استقبال حوزه علمیه نجف از امام خمینی در سال 1344/ روایتی از عظمت روحی امام در برخورد با مأموران رژیم پهلوی/ تأثیر افکار امام خمینی بر حوزه علمیه نجف
***ورود امام به نجف در سال 1344***
آیتالله فاضل استرآبادی درباره ورود امام خمینی به نجف در سال 1344 و استقبال از ایشان میگوید: در سال 1344 و در یكی از جلسات درس
مرحوم آقای مستنبط كه عصرها برگزار میشد، بودیم كه حجتالاسلام آقای شیخ
عباسعلی عمید زنجانی خبر ورود امام به عراق را به آن جلسه داد. همچنین
مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالی هم ورود امام را اطلاع داده بودند و ایشان
هم در پی مقدمات ورود امام به نجف و استقبال و پذیرایی از ایشان بود.
حوزه
نجف جهت استقبال از امام تعطیل شد. ما هم جهت استقبال از ایشان به همراه
عدهای از علما و فضلا به منطقه "خان نص" كه نیمه راه كربلا و نجف است،
رفتیم. استقبال عمومی بود و همهگونه افراد در آنجا حضور داشتند. از آنجا و
در معیت حضرت امام وارد نجف شدیم. علما و فضلا و طلاب نجف هم واقعاً به
شایستگی از امام استقبال كردند. برخوردهای بسیار خوبی كردند و حضرت امام كمكم
در نجف مستقر شدند.
بعد
از اینكه حضرت امام در نجف مستقر شدند، قصد نداشتند تدریس داشته باشند اما
علاقهمندان و فضلایی كه در نجف بودند، از ایشان خواستند تا درس را شروع
كنند و آنها استفاده نمایند. به هر حال با اصرار دوستان، ایشان درس خارج فقه را در
مسجد مرحوم شیخ انصاری شروع كردند.
***عظمت روحی امام در برخورد با مأموران
رژیم پهلوی***
آیتالله فاضل استرآبادی ادامه میدهد: وقتی حضرت امام وارد نجف شدند،
علما و مراجع به دیدار ایشان رفتند. حضرت امام ملتزم بود كه به این دیدارها
جواب بدهند و به بازدید آقایان بروند. حضرت امام در ادامه برنامه خود به
بازدید مرحوم آیتالله سید حسن بجنوردی، صاحب قواعد فقهیه و منتهیالاصول رفتند. ما در آن زمان در نجف با ایشان همسایه بودیم. منزل مرحوم والد با
منزل آقای بجنوردی در یك كوچه قرار داشت. منزل ایشان نبش كوچه بود و
منزل ما در وسط كوچه. بنده در جلسه بازدید حضرت امام از مرحوم آقای
بجنوردی حضور نداشتم اما مطالبی كه عرض میكنم از زبان افرادی است كه
در آن جلسه حضور داشتند و در همان زمان برای من نقل كرده و كاملاً مطمئن
و موثق میباشد.
در جریان دیدار حضرت امام با آقای بجنوردی، مرحوم آقای بجنوردی به امام میگوید كه آقا جریان دستگیری شما چگونه بود؟ برای من تعریف كنید. حضرت امام هم شروع میكند به توضیح دادن ماجرای دستگیری و میفرماید كه بله نظامیان نیمهشب آمدند و منزل را محاصره كردند و مرا دستگیر و سوار ماشین كردند و با چند تا ماشین و سربازهای مسلح و... به طرف تهران بردند.
نیمهشب در بین راه قم و تهران فرمانده گروه دستور توقف داد. كاروان نظامی پیاده شدند. به من هم گفتند پیاده شو، من هم پیاده شدم. گفتند در كناری بایستم، من هم ایستادم. سربازها را هم به خط كردند و آنها هم در یك خط ایستادند در حالی كه مسلح و آماده تیراندازی بودند. فرمانده دستور آتش و اعدام مرا داد و آنها هم دست به ماشه آماده بودند.
حضرت امام وقتی در بیان چگونگی دستگیری و اعزام به تهران به اینجا رسید، مرحوم آقای بجنوردی یك دست خود را بر سینهاش گذاشت و با دست دیگر اشاره كرد به حضرت امام و گفت: «آقا دیگر نگو، قلبم دیگر توان شنیدن اینها را ندارد.»... آقای بجنوردی بعد از گذشت یك سال از دستگیری امام طاقت شنیدن ماجرای دستگیری ایشان را ندارد. اما حضرت امام شجاعانه طاقت دیدن و تحمل دستگیری خود را داشت. حضرت امام دارای حالات روحی فوقالعادهای بود. عظمت روحی امام بینظیر بود. این حرف از روی مبالغه نیست، بلكه واقعاً و انصافاً امام این گونه بود. موفقیتهای حضرت امام نشانه عظمت روحی ایشان است.
***تأثیر افکار امام خمینی بر حوزه علمیه
نجف***
به گفته آیتالله فاضل استرآبادی: افكار انقلابی امام خمینی در نجف بسیار
مؤثر بود. طرز تفكری كه بر حوزه نجف و علما و فضلای آن حاكم بود، كاملاً با
فضای ایران و روحانیت آن تفاوت داشت. بنده كه شاگرد چهلساله مكتب نجف
هستم و تمام درسهایم را در آنجا گذراندم، عرض میكنم كه بسیاری از فعالیتهای
انقلابی در نجف شرعاً ممنوع بود. طرز تفكر ما اینگونه بود، اما امام آمد و ما
را برگرداند و به ما باوراند كه افكار و اقدامات انقلابی نه تنها ممنوع نیست،
بلكه وظیفه و واجب شرعی است.
بنده در سال 1357، وقتی در بابل سخنرانی میكردم و فعالیتهای انقلابی داشتم، بعضی از دوستانی كه در نجف با ما بودند و با افكارم آشنایی داشتند، با تعجب با من برخورد میكردند و میگفتند كه این چه تحولی است كه در شما به وجود آمده است؟ آیا تا این حد باید متحول میشدی؟ امام همه ما را عوض كرد. ما دیگر باور كردیم كه شركت در مسائل سیاسی و انقلابی، وظیفهای دینی و قرآنی است.