تطهیر ناشدنی

شواهدی از تقلب در انتخابات دوران پهلوی

بنابر اسناد رضاخان از همان ابتدای قدرت‌گیری سعی کرد با تقلب در انتخابات، مجلسی کاملا یکدست تأییدکننده و فرمایشی ایجاد کند تا شخصا نتیجه هر انتخابات و ترکیب آن را مشخص کند. اسناد فراوانی از انتخابات مجلس پنجم در دست است که همگی نشان از دخالت مستقیم شخص «رضاخان» و عوامل نظامی او حکایت دارد. روند تقلب تا آخرین انتخابات رژیم پهلوی به طور گسترده وجود داشت. به طوری که گزارش‌هاي متعدد باقي‌مانده از خبرنگاران، مفسران، روزنامه‌نگاران و شبكه‌های خبری خارجي حکایت از این دارد که تخلفات و تقلبات انتخاباتی بیست و چهارمین دوره مجلس شورای ملی به خارج از كشور نيز رسيده بود؛ چنان‌كه در يكي از اين گزارش‌ها، دولت شوروی اين انتخابات را «كثيف‌ترين انتخابات دوره‌ مشروطه» قلمداد كرده است.
شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۰

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انتخابات در دوران پهلوی معنایی نداشت و در خواست شاه خلاصه می‌شد. مردم در این انتخابات نقش و تاثیری نداشتند و آرا و حضور آنان در انتخابات هم اهمیتی نداشت. «رضاخان» که از آغاز کودتا در اندیشة خلع سلسله قاجار از نظام پادشاهی ایران بود، حمایت مجلس و نمایندگان را نیاز داشت از این‌رو از همان ابتدا به دنبال تسلط بر مجلس بود. اسناد فراوانی از انتخابات مجلس پنجم در دست است که همگی نشان از دخالت مستقیم شخص «رضاخان» و عوامل نظامی او حکایت دارد. بر اساس اسناد تقلب در این انتخابات چنان آشکار بود که حتی برخی از کمیسیون‌های انتخاباتی ساخته و پرداختة مقام‌های دولتی از قانونی شناختن نتیجه انتخابات خودداری می‌کردند. به طوری که در تهران، کرمان، شیراز، کرمانشاه و دیگر شهرها کمیسیون‌های انتخاباتی استعفا دادند. انتخابات رفسنجان نیز توقیف و موکول به تفتیش شد. اسناد حکایت از آن دارد در چندین حوزه وضعیت اعمال نفوذها و تقلب‌های صورت‌گرفته به حدی فاجعه‌بار بود که امرای لشکر از ارسال پرونده‌های انتخابات به وزارت داخله خودداری کرده، دوباره انتخابات را تجدید کردند. علاوه بر این در برخی شهرها نظار از دادن اعتبارنامه‌ها خودداری کردند.[1]

روند تقلب تا آخرین انتخابات رژیم پهلوی به طور گسترده وجود داشت. به طوری که گزارش‌های متعدد باقی‌مانده از خبرنگاران، مفسران، روزنامه‌نگاران و شبکه‌های خبری خارجی[2]حکایت از این دارد که تخلفات و تقلبات انتخاباتی بیست و چهارمین دوره مجلس شورای ملی به خارج از کشور نیز رسیده بود؛ چنان‌که در یکی از این گزارش‌ها، دولت شوروی این انتخابات را «کثیف‌ترین انتخابات دوره‌ مشروطه»[3]قلمداد کرده است. در ادامه مواردی از تقلب در رژیم پهلوی مورد بررسی قرار می‌گیرد.


دست‌کاری آراء

دست‌کاری کردن آرا یکی از شیوه‌های رایج تقلب در انتخابات دوران پهلوی بود، این امر تا آنجا پیش می‌رفت که در بسیاری از موارد مجموع آرای از کل جمعیت بیشتر می‌شد. برای نمونه در انتخابات مجلس هفتم،نه فقط در بسیاری از حوزه‌ها آرای «نمایندگان رضاشاهی» از تعداد جمعیت واجد شرایط بیشتر بود، بلکه در شماری از حوزه‌ها شمار آرا از کل جمعیت حوزه انتخابیه هم بیشتر شد. نماینده اول تهران، شیخ طهرانی، نزدیک به پنجاه‌هزار رأی آورد. جمعیت تهران ولی کمتر از 250 هزار نفر بود که نیمی از آن زنان بودند بدون حق رأی، و بر اساس آمارهای دولتی در همان موقع، نزدیک به 40 درصد هم کمتر از 21 سال سن داشتند که نمی‌توانستند در انتخابات شرکت کنند. به‌علاوه خارجیان مقیم تهران و بی‌خانمان‌ها نیز کم نبودند. با احتساب همه این موارد، به ظن غالب تعداد افراد واجد شرایط به‌ دشواری به پنجاه‌هزار نفر می‌رسید که به ادعای دولت، نه‌فقط 100 درصد این افراد در انتخابات شرکت کرده بودند، بلکه همگان نیز به نامزد دولتی رأی داده بودند!

حاجی تقی وهاب‌زاده از اردبیل، شهری که به روایتی سی‌هزار نفر و به روایت دیگر چهل‌هزار نفر جمعیت داشت، با 36636 رأی وکیل شد. ثقه‌الاسلام بروجردی از بروجرد، که سی‌هزار نفر جمعیت داشت، با 35359 رأی به نمایندگی رسید. از ساری، که جمعیتش تنها ده‌هزار تن بود، فردی به نام عمادی با 33742 رأی به وکالت رسید. آرای وکیل ساوه دو برابر جمعیت شهر ساوه بود.[4]

دوره پهلوی دوم نیز این روند یکی از مهم‌ترین موارد تعیین‌کننده‌ سرنوشت انتخابات بود. به عنوان نمونه به دنبال رفراندوم فرمایشی محمدرضا پهلوی، روزنامه‌ها نوشته نوشتند: بیش از 3500 رای در روستای عباس‌آباد بوئین زهرا به صندوق‌ها ریخته شده است یعنی از جایی که همه‌ جمعیت آن از کوچک و بزرگ و از زن و مرد، به زحمت به 500 نفر می‌رسید، 3500 رای به دست آورده بودند[5].

همچنین به دنبال بیست و چهارمین انتخابات مجلس شورای ملی خبرنگار ویژه بی. بی. سی که برای گزارش جریان انتخابات به تهران آمده بود، می‌گوید که از قرار اطلاع یکی از صندوق‌ها، پنج برابر بیشتر از تعدادی که باید حاوی اوراق رأی باشد، رأی داشته است.[6]


پرکردن صندوق‌های رأی به نفع نامزد خاص

پرکردن صندوق‌های رأی به نفع نامزدی خاص که مورد تائید و مورد قبول رژیم بود از دیگر موارد رایج تقلب در انتخابات دوران پهلوی بود. به عنوان نمونه در سندی با اشاره به اینکه «در کلوپ «حزب مردم» محمود سجادی، خاتم ملکوتی، رضا قره‌گوزلو و یک نفر دیگر» در مورد انتخابات صحبت می‌کردند. آمده است: «قره گوزلو می‌گفت: در چهارراه نصرت یک حوزه‌ی انتخابات است که دیشب از ساعت 24، ارتشی‌های بازنشسته و عده‌ای از کارگران به آنجا رفته و صندوق‌ها را پر کردند و در هر یک از صندوق‌ها، حداقل سیصد رأی متحدالشکل قبلاً ریخته شده بود[7]

در گزارش دیگر با موضوع «جلسه‌ اعضای جبهه به‌اصطلاح ملی سابق» آمده است: «ساعت 1900 روز 1/4/54 هادی مؤتمنی، موسی شیخ زادگان، حسین شاه حسینی و حبیب‌الله ذوالقدر در منزل ابوالفضل قاسمی اجتماع کرده بودند. ابتدا اخبار انتخابات مطرح شد و قاسمی گفت: امروز خواجه‌زاده کاندیدای درگز نزد من آمده بود و گریه می‌کرد و می‌گفت من هفت هزار رأی آوردم، ولی خانم اسدی، دخترعموی علم که رأی نیاورده بود، با کمک ژاندارمری و بخشداری کلات، صندوق‌ها را به نام او پر کردند و اسم او را درآوردند[8]

گزارش دیگری حاکی از این است که شخصی به نام میرزایی، کارمند شهرداری منطقه‌ی 8 صبح روز 16/5/46 در حضور عده‌ای از کارمندان آن شهرداری، اظهار داشته چند روز اخیر با صرف چلوکباب و چلومرغ شکمی از عزا در آوردیم، ولی در عوض پدرمان در آمد، زیرا ما که 70 نفر بودیم برای کاندیداهای حزب «ایران نوین» در حدود 50 هزار رأی نوشتیم و چند نفر دیگر آرای مزبور را مرتباً به وسیله‌ی اتومبیل حمل نموده و به صندوق‌ها می‌ریختند. نام‌برده افزود: آقای شیخ بهایی یکی از کاندیداهای حزب «ایران نوین» که ما را برای نوشتن آراء انتخاب کرده بود ـ اظهار داشت: این موضوع کاملاً جنبه‌ محرمانه دارد و کسی نباید مطلع شود که ما قبلاً آراء را نوشته‌ایم.[9]

علم نیز در بخشی از یادداشت‌هایش می‌نویسد: «در کلیه‌ی سطوح، از انتخابات مجلس گرفته تا انتخابات محلی و انجمن شهر، دولت آزادی را از مردم سلب کرده و اراده‌ی خود را تحمیل کرده است و نامزدهای خود را از صندوق‌ها بیرون می‌آورد. مثل این‌که رأی‌دهندگان کوچک‌ترین حقی در این مورد ندارند. حالا که این همه مدت به خواسته‌های ملت کور و کر بوده‌ایم، نباید تعجب کنیم که ملت هم با همان بی تفاوتی نسبت به ما رفتار کند».[10]


سوءاستفاده از کارت‌های الکترال

مهم‌ترین حربه‌ای که دولت و برگزارکنندگان انتخابات از آن برای سوءاستفاده و دخالت در انتخابات بهره می‌جستند، صدور کارت‌های الکترال بود که در طبقات مختلف اجتماعی، از این حربه به‌عنوان ابزاری سودمند استفاده می‌شد. در کارخانجات مختلف کشور، کارگران را کمتر و بیشتر ملزم به ارائه شناسنامه‌ی خود، جهت صدور کارت الکترال می‌کردند و در حوزه‌های مختلف گاهی در ازای هر شناسنامه‌ی ارائه شده، تا پنج کارت الکترال صادر می‌شد. گاهی حتی پا را فراتر می‌گذاشتند و برای افراد 15 – 16 ساله (در حالی که حداقل سن برای رأی دادن 20 سال بود)، نیز کارت صادر می‌شد.[11]در گزارشی از ساواک در مورد این سوءاستفاده‌ها آمده است:

«به دنبال تقسیم‌بندی حوزه‌های انتخاباتی بین گردانندگان احزاب ایران نوین و مردم در مرکز و بدون توجه به زمینه‌های لازم و وادار نمودن اعضای شرکت‌های تعاونی روستائی و کارگران کارگاه‌ها و اکثر کارمندان دولت به اخذ کارت‌های الکترال و تحویل اجباری به مسئولین احزاب قریب 9 میلیون کارت انتخاباتی مجلسین شورای ملی و سنا در اختیار مسئولین کمیته‌های احزاب ایران نوین و مردم قرار گرفته که بر مبنای سهمیه‌بندی در کمیته‌های حزب اقدام به پر نمودن کارت‌های مذکور نموده» به همین منظور اعضای احزاب«بدون توجه به افکار عمومی و نحوه قضاوت مردم بطور تیمی و دسته جمعی و بصرت کاملا آشکار کارت‌های مزبور را در اتوبوس و ماشین‌های سواری قرارداده و متناوبا به حوزه‌های اخذ رای در مناطق مختلف مراجعه و کارت‌ها را به صندوقهای رای ریخته

علاوه بر این «در پاره‌ای از موارد از وجود جوانان کم سن که حائز شرایط رای دادن نبودند استفاده نموده‌اند.» همچنین در برخی از شهرستان‌ها از جمله «گناباد طرفداران کاندیدای حزب مخالف اکثر کارت‌های مأخوذه را پس نمی‌دادند لذت قریب به 11 هزار کارت الکترال از مشهد به شهرستان مزبور برده شد تا به نفع کاندیدای مورد نظر به صندوق بریزند


جمع آوری شناسنامه‌ها

جمع‌آوری شناسنامه‌ها و انداختن رأی به صندوق انتخابات از دیگر موارد رایج تقلب انتخاباتی در رژیم پهلوی بود. یک شاهد عینی در مورد انتخابات دوره بیست و یکم مجلس ملی می‌گوید:

«... بنده‌ی خدایی از طرف کدخدا به خانه ما آمده بود. پدرم در منزل نبود. او گفت شناسنامه‌هایتان را بیاورید و مادرم گفت: شناسنامه‌ها را برای چه می‌خواهید؟ گفت: شناسنامه‌ها را کدخدا می‌خواهد ببرد و به آن مرکزی که می‌خواهد نماینده تعیین کنند، [تا] رأی بدهند. شناسنامه‌ها را جمع کردند و بردند و کدخدا [و طرفدارانش] به هر کسی که خودشان می‌خواستند، رأی می‌دادند و مردم اصلاً نماینده را نمی‌شناختند. مردم روستاها فقط کدخدا و پاسگاه ژاندارمری را می‌شناختند».[12]

در گزارشی دیگر درباره‌ی دخالت اراذل و اوباش در انتخابات، به نفع نامزدهای حزب ایران نوین، چنین آمده است:

آقایان محمد کمره‌ای، محمود زمانی، محمد عقیلی و اصغر زمانی، اوباشان شهر ری به طرفداری از کاندیداهای حزب ایران نوین در شهرستان ری مشغول فعالیت می‌باشند. مادر محمود زمانی که در خیاط‌خانه‌ی بیمارستان فیروزآبادی کار می‌کند، شناسنامه‌ی بانوان بیمارستان مزبور را جمع‌آوری و در اختیار فرزندش می‌گذارد....[13]


خرید رأی

خرید رأی از دیگر موارد رایج تقلب رایج انتخاباتی رژیم پهلوی به حساب می‌آید. ساواک در گزارش ویژه خود در مورخ 9 تیر 1342 در مورد دخالت وزارت کشور و در رأس آن، دکتر پیراسته چنین آورده است: «... گزارشات واصله، سوءاستفاده نامبرده ]پیراسته[ در امر انتخابات دوره گذشته را تأیید می‌نماید و اقلام دریافتی بدین شرح می‌باشد: از آقای دکتر معادل 250 هزار تومان [و] از آقای غلامرضا ایلخانی 100 هزار تومان (این رقم با کمک آقای عزیزالله قوام اخذ شده)...»[14]

علاوه بر این در گزارش دیگر از «فردی به نام جمشید قصاب که از اوباش و گردن کشان کلیمی منطقه‌ی سیروس» است نام می‌برد و می‌نویسد که وی «در خیابان سیروس و محله‌ی کلیمی‌ها با ارعاب و تهدید به جمع‌آوری کارت‌های الکترال، مبادرت و کارت‌های مزبور را از قرار هر صدکارت به مبلغ یکصد و پنجاه ریال خریداری می‌کرد و به نفع لطف‌الله حی، کاندیدای نمایندگی اقلیت کلیمیان در مجلس به صندوق می‌ریخت[15]

اسناد دیگر نحوه مداخله‌ دولت از راه‌های متعدد،[16]در انتخابات را بیان می‌کند به عنوان نمونه ناظران انتخابات اذعان دارند نیم ساعت مانده به پایان وقت انتخابات، لیستی می‌آوردند که بنویسند اکثریت آراء این‌هاست؛ تعداد آرای باطله این قدر و صورت جلسه هم می‌کردند که در حضور ماموران فلانی و فلانی، درب صندوق باز شد و تعداد آراء به این شرح است[17]

علاوه بر این، رشوه دادن به افراد سرشناس حقه‌باز مؤثر در نظارت بر صندوق‌ها، ارسال آرای تقلبی به حوزه‌های مختلف، رای‌سازی، آمارسازی، پاره‌کردن و سوزاندن بخشی از آرا،[18]و ... از دیگر مواردی بود که سرنوشت انتخابات را در دوران پهلوی تعیین می‌کرد.


پی‌نوشت‌ها:

1- نیلگون دریایی، سیری در انتخابات مجلس پنجم شورای ملی، مطالعات تاریخی پاییز 1390 شماره 34، ص 105.

2- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره‌ی بازیابی: 8، صص 280-320 و اسناد متعدد دیگر در این آرشیو

3- همان، ص 87

4- احمد سیف،نگاهی با دوربین به اقتصاد ایران (از مشروطه تاکنون)، تهران، نشر کرگدن، چ دوم، 1398، صص 99-100.

5- غلامعلی پاشازاده،خاطرات مصطفی حائری زاده، تهران، انتشاراتمرکز اسناد انقلاب اسلامی،1389، ص76.

6- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره‌ی بازیابی: 8، صص 280-320 و اسناد متعدد دیگر در این آرشیو

7- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره‌ی بازیابی: 165، صص 42 – 41

8- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره‌ی بازیابی: 310 ، ص 30

9- محمد مروار، مجلس شورای ملی (دوره‌های بیست و یکم تا بیست و چهارم)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،ص 245

10- اسدالله علم، گفت و گوهای من با شاه، ج 2، ص 497

11- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره‌ی بازیابی: 218، ص 35

12- حسین پایدار و اسکندر پروان، انقلاب اسلامی در بجنورد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1384، ص 318

13-همان، سند مورخ 12/5/1346

14- بزم اهریمن (جشن‌های دو هزار و پانصدساله)، ج 3، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران 1378، ص 102

15- حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک،، ج 2،مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، 1383 سند شماره‌ی 14742/20 ه 4 – 15/5/46

16- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره‌ی بازیابی: 165، ص 128

17- غلامعلی پاشازاده،خاطرات مصطفی حائری زاده، تهران، انتشاراتمرکز اسناد انقلاب اسلامی،1389، ص76.

18- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره‌ی بازیابی: 8‌، صص10- 13

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات