مرکز اسناد انقلاب اسلامی

برشی از خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی
آیت‌الله مسعودی خمینی می‌گوید: آقای پسندیده هر بار که می‌خواست از امام سخن بگوید، از تعبير «آقا» به نحو مطلق استفاده می‌کرد که به کارگیری این تعبیر از سوی کسی که سن بالاتری نسبت به امام داشت، بسیار حائز اهمیت بود.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۶ - ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - 2018November 13

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیت‌الله سید مرتضی پسندیده برادر بزرگ‌ امام خمینی در 22 آبان 1375 دار فانی را وداع گفت. وی که عالمی مبارز و با سابقه سیاسی بود در حمایت از نهضت اسلامی و اداره امور بیت امام در قم در ایام تبعید ایشان نقش مهمی ایفا کرد.

آیت‌الله مسعودی خمینی که از یاران و شاگردان نزدیک امام بود در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است فرازهایی از زندگی و مبارزات آیت‌الله پسندیده را روایت کرده که بازخوانی آن جالب توجه است.


*** علاقه متقابل امام خمینی و آیت‌الله پسندیدہ***

آیت‌الله مسعودی خمینی درباره علاقه متقابل امام خمینی و آیت‌الله پسندیده می‌گوید: به یاد دارم که هر بار آقای پسندیده بر حضرت امام وارد می‌شدند، امام از جای برمی‌خواستند و برادرشان را در جای خود می‌نشاندند. هر قدر هم آقای پسندیده اصرار می‌کردند که امام سر جای خودشان بنشینند، قبول نمی‌کردند.

آقای پسندیده هم هر بار که می‌خواست از امام سخن بگوید، از تعبير «آقا» به نحو مطلق استفاده می‌کرد که به کارگیری این تعبیر از سوی کسی که سن بالاتری نسبت به امام داشت، بسیار حائز اهمیت بود.

یک بار در ایام تبعید حضرت امام، تنی چند از خبرنگاران خارجی، برای دیدن منزل امام و عکسبرداری به قم آمدند و در خلال بازدید، ابراز تمایل کردند که با آقای پسندیده مصاحبه کنند. ایشان به من گفت: «آقای مسعودی! بیا کنار دست من بنشین تا اگر موردی را فراموش کردم، یادآوری کنی.» مصاحبه شروع شد و ایشان مدام از تعبير «آقا» در مورد امام استفاده می‌کرد.


***سابقه سیاسی و مبارزاتی آیت‌الله پسندیده***

آیت‌الله مسعودی خمینی در رابطه با سابقه سیاسی و مبارزاتی برادر امام اینچنین نقل می‌کند: آقای پسندیده از همان ابتدا دارای ذهنیت علمی – سیاسی بود. از حدود شصت سال پیش که ایشان به خمین منتقل شد، نسبت به انتخاب فرماندار و شهردار و دیگر مهره‌هایی که در رأس ادارات بودند، اعمال نظر می‌کرد. در مبارزات انتخاباتی هم هرگاه از فرد یا گروه خاصی حمایت می‌کرد، غلبه با آن سمت بود.

ایشان در تهران با مبارز نستوه مرحوم سیدحسن مدرس همکاری داشت و همیشه از آقای مدرس به عنوان یک انسان عجیب و شگفتی‌ساز، یاد می‌کرد.

در مقطعی که امام به ترکیه تبعید شدند، آقای پسندیده که مدتی قبل از خمین به تهران آمده بودند، به قم بازگشتند و در مدت شانزده سال که امام در تبعید بودند، تمام امور حضرت امام را در غیاب ایشان به عهده گرفتند. گفتنی است ایشان در این مدت با آنکه سهم امام به میزان زیادی در اختیارش بود، حتی به اندازه یک ریال از آن برای مصارف شخصی استفاده نکرد.


***روحیه بالای آیت‌الله پسندیده در تبعید***

آیت‌الله مسعودی خمینی درباره ماجرای تبعید آیت‌الله پسندیده می‌گوید: آقای پسندیده را به داران و انارک تبعید کردند. ایشان در آن مقطع، حدود هشتاد سال سن داشت و با همان وضعیت ایشان را نخست به خمین فرستادند. مدتی بعد آقای پسندیده بدون اینکه به کسی اطلاع دهد، به قم بازگشت. اینجا بود که ایشان را به انارک نائین تبعید نمودند. 

جالب اینجاست که قبل از اینکه آقای پسندیده را به انارک ببرند، بنده به اتفاق چند تن از دوستان به انارک رفتیم. ما دست به کار شدیم و اتاقی برای آقای پسندیده تهیه کردیم. ساواکی‌ها هم دنبال ما بودند و از علت این سفر سؤال می‌کردند. ما هم ابراز کردیم که آقای پسندیده به اینجا تبعید شده است و می‌خواهیم مقدمات اسکان این پیرمرد هشتاد ساله را فراهم کنیم.

روز موعود، آقای پسندیده را سوار ماشین جیپ کردند و چند مأمور هم کنار دست ایشان نشاندند. ظاهرا آقای پسندیده با وجود سختی راه و نامناسب بودن ماشین و تنگی جا، روحیه بسیار بالایی از خود نشان داده بود و وقتی ما را در انارک دید، شروع کرد به خندیدن و گفت: «شما چطوری زودتر از ما به اینجا رسیدید؟» من ماجرا را گفتم. ایشان هم توضیح داد که نخست او را به نائین برده‌اند و برای تشکیل پرونده معطل کرده‌اند و بعد از دو ساعت، به انارک آورده‌اند. ایشان را در شهر تشنه و گرسنه رها کرده بودند. ما ایشان را در اتاقکی که تهیه کردیم، اسکان دادیم.

این اتاق حالت مخروبه داشت و با گلیم فرش شده بود. آقای پسندیده در آنجا استراحتی کرد. مدت اقامت ایشان در انارک زیاد به طول نینجامید و به زودی او را به داران منتقل کردند.


*** بی‌اعتنایی آیت‌الله پسندیده به حکم تبعید***

آیت‌الله مسعودی خمینی در رابطه با بازگشت آیت‌الله پسندیده از تبعید می‌گوید: آقای پسندیده حتی بدون اینکه به مقامات بالا اطلاع دهد، تبعیدگاه خود را ترک و عزم قم کرد. وقتی در کمال تعجب او را در قم دیدیم، گفتیم: «آقا! چطور شد که برگشتید؟» گفت: «من از اقامت در آنجا خسته شدم و دیدم لزومی برای ماندن نیست. وقتی بدون اجازه مقامات ذیربط به قم بازگشتم، مأموران قضیه را پیگیری کردند و پرسیدند: برای چه به قم آمده‌ای؟ و من گفتم: اینجا شهر و خانه من است. مأموران هم دیگر زیاد مسأله را دنبال نکردند.»

از آن تاریخ به بعد وضع منزل حضرت امام و برنامه های آن بهتر شد و امکان تردد آسان مردم فراهم شد. بقيه تبعیدی‌ها هم نهایتا تا سه سال بعد، به خانه و کاشانه‌شان بازگشتند.

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ارسال نظر