رمضان در تاریخ انقلاب اسلامی| روایتی درباره آیت‌الله قاظی طباطبایی

وقتی نیروهای نظامی مردم را در مسجد حبس کرده بودند

عکس لید
«هنوز فرمانده مذكور آمرانه در امر و نهى بود كه آيت‌الله قاضى چنان سيلى محكمى بر گوش او نواخت كه كلاهش چند متر آن طرف پرتاب شد. پس از اين خطاب به او گفت: خجالت نمى‌كشيد، كه مردم را در مسجد به حبس كشيده و با گاز اشک‌آور مورد آزار قرار داده‌ايد؟ حالا هم با بى‌شرمى مى‌گوييد: از طرف ديگر برويد؟»
يکشنبه ۰۳ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۹

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در آستانه پیروزی انقلاب، اعتراضات مردمی علیه رژیم پهلوی به اوج خود رسیده بود و روحانیون مبارز نقش برجسته‌ای در هدایت حرکت‌های مردمی ایفا می‌کردند. در این میان، تبریز یکی از کانون‌های اصلی اعتراضات بود، شهری که سابقه‌ تاریخی آن در مبارزات مردمی به روشنی قابل مشاهده است. از قیام مشروطه تا جنبش‌های ضد استبدادی، تبریز همواره صحنه‌ای برای نمایش مقاومت و ایستادگی مردم در برابر ظلم بوده است.

آیت‌الله قاضی طباطبایی، به عنوان یکی از چهره‌های شاخص نهضت اسلامی، نقشی مهم در شکل‌گیری حرکت‌های اعتراضی مردم تبریز داشت. او نه‌تنها با سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های خود، مردم را نسبت به وضعیت کشور آگاه می‌ساخت، بلکه در بزنگاه‌های حساس، با اقدامات قاطعانه، شجاعت و استواری خود را به نمایش می‌گذاشت. خاطره‌ پیش‌ رو، روایت یکی از همین لحظات حساس است، جایی که آیت‌الله قاضی در برابر سرکوبگری نیروهای حکومتی ایستاد و با صلابت، از حقوق مردم و حرمت مسجد دفاع کرد.

روز بيست‌ويكم ماه رمضان مصادف شهادت حضرت على(ع)، آيت‌الله قاضى در مسجد «مقبره» برنامه داشت. پس از اتمام نماز ظهر و عصر، يكى از وعاظ سخنرانى  كرد. دسته‌هاى عزادارى كه بيرون مسجد بودند، دست به تظاهرات زدند. عده‌اى از جوانان كه شعار «مرگ بر شاه» سر داده بودند وارد مسجد شدند. نيروهاى نظامى به قصد دستگيرى آنان تصميم داشتند كه وارد مسجد شوند، اما به دستور آيت‌الله قاضى درب مسجد را بستند و مانع ورود مأموران شدند. از اين رو آن‌ها با شليک گاز اشک‌آور در جلوى كولر مسجد، فضاى مسجد را آكنده از گاز اشک‌آور كردند، در اين حال چشم ايشان كه ضعيف بود، به‌شدت متورم شد. تعداد ديگرى از مردم داخل مسجد دچار خفگى گرديده بودند كه فورا تنفس مصنوعى داده شدند و براى مقابله آتش افروخته شد. آيت‌الله قاضى جلوى جمعيت از مسجد خارج شد و مردم پشت سر وى هنگامى كه مى‌خواستند از بازار وارد خيابان فردوسى شوند، مأموران انتظامى ممانعت كردند. فرمانده آن‌ها (گويا سرگرد پندار بود) جلو آمد تا آيت‌الله قاضى و مردم را به مسير ديگرى هدايت كند. هنوز فرمانده مذكور آمرانه در امر و نهى بود كه آيت‌الله قاضى چنان سيلى محكمى بر گوش او نواخت كه كلاهش چند متر آن طرف پرتاب شد. پس از اين خطاب به او گفت: «خجالت نمى‌كشيد، كه مردم را در مسجد به حبس كشيده و با گاز اشک‌آور مورد آزار قرار داده‌ايد؟ حالا هم با بى‌شرمى مى‌گوييد از طرف ديگر برويد؟!»

 

منبع : زندگی و مبارزات آیت الله قاضی طباطبایی، به کوشش رحيم نيكبخت، صمد اسمعيل‌زاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات