کد خبر: ۶۸۹۱
تحلیلی بر مواجهه آیتالله حکیم با رژیم پهلوی
به زعم برخی، ارتباط برخی کارگزاران حاکمیت پهلوی دوم و دیدارهای آنان با سید حکیم باعث شده بود که ایشان از فعالیتهای سیاسی بر ضد رژیم شاه حمایت به عمل نیاورد. اما اظهار نظر در خصوص مراجع بلندمرتبه که بر مسند ریاست عامه و سیادت شیعه تکیه زدند کار سهل و ممتنعی است. میبایست جوانب مختلفی را لحاظ کرد و نمیتوان از یک زاویه چشم به رفتار و سیره آنان دوخت. به هر روی، در مواقعی دستگاه تبلیغاتی نظام پهلویستی با جوسازی، جهتگیری برخی خبرها را به مسیر مطلوب و دلخواه خود در میان افکار عمومی سوق میداد.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آنچه مسلم است اینکه نگرش آیتالله سید محسن حکیم با امام خمینی در خصوص حاکمیت پهلوی دوم متفاوت بود. «میتوان گفت شیوه و رفتار آقا درباره اوضاع ایران اصلاحی بوده است، نه انقلابی». نگرش به محمّدرضا پهلوی و حاکمیت او در میان افرادی که در داخل ایران به سر میبردند و همچنین خارج از کشور متفاوت بود و اختصاص به بیت آیتالله حکیم نداشت؛ به عنوان نمونه امام سید موسی صدر که آن هنگام در لبنان به سر میبرد در گپ و گفت خود با یکی از دوستان صمیمیاش آشکارا و بدون رودربایستی و پردهپوشی بدان اشاره دارد.
«اولاً این را بدانید که شاه در داخل ایران با شاه در خارج ایران خیلی فرق دارد. شما در داخل ایران کارهای منفی او را میبینید؛ اینکه زنش بیحجاب است! خودش مشروب میخورد! دروغ میگوید! مستبد است! برادرانش چکار میکنند! درباریانش چه میکنند! اینها همه درست است امّا اینها در خارج که منعکس نمیشود! آن چیزی که در خارج منعکس میشود آن است که او پادشاه یک مملکت اسلامی است! خودش شیعه است! تنها پادشاه شیعه است! گاهی هم بنا بر منافعش حرکتهایی میکند که ظاهرش طرفداری از اسلام و تشیع است! از این کارها هم میکند. لذا آن نفرتی که در داخل ایران از او وجود دارد، در خارج وجود ندارد. من هم الان در خارج از ایران زندگی میکنم. فعالیتم در آنجاست. به همین جهت شما نباید متوقع باشید که من با ایشان همانطور برخورد کنم که شما میکنید! محیط شما با محیط من فرق میکند. البته من برخورد شما را در داخل قبول دارم. اینکه سلطنت در اسلام هست یا نیست را قبول دارم. اینکه پدرش چکاره بوده را میدانم. خودش چکاره هست را میدانم. در داخل چه کارهایی میکند را هم میدانم. همه اینها درست است. امّا من تنها بر اساس دانستههای خودم نمیتوانم با ایشان برخورد کنم. ذهنیتها و فضای خارج از کشور را هم باید در نظر بگیرم».
آیتالله حکیم، ضمن اعلام هشدار و ارسال نامههای اعتراضآمیز، دَرِ منزل خود را به روی برخی مقامات ایران نبسته بود و در برهههایی که نیاز به رایزنی با مرجع اعلا در خصوص مسائل فقهی و شرعی بود آنان را به حضور میپذیرفت. از جمله میتوان به ملاقات دکتر جواد صدر وزیر دادگستری و مذاکره با ایشان درباره قانون خانواده اشاره کرد...
به زعم برخی، ارتباط برخی کارگزاران حاکمیت پهلوی دوم و دیدارهای آنان با سید حکیم باعث شده بود که ایشان از فعالیتهای سیاسی بر ضد رژیم شاه حمایت به عمل نیاورد. چنانچه در خاطرات آیتالله خاتم یزدی آمده:
«مرحوم آقای حکیم بر اثر القائات اطرافیانش که به شدت مخالف حضرت امام بودند و همچنین فعالیتها و آمد و شد مأمورین و سفرای شاه به بیت ایشان، به این نتیجه رسیده بود که سلطنت شاه باید در ایران حفظ شود و در صورت نابودی وی، کمونیستها بر ایران مسلط خواهند شد و عمدهی مخالفین شاه را همین کمونیستها تشکیل میدهند».
به باور محمّدمهدی حکیم در فضای نجف یک طرز فکر قوی بود که در صورت ایجاد تغییر سیاسی در ایران، به واسطه وجود قومیتهای مختلف، ایران چند پاره میشود و خطر تجزیه بخشهایی از آن باعث نگرانی شده بود که در این صورت بیشترین بهره را کمونیستها میبردند. سید عبدالعزیز حکیم معتقد است مراد همسایه شمالی ایران بود و سید حکیم هرگز عمده مخالفان حاکمیت پهلوی را کمونیستها نمیپنداشت.
بنابر متن کتاب نهضت روحانیون ایران، «مراجع بزرگ و عالیقدر شیعه هیچگاه با دستگاه ظلم و ظالم و طاغوتهای زمان همکاری و همراهی نداشتهاند، بلکه همیشه با آنها در حال مبارزه و ستیز بودهاند. چنانکه گفتیم اگر مثلاً مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری و آیتالله [سید ابوالحسن] اصفهانی با رضاخان، و مرحوم آیتالله بروجردی یا مرحوم آیتالله حکیم با محمّدرضا گاهی مماشات داشتند، با اینکه همیشه به قدر میسور تذکرات لازم را میدادند و تا آنجا که امکان داشت به وظیفه خود عمل مینمودند، اولاً در آن زمانها به طوری که اشاره شد زمینه تغییر رژیم و تبدیل حکومت در قشرهای مردم فراهم نبود. ثانیاً آنها بارها و علناً میگفتند: از این میترسیم که اگر وضع عوض شود بیگانه از راه دیگر وارد گردد و همین مقدار که از اسلام و مذهب در قانون اساسی... سخن به میان آمده... با تغییر قانون اساسی جدید از میان برود».
برخی افراد در جای جای خاطرات مطبوعه خود تا جایی که امکان داشته به فرافکنی غیرمستند متوسل شدهاند و به بیان اظهارات شاذی پرداختهاند که کمتر کسی صحت آن را تأیید میکند و بیش از واگویی حقایق و عبرتهای تاریخی به بازگویی اختلافات پرداخته و بر طبل تفرقهافکنی کوفتهاند.
«حضرت امام هر شب قبل از تشرف به حرم مطهر به مدت حدوداً نیمساعت در بیرونی بیت مینشست و مردم مشتاقانه به دیدارش میشتافتند. این قضیه نیز از آنجا که میتوانست در تثبیت موقعیت امام و گسترش مرجعیت ایشان فوقالعاده مؤثر باشد، طبعاً مورد مخالفت بعضی از اطرافیان مرحوم آقای حکیم قرار گرفت که از اول با امام و مبارزهاش با رژیم پهلوی و کارهای دیگرش موافق نبودند».
اظهار نظر در خصوص مراجع بلندمرتبه که بر مسند ریاست عامه و سیادت شیعه تکیه زدند کار سهل و ممتنعی است. میبایست جوانب مختلفی را لحاظ کرد و نمیتوان از یک زاویه چشم به رفتار و سیرهی آنان دوخت. به باور آیتالله شهید سید محمّدباقر حکیم واکنش سید حکیم نسبت به روابط محمّدرضا پهلوی با رژیم صهیونیستی و حساسیتی که از خود در این باره ابراز کرد، به هیچوجه قابل قیاس با موضع مرجع بزرگ وقت مقیم قم یعنی سید بروجردی نبود. همینطور برخورد سید حکیم هنگام شنیدن خبر صدور حکم اعدام برای سید قطب و جمعی از اعضای اخوان المسلمین و نامهنگاریهایی که با مسئولان مصری در جهت توقف اجرای حکم به عمل آورد و اعتراضهایی که به گوش جمال عبدالناصر رساند باز هم هیچ سنخیتی با واکنش سید بروجردی نسبت به صدور حکم اعدام سید نوابصفوی و عدهای از کادرهای فدائیان اسلام در ایران نداشت.
با این وجود به نظر میرسد قضاوت در این حوزه بسی دشوار مینماید و میبایست با ژرفنگری و تفقه ویژهای به مطالعهی رفتارشناسی نخبگان عالیمقام دینی در رخدادهای پرمناقشه پرداخت. به منظور تحلیل و فهم کنشها و واکنشها به مایههای دیگری نیاز است. آن روی سکه مدارا با حاکمیت لزوماً براندازی آن و یا بالعکس خدمتگزاریاش نیست.
به هر روی، در مواقعی دستگاه تبلیغاتی نظام پهلویستی با جوسازی، جهتگیری برخی خبرها را به مسیر مطلوب و دلخواه خود در میان افکار عمومی سوق میداد، مانند آنچه روزنامه کیهان مورخ 12 مهر 1346 در خصوص جشن تاجگذاری محمّدرضا پهلوی ادعا کرد که «حضرت آیتالله حکیم در ملاقات با دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد اظهار داشتند که: امیدوارم تاجگذاری شاهنشاه برای اعلیحضرت و عموم مسلمین مبارک باشد». آنهنگام سید حکیم در پاسخ به پرسش سید مصطفی خمینی که چرا این خبر رسماً تکذیب نمیشود، میفرماید:
«ما اینجا نشستهایم که ببینیم روزنامههای ایران چه دروغهایی را گزارش میکنند تا تکذیب کنیم».
منبع؛ احیاگر حوزه نجف، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی