پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ امام خمینی در دوران حضور در نجف تقید خاصی در زیارت مرقد مطهر حضرت علی(ع) داشتند به طوری که به طور مداوم و در ساعات مشخصی برای زیارت راهی حرم شده و در آنجا مشغول عبادت میشدند. روایتها و خاطرات، گوشهای از آداب زیارت امیرالمومنین(ع) در سیره رفتاری امام خمینی را منعکس میکند.
تقید به زیارتِ مداوم امیرالمومنین(ع)
حجتالاسلام حسن روحانی در بخشی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، درباره برنامههای عبادي امام خمینی در حرم حضرت علی(ع) میگوید: «برنامه امام به گونهاي تنظيم شده بود كه ايشان رأس ساعت 3 وارد حرم ميشدند و معمولاً پس از تشرّف به حرم، بر مزار شيخ انصاري هم فاتحهاي ميخواند. امام به شيخ انصاري خيلي اعتقاد داشت و از وي در درس خود با عنوان «شيخنا الاعظم» ياد ميكرد و به او احترام ميگذاشت. حضرت امام در حرم، رو به قبله ميايستاد و با دست، پنجره ضريح را ميگرفت و زيارت امينالله را از حفظ ميخواند. پس از خواندن اين زيارت به كنار ديوار ميرفت و همانجا مينشست و زيارت جامعه كبيره را ميخواند. آنگاه پس از خواندن دو ركعت نماز، رهسپار منزل ميشد. اين برنامه هر شب به طور دقيق و منظم اجرا ميشد.
ما نيز كه شبها به حرم ميرفتيم، امام را ميديديم كه مشغول خواندن زيارت است. دوستاني كه در نجف ساكن بودند، ميگفتند: امام هميشه رأس ساعت 3 وارد حرم ميشود و برنامه عبادي خود را انجام ميدهد. جالب آنكه رفتن امام به حرم هيچگاه ترك نميشد. اين نظم دقيق در عبادت و تداوم آن، كار آساني نيست كه هر كس بتواند مقيد باشد، اما امام در همه كارها بسيار دقيق و منظم بود و همه كارها را با نظم و ترتيب خاصي انجام ميداد.»
حجتالاسلام محمدجواد کشمیری هم درباره توجه ویژه امام خمینی به زیارت حضرت علی(ع) میگوید: «تشرف شبانه حضرت امام به حرم حضرت امیر(ع) نشان از خصوصیات دیگری از آن بزرگوار میداد که همانا روحیه معنوی و توجه وافر به اهل بیت، به ویژه امیرمومنان(ع) بود. این ویژگی حضرت امام برای کسانی که به خوبی با ایشان آشنا نبودند و بیشتر چهره سیاسی انقلابی امام را دیده بودند تعجب برانگیز بود؛ چون انتظار نداشتند شخصیتی که با یک دیکتاتور در افتاده و داعیه مبارزه با آمریکا و اسراییل دارد، ابعاد معنوی و روحانیاش هم این قدر قوی باشد و هر شب وقت خاصی را وقف زیارت حرم مطهر حضرت علی بنماید. زیرا به طور طبیعی افرادی که جنبه سیاسی مبارزاتی قویای داشتند، ابعاد دینی و معنوی شان تزلزل میکرد، ولی امام این قاعده را در هم شکسته و در عرصههای علم و اخلاق و سیاست و معنویت و ادب و اخلاص، مجمع اضداد شده بود و همین ویژگیها بود که طلاب و فضلا و حتی بعضی از مخالفان ایشان را مجذوب و شیفته خود میکرد...»[1]
ملاقات زائران ايرانى با امام در نجف
نظم امام در تشرف به حرم حضرت امیرالمومنین(ع) کار زوار ایرانی را برای ملاقات با ایشان آسان میکرد. به طوری که زوار میتوانستند در ساعات معینی ایشان را در حرم ملاقات کنند. چنانکه مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سمامی میگوید: «...زائرانى كه به زيارت حرم حضرت امام على(ع) مشرف مىشدند، از ساعت ورود و خروج امام به حرم آگاه بودند. بنابراين چون مىدانستند كه امام در ساعتهاى مشخصى به حرم مشرف مىشود، به صحن و حرم مىآمدند تا امام را زيارت كنند...»
حجتالاسلام والمسلمین شیخ عبدالحمید بنابی که یکبار به همین شیوه موفق به دیدار امام خمینی شده بود در این رابطه میگوید: «...بنده که هرازگاهی موفق میشدم به زیارت عتبات عالیات مشرف شوم در حرم مطهر امیرالمومنین(ع) شبها منتظر میماندم تا امام خمینی به زیارت بیایند.... در آنجا ایشان را میدیدم. امام هر شب به زیارت جدشان میآمدند، وقتی مشرف میشدند من خیلی عادی بدون توجه به جاسوسان با ایشان سلام احوالپرسی میکردم، ایشان هم اظهار لطف میفرمود. گاهی هم میایستادم و از دور ساعتی به امام تماشا میکردم. امام زیارت میکرد و زیارت جامعه میخواند و حالت معنوی بسیار جذابی داشت.»[2]
حجتالاسلام کشمیری هم درباره برنامه منظم امام در زیارت امیرالمومنین(ع) میگوید: «مقید و منظم بودن حضرت امام در نجف هم زبانزد طلاب و فضلا و افرادی بود که ایشان را میشناختند. همه آنها میدانستند که معظم له چه ساعتی از اندرونی به بیرون میآید و چه موقعی با مراجعه کنندگان ملاقات میکند و چه ساعتی به حرم مطهر مشرف میشود.»
زمزمه زیارت جامعه کبیره در پایین پای حضرت علی(ع)
آیتالله علی آلاسحاق درباره آداب زیارت امیرالمومنین(ع) توسط امام خمینی میگوید: «ايشان در حرم با كسى صحبت نمىكردند، حتى من چند بار كار ضرورى داشتم، فرمودند: «وقتى رفتيم بيرون بگوييد.» ايشان ابتدا، دو ركعت نماز به جا مىآوردند. سپس در پايين يا پشت سر، زيارت جامعه مىخواندند. من يكى دوبار از نزديك ديدم كه امام زيارت جامعه را خيلى متواضعانه و مؤدبانه مىخواندند. دستهايشان را بالا مىگرفتند، تكان نمىخوردند تا وقتى كه زيارتنامه تمام شود. هيچ وقت نديدم كه ايشان در بالاى سر يا روبهروى مقبره اميرالمؤمنين(ع) بايستند. حتى در بعضى زيارتها مثل زيارت الغدير كه بايد پشت به قبله، در مقابل حضرت ايستاد، ايشان همان پشت سر مىايستادند. بالاخره احساس كردم چيزى هست، از ايشان پرسيدم كه شما نماز مستحبى را در بالا يا روبهرو نمىخوانيد؟ فرمودند: «فردى مثل من لياقت اين را ندارم كه در بالاى سر حضرت بروم.» اين قضيه باعث شد كه شعر شهريار كه مىگويد: «به على شناختم من به خدا قسم خدا را» در ذهنم تداعى شد. من نيز اميرالمؤمنين(ع) را با برخورد و رفتار امام شناختم و با تعبير ايشان فهميدم كه اميرالمؤمنين(ع) چه مقامى دارد.»[3]
آیتالله طاهری خرمآبادی نیز در این رابطه میگوید: «هنگام اقامت در نجف، وقتی امام وارد حرم میشدند در پیش روی مبارک حضرت امیرالمومنین میایستادند و زیارت امینالله را از حفظ میخواندند. در این اواخر دست ایشان کمی لرزش پیدا کرده بود و ایشان یکی از دستها را زیر دست دیگر میگذاشتند تا زیاد تکان نخورد. بعد از زیارت امینالله، از پایین پای حضرت بر میگشتند و به پشت سر حضرت میرفتند و نماز میخواندند. امام هیچ گاه از بالای سر حضرت نمیرفتند؛ علت اینکه امام از بالای سر عبور نمیکرد به خاطر احترام به حضرت بود که میخواست از پایین پا عبور کند نه از بالا سر... بعد از نماز زیارت جامعه میخواندند چون نمیتوانستند ایستاده بخوانند، مینشستند و زیارت جامعه را میخواندند. هر شب هم زیارت جامعه را میخواندند و این گونه نبود که یک شب بخوانند، یک شب نخوانند. این برنامه همیشگی و هر شب امام بود، برنامه علمای دیگر که به حرم میآمدند اینگونه نبود.»[4]
مراعات حال زوار در هنگام زیارت
به گفته آیتالله آلاسحاق: «روزى از در حرم [حضرت علی(ع)] كه وارد شدم، ديدم امام تشريف مىآورند. چون ايشان حاضر نبودند كه ما همراهشان برويم، ما از طرف ديگرى به حرم رفته سلام و زيارت كرديم. وقتى از زيارت برمىگشتيم، ديديم امام هنوز به خود حرم نرسيدهاند چون زنها در ايام عيد در رواقها مىنشستند و مجال نبود كه امام عبور كنند، امام همين طور ايستاده بودند تا جايى پيدا شود و پايشان را بگذارند. من با عجله رفتم و گفتم: يوما گوما سيد. آن شخص بلند شد و چون گفتم سيد دارد مىآيد و جمال امام را ديد، صلوات فرستاد و كنار رفت. امام فرمودند: «اين كار را نكن» گفتم: «آقا گوما يعنى برخيز.» امام دوباره با دست اشاره كردند كه اين كار را نكن. گفتم: «آقا» گفتند: «مىرسيم» و حاضر نشدند كه آن افراد را از جلو پايشان بلند كنيم تا به حرم بروند.»
-2 خاطرات حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحمید بنابی صص129-130
-3 خاطرات آیتالله علی آل اسحاق، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 113
-4 خاطرات آیتالله طاهری خرم آبادی، ج 2، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص48-47