کد خبر: ۱۰۲۳۰
به روایت اسناد خارجی

پاسخ به ادعای یک آمریکایی که گفته بود ۶۰ درصد ایرانیان ساواکی‌اند

عکس لید
«وقتی یک استاد دانشگاه آمریکایی ادعا کرد ۶۰ درصد مردم ایران مأمور ساواک‌اند، دانشجویان ایرانی در آمریکا تاب نیاوردند. نوشتند، پاسخ دادند و نوشتارشان در همان روزنامه منتشر شد: «چنین ادعایی توهینی است به شعور مخاطبان».
دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۸
پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در میان فصول کمتر روایت‌شده از مبارزات ضداستبدادی تاریخ معاصر ایران، نقش دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور به‌ویژه در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی، جایگاهی مهم اما اغلب مغفول دارد. آنان در شرایطی که سانسور و سرکوب در داخل کشور مجال هرگونه اعتراض علنی را محدود کرده بود، کوشیدند صدای سرکوب‌شدگان را به گوش جهانیان برسانند. ازجمله شیوه‌های آنان، بهره‌گیری هوشمندانه از رسانه‌های آزاد غربی بود تا از این طریق، تصویری واقعی از رژیم شاه، ساختارهای سرکوب‌گر آن نظیر ساواک، و وضعیت بحرانی حقوق بشر در ایران ارائه دهند.
 
سندی که در ادامه می‌آید، پاسخی است روشنگرانه از سوی انجمن دانشجویان ایرانی در دانشگاه اوهایو به اظهاراتی نادرست و گمراه‌کننده است که در مقاله‌ای از روزنامه‌ بارومتر در ایالات متحده منتشر شده بود. این مقاله در ظاهر کوششی برای بررسی نظارت پلیسی بر دانشجویان ایرانی در آمریکا بود، و در بخشی از آن به نقل‌قول‌هایی از مقام دانشگاهی‌ای پرداخته شده بود که با بی‌اطلاعی آشکار یا شاید هم چشم‌پوشی عامدانه، ماهیت رژیم شاه و دلایل مبارزات دانشجویان را تحریف کرده بود.
 
پاسخ انجمن دانشجویان، که در قالب یادداشتی رسمی به همان روزنامه ارسال شد و در تاریخ ۵ ژانویه ۱۹۷۷ برابر با ۱۵ دی ۱۳۵۵ به چاپ رسید، نمونه‌ای برجسته از تلاش‌های افشاگرانه‌ دانشجویان ایرانی در تبعید است. این متن نه‌تنها از رژیم شاه و حمایت‌های غربی از آن انتقاد می‌کند، بلکه با ارجاع به منابع رسانه‌ای معتبر و گزارش‌های مستقل، تصویری مستند و تحلیلی از ماهیت جنبش دانشجویی ایرانی در خارج از کشور ارائه می‌دهد. اهمیت این سند در آن است که نشان می‌دهد چگونه مبارزه با استبداد، فقط به خیابان‌های تهران و مشهد و تبریز محدود نبود، بلکه در کلاس‌های درس، رسانه‌های خارجی و میدان‌های اعتراض در آمریکا نیز ادامه داشت.
 
 
متن سند
 
یادداشت سردبیر: ستون زیر را انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه اوهایو، یکی از اعضای کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی برای ما ارسال کرده است. این سازمان نماینده دیدگاه‌های کل دانشجویان ایرانی نیست.
 
روز دوشنبه ۶ دسامبر ۱۹۷۶ (۱۵ آذر ۱۳۵۵) روزنامه بارومتر مقاله‌ای با عنوان «پلیس مخفی شاه در ایالات متحده؛ دانشجویان ایرانی تحت نظارت» چاپ کرد. مایکل رولینز در نوشتن این مقاله با افراد مختلفی صحبت کرده بود، ازجمله چند دانشجوی ایرانی در کوروالیس، یکی از کارمندان سفارت ایران در واشنگتن و همچنین ویلیام لانگنکر (Longnecker)، مدیر مؤسسه زبان انگلیسی دانشگاه اوهایو.
 
ما گرچه از تلاش صادقانه آقای رولینز برای نوشتن مقاله‌ای عینی و بی‌طرف تشکر می‌کنیم، اما نمی‌توانیم اظهارات گمراه‌کننده لانگنکر را نادیده بگیریم که با موضعی فریب‌آمیز و بیراه از رژیم خودکامه و فاشیست شاه و پلیس مخفی گشتاپوگونه او (ساواک) حمایت می‌کند. ما خود را ملزم می‌دانیم به اظهارات بی‌پایه و در بهترین حالت خام‌دستانه او پاسخ بدهیم. غافل گذشتن از کنار این اظهارات به معنای بی‌تفاوتی در قبال بی‌عدالتی‌ای است که بر میلیون‌ها ایرانی‌ای که از بنیادی‌ترین حقوق انسانی محروم‌اند روا داشته می‌شود. همچنین بی‌تفاوتی نسبت به بیش از ۴۰.۰۰۰ زندانی سیاسی است که بسیاری از آنان تحت شدیدترین شکنجه‌ها هستند یا در انتظار اجرای حکم اعدام به سر می‌برند.
 
چنان‌که بارها و بارها در ایالات متحده گزارش شده است (برای مثال خبر شبکه سی‌بی‌اس در دسامبر ۱۹۷۶، نیویورک تایمز در ۷ ژوئن ۱۹۷۵ و کتاب‌های دیوید وایز و توماس راس درمورد سازمان سیا)، سیا حکومت مترقی دکتر مصدق را ساقط کرد و رژیم شاه را در ایران به قدرت رساند. همان‌طور که در روزنامه‌های مشهور غربی هم آمده، مردم ایران شاهد یکی از سرکوب‌گرترین رژیم‌ها در تاریخ، پلیس مخفی‌ای که با زندانیان سیاسی وحشیانه رفتار می‌کند، و وجود فقر و بیماری و سوءتغذیه و نابرابری اقتصادی است. برای رهایی از این شرایط تحمل‌ناشدنی و سرانجام نابودی رژیمی که این شرایط را به سود شرکت‌های چندملیتی و بخش کوچکی از جمعیت ایران به وجود آورده، هزاران ایرانی طی ۲۳ سال اخیر بی‌وقفه مبارزه کرده‌اند.
 
شاه برای تثبیت حکومت ستم‌پیشه خود و باقی ماندن در نقش سگ نگهبان برای سرمایه‌داری انحصارگر در خلیج‌فارس و خاورمیانه، مجبور است نهادهای سرکوب‌گرش را به نحو چشمگیری افزایش دهد. همین است دلیل این‌که چرا بودجه ساواک نامحدود است و شاه ایران بدل شده به بزرگ‌ترین خریدار تسلیحات در تاریخ. برای مثال، در همین چند سال اخیر، ایران بیش از ۴۰ درصد از فروش تسلیحات ایالات متحده به کشورهای خارجی را به خود اختصاص داده است.
 
ساواک که از در هم شکستن جنبش انقلابی مردم ایران با استفاده از زندان و شکنجه و اعدام ناتوان مانده، به دروغ، جعل و دستکاری اظهارات نیز دست می‌زند. سه دسته از دلایل می‌توان برای این دروغ و جعل و دستکاری برشمرد: یکی، اغراق در قدرت ساواک تا توده‌های ایران جرأت مبارزه نداشته باشند؛ دوم، افزایش ترس مردم ایران و القای رویکردهای شکست‌محور به آنان؛ سوم، تا حدی توجیه رفتار وحشیانه با ایرانیان در این جنبش.
 
گفته‌های لانگنکر هم اصلا و ابدا جدا از این قواعد نیست. در حالی  که تا به‌ حال هیچ‌کس نگفته تعداد کل کارکنان و جاسوسان ساواک به بیش از ۲۰۰ هزار نفر می‌رسد (در بهترین حالت حدود ۶۵ هزار نفر است)، «لانگنکر حدس می‌زند که ۶۰ درصد از جمعیت ایران احتمالا مأمور یا جاسوس ساواک است.» به عبارت دیگر، بیش از ۲۰ میلیون نفر از ایرانی‌ها مأمور پلیس مخفی هستند. چنین ادعایی توهینی است به شعور مخاطبان روزنامه بارومتر.
 
کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی سال‌هاست از مبارزه میهن‌پرستان ایرانی‌ای که جرأت داشته‌اند تحت وضعیت سرکوب در ایران به مبارزه بپردازند و به نحوی کاملا موفقیت‌آمیز ماهیت حقیقی رژیم شاه را برملا کنند، حمایت کرده است. [...]
 
دانشجویان ایرانی کاملا آگاه‌اند که جنبش دانشجویی به هیچ‌ وجه قادر به ایجاد انقلاب و رهبری آن نیست. با این حال، لانگنکر که انگار شیره را خورده و گفته شیرین است، اظهار داشته: «دانشجویان ایرانی قرار نیست با تظاهرات در ایالات متحده رژیم شاه را تغییر دهند.»
 
گردن‌فرازی لانگنکر زمانی حتی آشکارتر می‌شود که ما اظهارات او در مورد توانایی‌های جنبش دانشجویی را می‌خوانیم. او ظاهرا یکی از آن «متخصصانی» است که تخصصش را با پرواز به یک کشور و حضور چندساعته در آن به دست آورده است. محض نمونه، می‌گوید: «دانشجویان باید از طریق لابی‌گری سنگین و اعمال فشار عمومی از راه عریضه‌نویسی و فرستادن نامه‌های جمعی، به سیاستمداران فشار بیاورند.»
 
جناب «متخصص» گویا خبر ندارد که ایران سوئد نیست. محض اطلاع ایشان باید اشاره کنیم به تظاهرات صلح‌آمیز ۵ ژوئن ۱۹۶۳ (۱۵ خرداد ۱۳۴۲) که در آن سربازان چترباز شاه ۱۱.۰۰۰ مرد و زن و بچه را قتل‌عام کردند.
 
لانگنکر در توجیه خشونت پلیس هوستون در قبال ۹۱ دانشجوی ایرانی که چند هفته پیش به نحوی صلح‌آمیز در این شهر تظاهرات می‌کردند، گفته: «آن‌ها باید حواس‌شان به عواقب تجمع و اقدام پلیس می‌بود.» او به ذهنش نمی‌رسد که هیچ جامعه دموکراتیکی نمی‌تواند منکر حق مردم در تجمع صلح‌آمیز شود (این کار فقط از فاشیست‌ها برمی‌آید). این به کنار، ما بر خود می‌دانیم که توجه آقای لانگنکر را به این نکته نیز جلب کنیم که تک‌تک ایرانی‌های درگیر در جنبش براندازی این رژیمِ تحت حمایت غربی‌ها از تمام عواقب کارشان کاملا آگاه‌اند.
 
مردم ایران که مدت‌هاست تحت رژیم فاشیست تحمیل‌شده از جانب سازمان سیا زندگی کرده‌اند ارزش آزادی و استقلال را خوب می‌دانند. در شرایطی که بیش از ۵۰۰ نفر از برادران و خواهران ما طی چند سال اخیر در ایران اعدام شده‌اند، در همین چند روز اخیر هشت انقلابی مرده‌اند و یازده نفر دستگیر شده‌اند، و ۴۰ هزار نفر در زندان‌های ساواک دارند بی‌خود و بی‌جهت شکنجه می‌شوند، فقط احمق‌ها از عواقب مبارزه با رژیم شاه بی‌خبر خواهند بود.
 
لانگنکر باید به یاد داشته باشد که ما دانشجویان عضو انجمن دانشجویان ایران پراگماتیست نیستیم، زیرا با شاعر و نمایشنامه‌نویس شهیر آلمانی، برتولت برشت، هم‌رأییم که گفت آنان که حقیقت را نمی‌دانند جاهل‌اند، اما آنان که حقیقت را می‌دانند و منکرش می‌شوند، قطعا جنایت‌کارند. کیست که واقعیت‌های ایران را نداند؟
 
 
 
جنبشی فراتر از مرزها؛ بازخوانی پاسخی تاریخی به رسانه‌های غربی
این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات