کد خبر: ۱۰۳۸۳
به‌روایت اسناد

آمریکا چگونه پهلوی را به ابزاری برای حفظ منافع اسرائیل تبدیل کرده بود؟

عکس لید
«بلاشک ایران ... با اینکه از لحاظ احساسات مذهبی و مخالفت با اشغال به‌زور اراضی از کشورهای عربی طرفداری مینماید حاضر نیست از همکاری و روابط دوستانه وصمیمانه خود با اسرائیل دست بردارد.»
يکشنبه ۰۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۷
پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ رژیم پهلوی در ۲۳ اسفند ۱۳۲۸ رژیم غاصب صهیونیستی را به صورت «دوفاکتو» به رسمیت شناخت. روابط آن‌ها عملا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز شد و در ابعاد مختلف گسترش پیدا کرد؛ روندی که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه و حتی در مواردی گسترش یافت. رژیم غاصب صهیونیستی در مقابل شناسایی این رژیم توسط رژیم پهلوی در چهارچوب دکترین مشهور به «محورهای پیرامون» علاقه خود را به گسترش روابط با ایران اعلام کرد. در چهارچوب این دکترین بود که تل‌آویو سعی کرد مناسبات خود را با کشورهای پیرامون جهان عرب، یعنی ایران و ترکیه، توسعه دهد. آغازکننده این روابط بعد اقتصادی و نیاز صهیونیست‌ها به نفت ایران برای جنگ با کشورهای عربی بود. این روابط سپس به ابعاد سیاسی و اطلاعاتی نیز تسری پیدا کرد. سازمان اطلاعاتی صهیونیستی، موساد، همکاری خود را با سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در ایران آغاز و به‌تدریج افزایش داد. درواقع اگرچه ساواک توسط سازمان سیا پایه‌گذاری شده بود، اما به مرور زمان موساد جای سازمان سیا را در ایران گرفت و به هدایت و حمایت از آن پرداخت. با این حال روابط دو کشور به همین سطوح محدود نماند و به ابعاد نظامی نیز گسترش پیدا کرد. در کتاب «ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است در مورد روابط رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی آمده است: «پس از تشکیل رژیم اشغال‌گر قدس، رژیم پهلوی به همکاری نزدیک با آن رژیم پرداخت. این رژیم یکی از معدود کشورهای اسلامی بود که در سال ۱۳۲۸ رژیم اشغال‌گر را به رسمیت شناخت و در سال ۱۳۳۹ ارتباط این دو افزایش یافت.»
پس از اینکه در سال ۱۳۳۹، گروه آموزشی سیا ایران را ترک کرد، گروهی از مربیان آموزشی موساد- سازمان اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی- آموزش ساواک را برعهده گرفتند. این گروه تا سال ۱۳۴۴ در ایران باقی ماندند و آموزش‌های لازم را درراستای آموزش‌های سیا به ساواک ارائه کردند. براساس پیشنهاد این گروه، اداره‌ کل نهم (تحقیق) در ساواک شکل گرفت. زمانی‌که گروه آموزشی موساد در ایران بود، ساواک تحت راهنمایی و سرپرستی فردوست- که ازطرف شاه به عنوان قائم‌مقام و جهت اصلاح سازمان ساواک منصوب شده بود- برنامه‌ آموزشی خود را ایجاد کرد. و با استفاده از جزوه‌های آموزشی سیا و موساد و... توانست آموزش نیروهای خود را برعهده بگیرد.
شاه ساواک را اختاپوسی می‌دانست که چندپا داشت؛ سیا، اینتلیجنس سرویس، موساد و کا.گ.ب پایه‌های آن سازمان اختاپوسی را تشکیل می‌دادند. شاه گفته بود: «هرکس دست روی این اختاپوس بگذارد، با سربه داخل آن می‌رود حتی من پادشاه ایران».
در مورد رژیم صهیونیسیتی باید گفت؛ وحدت منافع هر دو رژیم (پهلوی و صهیونیستی)، آنها را به همکاری نزدیکی در امور امنیتی سوق داد. هدف اصلی این دو رژیم از این همکاری را می‌توان ناشی از ایجاد و توسعه‌ سیاست‌های ضدعربی و موافق رژیم صهیونیستی دربین مقامات پهلوی دانست. البته روابط این دو رژیم دراین سال‌ها به صورت سری و نهانی انجام می‌گرفت. دراسناد به جامانده در سفارت آمریکا در ایران، در مجموعه‌ اسناد لانه‌ جاسوسی سندی ذکر شده است که به نقل از تورگمن- دبیردوم هیئت نمایندگی رژیم صهیونیستی- وضعیت ارتباط رژیم پهلوی و رژیم اشغال‌گر قدس را بیان می‌کند: «عملیات اسرائیل در ایران بیشتر نهانی است. او (تورگمن) گفت درحالی‌که دولت وی (اسرائیل) مایل است روابطش را با ایران گسترش دهد، موقعیت حساس دولت ایران را در شناسایی اسرائیل و نیز بسیاری از دول عرب درنظر می‌گیرد. و بنابراین زیاد برروی تماس در روابط پافشاری نمی‌کند».
بنابراین، رژیم پهلوی علی‌رغم شناسایی دوفاکتوی رژیم صهیونیستی، به دلیل موقعیت حساس در منطقه و نیز جو ضداسرائیلی دربین مردم ایران و مسلمانان جهان، نمی‌توانست به طور علنی با این رژیم رابطه برقرار کند، به همین دلیل، باوجود رابطه پنهانی، درظاهر خود را ضداسرائیل نشان می‌داد و در سازمان ملل و سازمان‌های بین‌المللی تخصصی همیشه علیه رژیم اشغال‌گر قدس رأی می‌داده است و در ردیف کشورهایی قرار داشته که رژیم صهیونیستی را محکوم می‌ساختند. ولی این روش «اسمی» برخورد رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی بود.
هر دو رژیم منافع بسیاری در این همکاری بی‌سروصدا به‌دست می‌آوردند. با این همکاری رژیم اشغال‌گر قدس به‌طریقی جهان عرب را در محاصره‌ خود قرار می‌داد و آن‌ها را زیرنظر داشت و همچنین خود را در خاورمیانه کاملاً تنها احساس نمی‌کرد. ازطرف دیگر، رژیم پهلوی نیز از حمایت بیشتر آمریکا و متحدانش برخوردار می‌شد و نیز از وسایل پیشرفته‌ اطلاعاتی صهیونیست‌ها استفاده می‌کرد.
این دو رژیم علاوه بر همکاری‌های دوجانبه در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ روابط رسمی سازمانی با سازمان اطلاعات ترکیه برقرار کردند. این همکاری مشترک که به «سازمان سه‌جانبه» شهرت یافت، به صورت عرصه‌ تبادل اطلاعات در زمینه‌ فعالیت‌های شوروی و کشورهای تندرو عرب در خاورمیانه درآمد.
صهیونیست‌ها، از بهار 1357 گزارش‌های هشداردهنده‌ای درباره‌ وضعیت کشور ایران ارسال می‌کردند؛ تاجایی که یوری لوبرای کاردار سفارت رژیم صهیونیست در تهران فکر می‌کرد که شاه بیش از دو یا سه سال قادربه حفظ تاج و تخت خود نخواهد بود. این هشدارها موردتوجه واقع نشد و حتی پس از شکست صهیونیست‌ها در جنگ «یومکیپور»، به علت اینکه موساد نتوانسته بود حمله‌ مصری‌ها را پیش‌بینی کند، سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا اعتماد مطلق‌شان را به صهیونیست‌ها ازدست داده بودند.
با تمامی این تفاسیر که همگی مؤید نفوذ و همکاری گسترده رژیم صهیونیستی در ایران است اما باید ارتباط پهلوی با این رژیم را در چارچوب مناسبات کلان بین‌الملل و سایه پرقدرت استعمار ایالات متحده آمریکا فهم کرد. آمریکا که ایران را یک متحد استراتژیک در منطقه می‌دانست در واقع تنظیم‌گر رابطه ایران با دیگر متحد خود در منطقه یعنی اسرائیل بود. ایالات متحده منافع خود را در شرایطی که برخی کشورهای عرب منطقه در تعارض با رژیم صهیونیستی قرار داشتند، در حمایت غیر مستقیم اما همه جانبه ایران از اسرائیل و حفظ امنیت و خدمت‌رسانی اقتصادی به این رژیم می‌دانست. مسئله‌ای که رژیم پهلوی به‌دلیل سرسپردگی کامل نسبت به آمریکا ناچار از انجام آن بود.
در ادامه سندی از گزارشات مهم ساواک از نظر می‌گذرد که به‌وضوح بیانگر جزئیاتی از روابط رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی، تحت لوای پدرخواندگی ایالات متحده آمریکاست. روابطی که در کنه خود حاوی پیامی روشن از جانب آمریکا خطاب به پهلوی است: «تو باید حافظ منافع و امنیت اسرائیل باشی».
 
آمریکا چگونه پهلوی را به ابزاری برای حفظ منافع اسرائیل تبدیل کرده بود؟
آمریکا چگونه پهلوی را به ابزاری برای حفظ منافع اسرائیل تبدیل کرده بود؟

موضوع: مستر برون، مستشار وابستۀ نظامی امریکا در ایران
مستربرون، مستشار وابستۀ نظامی امریکا در ایران به اتفاق سرکار ستوان یکم خاکسار که مترجم وی میباشد از بندرعباس به بوشهر وارد و ساعت 09:30 روز 48/5/11 با تیمسار سرتیپ کوتوال سرپرست و معاون ناحیۀ ژاندارمری جنوب ملاقات نمودند. ستوان خاکسار تخصص مستر برون را در قسمت راه‌ شناسی دریایی اعلام و هدف از این مسافرت را بررسی و تعیین و شناسائی راههای دریائی خلیجفارس اعلام داشت و افزود که مدت یک ماه است در بنادر و خلیجفارس به همینمنظور مسئول بررسی می‌باشد.
از سویی دیگر خرید تسلیحات نظامی از جانب دولت ایران نیز وابسته به الگوی ارائه شده از جانب قدرت‌های بیگانه از جمله امریکا بود.
در همین زمینه یکی از اسناد ساواک انتشار مقاله‌ای در روزنامه معاریو اسرائیل درباره سفر شاه به امریکا و دیدار او با نیکسون را گزارش می‌کند که در بخشی از آن آمده است: «...ضمن دو ملاقات و مذاکراتی که شاه با پرزیدنت[نیکسون] و همچنین با آقایان کیسینجر و روجرز و شفرینگر مشاور ریاست‌جمهوری و وزرای خارجه و دفاع امریکا به عمل آورد بیشتر درباره دو موضوع زیر بحث کرده بوده است یکی نگرانی از تمرکز روزافزون نظامی شوروی در شبه جزیره عربستان یعنی در جنوب یمن و سومالی و عراق و دیگر لزوم تقویت نظامی بیش از پیش ایران و تبدیل آن به عامل  ثبات در خلیج فارس.
در این مورد گفته شده که شاه طی این مذاکرات موافقت کرده ۳۰ فروند هواپیماهای جنگی از نوع اف/ 14 موسوم به تامکت و ۵۰ فروند هواپیماهای شکاری از نوع اف/ 15 از ایالات متحده خریداری نماید.
قرار است وزارت دفاع امریکا بطورخصوصی این دو نوع هواپیمای جنگی را در حضور شاه و مشاوران نظامیش مانور دهد. قبلاً شایع شده بود که شاه حاضر به خرید این هواپیماهای خیلی گران قیمت نیست ولی پس از مذاکراتش با پرزیدنت نیکسون متقاعد شده بود با خرید آن‌ها موافقت نماید. افراد وزارت دفاع امریکا از این معامله با ایران ابراز خرسندی مینمایند زیرا از طرفی به کشورهای همجوار خلیج فارس اجازه میدهد ثبات خود را حفظ نمایند و از خود دفاع کنند و هم اینکه این معامله به بهبود وضع مالی ایالات متحده کمک میکند. شاه میخواست اسلحه مورد لزوم خود از ایالات متحده را تضمین نماید و امریکائی‌ها علاقمند بودند ادامه جریان نفت از آن کشور به باختر را تضمین کنند. شاه همچنین دربارۀ تحولات اخیر افغانستان نیز با سران امریکائی  و نتایج احتمالی آن بر خلیجفارس را  مورد تحقیق قرار داده بود بهویژه تقویت نظامی عراق در برابر ضعف پاکستان در نتیجه از دسترفتن قسمتی از خاک آنکشور مورد بحث قرار گرفته بوده است.
نظریه: شاه ایران که در زمرۀ دوستان صمیمی پرزیدنت نیکسون محسوب میگردد در پایان مذاکرات خود با نیکسون توانسته است به عنوان نخستین کشور خارجی با بهترین و مدرنترین اسلحه و هواپیماهای جنگی مجهز گردد. بلاشک ایران یکی از پایههای مهم صلح و ثبات در خاورمیانه بود و با اینکه از لحاظ احساسات مذهبی و مخالفت با اشغال بزور اراضی از کشورهای عربی طرفداری مینماید حاضر نیست از همکاری و روابط دوستانه وصمیمانه خود با اسرائیل دست بردارد.
این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات