بودن شاه، دربار و حكام و نامحدود بودن اختيارات آن‌ها، فقدان قانون و امنيت فردى، دخالت و نفوذ بيگانگان در امر كشور، قلع و قمع هر فكر و انديشه‌اى كه حكومت آن را نمى‌پسنديد يا به مصلحت نمى‌دانست از ويژگى‌هاى بارز رژيم پهلوى بود.

نقش دستگاه‌های امنیتی ـ اطلاعاتی شاه در سرکوب مخالفان

واحد‌های اطلاعاتی ـ امنیتی در رژیم شاه پس از کودتای 28 مرداد ایجاد شدند. مبتکر اصلی ایجاد این واحد‌ها، آمریكایی‌ها بودند که تصمیم داشتند ایران را به عنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند. بنابراین در درجه‌ اول به ایجاد دستگاه ضد اطلاعات ارتش و تقویت آن و در درجه‌ دوم به تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) پرداختند. طبیعی بود که اگر ایران می‌خواست به عنوان پایگاه اصلی آمریکا در منطقه باشد به یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی قوی نیاز داشت.واحد‌های اطلاعاتی‌ـ امنیتی، ستون اصلی نظام حکومت شاه بودند. این نیروها چشم و گوش و در موارد لازم مشت آهنین شاه بودند و هدف از آنها خنثی کردن و محو همه‌ نهاد‌ها و کسانی بود که نسبت به رژیم وفادار نبودند.

بازجستی بر نگاه دولتمردان رژیم پهلوی به مقام زن

رژیم پهلوی علی‌رغم ظاهرسازی بسیار در مورد تکریم زن و احترام به حقوق زنان همچنین برخلاف مانورهای تبلیغاتی فراوان مبنی بر زمینه‌سازی حضور زنان در زمینه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، همواره نگاهی تحقیرآمیز به زن داشت؛ به طوری که گفته‌اند رضاشاه‌ اصولاً نوعی‌ حالت‌ بی‌تفاوتی‌ به‌ زنان‌ داشت‌ و به‌ هیچ‌ وجه‌ ارزشی‌ همانند مردان‌ برای‌ آنان‌ قائل‌ نبود. محمدرضا بر خلاف‌ پدر خود علاقه‌ وافری‌ به‌ زن‌ داشت‌. علی شهبازی، یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی و سرتیم محافظ شاه، در خاطرات خود، پرده از شبکه‌ای بر‌می‌دارد که برای فساد و زنبارگی شاه فعالیت می‌کردند. علاوه بر خاندان سلطنتی، كارگزاران‌ پایین‌تر رژیم‌ نیز دیدگاهی‌ بهتر از شاه‌ درباره‌ی‌ زنان‌ نداشتند و واقعیت‌ این‌ است‌ كه‌ غالب‌ مهره‌های‌ اصلی‌ رژیم‌ در دوره‌ی‌ سلطنت‌ پهلوی‌ این‌گونه‌ بودند.

رأی تمایل؛ سنت از یاد رفته

بعد از مرداد 1332 دولت‌هایی که روی کار آمدند هیچ‌کدام با رأی تمایل مجلس، در قوه اجراییه مستقر نشدند و روال این‌چنین شد که شاه فرمان می‌نوشت و اکثریت نمایندگان مجلس امر شاه را مطاع دانسته و به کاندیدای نخست‌وزیری رأی اعتماد می‌دادند. با اوج‌گیری انقلاب و روی کار آمدن بختیار، او شعار احیای قانون اساسی و بازگشت به اصول مشروطیت را سر ‌داد. بختیار در شرایطی دم از قانون زد که مخالفان، دولتش را غیرقانونی می‌خواندند. بختیار هرچند در ظاهر تلاش کرد سنت رأی تمایل را بعداز 25 سال احیا کند، اما به دو دلیل در این امر موفق نشد؛ اول این‌که ملت ایران در آن برهه تمایلی به ادامه حکومت سلطنتی ولو در چارچوب قانون نداشتند؛ درثانی تناقض بختیار در عمل باعث شد که ادعای او مورد قبول عموم و حتی نمایندگان مجلس قرار نگیرد.

بازخوانی یک فرار

۲۶ دی‌ماه ۱۳۵۷ محمدرضاپهلوی ناگزیر و بلكه از سر استیصال و درماندگی تهران را به مقصد آسوان مصر ترک کرد؛ سفری بی‌بازگشت که خبر آن به سرعت در ایران و جهان پیچید و زیر عنوان «شاه رفت» تیتر درشت روزنامه‌های عصر تهران شد. از روزی كه شاه تهران را ترک كرد، تا روزی كه در 5 مرداد 1359 در قاهره مرد، 18 ماه و 10 روز طول كشید. در این مدتِ نه‌چندان طولانی که او دیگر به یک موجودی بی‌مصرف و بلكه مزاحم برای حامیان دیرپای خارجی‌اش (آمریكا و انگلیس)تبدیل شده بود؛ مجبور شد 7 بار (به‌طور متوسط هر 80 روز یک بار) در كشورها و سرزمین‌های مختلف جا عوض كرده، در به‌دری تحقیرآمیز و دردناک بسیاری را تجربه كند. تا سرانجام از دنیا برود و این پایان عمر دیکتاتوری بود که سالیانی طولانی مستبدانه بر مردم سرزمینش حکم رانده بود.

طرح‌های آمریکا در مواجهه با فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران

طرح ترور دانشمندان هسته‌ای ایران یکی از برنامه‌های استکبار جهانی با محوریت امریکا برای مقابله با فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران است. جان کلاسر در مقاله‌ای در 4 نوامبر 2011 در این باره اظهار کرد: «امریکا برای متوقف نمودن برنامه هسته‌ای ایران به چند اقدام متوسل شده است: بهره‌گیری از تروریسم سایبر، کشتن هدفمند دانشمندان ایرانی، محاصره مالی و جنگ نیابتی.» در کنار این اقدام بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد؛ امریکا با اعمال شدیدترین تحریم‌ها، ترویج ایران هراسی، موج‌آفرینی رسانه‌ای و... همواره به دنبال متوقف و یا کند کردن فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران بود. هرچند در این راه همه‌ امکانات، ابزارها و سیاست‌های محدودسازی ایران را در سطوح ملی، فراملی و سازمانی بسیج کرد، ولی هرگز نتوانست به هدف خود دست یابد.

بحران رژیم پهلوی در قیام 19 دی 1356

17 دی ماه 1356 روزنامه اطلاعات با انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» خشم عمومی مردم ایران را برانگیخت. هدف از چاپ مقاله، مقابله با نفوذ و قدرت تأثیرگذاری امام در سطح جامعه بود، اما در عین ناباوری رژیم، به تلاطم و بحرانی تبدیل شد. انتشار این مقاله پیش از همه‌جا با اعتراضات خونین مردم قم در 19 دی روبه‌رو شد. علما و مدرسین حوزه علمیه مشهد نیز به نشانه اعتراض، حوزه را در روزهای 20 و 21 دی‌ماه تعطیل اعلام کردند و روحانیون سبزوار برای حمایت از قیام 19 دی قم، از برپایی نماز در 20 دی خودداری کردند. در شهربابک هم دانش‌آموزان در روز 25 دی با سر دادن شعارهای «مرگ بر خائنین»، «زنده‌باد خمینی» و... به حمایت از امام و انتقاد از عملکرد رژیم پرداختند دامنه اعتراضات روزبه روز بیشتر می‌شد تا در نهایت رژیم پهلوی را به سوی اضمحلال کامل پیش برد.

فعالیت‌های انقلابیون در ایام فاطمیه در دوران نهضت اسلامی

آغاز نهضت اسلامی در سال 1341 همزمان با مراسمات ایام فاطمیه بود و این محافل مذهبی فرصتی برای گسترش اعتراضات مراجع تقلید و حوزه علمیه قم علیه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود. فاطمیه 1342 امام خمینی در بند رژیم پهلوی بود، از این‌رو در این مدت فعالیت روحانیون برای آزادی ایشان شدت می‌گیرد. گزارش‌های سال‌های بعد نیز نشان از فعالیت‌های انقلابیون در این ایام دارد. هر چه به سال‌های پایانی رژیم پهلوی نزدیک‌تر می‌شویم فعالیت‌های روحانیون در ایام فاطمیه شدت بیشتری می‌گیرد. به طوری که اردیبهشت سال 1357 و پس از چهلم‌های زنجیره‌وار، ایام فاطمیه فرصت دیگری را برای گسترش فعالیت‌های انقلابی مهیا می‌کند.

جستاری در بحث ولایت فقیه در اندیشه آیت‌الله مصباح

علامه مصباح در اثبات نظريه ولايت مطلقه فقيه مانند ساير متفکرين اسلامي از دو دسته ادله عقلی و نقلی بهره جسته و اعتقاد دارد که اثبات اين نظريه از راه ادله عقلی به مراتب راحت‌تر از تکيه بر ادله نقلی آن است. چه اينکه از راه عقل و منطق نظريه ولايت‌فقيه راه هموارتری برای اثبات در پيش دارد. ايشان ولايت‌فقيه را حاکميت اسلام می‌داند که در آن فقيه به عنوان عالم اسلام‌شناس در مصدر امور قرار می‌گيرد. درواقع اين اسلام و قانون خداست که حکومت می‌کند و کار فقيه تنها تشخيص، بازيابي و اجرای اين قوانين است. طبق نظریه آیت‌الله مصباح در حکومت اسلامی «اعتبار قانون اساسی به اين است که تابع اراده تشريعی خداوند متعال است. بدين ترتيب مجموع قوانين و مقررات دارای روابط طولی هستند و اعتبار آن‌ها در صورتی است که اين سلسه مراتب چنان رعايت شود که به اسلام و اراده تشريعی خداوند منتهی گردد.»

مروری بر حیات سیاسی حاج آقا نورالله اصفهانی

شامگاه 4 دی 1306، حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی، روحانی مبارز، به طور ناگهانی درگذشت. وی در مبارزات خود برای همراه نمودن مردم علیه رضاشاه ابتدا به مخالفت با طرح قانون نظام اجباری پرداخت و از آن به‌عنوان مقدمه و زمینه برای همراهی مردم با قیامش استفاده نمود. در مرحله بعد به دعوت شیخ عده‌ای از علماء اصفهان، شیراز و سایر ولایات در شهر قم اجتماع نمودند که پریشانی رژیم را در پی داشت. نهضتی‌ كه‌ از اصفهان‌ شروع‌ شد، در مدت‌ كوتاهی‌ سرتاسر ایران‌ را به‌ حركت‌ درآورد و مرجع‌ وقت‌ شیعیان‌، آیت‌الله‌ سیدابوالحسن‌ اصفهانی‌ از آن‌ حمایت‌ كرد و می‌رفت‌ كه ‌به‌ پیروزی‌ برسد؛ اما با رحلت‌ رهبر نهضت‌، عقیم‌ ماند و به‌ سرعت‌ شایع‌ شد كه‌ پزشكانی‌ كه‌ از طرف‌ شاه‌ برای‌ معالجه‌‌ی حاج‌ شیخ‌ نورالله‌ رفته‌ بودند وی‌ را با آمپول‌ از پادرآوردند.

بحران هویت و مشروعیت و ساختار سیاسی پهلوی دوم

رژيم محمدرضا پهلوى قدرت سياسى خويش را با دو شعار حفظ مشروعيت و كسب هويت بيشتر در بين آحاد ملت متمركز ساخت. اما به لحاظ ناكارآمدى ايدئولوژى حاكم و فرايند ناقص و ناتوان جامعه‌پذيرى و فرهنگ پذيرى و عدم وجود كارگزاران دخيل در اين امر، فرايند مذكور با بى‌اقبالى و شكست مواجه شد و نشان داد نظام سياسى كه ساخت قدرت سياسى خود را بر پايه‌ مؤلفه‌هاى مشروعيت‌خواهى و هويت‌يابى بنا مى‌نهد، اما پارادايم واحد و تقويت شده‌اى را در جهت معرفى قدرت سياسى در اختيار ندارد، در معرض گسترش شكاف‌هاى فرهنگي‌ ـ اجتماعى با مردم قرار مى‌گيرد. در چنين شرايطى، هر گونه اقدام پيشگيرانه در عرصه‌هاى‌ اقتصادى، نظامى و ... با شكست مواجه مى‌گردد.