پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ محمد کچویی رئیس زندان اوین پس از پیروزی انقلاب، در 8 تیر 1360 توسط منافقین به شهادت رسید. شخصیت و مدیریت شهید کچویی و طرحهای ابتکاری او در زندان اوین به عنون شاخصی برای مسئولین قضائی در دوران بعد نمودار شد.
روزنامه جمهوری اسلامی در شماره 9 تیر 1361 خود که مصادف با اولین سالگرد شهید کچویی بود، در مصاحبهای با همسر وی به بررسی فعالیتها و خدمات شهید کچویی در طول دوران حیاتش میپردازد.
متن این گفتگو که از روزنامه جمهوری اسلامی 9 تیر 1361 پیاده شده است در ادامه از نظر میگذرد.
گفتگو با همسر شهید کچویی
درباره سوابق مبارزاتی شهید کچوئی مقداری توضیح بدهید:
بسماللهالرحمنالرحیم. «الذین جاهدوا فینا لندینهم سبلنا» آنان که در راه ما جهاد و کوشش و تلاش نمایند ما راههایمان را برایشان باز نموده و آن را هدایت مینمائیم.
زندگی کوتاه شهید کچوئی سراسر مبارزه و نبرد با دشمنان اسلام و مسلمین و همواره پیکار در جهت اعتلای کلمه الله و استقرار حکومت جمهوری اسلامی به رهبری امام بود. او یکی از سربازان مخلص و ایثارگر و فداکار اسلام بود و زندگی او سراسر خاطره است و پیام. او قبل از انقلاب در حدود 15 سال پیش در محیط بازار که یکی از پایگاههای مهم فعالیتها بود رشد کرد و از همان سالها با امام و انقلاب اسلامی آشنا شد. او در جلسات درس و سخنرانی بعضی از علماء و شخصیتها که اکنون از رجال سیاسی مذهبی کشور هستند شرکت کرده و در کنار جلسات به فعالیتهای گوناگون سیاسی از قبیل تکثیر و توزیع نوارهای سخنرانی امام مانند سلسله درسهای ولایت فقیه، که در سال 49 در نجف اشرف ایراد کردند و پخش اعلامیههای امام پرداخت. در همان سالها بحثهای حجتالاسلام خامنهای پیرامون حکومت اسلامی و سیمای مومن و ابعاد مختلف اسلام اصیل در تکوین شخصیت فکری و ایدئولوژیک او نقش موثری داشت.
در اواخر سال 49 شهید کچوئی در یکی از جلساتی که آقای معادیخواه در آن جلسه درس میداد مورد شناسائی رژیم واقع شد و با دستگیری برادر جواد منصوری و جمعی دیگر برادر کچوئی متواری و مدتی تحت تعقیب قرار گرفت. در سالها 50 و 51 در تکثیر اعلامیههای امام و همکاری با مبارزین آن زمان نقش فعالی داشت و وارد فعالیتهای تندتر نیز شده بود و در همان سالها یکبار با چند نفر تصمیم میگیرند ماشین مناقبی را آتش بزنند که مواد آتشزا نیز روی ماشین او میریزند ولی بطور کامل موفق نمیشوند.
چگونگی دستگیری ایشان
تا اینکه بالاخره دژخیمان امنیتی ساواک شبی به مخفیگاهش هجوم برده و او را دستگیر کردند. درحالی که از تولد اولین فرزندش 33 روز میگذشت. او هنگام برخورد با مامورین ساواک آنچنان از تسلط روحی و نیروی ایمان برخوردار بود که با آرامش خاطر نشست تا وضو بگیرد و نماز اقامه کند که یکی از ماموران ساواک گفت ما خمینی را که از همه شماها بزرگتر و پرقدرتتر بود نگذاشتیم نماز بخواند. اما او شجاعانه جواب داد ولی من تا نماز نخوانم از در بیرون نمیروم و وضو گرفت و نمازش را خواند. سپس او را به زندان بردند، از همان شب بود که شکنجههای طاقتفرسا و مهلک ساواک بر او آغاز شده و او را تحت وحشیانهترین فشارها و عذابها قرار دادند اما مقاومت و حماسهآفرینی او برای دیگران الگو قرار گرفت. بعد از مدتی چون ساواک نتوانست مدرکی از او به دست بیاورد و چون اعتراف هم نکرده بود بر اثر اعتصاب غذای خشکی که کرده بود و رژیم مجبور شد که او را به یکسال و 3 ماه زندان محکوم که بعد از تمام شدن مدت محکومیت او را آزاد کرد.
اما کچوئی کسی نبود که به همین زودی بار مبارزه را از دوش برگیرد و بر زمین گذارد. او رسالت خون حسین(ع) را بر دوش گرفت و به جهاد و مبارزه ادامه داد. او در سالهای 52 و 53 در جلسات تفسیر و سخنرانی شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی و شهید مفتح و آقای مهدوی کنی شرکت میکرد و ارتباط و همکاری خود را با افراد و گروههای مذهبی سیاسی افزایش داد ( البته در آن زمان ماهیت پلید سازمان افشا نشده بود و به عنوان یک سازمان اسلامی شناخته میشد) در سال 53 پس از دستگیری یکی از اعضای این سازمان، ساواک در صدد دستگیریش برآمده و او را در حال متواری شدن دستگیر و بار دیگر با اعمال شکنجهها و فشارهای گوناگون به حبس ابد محکوم کردند و در سال 56 به همراه جمعی از برادران ازجمله آقای بادامچیان و دیگر برادران به علت فشارهایی که از داخل و خارج متوجه رژیم بود آزاد میگردد.
فعالیتهای شهید کچوئی پس از آزادی از زندان
شهید کچوئی میگفت: ما احساس کردیم برای انجام وظایف سنگینی آزاد میشویم و باید بیش از پیش مبارزه کنیم.
کچوئی بعد از آزاد شدن که در زمان شکوفائی نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی انجام گرفت، بیش از پیش به تلاش و پویایی خویش افزود و در راه پخش اعلامیه تا سازمان دادن تظاهرات و تهیه تدارکات لازم و بالاخره در کمیته استقبال امام و پس از ورود امام و پیروزی انقلاب در کمیته مستقر و در مدرسه رفاه و از همان ابتدا زندانبانی سران رژیم گذشته را به عهده گرفت و سپس در زندان قصر با شهید عراقی و دیگر برادران در اداره زندان همکاری میکرد تا بالاخره زندان را بازسازی کرد و در سمت مدیر مسئول و رئیس زندان اوین مشغول خدمت به جمهوری اسلامی شد.
پس از وقوع جنگ تحمیلی هم که همواره سعی در کمک به جبههها و شرکت در جنگ داشت. رفتن به خط مقدم جبهه و نیرو دادن به سربازان پشت سنگر و بالاخره به عهده گرفتن تدارکات جبهه غرب از کارهای دیگر او بود و عاشقانه به جبهه میرفت و مشتاق شهادت بود و دیگران را تشویق به رفتن جبهه میکرد.
خدمات شهید کچوئی در زندان اوین
رفتار او با زندانیان آنچنان رفتار خوب و اسلامی بود که اکنون نیز زندانیان وقتی که ما را میبینند بر فقدان او اشک میریزند. اصولاً تاسیس آموزشگاه اوین بدست ایشان صورت گرفت که زندان به صورت یک ارگان آموزشی و ارشادی برای زندانیان قرار گیرد تا تنها محبسی برای خلافکاران و منحرفان و تبهکاران نباشد و بعد از مدتی پس از آزاد شدن دوباره به همان اعمال کثیف و انحرافی دستشان آلوده گردد، بلکه از این انسانهای منحرف و درستکار برای جامعه تربیت گردد. شهید کچوئی طرح ملاقات خصوصی برای زندانیان با همسرانشان را ریخته و به انجام رسانده که اول به مدت نیم ساعت و بعد یک ساعت به مرحله اجرا درآورد و همچنین نماز عید فطر در حیاط زندان و شرکت دادن زندانیان و نماز و بردن زندانیان برای دعای کمیل و نماز جمعه از اقدامات ایشان بود.
او هفتهای 2 روز به پاسداران اوین درس ایدئولوژی و احکام و قرآن میداد تا سطح آگاهیهای آنان افزایش یابد. او به مانند پدری دلسوز و یا برادری مهربان به تمام دردها و رنجها و مشقتهای پاسداران و خانوادههای زندانیان رسیدگی میکرد که گروهی از زندانیان او را پدر توابین بعد از شهادتش نامیده بودند.
با انواع کمکها و مساعدتها ازجمله کمک معنوی و مادی به خانوادههای زندانیان و فراهم کردن امکانات ازدواج برای پاسداران زندان، صحبتها و سخنرانیهای ارشادی برای هواداران و اعضاء سازمان منافقین و فرقان و هدایت بسیاری از آنان، ترتیب ازدواج بسیاری از زنان و مردان زندان یا با افراد زندان یا غیر زندانی، تهیه مسکن از جاهای مختلف برای خانوادههای زندانیان یا پرسنل زندان و بسیار کارهای دیگر که هم گفتارمان به طول میانجامید و هم بسیاری از آنها را من خبر ندارم و یا فراموش کردهام.
نقش شهادت کچوئی در تداوم انقلاب
و اما نقش شهادت او در تداوم انقلاب. شهادت ایشان در روحیه زندانیان بخصوص هواداران و اعضاء منافقین و یا خانوادههای زندانیان و پاسداران پرسنل زندان تاثیر مهم و بسزائی داشت، بطوریکه بچههای منحرف زندانی که بدست کچوئی هدایت شده بودند و همه کسانی که به نحوی از انحاء مورد لطف و کمک او قرار گرفته بودند میگفتند ما پدری دلسوز را از دست دادیم.
آقای لاجوردی میگفت: جوانمردی و فداکاری کچوئی و ریختن خون او موجب شد که تمامی نقشهها و دسیسههای کامل منافقین و به شهادت رساندن افراد خدمتگذار در زندان خنثی شود و در واقع کچوئی پیشمرگ خنثی کردن همه جنایات و توطئهها شد. آقای عسگراولادی هم نقل میکردند که هنگامی که خبر شهادت کچوئی را به امام دادیم امام اشک در چشمانش حلقه زد، چون از زجرها و زحمات و مشقتهائی که شهید کچوئی در زندان برای بهبود وضع زندان و هدایت ارشاد زندانیان و تهمت و ناسزا شنیدنها و حتی تف به صورت انداختنها همه را که او به خاطر خدا تحمل میکرد مطلع بود. شهید کچوئی همیشه میگفت: من چون خودم زندانی بودهام درد زندانیان را بهتر میدانم و بهتر میتوانم به اوضاع آنها و خانوادههایشان رسیدگی کنم. به طور اجمال نقش مهم شهید کچوئی در تدوام انقلاب اسلامی ساختن زندان نمونهای در تاریخ اسلام و سمبل رفتار نیکو با زندانیان و دشمنان اسلام و انقلاب و هدایت ارشاد این فریبخوردگان و یا مغرضین و منحرفین بود. باشد که تلاش و کوشش بیوصف و بیحد کچوئی در جهت این آرمان والا به نتیجه و مقصود نهائی او در مرحله عمل متبلور و متجلی گردد. انشاءالله. با درود بروان پاک تمام شهدای اسلام و السلامعلیکم و رحمةالله و برکاته.