گزارشی از همکاری مشترک سازمانهای اطلاعاتی ایران، اسرائیل و ترکیه

تحلیل همکاریهای اطلاعاتی در «نیزه سه سر»
دکترین محورهای پیرامون و تاثیر آن بر همکاریهای اطلاعاتی
دکترین محورهای پیرامون که توسط «دیوید بن گورین» مطرح شد، ازجمله مفاهیم اساسی استراتژیهای امنیتی اسرائیل بود. این دکترین به اسرائیل این امکان را میداد که از روابط غیررسمی و پنهانی با کشورهای منطقهای نظیر ایران و ترکیه بهرهبرداری کند. این همکاریها در واقع به عنوان ابزاری برای مقابله با تهدیدات شوروی و کشورهای عربی در نظر گرفته میشد. در این راستا، سازمان موساد بهویژه در بخش دیپلماسی اطلاعاتی نقش حیاتی ایفا کرد. درواقع، هدف اصلی موساد از همکاری با کشورهای منطقهای ایجاد یک سد اطلاعاتی در برابر نفوذ شوروی و از طرفی پیشگیری از تهدیدات منطقهای نظیر ناصریسم و پانعربیسم بود.
ساختار همکاریهای اطلاعاتی و سازماندهی «نیزه سه سر»
تشکیل سازمان سهجانبه «نیزه سه سر» نمایانگر یک ساختار پیچیده اطلاعاتی است که هدف آن تسهیل تبادل اطلاعات و هماهنگی استراتژیک میان سرویسهای اطلاعاتی سه کشور بود. در این ساختار، کمیته اطلاعات و کمیته امنیت به عنوان ارکان اصلی فعالیت میکردند. کمیته اطلاعات مسئولیت جمعآوری و تحلیل اطلاعات مربوط به کشورهای عربی و شوروی را برعهده داشت، در حالی که کمیته امنیت بیشتر بر مسائل ضد جاسوسی و امنیت داخلی تمرکز داشت. این تقسیمبندی دقیق در وظایف، نهتنها همکاریهای اطلاعاتی را مؤثرتر میکرد، بلکه به سرویسهای اطلاعاتی اجازه میداد تا با کمترین تداخل اطلاعاتی به جمعآوری دادههای خود پرداخته و اطلاعات را به طور دقیق تحلیل کنند.
تبادل اطلاعات و تحلیل تهدیدات: کاربرد مدلهای تحلیل اطلاعاتی
تبادل اطلاعات در این همکاری سهجانبه یکی از بخشهای کلیدی برای مقابله با تهدیدات بود. این تبادل اطلاعات در سطح استراتژیک و عملیاتی شامل تحلیل دقیق تهدیدات جهانی و تهدیدات منطقهای از قبیل فعالیتهای شوروی و کشورهای عربی میشد. مدل تحلیل تهدیدات در این چارچوب به سرویسهای اطلاعاتی این امکان را میداد که نهتنها به شناسایی و ارزیابی تهدیدات مستقیم، بلکه به پیشبینی تحولات آینده و واکنش به تهدیدات به صورت عملیاتی نیز بپردازند.
این تحلیلها معمولا شامل ارزیابی رفتار رهبران سیاسی کشورهای عربی و شوروی و تحلیل اظهارات آنها در راستای برنامههای بلندمدت بود. به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل اظهارات شخصیتهای سیاسی و شناسایی اهداف پنهان آنها یکی از ابزارهای کلیدی در این زمینه بود که به سرویسهای اطلاعاتی کمک میکرد تا تهدیدات نهتنها از منظر امنیتی بلکه از نظر سیاسی نیز ارزیابی شوند.
چالشهای داخلی و اختلافات منطقهای در همکاریهای سهجانبه
هرچند همکاریهای اطلاعاتی در «نیزه سه سر» بسیار مؤثر بود، اما مسائل منطقهای باعث ایجاد اختلافات استراتژیک میشد. یکی از این اختلافات مربوط به کردها و برخوردهای متفاوت ترکیه با این گروه قومی بود. ترکیه به دلیل مسائل حساس قومی و داخلی، در بسیاری از موارد ترجیح میداد که در مواجهه با کردها، از همکاری اطلاعاتی با کشورهای دیگر، بهویژه ایران و اسرائیل، دوری کند. این موضوع نشاندهنده پیچیدگی و ناهماهنگیهای داخلی در روابط سهجانبه است که میتواند بر همکاریهای عملیاتی تأثیرگذار باشد.
همکاریهای اطلاعاتی میان موساد، ساواک و سرویس اطلاعاتی ترکیه به عنوان یک مدل موفق از همکاری اطلاعاتی چندجانبه در دوران جنگ سرد عمل کرد. این سازمان سهجانبه علاوه بر جمعآوری اطلاعات، به عنوان فضایی جهت بررسی و تحلیل تهدیدات، تبادل دادهها و ارزیابی استراتژیهای امنیتی عمل میکرد. با توجه به چالشهای موجود در روابط میان این کشورها، نظیر اختلافات قومی و ملی، این همکاریها نمایانگر یک نوع انعطافپذیری اطلاعاتی و همچنین به کارگیری مدلهای تحلیلی جامع برای دستیابی به اهداف امنیتی مشترک بود.
درنهایت، دکترین اطلاعاتی به کار گرفتهشده در این همکاریها، تأکید بر همکاری استراتژیک و پیشبینی تهدیدات داشت که در عصر جنگ سرد برای مقابله با تهدیدات جهانی و منطقهای همچنان یک مدل موثر در دیپلماسی و امنیت اطلاعاتی به شمار میآید.
در ادامه زمینه و فرآیند تشکیل این دکترین مشترک اطلاعاتی را به نقل از کتاب «همکاری ساواک و موساد» منتشرشده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی میخوانیم:
دولت اسرائیل به موجب دکترین معروف به « محورهای پیرامون»، که « دیوید بن گورین» دومین نخستوزیر اسرائیل طرح کرده بود، روابط خود را با کشورهای پیرامون جهان عرب بهویژه ایران و ترکیه توسعه داد. از نظر بنگورین تحکیم روابط با چنین کشورهایی در درازمدت میتوانست اسرائیل را از انزوای سیاسی خارج کند و منافع اقتصادی- امنیتی این کشور را در برابر کشورهای عرب تامین نماید. « ایسر هارل»، رئیس موساد سهم مهمی در این استراتژی نوآورانه، یعنی توسعه و پیشبرد نقش اسرائیل در دیپلماسی نهانی داشت. به همین دلیل، بعدها هارل گفت: « هدف من آن بود تا سدی را در برابر ناصریسم شوروی بسازم.»
موساد برای انجام این نقش، در اوائل سال ۱۹۸۵م، بخش روابط خاجی را ایجاد کرد. ریاست این بخش به «یعقوب کاروز»، واگذار شد. طولی نکشید که این بخش جزء بیهمتایی از سازمان اطلاعات اسرائیل شد [و] موازی با کارهای سری وزارت امور خارجه، در جهت ایجاد و حفظ روابط با کشوهایی که نمیتوانستند یا نمیخواستند روابط رسمی با اسرائیل برقرار کنند، به خدمت پرداخت. همانگونه که قبلا ذکر شد، ایران یکی از راسهای هرم این مثلث حاشیهای را تشکیل میداد که روابط گستردهای با اسرائیل برقرار کرده بود که این روابط تا ماههای آغاز عمر رژیم پهلوی ادامه داشت. در این همکاریها، سرویسهای اطلاعاتی دو کشور، یعنی ساواک و موساد نقش بسزایی داشتند. دومین کشور مورد نظر اسرائیل در طرح محورهای پیرامون، ترکیه بود . البته ترکیه با توجه به اینکه عضو ناتو بود و پشتیبانی درخور توجهی از آمریکا دریافت میکرد، کمتر از ایران در معرض خطر بود.
در پایان ماه اوت ۱۹۵۲، بن گورین که جویای پشتیبانی آمریکا از طرح « محورهای پیرامونی» خود بود به طور محرمانه برای گفتوگو با همتای ترک خود، عدنان مندرس، به آنکارا پرواز کرد و همکاری سیاسی، اقتصادی و نظامی میان دو کشور در دستور کار قرار گرفت و موافقت شد که مبادلات اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی به صورت پیوسته میان آن دو انجام گیرد. گسترش همکاریهای موساد با ساواک و سرویس امنیت ملی ترکیه (Tv ss) باعث شد که این سه سرویس به همکاری نزدیکی با یکدیگر رو آورند.
ادامه این همکاریها در اواخر سال ۱۹۵۵، منجر به تشکیل یک سازمان سهجانبه موسوم به « نیزه سه سر»، شد که به صورت عرصه تبادل اطلاعات در زمینه فعالیتهای شوروی و کشورهای تندرو عرب در خاورمیانه درآمد. براساس توافقات، این سازمان رکنی بیش از روابط دوجانبه موساد با هر یک از این تشکیلات بود. تشکیلات « نیزه سه سر »، علاوه بر تداوم مبادلات اطلاعاتی، هر شش ماه یک بار جلساتی نیز در سطح روسای سرویسها داشت.
به طور کلی عدم توافق بر سر موضوعهای مورد بحث مذاکره سهجانبه، بهندرت اتفاق میافتاد و در صورت بروز اختلاف، موضوع نیز معمولا به مسائل منطقهای مربوط میشد. به عنوان مثال ترکیه کردها را ترکهای کوهستان مینامید و از حمایت و یاری ایران و اسرائیل با اکراد ناخشنود بود. درمجموع این کنفرانسها هر شش ماه یک بار در یکی از کشورهای متبوع سرویسهای اطلاعاتی تشکیل میشد و رسیدن به نتیجهای مشخص را در نظر نداشت، بلکه قصد از تشکیل آن صرفا تبادل اطلاعات و حفظ ارتباط بین سازمانهای اطلاعاتی طرفهای کنفرانس بود.
سازمان کنفرانسهای سهجانبه، متشکل از دو کمیته کاری و یک شورا بود:
« کمیته امنیت»: این سازمان در مورد مسائل مربوط به امنیت داخلی، از طریق جاسوسی و ضد جاسوسی عمل میکرد. در این کمیته موساد به همراه ساواک و سرویس امنیت ملی ترکیه در یافتن تکنیکهای جدید کسب اطلاعات، مشارکت داشت.
«کمیته اطلاعات»: موظف به جمعآوری اطلاعات مورد نیاز سازمان بود. این اطلاعات بیشتر مربوط به کشورهای عربی و کشورهای تنروی آفریقایی بود. شورا نیز متشکل از یک هیأت سیاستگزاری، با عضویت سرانه سه سرویس اطلاعاتی بوده است. در فاصله زمانی میان کنفرانسهای سهجانبه، سمینارهای سهجانبه با شرکت سرویسهای اطلاعاتی مذکور به منظور بررسی موضوعات مورد علاقه برگزار میشد. در هر سمینار که به ترتیب در یکی از کشورها تشکیل میشد، سرویس میزبان قبل از سمینار چند موضوع را پیشنهاد میکرد که پس از اتفاق نظر دو سرویس دیگر، یکی از آنها برای بحث در سمینار سهجانبه انتخاب میشد. به عنوان مثال قبل از بیستوپنجمین سمینار سهجانبه که دراسرائیل برگزار شد، موساد این موضوعات را برای بحث در سمینار پیشنهاد کرد:
الف- تجزیه و تحلیل اظهارات و سخنرانیهای شخصیتها، تعیین مقاصد آنها و ارزیابی اثرات آنها بر تودههای مردم
ب- استفاده از کامپیوتر به عنوان یک وسیله کمکی برای انجام بررسیهای اطلاعاتی
پ- غافلگیری، هشدار اولیه
منبع: نجاری راد، تقی ( ۱۳۸۱)، «همکاری ساواک و موساد»، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران.