پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دکتر غلامرضا خواجهسروی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی طی یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داده، به تبیین الگوی تصمیمگیری امام خمینی در مواجهه با آمریکا بر مبنای فقه سیاسی پرداخته است که مشروح آن را در ذیل میخوانید.
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) با تکیه بر ارزشها و مبانی فرا نظری متمایزی از رهیافتهای سنتی روابط بینالملل، گزارههایی چون ظالمانه دانستن نظم و نظام بینالمللی موجود، تأکید بر ویژگیهای هنجاری و ارزشمحور در عرصه کنش خارجی و تلاش برای ارائه بدیل مناسب را در حوزه رفتار و عمل سیاست خارجی ارائه داد که همگی دال برظهور و بروز نگرشی متمایز در حوزه راهبردهای اعمالی و اعلانی نسبت به گفتمان حاکم و نظم موجود بینالمللی بود. این رویکرد جدید بازتابهای فراوانی درسطح نظام بینالملل به دنبال داشت و نشان داد که الگوی تصمیمگیری امام خمینی(ره) بر مبنای فقهسیاسی همزمان نشانههایی از عناصر عقلانی- هنجاری را دارا بوده است. نوشتار پیش رو تلاش دارد برمبنای فقهسیاسی الگوی تصمیمگیری سیاستخارجی امامخمینی(ره) را در مواجهه با امریکا مورد بررسی قرار دهد. آنچه مشخص است، بررسی مجموعه بیانات امام خمینی(ره) در این موضوع نشان میدهد که موضع و تصمیم امام(ره) در مسئله مواجهه با آمریکا تاثیر گرفته از دو قاعده فقهی «لاضرر» و«نفی سبیل» میباشد.
پیروی از قاعده «نفي سبیل» در مواجهه با آمریکا
در اندیشه سیاسی امام خمیني(ره) حاكمیت و قدرت مخصوص خداست و قانون الهي بر نظام بینالملل مطلوب مورد نظر ایشان نیز حاكم است. از ویژگيهاي این نظام مطلوب ميتوان به حق محوري و عادلانه بودن آن اشاره نمود كه بر اساس آن مسلمان و غیرمسلمان در آن جاي دارند و همگي باید به حكم و قانون الهي پايبند باشند. در این نظام مشاركت عدالت طلبان و محرومین چه مسلمان و چه غیر مسلمان براي در امان ماندن از ظلم و ستم مستكبران است و بيتردید در این نظام شناختی تكیه گاه اصلي قانون الهي اسلام خواهد بود.
یكياز اصول اساسي و اهداف مهم در دین اسلام حفظ برتري و جایگاه مسلمانان و حكومت اسلامي است. برتري یافتن و سلطه دشمنان بر مملكت اسلامي و مسلمانان در هر زمینهاي ممكن و پذیرفتني نیست. هرگونه داد و ستد و مبادله و رابطهاي كه باعث افزایش نفوذ دشمنان و بیگانگان در جامعه اسلامي گردد ناصحیح و ممنوع است.
بر همین اساس اندیشمندان اسلامي براي حفظ و مجد مسلمانان قاعده «نفي سبیل» را از آیات و روایات استخراج کردهاند. بر اساس این قاعده راه هر نوع سلطه و گسترش هر نوع نفوذ بر جوامع اسلامي در همه زمینهها باید مسدود شود. امام خمیني(ره) هم قاعده نفي سبیل كه بر اساس آن حق كافران بر مسلمانان نفي شده را یكي از اصول مهم قلمداد ميکنند. این قاعده برگرفته از این آیه است: «لَن يَجعَلَ اللَّهُ لِلكافِرينَ عَلَى المُؤمِنينَ سَبيلً» (خداوند براي كافران راه سلطه و نفوذ بر مسلمانان قرار نداده است- نساء،141) بنابراین قاعده، خداوند در قوانین و شریعت اسلامي هیچ گونه راه نفوذ و چیرگي كفار بر مسلمانان را نپذیرفته است.
در اندیشه امام این اصل به عنوان اساس و پایه روابط خارجي حكومت و دولت اسلامي است. تنظیم روابط در سیاست خارجي اسلام با كفار و قدرتهاي بزرگ سلطهگر باید طوري باشد كه غیرمسلمانان و كفار بر مسلمانان برتري و سلطه نداشته باشند. در واقع این اصل باعث جلوگیري و مسدود شدن برتري كفار در همه حوزهها و ابعاد گوناگون بر مسلمانان خواهد شد. چنانکه امام(ره) ميفرمایند «ما منطقمان، منطق اسلام، این استكه سلطه نباید از غیر بر شما باشد. نباید شما تحت سلطه غیر بروید. ما هم مىخواهیم نرویم زیر سلطه.»
بر اساس این اصل اگر ستمي در ممالك اسلامي و حتي غیر اسلامي صورت بگیرد وظیفه هر مسلماني است كه بر ضد استكبار برخیزد و قیام كند. بنابراین در هر جامعهاي لازم است كه این اصل وجود داشته باشد. امام خمیني(ره) براي این اصل محدودیت مكاني قائل نیست و آن را در هر كجا كه ظلم جاري باشد لازم ميداند و ميفرماید: «براى من مكان مطرح نیست. آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد آنجا خواهم بود.» در واقع ایشان نهضت اسلامي خود را بر نفي نظام سلطه جهاني و در راس آن آمریکا استوار ساخته است.
ایشان در بیانات خود، حدود 2290 بار از واژه امریکا استفاه کردهاند که تقریبا همه موارد در زمینههای سیاسی بوده است. ازاینرو، بیانات بسیار زیادی از صحیفه امام، به موضوع آمریکا اختصاص پیداکرده است. در این میان، قطع رابطه و سخن از مذاکره و ارتباط مشروط، یکی از مصادیق مهم عمل به «قاعده نفی سبیل» در سیره امام(ره) محسوب میشود. برای عملی شدن ابعاد نظری این قاعده، همواره بر «پرهیز از قراردادهای استعماری با امریکا» تاکید میکردند. یکی از بارزترین مصادیق آن، مخالفت صریح و افشاگری علیه «کاپیتولاسیون» بود که منجر به تبعید ایشان از ایران نیز شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز فقط در جریان تسخیر لانه جاسوسسی، ایشان 35 مرتبه به افشاگری درباره «ماهیت جنایات آمریکا و سازمانهای بینالمللی» و موارد مربوط به آنها پرداختهاند. همچنین با اعلان تحریمهای یکجانبه از سوی امریکا و اتفاقات پیرامون آن، امام(ره) ضمن خواندن فرصت برای ایجاد خودکفایی، بیش از 130 مرتبه مواضعی علیه امریکا اتخاذ فرمودند. مجموعه این آمار نشان میدهد امام خمینی(ره) با تاثیر از قاعده نفی سبیل چنین مواضعی را اتخاذ کردهاند.
وقتی در نخستین اقدام برای آزادی گروگانها، رئیس جمهور وقت امریکا کارتر، تصمیم گرفت نمایندگانی را برای مذاکره با شخص امام(ره)، به ایران اعزام کند که با مخالفت ایشان روبرو شد. اولین پیام بسیار مهم در این زمینه، که ریشه این تصمیم امام(ره) را به خوبی آشکار میسازد، صدرو تنها اعلامیه بدون بسم الله الرحمن الرحیم از طرف امام(ره) است که یادآور «سوره برائت قرآن کریم» است. همین اقدام، حکایت از بهره مندی امام(ره) از قاعده نفی سبیل دارد. علاوه بر این، موضع صریح و قاطع امام خمینی(ره) در «رد هرگونه سازش و مذاکره» در چنین وضعیتی نیز، ریشه درهمین قاعده دارد. زیرا ایشان به خوبی میداند، که این مسیر نیز، بهانهای برای نفوذ و سلطه جوییاست. در مفاد این قاعده نیز، ایشان منظور از «سبیل» را مطلق میدانند، یعنی حتی نباید روزنهای برای راهیابی کفار به حریم مومنین (یا مسلمانان) ایجاد شود تا مقدمات تصرف آنها به نفع کافرانفراهم گردد.
یکی دیگر از عرصههایی که امام(ره)، ذیل عنوان نفی سبیل شناسایی کردند، انواع نفوذ در مراکز علمی و فرهنگی و استحاله درونی و محتوایی کشور توسط آمریکا و نظام سلطه است. ازاینرو، یکی از عبارات کلیدی ایشان در این رابطه «اسلام آمریکایی» است.
امام خمینی در راستای همین قاعده فقهی در مواجهه با آمریکا از مولفههایی چون افشای چهره حقیقی استکبار جهانی، مبارزه بیامان با شیطان بزرگ و نفی رابطه با آن، پیشگیری از ترویج اسلام آمریکایی، لزوم هوشمندی در مواجهه با آمریکا، ایستادگی در برابر خوی استکباری آمریکا، قطع نفوذ همهجانبه آمریکا و اهتمام به قطع منافع این دولت استعمارگر در منطقه، به کارگیری همه قوا علیه آمریکا، نفی تسلیم در برابر آمریکا و ... بهره میبردند.
قاعده «لاضرر» در اندیشه امام
یکی دیگر از مشهورترین قواعد فقهی که در بیشتر یا همه ابواب فقه مانند عبادات، معاملات و غیره به آن استناد میشود و در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی نیز میتواند کارساز باشد، قاعده «لا ضرر» است که مستند بر بسیاری از مسائل فقهی است. مضمون آن این است که ضرر در اسلام مشروعیت ندارد و هرگونه ضرر و اضرار در اسلام نفی شده است و عبارت مصطلح آن «لاضرر و لااضرار فی الاسلام» است.
امام خمینی(ره) در چارچوب این قاعده در مواجهه با امریکا میفرمایند: «ملتهای شریف و تودههای ملت شریف ما و این قشرهای مختلف، همه با جمهوری اسلامی موافقند و با آمریکا مخالف. لکن با صورتهای دیگری، با ماسکهای دیگری، اشخاص در بین آنها نفوذ میکنند و آنها را اغفال میکنند و در یک موقعی که باید ما همه با آرامش خاطر روبروی این دیو بزرگ بایستیم، و این شیطان بزرگ، منحرف میکنند ملت ما را از آن راهی که دارد میرود. راه ضلالت پیششان میگذارند. همین قدر مقصود این است که ملت را از آن راهی که میرفت منحرف کنند تا آمریکا بتواند کارهایش را انجام بدهد.»
طبق مفاد این قاعده، لاضرر نوعی نهی سلطانی و حکومتی است که همه انواع ضرر را از مسایل مادی تا معنویات و آنچه مربوط به آبرو و روان انسان هاست در بر میگیرد. امام خمینی(ره) بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مواجهه با ضررهای آمریکا و دستنشاندهاش –محمدرضا پهلوی- به ملت ایران واکنش نشان داد به طوری که 12 مرتبه درباره «استراداد شاه و محاکمه وی» و 6 مرتبه درباره «بازپسگیری اموال به غارت رفته توسط شاه» سخن گفتهاند و 10 مرتبه بر اصل «ظلم ستیزی» یعنی نفی ظالم بودن و طرد ظلم پذیری، تاکید فرمودند. با عنایت به این مجموعه آمار، به خوبی پیداست که طیف مبارزاتی و مواضع رهبری ایشان برای دفع و جبران هرگونه ضرری است که از ناحیه آمریکا به این کشور و مردم وارد شده است.
ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در فرصتهای مختلفی با بهرهگیری از این قاعده فقهی، به ریلگذاری مواجهه با آمریکا پرداختند.
با بررسی مواضع و دیدگاههای امام خمینی که بخشی از آن در بیانات ایشان منعکس شده است میتوان دریافت که موضع و تصمیمات ایشان در مواجهه با آمریکا تاثیر گرفته از دو قاعده فقهی «لاضرر» و«نفی سبیل» بوده است.