پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی: از منظر جمهوری اسلامی ایران رسیدن به روابط بین المللی مطلوب، مستلزم ایجاد تغییر و دگرگونی در كارگزاران نظام بین الملل، فرآیندها و دستورالعمل های جهانی است. نظامی كه در آن حقوق همه انسان ها رعایت شود و امكان همزیستی و روابط مسالمت آمیز واقعی فراهم آید. چرا كه به اعتقاد جمهوری اسلامی ایران، آنچه در ساختار سیاسی عینی نظام بینالملل رخ داده، ناشی از روابط سیاسی نابرابر، اعمال سلطه، نفوذ قدرتهای بزرگ و وابستگی سیاسی كشورهای تحت سلطه است. لذا نحوه توزیع قدرت در ساختار سیاسی روابط بینالملل، نابرابر و ناقض حقوق ملتها و كشورهای ضعیف است. در همین راستا مسئله تغییر ساختار نظام بین الملل به عنوان یكی از اركان سخنان مقامات جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل به عینه دیده می شود. این موضوع در سخنرانی مقامات عالی كشورمان (از شهید رجایی تا روسای جمهور فعلی) در مجمع عمومی به خوبی مشهود بوده است.
اولین مقام عالی رتبه ایرانی كه در شورای امنیت سازمان ملل سخنرانی كرد، شهید محمدعلی رجایی نخست وزیر دولت بنی صدر بود. او مهر سال ۱۳۵۹ به سازمان ملل رفت و در شورای امنیت به ساختار و اقدامات این نهاد بین المللی اعتراض كرد. شهید رجایی در این سخنرانی كه به طور نشسته و از جایگاه هیات ایرانی و نه از تریبون پیش بینی شده انجام شد، از نظام حاكم بر كشورهای جهان انتقاد كرد و از شرایط وقت -كه اوج جنگ سرد میان آمریكا و شوروی بود- سخن گفت. شهید رجایی در این سخنرانی با برشمردن دلایل آغاز جنگ علیه ایران و اهداف صدام از این حمله، از سكوت جامعه جهانی در قبال جنگ به شدت انتقاد كرد. شهید رجایی از جنایات ارتش عراق به كمك قدرت های جهانی در خوزستان پرده برداشت و جزئیاتی تكاندهنده از جنگ تحمیل شده به ایران را به اطلاع اعضای شورای امنیت رساند. رجایی در سخنان خود در شورای امنیت میگوید: حضور ما در این شورا صرفا به دلیل رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان و بهپاخاسته ایران به گوش مردم سراسر جهان و هشدار به آنها از بابت خطر سركوب انقلاب و بازتاب آن بر مبارزات كلیه خلقهای دربند است.
متن كامل سخنرانی محمدعلی رجایی در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد بدین شرح است:
بسماللهالرحمنالرحیم
لا یحبالله الجهر بالسوء منالقول الا من ظلم
خداوند دوست ندارد كسی سخن درشت را فریاد بكشد مگر وقتی كه مورد ستم قرار گرفته باشد.
ما در شرایطی به اینجا آمدهایم كه كشورمان در میان آتش جنگ برافروخته از سوی دولت بعث و نامردمی عراق میسوزد. و نیز در شرایطی هستیم كه واقعه زلزله الجزایر به نوبه خود مردم و امام ما را سخت اندوهگین ساخته و بسیار متأسفیم كه به علت شرایط جنگ نتوانستیم آنچنان كه باید در جهت برآوردن نیازهای مردم برادر و مسلمان آنجا اقدام نماییم.
من دیروز مستقیما از جبهه جنگ عازم اینجا شدم. كشتهها و مجروحینی را كه دیدن آنان دل هر انسانی، هر چند كم احساس را به درد میآورد، به چشم خود نظاره كردم. موشكهای ۹ متری زمین به زمین كه به شهر دزفول پرتاب شده، قسمت اعظم شهر را بر سر مردم شریف و قهرمان آن دیار خراب كرده است. در دزفول متجاوز از ۳۰ كودك مجروح كمتر از شش ماه را كه هم اكنون در بیمارستان این شهر بستری هستند، دیدم. ارتش صدام حسین به بهانههای واهی كه بهتر است حتی گفته شود بدون بهانه، به خاك ما تجاوز كرده، مراكز تولیدی و اقتصادی و بخصوص مناطق مسكونی ما از جمله بیمارستانها و مؤسسات آموزشی را منهدم مینماید و مردم بیگناه ما را به قتل میرساند.
دنیا باید بداند كه ارتش فریبخورده صدام به هیچ چیز رحم نمیكند و خاطرات حمله هیتلر را دوباره در یادها زنده كرده است. صدام برای ادامه چند روز بیشتر حكومت خود با دوازده لشگر و با متجاوز از ۲۵۰۰ تانك و صدها هواپیمای جنگی و جنگافزارهای فراوان دیگر به مردم كشور ما كه دوران بازسازی جمهوری اسلامی را شروع كردهاند، سبعانه حملهور شده است.
دیروز در هواپیما مطلع شدم كه در كرمانشاه در اثر بمباران دبستان، دبیرستان، دانشگاه و بیمارستان این شهر بیش از یك هزار دانشآموز و مردم غیرنظامی كشته و زخمی شدهاند و عزای عمومی در كشور اعلام شده است. ارتش بعث عراق كه از انسانیت بویی نبرده است، حتی اگر چند لحظهای به یكی از مناطق مسكونی كشورمان دست یابد، از هیچ گونه جنایتی فروگذار نمیكند. منازل را غارت و حتی در بعضی از نقاط بیشرمانه به زنان ما نیز تجاوز میكند. افراد غیرنظامی را كه سنشان از هیجده سال بالاتر است، به عنوان اسرای جنگی با خود میبرند و آنان را به همراه دیگر اسیران جنگ شكنجه داده، به قتل میرسانند. ما وجدانهای پاك مردم سراسر جهان بخصوص مسلمانان را كه در ارزشهای مكتبی با ما هم عقیدهاند، به قضاوت فرا میخوانیم.
ما متعجبیم، كسانی كه خود را پایبند انسانیت میدانند، چگونه در مقابل این اعمال وحشیانه و ضد بشری و این تجاوز آشكار سكوت كرده و یا ادعای بیطرفی مینمایند؟ ملتها چگونه به نمایندگان خود اجازه میدهند كه در محافل بینالمللی بگویند ما بیطرف هستیم؟ ما میدانیم كه بسیاری از انقلابیون دنیا در اینجا حاضر شده و حقوق ملت خود را مطالبه كردهاند ولی در نهایت، همیشه این ملتها بودهاند كه توانستهاند با قهر انقلابی و با دست خویش تجاوزگران را بر جای خود بنشانند. ملت مظلوم و قهرمان ما نیز با الهام از مكتب حیاتبخش اسلام و تحت رهبری مرجع عالیقدر، امام خمینی سرانجام خواهد توانست متجاوزین را شكست داده و حقوق حقه خود را از آنان باز پس گیرد.
به ما خبر رسیده است كه دنیا از عكسالعمل و مقاومت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و نیز مردم مسلمان ایران در مقابل ارتش صدام حیرتزده شده است. من صریحا اعلام میكنم، كه ملت ما مصمم است حتی با دنبال كردن یك جنگ طولانی و مردمی، نه تنها متجاوزین را سر جای خود بنشاند، بلكه با این عمل خود، ملت برادر و مسلمان عراق را نیز به ماهیت رژیم ضد مردمی و وابسته صدام هر چه بیشتر آشنا سازد و نیز جوابی دندانشكن به امپریالیزم آمریكا دهد كه مستقیم و غیرمستقیم به دولت بعث عراق كمك مینماید. آمریكا با هواپیماهای آواكس خود كه در عربستان مستقر كرده است، حركات ارتش دلیر جمهوری اسلامی ایران را ضبط و به عراق گزارش میدهد و همچنین با منحرف كردن سیستمهای رادار، هدفهای غلط به جنگندههای ما میدهد.
ما به كسانی كه از طریق بندر عقبه در اردن برای عراق اسلحه و مهمات و قطعات یدكی ارسال میدارند تا ارتش بعث، مردم مسلمان و ضد امپریالیزم ایران را به خاك و خون كشد، بسوزاند و اسیر نماید، هشدار میدهیم كه تشبثات آنها بیجواب نخواهد ماند و بدانند كه ملت ما تصمیم گرفته است زنده، آزاد و مستقل بماند و از انقلاب اسلامی خود پاسداری نماید و این كار را نیز به یاری خدا خواهد كرد.
ابرقدرتها میخواهند در خاورمیانه، اسرائیل دیگری را بر مردم تحمیل كنند. مگر هنوز جنایات آمریكا در سركوبی خلق محروم و برادر، فلسطین و مردم مسلمان جنوب لبنان كامل نشده است كه كوشش در تشكیل اسراییلی دیگر تحت پوشش ناسیونالیزم عربی میكنند؟ آیا صهیونیستهای اسراییل برای انجام جنایات آنان در منطقه كافی نبودهاند كه دولتی دیگر به سركردگی صدام را به نابودی معیارهای انسانی و تأمین قصد قدرتطلبانهشان وادار میكنند؟
اما ما معتقدیم، آتشی كه به دست صدام در منطقه روشن شده است، او و همه كسانی را كه به وی كمك كرده و میكنند، خواهد سوزاند. هدف رژیم عراق و اربابانش به دست آوردن قطعهای خاك نیست بلكه هدف اصلی، فلج كردن حركت انقلابی مردم مسلمان و براندازی جمهوری اسلامی ما میباشد. آنان میخواهند این خیزش انسانی را كه از ایران آغاز شده است، عقیم گذارند و ما را از ساختن ایرانی آزاد و مستقل با معیارهای انقلابی و اسلامی باز دارند، زیرا پیروزی انقلاب اسلامی ایران شكست همه نیروهای طاغوتی در جهان است.
مردم محروم دنیا و نیز همه كسانی كه از شرق و غرب سرخوردهاند، باید بدانند كه انقلاب اسلامی ما راهی نو برای همه مستضعفین جهان گشوده است. انقلاب ما استقلال را با نیروی ملت به دست آورده و بقای آن را نیز با فداكاری خود آنان و بینیازی از دیگران تضمین خواهد كرد. ما معتقدیم و به تجربه دریافتهایم آنچه در جنگ سرنوشتساز است ایمان و اعتقاد جنگندگان میباشد، نه سلاح و مهمات. و بر این اساس از هم اكنون با قاطعیت اعلام میداریم كه در این جنگ تحمیلی، ایمان اسلامی و انقلابی مردم، برنده واقعی و اصلی خواهد بود نه آواكسهای آمریكایی و نه توپولوفهای روسی. ما در این جنگ تنها از تمامیت ارضی و منابع اقتصادی خود دفاع نمیكنیم، بلكه از شرف انسانی و حیثیت مردم مسلمان كشورمان نیز حراست مینماییم و به خاطر رهبری انسانیت به سوی آرمانهای اصیل انسانی میجنگیم و میدانیم كه این جنگ تحمیلی در نهایت و به طور قطع به پیروزی حق بر باطل خواهد انجامید.
ما به دنیا ثابت میكنیم، بدون اینكه برای مبارزه با استعمار غرب به دامن استعمار شرق پناه بریم، قادریم روی پای خویش بایستیم و برای حفظ استقلال خود بیشترین بها را بپردازیم. تجاوز نظامی طبس، توطئه كودتا و حمله سبعانه ارتش صدام به ایران، به ابرقدرتها نشان داد كه توسل به زور به هر شكل در مقابل انقلاب اسلامی محكوم به شكست است. ما در این جنگ تحمیلی تا به حال هزاران شهید و مجروح دادهایم، كه با پرداخت غرامات مادی قابل جبران نیست، ما در مقابل، به انتظار روزی هستیم كه مردم برادر و مستضعف عراق به آزادی و استقلال خویش رسند و صدام مجرم را در دادگاه انقلاب اسلامی عراق محاكمه كنند و به سزای اعمالش برسانند. و نیز، این برای دیگر ملتهای تحت ستم درسی باشد كه جهت كسب استقلال، آزادی و كرامات انسانی باید از هستی خود سرمایه گذارند، كه سنت خدا بر یاوری مستضعفین بپاخاسته است.
اینك به بهانههای رژیم وابسته صدام برای تجاوز نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران میپردازم. صدام، مزدور استكبار جهانی، با اعتراف به اینكه آغازگر حمله نظامی به تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران بوده است، عدم اجرای مفاد عهدنامه و موافقتنامههای سال ۱۹۷۵ را بهانه این تجاوز آشكار عنوان كرده است. لازم به توضیح است كه به دنبال توافق طرفین در الجزایر به هنگام تشكیل كنفرانس كشورهای صادركننده نفت در تاریخ ۴ تا ۶ مارس ۱۹۷۵، عهدنامه مربوط به مرز كشوری و حسن همجواری و ۳ پروتكل ضمیمه آن در تاریخ ۱۳ ژوئن ۱۹۷۵ و چهار موافقتنامه اضافی و تكمیلی دیگر در تاریخ ۲۶ دسامبر همان سال و همچنین سندی به عنوان فیصله قطعی جامع و كلیه مطالبات و مسایل معلق در همین تاریخ و به هنگام مبادله اسناد تصویب معاهدات بین ایران و عراق به امضاء رسید و كلیه معاهدات و اسناد شماره ۱۴۹۰۶، در دبیرخانه سازمان ملل متحد ثبت گردیده است. این اسناد گویای این حقیقتند، كه رژیم خودكامه عراق كوچكترین دعوی و حق ضایع شدهای برای خود قائل نبوده و كلیه دعاوی خویش را خاتمه یافته پذیرفته است.
مستضعفین جهان باید بدانند كه رژیم جمهوری اسلامی ایران از آغاز پیروزی انقلاب با وجودی كه میتوانست تجدیدنظر در كلیه معاهدات خود بنماید، ولی هرگز كوچكترین تخلفی از مقررات عهدنامه مذكور نكرده و جالب اینجاست كه تخلف و نقض معاهده از جانب كسانی صورت میگیرد كه در زمان تنظیم عهدنامه نیز بر ملت مظلوم عراق حكمرانی میكردهاند و امضاهایشان در زیر عهدنامهها موجود است و به علاوه این تخلف و نقض معاهده در حالی است كه در عهدنامهها نحوه رسیدگی به اختلافات حاصله پیشبینی شده است.
اكنون بر رژیم وابسته بعث عراق است كه دلایل خویش را در مورد این نقض عهد، ارایه دهد. رژیم بعث عراق به خاطر نقض عهد و تجاوز به جمهوری اسلامی ایران باید اعتراف كند كه یا ضد انسانی تصمیم میگیرد و یا به دستور اربابان ابرقدرت جهانیاش، نه به قصد «اصلاح مرزها» بلكه برای «نابودی انقلاب اسلامی» دست به چنین اعمال جنایتكارانه، جنونآمیز و در عین حال ابلهانهای زده است.
موارد نقض معاهدات حتی قبل از اعلام لغو یك طرفه آن از طرف صدام حسین به شرح زیر است:
۱. مداخله مستمر در طی ۱۹ ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در امور داخلی آن.
۲. نقض مفاد معاهدات مربوط به امنیت در مرز، با فرستادن مأمورین و مزدوران بعثی و گروههای مسلح به استانهای كردستان، كرمانشاه، ایلام، خوزستان و نیز كمك به عناصر ضد انقلاب.
۳. پناه دادن و كمك به كسانی كه در ایران به جرم كشتار مردم در رژیم شاه از طرف دادگاههای انقلاب تحت تعقیب هستند و نیز دادن همه گونه امكانات مادی و تبلیغاتی به آنان جهت تضعیف و براندازی رژیم جمهوری اسلامی ایران. كما اینكه در حال حاضر این گونه عناصر دو فرستنده رادیویی در عراق در اختیار دارند و علیه انقلاب اسلامی ما تبلیغ مینمایند.
در اینجا به انگیزهها و علل واقعی تجاوز رژیم عراق به ایران، با توجه به ماهیت و موضع رژیم مزبور در قبال انقلاب اسلامی و نقش ابرقدرتها میپردازم:
انگیزهها و عللی كه رژیم بعث بغداد را به نقض عهد و تجاوز واداشته است، چیست؟ برای پاسخگویی به این سؤال باید نخست به ماهیت رژیم مزبور آگاهی یافته و مروری كوتاه بر مواضع قبلی صدام در قبال انقلاب اسلامی ایران بكنیم. حزب بعث حاكم عراق همان پیروان میشل عفلق معروف میباشند. این فراماسونر و صهیونیست مكار برای انحراف مبارزات ضد استعماری و ضدصهیونیستی خلقهای مسلمان و مستضعف عرب، دست به ایجاد یك تشكیلات به ظاهر ناسیونال - سوسیالیستی، با تفكرات انحرافی «راسیستی» زده است.
پس از پیروزی عبدالناصر در مصر و تهاجمش علیه رژیمهای دستنشانده غرب در منطقه عربی خاورمیانه و منافع آنان، از آنجا كه رژیمهای ارتجاعی چون شاه حسین و شاه حسن به تنهایی قادر به مقابله با تهاجم مزبور نبودند، غرب برای مقابله با ناصر و ناصریسم، رژیمهای چپنمایی كه در شعار بسیار انقلابیتر از وی و در عمل حتی محافظهكارتر از شاه حسینها بودهاند، وارد صحنه كرد. یكی از این رژیمها، رژیم بعثی عراق است. تاریخ مبارزات مردم مسلمان عرب شاهد است رژیمی كه امروز با تمامی قوا و تجهیزات جنگی خود كمر به نابودی انقلاب اسلامی ما بسته، نیروهایش در طی جنگهای اعراب با رژیم اشغالگر قدس هرگز قبل از پایان جنگ به جبههها نرسیدهاند، و در حالی كه این حزب شعارهای تند ضدصهیونیستی سر میدهد، هرگز قدمی علیه منافع صهیونیسم و نیز آزادی فلسطین برنداشته و نخواهد داشت.
از نظر داخلی نیز رژیم عراق كار استبداد و اختناق را به جایی رسانده كه مرجع عظیمالشأنی همچون آیتالله محمدباقر صدر و خواهر محترمه ایشان را در زندان و در زیر شكنجه به شهادت میرساند و زندانهایش پر از زندانیان مسلمان و پاكباخته عراقی است. موضع رژیم صدام در مقابل انقلاب اسلامی ایران نیز از آغاز خصمانه و در جهت جلوگیری از به ثمر رساندن و یا شكست آن بود. جهانیان به خاطر دارند كه رژیم بعث در بحبوحه اوجگیری انقلاب، جهت انحلال در امر پیروزی آن، امام خمینی رهبر انقلاب را وادار به خروج از عراق كرد.
روابط دوستانه و برادرانه صدام با ایران در زمان شاه ملعون به مجرد پیروزی انقلاب به رابطهای خصمانه كه حتی قابل مقایسه با رابطه ظاهری وی با اسراییل غاصب نیست، درآمد و دستگاههای تبلیغاتی صدام و مزدورانش علیه انقلاب اسلامی ما به كار افتاد. عراق به صورت موطن و پایگاه سرسپردگان پلید آمریكا و فراریان رژیم سابق و جلادان درآمد. ضدانقلابیون چپ و راست در ایران مورد حمایت مادی و معنوی بعثیهای عراق قرار گرفتند و همان طور كه گفته شد ایستگاههای رادیویی با عنوان ایرانی و بر ضد انقلاب اسلامی در آن كشور شروع به كار كردند. ما ملتهای جهان را به قضاوت دعوت میكنیم و از آنان میخواهیم تا از رژیم وابسته عراق كه ادعای مبارزه ضد آمریكایی را دارد، بپرسند چرا در قبال رژیم سرسپرده شاه معدوم چنان موضع دوستانه داشته و در برابر رژیمی كه به شهادت دوست و دشمن عملا به حیاتیترین منافع اقتصادی و استراتژیك امپریالیزم جهانی و بخصوص آمریكا و صهیونیزم بینالملل ضربات جبرانناپذیری زده است و حتی آمریكا را وادار به تهاجم مستقیم نظامی و قطع رابطه سیاسی و نیز تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی ایران كرده است، چنین توطئهچینیهایی میكند؟ اگر موضع ضد آمریكایی بعث عراق از حد حرف تجاوز میكند، چرا به ارتش شاه معدوم كه توسط مستشاران آمریكایی اداره میشد، كوچكترین جسارتی نكرده و در عوض ارتشی را كه تازه از زیر یوغ همان مستشاران خارج شده، مورد تاخت و تاز قرار میدهد؟
آیا این امر چیزی جز یك مأموریت آمریكایی با تظاهر ضد آمریكایی نیست؟ مردم جهان به خوبی چنین شیوههایی را میشناسند. در همین سالهای اخیر بود، كه رژیم دستنشانده انگلیسی «یان اسمیت» در زیمبابوه، شاهد بودیم كه چگونه به اربابانش ناسزا گفته و حتی به ظاهر به وی یاغی میشود. ما موضع خصمانه بعث عراق را نسبت به خود چیزی جدا از مواضع ابرقدرتها و در رأس آنها آمریكا، نسبت به انقلاب اسلامی ندانسته و نمیدانیم. ما از پشت این تریبون به مردم جهان اعلام میكنیم كه تجاوز نظامی عراق را بخشی از توطئههای پیاپی استكبار جهانی به سركردگی آمریكا علیه انقلابمان میدانیم. و تكرار میكنیم، تجاوز عراق را تجاوز ظلم و كفر جهانی علیه انقلاب اسلامی خود دانسته و دست شیطان بزرگ و شیطانهای كوچك را در پس آن میبینیم. ما، مردم جهان و خصوصا تودههای مسلمان عرب را به تفكر و تعمق در این مسایل دعوت نموده و امیدواریم كه پاسخ سؤالات زیر را خود دریابند.
- چگونه است كه رژیم بعث عراق به فرض داشتن اختلافات ارضی با ایران به جای مطرح كردن آن با الجزایر كه طبق معاهدات فیمابین حكم بوده است، به حمله ناگهان هوایی، دریایی و زمینی به حریم جمهوری اسلامی ایران دست میزند؟
- چگونه است كه تجاوز رژیم بعث عراق از حد «تصحیحات مرزی» ادعایی گذشته و به تلاش برای اشغال ایالات ما خصوصا استان نفتخیز خوزستان منجر میشود؟
- چگونه است كه همزمان با این تهاجم، همه ضد انقلابیون فراری را در كشور خود پناه داده و به آنها امكان فعالیت علیه جمهوری اسلامی را میدهد؟
- چگونه است كه همزمان با حمله صدام به خاك ایران، آمریكا آن را به فال نیك در جهت آزادی جاسوسان گروگان میگیرد؟
- چگونه است كه حمله عراق درست همزمان با خاموش شدن آخرین شعلههای تجزیهطلبی در كردستان و استقرار آخرین نهاد جمهوری اسلامی، یعنی تشكیل دولت صورت میگیرد؟
و بالاخره چگونه است كه یاریدهندگان اصلی رژیم به اصطلاح انقلاب عراق در این جنگ، كثیفترین و پلیدترین رژیمهای ارتجاعی وابسته به آمریكا همچون اردن، مصر، مراكش و غیره هستند؟
همان طوری كه گفتیم، بندر اردنی عقبه به صورت مهمترین راه ارتباط دریایی برای عراق در آمده و فرودگاههای اردن پایگاه و پناهگاه جنگندههای عراقی است. خلبانان و خدمه موشكی مصری فعالترین نقش را در عراق ایفا میكنند و واحدهای ارتش اردن هم اكنون در آن كشور مستقر هستند. آیا با توجه به مراتب فوق میتوان جنگ رژیم بعث عراق با ایران را در رابطه با شخص صدام و آن هم برای چند كیلومتر مربع خاك دانست؟ در این صورت آیا ما حق نداریم جنگ مزبور را بخشی از مبارزه متحد و هماهنگ ابرقدرتها علیه انقلاب اسلامی خود بدانیم؟
ما در این روزهای جنگ و آتش و خون، شاهد حضور هر چه گستردهتر ناوگانها و نیروهای نظامی ابرقدرتها در منطقه هستیم و نیز شاهدیم كه چگونه در همین ایام بزرگترین قراردادهای نظامی بین دولتهای اروپایی با كشورهای منطقه خاورمیانه منعقد میشود. در همین روزهاست كه با كمال تعجب مشاهده كردیم كه آمریكا كه به دلیل تجاوز نظامی روسیه به افغانستان در المپیك مسكو شركت نكرد، این بار با پذیرش حضور شوروی در افغانستان به راحتی مذاكرات «سالت ۲» را آغاز میكند. آیا این نمیتواند راهگشای معمای حل سلاح روسی از اردن آمریكایی برای رژیم صدام وابسته به غرب باشد؟
اكنون به شرح موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال جنگ تحمیلی و نحوه خاتمه آن میپردازیم:
ملل جهان به خوبی آگاهند كه جنگ عراق و ایران، جنگ تحمیلی و ناخواسته از سوی ماست. رژیم جمهوری اسلامی هرگز به خود اجازه نمیداد، در حالی كه برادران فلسطینی و عرب در سرزمینهای اشغالی و جنوب لبنان زیر فشار صهیونیزم بینالمللی و امپریالیزم جهانی قرار گرفته و از جان و مال و خانه و كاشانه خود دست شستهاند، به جای مبارزه و جنگ با رژیم اشغالگر قدس، نیروها و تسلیحات خود را علیه یك كشور اسلامی ولو با رژیمی ضد مردمی به كار گیرد. متأسفانه تهاجم اخیر دولت بعث عراق سبب شد كه بخش عمدهای از امكانات اقتصادی و نظامی دو كشور نابود شود. گلولههایی كه باید سینه تجاوزگران فلسطین اشغال شده را سوراخ سوراخ كند، دلهای آكنده از ایمان برادران مسلمان را میدرد تا جنون قدرتطلبی یك فرد را ارضاء و منافع استكبار جهانی را تأمین نماید.
دولت بعث عراق پس از تجاوز در حالی كه بخشهایی از سرزمین اسلامی ما را تحت اشغال خود در آورده و بسیاری از مردم بیدفاع و غیرنظامی را كشته و شهرها و كارخانههای ما را به ویرانی كشیده، برای فریب افكار عمومی، شعار قطع جنگ و آتشبس را مطرح كرده است و برخی از دولتها نیز متأسفانه آگاهانه و یا ناآگاهانه از شعار مزبور پشتیبانی كردهاند. ما صریحا اعلام میكنیم كه پایان عادلانه این جنگ نظیر هر جنگ دیگر جز با سركوب و مجازات تجاوزگر امكانپذیر نخواهد بود. این آخرین و اصلیترین حرف ماست زیرا قبول آتشبس از سوی كشوری كه سرزمین و مردمش زیر چكمهها و رگبارهای دشمن است، تثبیت وضع متجاوز و تحمیل تجاوز به كشور مظلوم است.
ملت ما هم اكنون به خاطر كشته و مجروح شدن بیش از هزاران دانشآموز در اثر حمله ارتش عراق به مدارس كرمانشاه به عزا نشسته است. ملت ما امروز شاهد بمباران رژیم بعث عراق به روی بیمارستان آبادان بوده است به طوری كه ۸ نفر از مجروحین بستری بیمارستان به شهادت رسیدهاند و بیش از ۴۰ نفر از كاركنان بیمارستان مجروح شده و در تختهایی كه از كشتهها خالی شده است، بستری شدهاند. اینها و صدها دلیل دیگر، بهترین دلایل برای محكومیت رژیم وابسته بعث عراق است.
در پایان، چند جملهای در مورد علت شركت ما در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد بیان میكنم:
تعالیم اسلام و تجربیات تاریخی به ما نشان داده كه جز با توكل به الله و تكیه بر مردم، پیروزی و غلبه بر مشكلات میسر نبوده و نخواهد بود. با توجه به حقیقت بالا، شركت ما در این شورا به منظور بیان واقعیتی است كه در حال حاضر در كشورمان میگذرد. رجاء واثق داریم كه اولا شورای امنیت با پذیرش حق وتو برای زورمندان و دارا بودن وابستگیهای دیگر عملا قادر به خدمت جدی به ملل محروم و مستضعف جهان نیست و ثانیا تاریخ گذشته این شورا مبین این واقعیت است در مواردی نیز كه شورا قادر به اتخاذ تصمیمات اصولی تحت فشار افكار عمومی جهان گردیده است، باز هم در اثر مخالفت یك یا چند ابرقدرت هیچگونه ضمانت اجرایی برای تصمیمات مزبور وجود نداشته است. عدم اجرای قطعنامههای این شورا درباره اسراییل غاصب پس از ۱۳ سال و همچنین درباره رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی گواه روشنی بر مدعای ماست، لذا حضور ما در این شورا صرفا به دلیل رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان و بپاخاسته ایران به گوش مردم سراسر جهان و هشدار به آنها از بابت خطر سركوب انقلاب و بازتاب آن بر مبارزات كلیه خلقهای در بند میباشد. همچنین در این مقام، بار دیگر به ابرقدرتها و مستكبرین جهانی اخطار میكنیم كه با توجه به شكستهای پیاپی، دست از تلاشهای مذبوحانه و توطئه علیه انقلاب اسلامی ایران برداشته، بدانند كه رشد و گسترش روزافزون انقلاب الهی ما را كه با خون شصت و پنج هزار شهید به ثمر رسیده و با خون هزاران شهید پس از انقلاب بارور گردیده، هرگز نخواهند توانست متوقف كنند.
رأی شورا هر چه باشد، ملت به یاری خداوند، صدام و رژیم متجاوزش را به دست توانای خود سركوب خواهد كرد و نیز به یاری خدا در آیندهای نه چندان دور مردم عراق از شر این ظالم ستمگر خلاص خواهند شد. به زودی خواهند دید ظالمین و ستمگران جهان، كه چگونه سرنگون خواهند شد و سرانجام كار به نفع حقطلبان جهان است. والعاقبة للمتقین. والسلام.