تسخیر زیر باران
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی - مريم جمشيدی؛ با گذشت بیش از ۴۰ سال، هنوز برخی منتقد واقعهای هستند که به تسخیر لانهی جاسوسی مشهور شد و ۴۴۴ روز طول کشید تا گروگانهای آمریکایی، که شامل کارکنان سفارت بودند، به کشورشان بازگردند. از دیدگاه این قشر از منتقدان، رفتار دانشجویان اقدامی تندروانه بود که میشد از آن پرهیز کرد تا آسیبهای سیاسی و اقتصادی کمتری به انقلابِ تازهمتولدشدهیِ کشورِ ایران وارد شود. در مقابل این دیدگاه، رویکردی دیگر تأکید دارد که اشغال سفارت آمریکا به دست دانشجویان اقدامی درست بود که بنابر جو آن موقع، رخ داد. بهعبارتی، حامیان تسخیر سفارت آمریکا میگویند: هیچ گریزی از اشغال سفارت نبود چراکه آن دانشجویان نیز از اقدامات کاخ سفید در مواجهه با انقلابشان عصبانی بودند و پناه دادن محمدرضا پهلوی شاه مخلوع توسط آمریکا، مصداق آن قطرهی آبی بود که سبب سرریزی کاسهی صبرآنان در قبال رفتار آمریکا شد.
البته در این میان، عدهای هم معتقدند تسخیر سفارت اقدامی دانشجویی بود که چارهای هم از وقوعش نبود؛ اما میشد حلوفصل قضیهی گروگانهای آمریکایی را به گونهای پیش برد که زودتر از ۴۴۴ روز آزاد شوند. اما گرههایی در این مسیر زده شد که هر روز کار را سختتر میکرد. این مطلب نگاهی دارد به روندی که از بهار ۱۳۵۸ تا ۲۰ آبان همان سال، در روابط تهران و واشنگتن شکل گرفته بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا اوایل خرداد ۱۳۵۸، هر روز که میگذشت، تنش میان ایران وآمریکا شدت میگرفت. این ادعا را به استناد اخباری که روزنامههای آن دوران پوشش داده و منعکس میکردند، میتوان ثابت کرد. عوامل متعددی هم در این وضعیت دخیل بودند؛ از رویکرد حمایتی آمریکا از محمدرضا شاه مخلوع گرفته تا عصبانیت اسرائیل و حامی اصلیاش (کاخ سفید) از تعطیلی سفارت رژیم اسرائیل در ایران و افتتاح سفارت فلسطین در تهران. مجموع این مسائل باعث شد، تا روزبهروز، عصبانیت مردم انقلابی ایران از ایالات متحدهی آمریکا بیشتر شود؛ بااینحال، این عصبانیت به گونهای نبود که در قالب تجمع یا راهپیمایی نمایان شود.
در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸، وزارت امور خارجهی دولت موقت جمهوری اسلامی ایران، با انتشار اعلامیهای قانون کاپیتولاسیون را لغو کرد. قانون کاپیتولاسیون مصوبهی ۲۱ مهر ۱۳۴۳ بود که به مستشاران نظامی آمریکا در ایران اجازهی بهرهمندی از مصونیتها و معافیتهای قرارداد ویـن (کـاپیتولاسیون) را میداد؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اجرای این قانون، به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت و تصویب شورای انـقلاب اسـلامی، لغو شد.
پس از این اتفاق، دولت آمریکا هیچ واکنش رسمی به این اقدام تهران نداشت؛ اما ۴ روز بعد (۲۷ اردیبهشت ماه)، مجلس سنای آمریکا قطعنامهی ۱۶۴ را با محوریت اعتراض به اعدامهای انقلابی ایران صادر کرد. سناتورهای آمریکایی، در این قطعنامه، تهران را تهدید کردند که در صورت ادامهی این روند، که تهران آن را اعدام خیانتکاران مینامید، «ممکن است روابط دوستانهی کشورشان با ایران لطمه بخورد».
مجلس سنای آمریکا همچنین به صدور حکم اعدام شاه و خانوادهاش اعتراض کرد و در این قطعنامه گفت: «گزارش شده رئیس دادگاههای انقلاب [خلخالی] در ایران خواستار ترور شاه، اعضای خانوادهی او و سایر وفاداران به او در همه جای دنیا شده است. بر اساس قوانین بینالمللی چنین اقداماتی ممنوع است.»
بهدنبال صدور قطعنامهی مذکور توسط مجلس سنای آمریکا، امام خمینی از این اقدام سنای آمریکا بهشدت انتقاد کرده و دو روز بعد از صدور قطعنامه، در دیدار با جمعی از مردم، گفتند: «سنای آمریکا بهاتفاق آرا اعدامهایی را که در ایران شده است، محکوم کرد. آنکسی هم که طرح داده یکی از دوستان اسرائیل و خودش هم از صهیونیستها، معلوم است که سنای آمریکا باید محکوم کند ما را؛ شکی ندارم، میدانم که آنها ما را محکوم میکنند. دولت آمریکا ما را محکوم میکند برایآنکه این داغی که به دل آمریکا بهوسیله این نهضت وارد شده است، به دل هیچکس وارد نشده. زیرا هیچکدام از ممالک بهاندازه اینها استفاده نمیکردند. باید ما محکوم باشیم؛ اینکه سنای آمریکا مثلاً موافق با ما باشد، توقع بیجایی است... آمریکا گفته چنانچه این اعدامها ادامه پیدا بکند در روابط ایران با آمریکا یکقدری خطر میافتد. الهی که خطر بیفتد؛ ما روابط با آمریکا را میخواهیم چه بکنیم؟ روابط ما با آمریکا روابط یک مظلوم با ظالم است. روابط یک غارتشده با یک غارتگر است. ما میخواهیم چه بکنیم. آنها میل دارند با ما روابط داشته باشند؛ ما چه احتیاجی به آمریکا داریم. آمریکا آن طرف دنیا است؛ آنها میخواهند در اینجا بازار داشته باشند. آنها باز طمع دارند که نفت ما را بخرند...»

اعتراض شدید دولت موقت ایران به آمریکا: سفر سفیر جدید به تهران فعلاً انجام نشود
صدور قطعنامهی سنای آمریکا علیه ایران، واکنش دولت موقت جمهوری اسلامی را نیز در پی داشت و قطعنامهی مذکور را دخالت آشکار در امور داخلی ایران دانست.
در بیانیهی اعتراضی وزارت خارجهی ایران ضمن اعتراض شدید به قطعنامهی سنای آمریکا، تصریح شده بود: حقوق بشر و احترام و حراست از آنکه پاسداری کرامت والای انسان است، از اساسیترین موضوعات جهانبینی اسلامی و محور اصلی انقلاب عظیم اسلامی ایران میباشد.
در بخشی دیگر از یادداشت وزارت خارجهی دولت موقت آمده است: ادامهی چنین رویه خصمانهای باعث خواهد شد دولت ایران زیر فشار افکار عمومی خلق ستمدیده مجبور شود در روابط خود با آمریکا در جهت محدود کردن آن تجدیدنظر نماید.
وزارت امور خارجهی جمهوری اسلامی همچنین به طور شفاهی به کاردار سفارت آمریکا اطلاع داد که نظر دولت ایران این است که سفیر کبیر جدید آمریکا مسافرت خود را تا روشن شدن جو سیاسی به تعویق بیندازد.

تشکر وزارت خارجهی آمریکا بابت حراست پاسداران انقلاب اسلامی از سفارتخانهی این کشور در تهران
تصمیم دولت موقت ایران مبنی بر تعویق ورود سفیر جدید آمریکا به ایران که در پی انتقاد شدید امام خمینی از سنا و دولت آمریکا اعلام شد، انعکاس وسیعی در رسانههای جهان پیدا کرد و بدینترتیب، روابط ایران و آمریکا به پایینترین سطح خود تنزل کرد.
کاخ سفید در واکنش به این تصمیم، خواستار رفع «سوءتفاهم» با تهران شد و ابراز امیدواری کرد که سفر والتر کاتلر، سفیر تازهی این کشور، به تهران در آیندهای نزدیک امکانپذیر شود.
بااینحال، حمایت رهبران مجلس سنا از قطعنامهای که اعضای سنا علیه ایران صادر کردند، باعث شد تا این بار مردم نیز واکنش نشان دهند.
رابرت برد، رهبر اکثریت سنای آمریکا، گفت: «خوشحال هستیم که دولت ایران سرانجام اقدام سنای آمریکا در محکوم شمردن اعدامها را مورد توجه قرار داده است. این مسئله نشان میدهد که دولت ایران نسبت به واکنش بینالمللی بیتفاوت نیست و امیدوارم دیگر کشورها، بهخصوص کشورهای اسلامی، سکوت خود را در این زمینه بشکنند.»
این موضعگیریها توسط رسانهها به گوش مردم انقلابی رسید و در نتیجه، جسته و گریخته دست به اقدامات اعتراضی زدند. روزنامهها از روزهای نخستین خرداد ۵۸ اخبار کوتاهی دربارهی واکنش مردم ایران نوشتند. مثلاً روزنامهی اطلاعات در شمارهی اول خرداد نوشت: مسلمانان آستارا در اجتماع بزرگی در مسجد جامع این شهر، یاوهسراییهای امپریالیسم خونخوار آمریکا را محکوم کرده و پرچم آمریکا را آتش زدند.
در همین حال گروههای مختلف سیاسی و مذهبی نیز اقدام به تدارک راهپیماییهای عظیم علیه آمریکا در تهران کردند. مجاهدین خلق، جبههی دموکراتیک ملی، چریکهای فدایی، جنبش مسلمانان مبارز، حزب ایران و جبههی ملی از جمله گروههای سیاسی بودند که آمریکا را محکوم و از مردم دعوت کردند در تظاهرات روز جمعه شرکت کنند. بدینترتیب، روز جمعه (چهارم خردادماه) جمعیت عظیمی از مردم به خیابانها آمده و با آتشزدن پرچم آمریکا و تصویر کارتر، خشم خود را نسبت به قطعنامه و اعتراض سنای آمریکا به دادگاههای انقلاب نشان دادند.

دولت آمریکا پس از این رخدادها، از دولت ایران خواهش کرد «احساس برآشفتهی عظیم مردم را آرام کند». این خبر را روزنامهی اطلاعات، در پنجم خرداد، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس چاپ کرد.
نکتهی جالب دیگر آن بود که سخنگوی وزارت خارجهی آمریکا «آشکارا از مقامهای دولتی ایران بهخاطر اقدامی حراستی که بنا بر درخواست آمریکا از این سفارتخانه توسط یکصد پاسدار به عمل آوردند، سپاسگزاری کرد. او گفت که دیپلماتهای آمریکایی مقیم تهران گزارش دادهاند که پاسداران انقلاب به نحو مؤثری از سفارتخانه حراست کردهاند».

آمریکا: شاه یک فرد عادی است که با گذرنامهی توریستی به کشور ما آمده است
رابطهی کجدارومریز تهران – واشنگتن، تا پایان مهر که خبر سفر شاه مخلوع به نیویورک اعلام شد، ادامه داشت. کاخ سفید تلاش میکرد تا روابطش را با ایران عادی کند، اما وقتی روزنامهها اول آبان ۱۳۵۸ به نقل از وزارت امور خارجهی آمریکا خبر دادند محمدرضا پهلوی به نیویورک رفته، داستان رابطهی ایران و آمریکا وارد فاز جدیدی شد. وزارت خارجهی آمریکا علت سفر شاه مخلوع به کشورشان را نیازهای پزشکی اعلام کردند. پلیس نیویورک هم مدعی شد که «فقط زمان بسیار کوتاهی قبل از ورود محمدرضا به آمریکا، ما اطلاع حاصل کردیم».
سخنگوی وزارت خارجهی آمریکا نیز اعلام کرد: «زمانی که پزشکان آمریکایی و اروپایی شاه به او توصیه کردند که نیازهای پزشکیای که وی احتیاج دارد در آمریکا موجود است، به شاه اجازهی ورود به آمریکا داده شد.» سخنگوی وزارت خارجهی آمریکا در عین حال اعلام بیاطلاعی از بیماری شاه مخلوع ایران کرد! و گفت: یقیناً شاه، بهطور خصوصی خارج از بیمارستان، معاینه خواهد شد.
پسازآن، توجه رسانهها به نیویورک جلب شد و همه به دنبال کشف بیماری شاه مخلوع بودند. خبرگزاریهای خارجی هم تصویری از بیمارستان مرکزی نیویورک منتشر کردند و نوشتند: اتاقهایی که در اختیار محمدرضاست، توسط گارد مخصوص او به شدت محافظت میشود. کشف رسانهها دربارهی نوع بیماری محمدرضا باعث شد تا روزنامههای تهران تیتر بزنند «شاه مخلوع در آستانهی مرگ قرار گرفت».

شاه مخلوع ایران مبتلا به بیماری سرطان و انسداد مجاری صفرا شده بود و به گفتهی پزشکان متخصص، او بیش از دو سال دیگر زنده نمیماند. همچنین روزنامهها نوشتند که فقط فرح پهلوی از بیماری شوهرش اطلاع داشت. روزنامهی کیهان در این باره نوشت: شاه مخلوع سریعاً به پایان عمر خود نزدیک میشود و عمل جراحیای که دو ساعت و نیم روی او انجام شده، تنها میتواند روشنگر این مسئله باشد که شاه تا چه مدت میتواند زنده بماند.
طبق این خبر، شاه سابق ایران ۶ سال بود که از بیماری سرطان رنج میبرده و طی این مدت، اقداماتی را برای مداوای خود انجام داده است و هیچیک از نزدیکانش، جز همسرش، از این موضوع باخبر نبودهاند. به گفتهی رسانهها محمدرضا پهلوی به مدت سه هفته تحت نظر خواهد بود و در این دوره مشخص خواهد شد که او چقدر زنده میماند.
واکنش دولت ایران و اعزام پزشک متخصص ایرانی به نیویورک
به دنبال انتشارِ خبرِ سفرِ شاهِ سابقِ ایران به نیویورک جهت معالجه، سخنگوی وزارت خارجهی ایران با بیان اینکه «بامداد روز گذشته از این خبر مطلع شدهاند»، گفت: دولت جمهوری اسلامی ایران همیشه مخالفت خود را با سفر شاه مخلوع به آمریکا به مقامات این کشور اعلام کرده است ولی چون گفته میشود که شاه مخلوع برای معالجهی بیماری صعب العلاجی به نیویورک رفته است، بنابراین، وزارت امور خارجهی جمهوری اسلامی ایران از مقامات مسئول آمریکایی این تعهد را گرفته است که شاه و فرح در مدت اقامتشان در آمریکا، اقدام به انجام هیچگونه فعالیت سیاسی نکنند.
سخنگوی وزارت خارجه همچنن افزود که دولت جمهوری اسلامی ایران برای اطلاع از کیفیت امر، یک متخصص ایرانی را جهت نظارت، به آمریکا اعزام خواهد داشت.
در همین حال، سخنگوی وزارت خارجهی آمریکا نیز دوم آبان ۱۳۵۸، گفت که شاه سابق ایران بهعنوان یک فرد عادی و با ویزای موقت توریستی و صرفاً برای معالجات پزشکی به آمریکا آمده است و پس از انجام معالجات، آمریکا را ترک خواهد کرد. او همچنین تأکید کرد که شاه سابق دیگر در ایران عنوان و مقام و موقعیتی ندارد و آمریکا دولت موقت اسلامی را به رسمیت شناخته و از مساعی که آن دولت برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور به عمل میآورد، پشتیبانی میکند.
هادینگ کارتر سخنگوی وزارت خارجهی آمریکا افزود: دادن روادید موقت به شاه سابق پیرو توصیهی پزشکان معالج او بوده است که معتقدند امکانات و وسایل مداوای او فقط در آمریکا مهیا است.
با وجود این، روزنامههای تهران تأکید داشتند که شاه مخلوع باید زنده تحویل ایران شود.

درخواست خلخالی از دانشجویان ایرانی در آمریکا: مقابل بیمارستان تجمع کنید
همزمان با انتشار اخباری مبنی بر شروع اقدامات دیپلماتیک برای استرداد شاه مخلوع به ایران، دانشجویان ایرانی تظاهرات وسیعی را در آمریکا علیه محمدرضا پهلوی به راه انداختند. آیت الله صادق خلخالی رئیس دادگاههای انقلاب نیز از دانشجویان مسلمان در ایالات متحدهی آمریکا دعوت کرد که جلو بیمارستان شهر نیویورک، که پهلوی دوم در آن بستری بود، تظاهرات کنند. به نوشتهی روزنامهی کیهان، آیت الله خلخالی گفت: دانشجویان باید شاه سابق را راحت نگذارند و او را وادار کنند که آن کشور را ترک کند. شاه سابق از طرف دادگاه انقلابی تهران غیاباً محکوم به اعدام است. او در یک مصاحبهی تلفنی گفت: «این موجود خونآشام نباید در بیمارستان استراحت کند. من از تمام ایرانیان، اعراب، فلسطینیها و سایر مسلمانان میخواهم که تظاهرات مسالمتآمیزی مقابل بیمارستان برپا کنند و شاه مخلوع ایران را در آرامش رها نکنند».
از سوی دیگر، کیهان نوشت: جمال شمیرانی، دیپلمات بلندپایهی ایران در سازمان ملل، ابراز امیدواری کرد که محمدرضا پهلوی بهبود یابد تا بتوان او را برای جنایاتی که در مدت زمامداری مرتکب شده، در ایران محاکمه کرد.
اما درخواست آیتالله خلخالی از دانشجویان ایرانی ساکن آمریکا مورد قبول قرار گرفت و تظاهراتی مقابل بیمارستان به راه افتاد. شعارهایی که در این تجمعات داده میشود به نوشتهی کیهان اینها بودند: «مرگ بر خفاش خونآشام»، «بیماری شاه مخلوع، حقهی آمریکاییست».
همچنین خبرهایی از اعتصاب غذای سیاسی (روزهی سیاسی) کارمندان سفارت ایران در آمریکا منتشر شد. به گزارش رسانهها این کارکنان روی پلههای ساختمان سفارت ایران در خیابان ماساچوست نشستند و اعتراض خود را به خبرنگاران اعلام کردند. در عین حال، برادر شهید دکتر حسین فاطمی، وزیر خارجهی دکتر مصدق، خبر داد که علیه شاه مخلوع در آمریکا اعلام جرم شده است.

دکتر نصرالله فاطمی در گفتوگو با رسانههای آمریکایی گفت: علیه شاه مخلوع که در حال حاضر به بهانهی سرطان در آمریکا به سر میبرد، دو اعلام جرم تسلیم مقامات صالحهی آمریکا کرده است. وی افزود که دولت آمریکا را به خاطر راه دادن شاه به این کشور زیر پوشش دروغین سرطان شدیداً سرزنش کرد.
دو اعلام جرمی که برادر دکتر فاطمی خبر داد توسط دو تن از برجستهترین وکلای دادگستری آمریکا علیه محمدرضا پهلوی مطرح شده؛ «یکی به خاطر قتل و کشار صدهاهزار ایرانی و دومی به خاطر شهید کردن برادر دکتر سید حسین فاطمی» است.
این تظاهرات در روزهای دیگر هم ادامه یافت و دانشجویان ایرانی بارها دست به تظاهرات در برابر بیمارستانی زدند که شاه مخلوع در آن بستری بود. رسانههای مختلف نیز در جهان این تصاویر را منتشر میکردند و دانشجویان ساکن ایران نیز این تصاویر را میدیدند و در نهایت، سیزده آبان ۱۳۵۸ رقم خورد. آن روز در حالی که هوا بارانی شد، تعدادی از دانشجویان مقابل سفارت آمریکا در تهران تظاهرات کردند، وارد سفارت شدند و کنترل آنجا را در دست گرفته و آمریکاییهای داخل سفارت را به گروگان گرفتند. این اقدام عین انفجار بمب در کل دنیا صدا کرد.
تیترهایی که روزنامههای ایران فردای تسخیر سفارت آمریکا برای این اتفاق زدند، جالب بود. روزنامهی اطلاعات تیتر زد: «قاطعترین و کوبندهترین اقدام ضدامپریالیستی جوانان انقلابی ایران».

روزنامهی انقلاب اسلامی وابسته به بنی صدر هم به نقل از دانشجویان مسلمان پیرو امام، تیتر زد: «ای امام دیگر تاب تحمل نداشتیم».

روزنامهی انقلاب اسلامی در تشریح چگونگی تصرف سفارت آمریکا نوشت:
روز گذشته حدود ساعت ۱۰ صبح عدهای از دانشجویان از حوالی سفارت آمریکا دست به راهپیمایی زده و با دادن شعارهایی نظیر «آمریکا، اسرائیل، مرگ به نیرنگتان، خون جوانان ما میچکد از چنگتان» به طرف سفارت آمدند. در جلوِ سفارت دانشجویان که از مدتی قبل طرح این برنامه را داشتند، چهار نفر را برای باز کردن در از بالای در به درون فرستادند و آنها به وسیلهی قیچی آهنبر همراه خود، زنجیر در را قطع کرده و راه ورود را برای دانشجویان گشودند. پس از آن، هریک از دانشجویانی که از قبل مسئول امور خاصی شده بودند، با نصب عکسهای امام که در پایین آن، مشخصات و وظیفهی مربوطه قید شده بود، بر سینهی خود شروع به انجام وظایف خود کردند. نظم و ترتیب این افراد از ابتدا چشمگیر بود و کار آنها با قسمت خدمات شروع شد. این گروه، در مرحلهی اول، از افراد کنسولگری خواستار تخلیهی ساختمان مرکزی شده و اظهار داشتند که ما برای تحصن و اعتراض آمدهایم. ۲۰ دقیقه گذشت. بارانی که از قبل شروع شده بود، همچنان میبارید و دانشجویان که با عکسالعملی از جانب مقامات آمریکایی روبهرو شدند، در چوبی ورودی ساختمان مرکزی را شکستند و متوجه شدند که یک در آهنی در پشت این در چوبی قرار دارد که قابل نفوذ نیست؛ بدین منظور پنجرهای را شکستند و یکی از دانشجویان به درون رفت. سپس با یکی از مسئولین سفارتخانه که نمایندهی بقیه آنها بود از ساختمان خارج شد و در پی مذاکراتی با او، پذیرفت از ساختمان خارج شوند و به کتابخانه بروند و باز نمایندهی آمریکایی به درون ساختمان برگشت و دوباره خارج شد و در مذاکرات دوباره نمایندهی مزبور اظهار داشت برای کسب تکلیف باید با واشنگتن تماس بگیرد ولی دانشجویان نپذیرفتند و گفتند که ما باید تصمیم بگیریم که شما چه کار کنید.
نمایندهی مزبرو گفت که ما باید با مسئول سفارت که در وزارت خارجه است تماس بگیریم. دانشجویان نپذیرفتند و گفتند قبل از هر مذاکرهای شما باید ساختمان را تخلیه کنید و سپس از رفتن او به درون ساختمان جلوگیری کرده و او را بازداشت کردند و از او خواستند که با بلندگو از دیگران بخواهد ظرف ۱۵ دقیقه از ساختمان خارج شوند. ولی یک ربع گذشته و کسی از ساختمان خارج نشد. در این حین مشاهده شد که آمریکاییها به طبقهی دوم ساختمان رفته و با تفنگهای دوربیندار و همچنین گاز اشکآور طبقهی اول را زیر نظر گرفتند. سپس دانشجویان شیشههای طبقهی اول را شکستند و به داخل ساختمان که از چهار طرف محاصره بود، هجوم آوردند. در این موقع تفنگداران آمریکایی به طرف آنها گاز اشکآور پرتاب کردند. دانشجویان که پیشبینی این موضوع را قبلاً کرده بودند، دستمالهای خیسی را بر روی چشم خود گذاشته و سرسختانه مقاومت کردند. آمریکاییها با مشاهدهی مقاومت دانشجویان بالاخره تسلیم شدند ولی به طور ناگهانی اسلحههایشان ناپدید شد. دانشجویان دستها و پاهای آنها را بستند و درحالیکه نمیخواستند هیچگونه تعرضی به آنها شود، آنها را به طرف خانهی سفیر واقع در داخل سفارت برده و در آنجا نگه داشتند...».
در حاشیهی اشغال سفارت
روزنامهها همچنین از حواشی اشغال سفارت آمریکا نوشتند که بدین شرح است:
تظاهرکنندگان چند چوبهی دار تهیه کرده بودند که روی آن به انگلیسی نوشته شده بود: برای شاه خائن.
در ساعت ۱۲:۳۰، ده نفر از آمریکاییها که از در غربی سفارت در حال فرار بودند، توسط پاسداران شناسایی شده و به وسیلهی دانشجویان دستگیر میشوند. آمریکاییها مدعی بودند که میخواهند برای ناهار بروند. ولی دانشجویان به آنها گفتند که تشریف داشته باشید، غذا همینجاست!
با انتشار خبر تصرف سفارت آمریکا، در اکثر نقاط شهر تهران، جوانها و دانشجویان به خیابانها ریختند و به نشانهی شادی، یکدیگر را به آغوش گرفتند؛ تبریک گفتند، شیرینی پخش کردند و با مشتهای گرهکرده، شعار دادند و همبستگی خود را با دانشجویان پیروِ خط امام اعلام کردند.
عصر دیروز دانشجویان در پیادهروِ روبهروی سفارت آمریکا نماز جماعت بر پا کردند و پرچم آمریکا هم در چند نوبت به آتش کشیده شد.
همزمان با این تظاهرات، از بلندگوهای ورودی سفارتخانه سرودهای انقلابی فلسطینی پخش میشد.
روحانیونی نظیر آقای موسوی خوئینیها و آقای طاهری اصفهانی بعد از تسخیر سفارت به جمع دانشجویان پیوستند.
دولت سعی در تماس گرفتن با دانشجویان داشت ولی دانشجویان حاضر به مذاکره با دولت نشدند.
واکنشها به تصرف سفارت آمریکا
از فردای ورود دانشجویان مسلمان پیروِ خط امام به سفارت آمریکا در تهران، تحلیل و تفسیر و اظهارنظر دربارهی این رخداد و آثار و تبعات آن، منتشر شد. روزنامهی انقلاب اسلامی در سرمقالهی خود ضمن بررسی این اتفاق از دو منظر مثبت و منفی، نوشت: ۱- دولت در دست رهبری انقلاب است. بنابراین، راه اقدامهای رسمی به روی او باز است. اگر عدم رضایت عمومی از سیاست آمریکا تا به این حد است، دولت میتوانست قطع رابطه کند و هر اقدام را لازم میدید، در داخل و خارج از کشور به عمل آورد. وقتی سفارت تعطیل نشده است، یعنی دولت ترجیح داده روابط با آمریکا قطع نشود و امنیت آن را بر عهده گرفته است. اشغال سفارت دست کم مبین عجز دولت موقت انقلاب از حفظ امنیت حتی در مرکز کشور است و بر این امر، نتایج نامطلوب بار است.
۲- این امر آشکار میکند که میان سیاست خارجی دولت و تمایلات عمومی سازگاری وجود ندارد چرا که نمیتوان گفت دولت از این کار آگاه بوده و بدان رضا داده است. مصاحبهی رادیو تلویزیونی نمایندگان دانشجویان نیز حکایت دارد که اشغال سفارت نوعی اعتراض به رویهی دولت در سیاست خارجی بهخصوص رابطه با آمریکا است. حال پرسیدنی است که وقتی سیاست خارجی مطلوب نیست چرا مستقیم عمل نمیشود تا آن را تغییر دهد؟
در ادامهی سرمقالهی این روزنامه، به انتقاد از اشغال سفارتخانه پرداخته و این سؤال را طرح کرده که اگر سفارتخانههای ایران در کشورها هم به این وضعیت دچار شوند، عواقب زیانباری خواهد داشت.
روزنامهی انقلاب اسلامی در عین حال، جانبداران خط امام را که دست به این کار زدند، مورد نقد قرار داد و آنان را متهم کرد به هیچانگاشتن دولتی که منصوب امام است.
اما جنبههای مثبت این اتفاق از نظر سرمقالهی روزنامهی مذکور، این بود: «یک بار دیگر این حقیقت بر همگان آشکار میشود که وقتی دولت کاری را که بایسته و لازم است انجام نمیدهد، آن کار به وسیلهی دیگران انجام خواهد گرفت. مراکز تصمیمگیری خودکامه بزرگترین ضعف رهبری است اما مایهی این ضعف را دولت خود فراهم آورده است و فراهم میآورد. ملتی که از جنگ جهانی دوم به بعد، بهخاطر تحت سلطه بودن آمریکا به روزی افتاده که میبینیم، خواهان سیاست قاطعی در برابر آمریکا است. این ملت نمیخواهد و نمیتواند ببیند که سرزمین او کامبوج یا لبنان شده است... سیاست آمریکا آشکارا سیاست نجات نظام پیشین، لااقل در حدی است که با منافع آمریکا سازگار باشد. ایران دیگر چیزی ندارد تا او را بدوشند».
استعفای دولت بازرگان
به فاصلهی یک روز پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان، یک اتفاق سیاسی دیگر در ایران رخ داد و آن، استعفای بازرگان بود.
بازرگان در متن استعفای خود خطاب به امام خمینی نوشت: با کمال احترام مفروض میدارد پیروِ توضیحات مکرر گذشته و نظر به این که دخالتها، مزاحمتها، مخالفتها و اختلاف نظرها انجام وظایف محوله و ادامهی مسئولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیرممکن ساخته و در شرایط حاضر نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مدیریت میسر نمیباشد؛ بدین وسیله استعفای خود را تقدیم میدارد.

حمایت وزیر خارجهی دولت موقت و جامعهی مدرسین و طلاب حوزهی علمیه قم و...
وقایع رخ داده در روز ۱۳ آبان، باعث شد تا ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه، در چهاردهم آبان، یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کند. یزدی ضمن ابراز نارضایتی از آمریکا بابت پذیرفتن محمدرضا پهلوی، درمجموع از اقدامات دیپلماتیک دولت دفاع کرد و در عین حال، اقدام دانشجویان پیروِ خط امام را بهعنوان یک حرکت انقلابی تأیید کرد و گفت: این حرکت انقلابی در پشتیبانی از دولت است و وزارت خارجه بدون کوتاهی و در چارچوب امکانات خود با اعتراضات پیاپی و یادداشتهای هشداردهنده، دولت آمریکا را از عکسالعملهای به حق مردم ایران آگاه کرده بود.
در همین حال، جامعهی مدرسین حوزهی علمیه قم با انتشار اطلاعیهای از تصرف سفارت آمریکا بهدست دانشجویان حمایت کرد و گفت: نهضت خروشان ملت مسلمان ایران در ظل رهبریهای قاطعانهی امام خمینی و به برکت ایدئولوژی اسلامی، تاروپود ابرقدرتهای شرق و غرب، مخصوصاً امپریالیسم آمریکا، را از ایران عزیز ریشهکن ساخت. این پیروزی بهتآور که با شعارهای شکنندهی الله اکبر و حرکت در خط امام فراهم گردید، محاسبات جامعهشناسان و تحلیلگران صهیونیسم و استعمارگران را بر باد داد.

استعفای بازرگان این شائبه را تقویت کرد که نخست وزیر دولت موقت، در اعتراض به تسخیر سفارت استعفا داده است. شدت این شایعه به قدری زیاد بود که مهندس بازرگان آن را تکذیب کرد و گفت: علت استعفای من اشغال سفارت آمریکا نیست؛ بیم آن میرود حاکمیت طبقاتی بر قانون اساسی حکمفرما شود.
از سوی دیگر، ابراهیم یزدی هم تا تعیین وزیر خارجهی جدید، اعلام کرد که آمریکا حاضر است دربارهی اخراج یا استرداد شاه مخلوع مذاکره کند اما به شرط آزادی گروگانها. اما دانشجویان مسلمان پیروِ خط امام نیز تأکید میکردند تا به نتیجهی دلخواه نرسند، سفارت را ترک نمیکنند. اما این کشوقوس را امام خمینی پایان دادند و تأکید کردند تا تحویل شاه مخلوع، هیچکس حق مذاکره با آمریکا را ندارد.
روزنامهی انقلاب اسلامی با تیتر «نهٔ دندانشکن امام به آمریکا» اظهارات رهبر انقلاب را پوشش دادند.


از سوی دیگر، آمریکا نیز با تحریم و ممنوعیت خرید نفت ایران، بر آتش این تنش دمید. کنگرهی آمریکا هم طرح اخراج دانشجویان ایرانی از آمریکا را ارائه داد. شورای امنیت سازمان ملل نیز به اتفاق آراء، علیه ایران رأی داد. جالب آنکه حتی چین و شوروی نیز با احساسات ضداستعماری مردم ایران همراهی نکردند و بنی صدر هم با اشاره به این نکته گفت: در مقابل آمریکا آنقدر مقاومت میکنیم تا به نتیجه برسیم.

بدین ترتیب، پشتیبانی از اقدام دانشجویان جلوهی دیگری پیدا کرد و پس از آن، سازمانها و گروههای گوناگون طی نامه و تلگراف یا اعلام شرکت در روزهی سیاسی، حمایت خود را از اشغال سفارت آمریکا در تهران و مبارزات ضدامپریالیستی مردم اعلام کردند.
فضای ضدآمریکایی به قدری پررنگ شد که برخی روزنامهها از مردم خواستند کالاهای آمریکایی را تحریم کنند. مقالهی «هموطن چرا سیگار آمریکایی؟» یک نمونه از آن است.
جالبترین آنها پیشنهاد مجاهدین خلق دربارهی سفارت آمریکا بود که طی اطلاعیهای در روزنامهها منتشر شد و آن، «تبدیل لانهی جاسوسی آمریکا به موزهی جنایات آمریکا و شهدای انقلاب » بود.



این یادداشت در مجله به گواهی اسناد نسخه شماره یک منتشر شده است. علاقمندان میتوانند مجله گواه را از اینجا تهیه کنند.