پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی – علیرضا رضایی و رضا احدی؛ ماه محرم و نهضت عاشوراء در حافظه تاریخی ایرانیان از جایگاه ویژهای برخوردار است. این ماه به عنوان ماه مبارزه با ظلم و ماه پیروزی خون بر شمشیر، تاثیر فراوانی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت. به بهانه فرارسیدن ماه محرم، با یکی از باسابقهترین مادحین اهل بیت(ع) به گفتگو نشستم؛ کسی که ناگفتههای بسیاری از تاریخ دارد.
حاج احمد چینی، پیرغلام و مداح اهلبیت از آن دسته از دلدادگان آلالله(ع) که از کودکی در محیطی مذهبی بزرگ شده و با محبت اهلبیت انس گرفته است. او که متولد سال 1326 است، افتخار شاگردیِ آیتالله مجتهدی، آیتالله حقشناس و آیتاللهآقامجتبی تهرانی را دارد. میگوید مداحی و روضهخوانی را از 14 سالگی در محضر آیتالله مجتهدی فراگرفته است. حاج احمد چینی خاطراتی از عزاداری سیدالشهداء(ع) در دهههای 40 و 50 دارد؛ او به یاد میآورد که در آن سالها اقامه عزای اباعبدالله(ع) با محدودیتهایی از سوی رژیم شاه مواجه بود؛ به طوری که مراسم عزاداری به شدت به وسیله ساواک کنترل میشد. حتی خود حاج احمد چینی هم به خاطر ارتباط و همسایگی با انقلابیون، چند بار مورد سوءظن ساواک قرار گرفته بود.
این مداح اهل بیت میگوید در آن سالها برای مقابله با اعمال محدودیتهای ساواک، اغلب اشعار مذهبی با کنایه و در لفافه سروده میشد. خودش هم چندین بار در حضور ماموران ساواک با کنایه اشعاری علیه رژیم شاه خوانده بود.
حاج احمد چینی که به گفته خودش در همین جلسات مذهبی با نام امام خمینی آشنا شد، به واسطه آیتالله آقا مجتبی تهرانی بیش از پیش با افکار و آرای امام خمینی انس گرفت و بعد از پیروزی انقلاب چند مرتبه در معیت ایشان به دیدار امام شتافت. پیش از پیروزی انقلاب نیز یک بار در نجف خدمت امام رسیده بود.
این پیرغلام اهل بیت(ع) ضمن روایت خاطرات خود از دوران انقلاب، به تحلیل و تبیین نقش هیئتها در پیروزی انقلاب اسلامی نیز میپردازد. او میگوید «جلسات حسینی در قالب یک انقلاب حسینی به ثمر نشست» و کاخ استبداد را فروریخت.
آنچه میخوانید مشروح گفتگوی تفصیلی پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با حاج احمد چینی است.
بسمالله الرحمن الرحیم. ضمن تشکر از جنابعالی بابت وقتی که در اختیار مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار دادید، در ابتدای گفتگو لطف بفرمایید به منظور آشنایی مخاطبان به طور مختصر خود را معرفی کنید؟
حاج احمد چینی: بسماللهالرحمنالرحیم. اینجانب احمدعلی چینی فرزند کریم متولد 1326 بزرگ شده محله امامزاده یحیی واقع در خیابان ری هستم.
مداحی اهل بیت را از کجا شروع کردید؟
حاج احمد چینی: ما در منزل پدرمان جلسات روضه داشتیم. ایام فاطمیه صبحها جلسه داشتیم و اول همر ماه قمری نیز روضه زنانه در منزل ما بر قرار بود. یک نفر روضهخوان میآمد برای خانمهای حاضر در جلسه ذکر مصیبت میکرد. از طرفی هم من همراه مرحوم پدرم در جلسات روضه شرکت میکردم. حدود 14 سالم بود که با مداحی اهل بیت آشنا شدم و به این عرصه پا نهادم. آن موقع مرحوم ابوی من را نزد آیتالله مجتهدی برد و ما را سپرد به ایشان و ما از همان جا مداحی را در حوزه شروع کردیم.
بنابراین اولین استادتان آیتالله مجتهدی بودند؟
حاج احمد چینی: بله اولین استادم آیتالله مجتهدی بودند و استاد بعدی من مرحوم آیتالله حقشناس بود. در محضر آیتالله حقشناس عوالم عجیبی داشتیم. بعد از آیتالله حقشناس در محضر حاجآقا مجتبی تهرانی بودیم. توفیق داشتم بیش از سی و پنج سال در جلسات اخلاق ایشان مداحی کنم.
شما مداحی را در دهه 40 شروع کردید، در آن زمان شرایط برگزاری هیئات چگونه بود؟
حاج احمد چینی: در برههای از دوران پهلوی برای برگزاری جلسات توسل محدودیت شدیدی داشتیم. زمان رضاخان (که قبل از تولد من بود) مرحوم ناظمزاده حسینیهای داشتند. ایشان نقل میکردند در زمان رضاخان جلسات ما صبحها برگزار میشد. مأمورین رژیم میآمدند و مانع از حضور عزاداران میشدند. به همین خاطر مستمعین برای اینکه بتوانند در این جلسه حضور داشته باشند از شب قبل از مراسم در حسینیه حضور پیدا میکردند تا بتوانند از جلسه صبح کسب فیض نمایند. در زمان محمدرضا در مقطعی این محدودیتها کمتر شد. اما در اواخر و در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی مجددا محدودیتها بیشتر میشد. صاحبان جلسات باید برای برگزاری مراسم تعهد میدادند و نام سخنران و مداح خود را از قبل به دستگاههای امنیتی اعلام میکردند. من خاطرم هست در بعضی از جلسات که میرفتیم بانیان جلسه اسم من را نمیآوردند و میگفتند: روضه داریم و مداح و واعظ خاصی را هم دعوت نکردهایم و یک روضه معمولی داریم. اگر مداح یا واعظی انقلابی بود نمیگذاشتند منبر برود و روضه بخواند.
اسم شما هم در لیست سیاه ساواک رفته بود؟
حاج احمد چینی: نه. من اکثرا در کنایه و لفافه مطالب انقلابی را بیان میکردم. مسجد بزرگی در خیابان آزادی بود که من در آنجا منبر میرفتم. خاطرم هست ایام ولادت و سرور آلالله بود، مأموران به داخل حیاط مسجد آمده بودند. من اشعاری را خواندم که کنایه داشت ولی صراحت نداشت. یکی از این اشعار این بود:
من و تنذیر بار ننگ هیهات / که بر آیین پاک راستانم
ز من آزادگی را یاد گیرید / که من سرحلقه آزادگانم
من آن مردَم که در تاریخ ثبت است/ به خط سرخ نام جاودانم
وقتی من این اشعار را میخواندم میدیدم که مأموران هاج و واج من را نگاه میکنند. به دلیل اینکه اشعار صراحت نداشت نمیتوانستند کاری را انجام دهند. بعد از اینکه مداحی کردم به صورت مخفیانه از مسجد فرار کردم تا مأموران نتوانند من را دستگیر کنند.
سابقه بازداشت و دستگیری که نداشتید؟
حاج احمد چینی: خیر. چند باری که از منزل میآمدم بیرون مأموران من را تفتیش بدنی کردند. و بعد میپرسیدند که کدام جلسه میروم. روبروی منزل ما خانه آقای حیدری از مبارزین باسابقه بود. ایشان از دوستان آقای عسگراولادی بودند. بخاطر همسایگی ما با آقای حیدری اکثرا از ما سوال و جواب میکردند و یا اینکه تحت نظر بودیم. چون مسیر منزل ما با ایشان یکی بود مأموران گمان میکردند که ما با ایشان رفت و آمد داریم و به منزل ایشان میرویم؛ بدین خاطر ما را تحت نظر داشتند. به هر ترتیب خوشبختانه و به لطف خدا ما را نتوانستند دستگیر کنند.
همان طور که مستحضرید بسیاری از حرکات انقلابی از داخل هیئآت شروع میشد. باتوجه به این نکته تأثیر هیئآت در پیروزی انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
حاج احمد چینی: همانطور که عرض کردم حکومت ممانعت میکرد که مادحین و سخنرانان مطلبی علیه رژیم بیان کنند. من خاطرم هست که یکی از بزرگان فوت کرده بود. در مسجد جامع تهران برای او ختم گرفتند و آقای فلسفی منبر رفتند. جمعیت زیادی حضور داشتند. برای اولین بار بود که آقای فلسفی در آن مجلس نام امام خمینی را آوردند و مردم صلوات فرستادند. از آنجا به بعد آقای فلسفی را ممنوع المنبر کردند. آقای فلسفی ممنوع المنبر بودند تا زمانی که انقلاب به پیروزی رسید و امام خمینی به ایران برگشت. اولین منبر ایشان بعد از پیروزی انقلاب محضر امام خمینی در مدرسه علوی در خیابان ایران بود. از همانجا منبرهای ایشان مجددا شروع شد.
هدف از برگزاری مجالس امام حسین(ع) این است که ما قیام امام حسین(ع) را درک کنیم. امام حسین(ع) علیه ظلم قیام کرد. در همان زمان شعرا اشعار کنایهدار با موضوع ظلمستیزی سروده بودند. یکی از این شعرا مرحوم خوشدل بود که اشعار انقلابی میسرود و این اشعار را مردم در دستهجات عزاداری میخواندند. این اشعار انقلابی که در مجالس توسل به اهل بیت خوانده میشد مردم را آگاه میکرد. خدا رحمت کند مرحوم حسان را ایشان یک شعری سروده بودند با این مضمون :
حرارتی که ز عشق حسین برپاست / برای ظالم هر عصر خانمانسوز است
معنی این شعر این است که شما هرجا نام امام حسین را میبرید و به قیام ایشان اشاره میکنید خود ظالمین میفهمند که منظور شما آنها هستند. در این امر هیئآت زیادی من جمله بنیفاطمه ، قناتآباد و... پای کار بودند. مادحین این جلسات نزد شعرایی مثل آقای خوشدل میرفتند و از آنها شعرهای انقلابی میگرفتند و آنها را در جلسات و دستهجات میخواندند. جا دارد نام یکی از این مداحان انقلابی را که خیلی هم زحمت کشیدند یعنی آقای سید عباس زریباف مداح بنیفاطمه را ببرم. ایشان در مسیر انقلاب خیلی زحمت کشیدند. در میان منبریهای انقلابی آقای شیخ جعفر شجونی، آیتالله انواری و... سرآمد بودند. این عزیزان را بارها رژیم پهلوی به زندان فرستاده بود.
هیئآت انصافا تأثیر بسزایی در پیروزی انقلاب داشتند. اکثر جلسات یکپارچه شده بود تا به مردم بگویند که امام حسین علیه ظالم قیام کرد. امام حسین فرمودند: من آمدم تا امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه پیاده کنم. در زمان شاه هم بدین صورت بود. مراکز فساد و عیاشی در تهران بیداد میکرد. این مراکز خود موجب اغفال جوانان میشد. این مراکز فحشا بعد از انقلاب جمع شدند. عدهای در اوایل انقلاب با جمع کردن این مراکز مخالفت میکردند و میگفتند این مراکز باید باشد اگر اینها خراب بشود فحشا در تمام نقاط شهر پخش میشود. در صورتی که اینگونه نبود. پیامبر اکرم(ص) در صدر اسلام مسجدی را که لانه فساد و نفاق شده بود خراب کرد چه برسد به این اماکن فحشا.
من یادم هست در منزلمان پدرم عکس امام خمینی را در مطبخخانه مان پنهان کرده بود تا کسی نفهمد ما عکس امام را در منزل داریم. نهایتا این جلسات حسینی در قالب یک انقلاب حسینی و اسلامی به ثمر نشست. کما اینکه صدام را نهضت حسینی از پای درآورد. هیچ ظالمی ظلمش در مقابل دستگاه امام حسین دوام نمیآورد. صدام چه جنایتهایی که در حرم سیدالشهدا انجام داد. هنوز آثار گلولهباران بارگاه حسینی در بخشهایی از حرم موجود است. عدهای از شیعیان را در حرم به رگبار بست. همین الان هم عدهای هستند که به انقلاب و امام ضربه میزنند. این افراد نتیجه کارشان را در نهایت میبینند. شاید جواب خیانتهای شان قدری به تأخیر بیافتد ولی نهایتا این جنایات از جانب خداوند متعال بی پاسخ نمیماند.
گفتید که تصویری از امام خمینی را در خانه داشتید. با نام امام خمینی از کجا آشنا شدید؟
حاج احمد چینی: من با نام امام خمینی از طریق جلسات و محافل مذهبی آشنا شدم. بعدها که در خدمت حاجآقا مجتبی بودیم و بواسطه اینکه ایشان از شاگردان خاص امام خمینی بود با افکار و نظرات امام بیشتر آشنا شدیم. هنگامی هم که امام خمینی به ایران آمدند و در مدارس رفاه و علوی مستقر شدند با حاجآقا مجتبی خدمت ایشان میرسیدیم.
اولین باری که با امام ملاقات داشتید کجا بود؟
حاج احمد چینی: من قبل از انقلاب کربلا رفتم و در نجف خدمت ایشان رسیدم. اولین بار آنجا امام را دیدم. یادم میآید که سرباز بودیم و به همین خاطر به ما پاسپورت نمیدادند. با چند نفر از همخدمتیها از طریق اهواز و آبادان و از سمت نهر به صورت قاچاقی وارد کشور عراق شدیم. در ابتدا به کاظمین رفتیم و بعد از کاظمین به کربلا رفتیم و پس از آن به نجف. در نجف امام خمینی را برای اولین بار ملاقات کردیم. گمان میکنم که مسجد هندیها بود که امام در آنجا نماز میخواندند و ما در آنجا خدمت ایشان رسیدیم. متأسفانه مکالمات آن روزمان با امام را به واسطه گذشت زمان به خاطر نمیآورم. در آن سفر خدمت حاج آقا مصطفی هم بودیم. چند جلسهای هم همراه با ایشان بودیم. حاجآقا مصطفی بسیار بشاش و خوش برخورد بودند. با اینکه ایشان از لحاظ علمی دارای مدارج بالایی بودند ولیکن اصلا غرور نداشتند و به قول معروف خودشان را نمیگرفتند. آیتالله حاجآقا مجتبی تهرانی که از دوستان حاجآقا مصطفی بودند مکرر میگفتند حاج آقا مصطفی انسان فاضلی بود. خاطرم هست که به حاج آقا مصطفی گفتیم: شنیدیم شما در درس ابوی به ایشان اشکال کردید و امام در پاسخ به شما گفتند: «فعلا گوش بده! یعنی شما میخواهید بگویید از من بهتر میفهمید؟» حاج آقا مصطفی هم در پاسخ به امام گفته بودند: استبعاد ندارد. یعنی بزرگ و کوچکی ندارد و ممکن است من بهتر از شما بفهمم؛ به شوخی گفته بودند. (خنده). حاج آقا مصطفی این ماجرا را تأیید کردند و گفتند من این جمله را گفتم و عدهای هم در کلاس خندیدند.
در آن سفر با مرحوم آیتالله خویی، مرحوم آیتالله شیخ جواد کربلایی و چند تن از علمای دیگر ملاقات داشتیم. همان طور که عرض کردم من در آن سفر سرباز بودم. برای اینکه من را دستگیر نکنند، معمم شدم. من قبلتر دروس حوزوی را نزد مرحوم مجتهدی آموخته بودم. برای آنکه لو نروم در کلاسهای حوزه، در درس مرحوم اوسطی و معصومی شرکت میکردم. این سفر ما حدود دو ماهی طول کشید. خاطرات خوبی در آن سفر داشتیم. خداوند همه این عزیزان را بیامرزد. نآ
اخیرا عدهای میگویند که در زمان شاه مردم بدون مشکل عزاداری میکردند و محدودیت برای برگزاری مراسمات مذهبی نداشتند. شرایط مطلوب تمام گرایشات بود. پس برای چه مذهبیها انقلاب کردند؟ شما با توجه به اینکه در بطن هیئآت در زمان شاه قرار داشتید صحت این حرف را تأیید میکنید؟
حاج احمد چینی: این حرف صد درصد غلط است. این افرادی که این حرفها را میزنند بصیرت در دین ندارند. دینداری یک مسئله است و بصیرت در دین مسأله دیگر است. همین اشکالی که این افراد میکنند عدهای به خود امام حسین(ع) هم میکردند. اگر امام حسین (ع) مقابل ظلم یزید سکوت میکرد کسی کاری با ایشان نداشت. اگر ایشان فقط حدیث و قرآن برای مردم میخواند کسی با او کاری نداشت. پس چرا امام حسین قیام کرد؟ جلساتی را هم که میگویند در زمان پهلوی بود، جلساتی بود که هیچ اثرگذاری نداشت. اگر مستمعین در مجالس امام حسین غرض نهضت امام حسین را نفهمند آن جلسه فایدهای ندارد. من با این جمله منکر فضیلت گریه بر امام حسین نمیشوم. اما فضیلت برتر در مجالس اهل بیت این است که هدف قیام امام را بفهمیم. علت قیام امام حسین را باید بدانیم. اگر امام حسین مینشست و فقط حدیث و روایت میخواند و مقابل عبیدالله و یزید نمیایستاد آنها هم با امام حسین کاری نداشتند. اما امام حسین آمد ریشه فساد را زد. اگر قیام امام حسین نبود تلاش تمام انبیا و ائمه به ثمر نمیرسید.
بعد از پیغمبر اکرم مسیر را منحرف کردند و در سقیفه اشخاص دیگری را بجای امیرالمومنین(ع) انتخاب کردند و این انحراف ادامه پیدا کرد. و ائمه دیگر ما هم یار و یاوری نداشتند که بخواهند قیام کنند. امام حسن(ع) فرمود من اگر یار داشتم قیام میکردم. در حدیث هم داریم : «حسن (ع) و حسین (ع) هردو امام هستند چه قیام کنند و چه قیام نکنند» امام حسن(ع) اگر در ظاهر سکوت هم کرد با این کار وظیفه امامتش را انجام داده است. امام حسین هفتاد و دو یار عاشق جان باخته داشت. امام حسین با توجه به حضور این یاران اقدام به قیام کرد. هیأتی که در آن گفته نشود «کل یوم عاشوا و کل ارض کربلا» این هیأت مطلوب نیست. معنی این روایت چیست؟ یعنی اینکه هر روز امام حسینی هست و هر روز یزیدی هست. راه امام حسین(ع) باید همیشه ادامه پیدا کند. همانطور که امام حسین با ظلم مبارزه کرد و امر به معروف و نهی از منکر نمود ما هم باید همانند او این کارها را انجام دهیم. آن موقع میگفتند: امام حسین شهید شد و زن و بچهاش هم اسیر شدند، چه فایدهای داشت!؟ آن زمان اثرش مشخص نبود اما بعدها اثر قیام امام حسین مشخص شد. حالا هم بدین صورت است.
با توجه به صحبتهایی که تا کنون کردید ما در زمان قبل از انقلاب دو دسته هیأت مذهبی داشتیم. دسته اول هیئآت انقلابی و دسته دوم هیئآتی که نسبت به اعمال و رفتار رژیم پهلوی خنثی بودند. اگر امکان دارد تعدادی از هیئآت انقلابی شاخص را نام ببرید؟
حاج احمد چینی: یکی از هیأتهایی که در روند پیروزی نقش فعالی داشت هیأت محترم بنیفاطمه واقع در چهارراه سرچشمه بود. از جمله هیئتهای شاخص انقلابی دیگر میشود از هیأت لباسفروشان ، دلریش (آذربایجانیها) ، دیوانگان حسینی واقع در غرب تهران و جلسه درس اخلاق حاجآقا مجتبی تهرانی نام برد.
باتوجه به آشنایی دیرینه شما با حاجآقا مجتبی تهرانی از شما میخواهم که به شایعهای که بعد از سال 88 در رابطه با ایشان مطرح کردند پاسخ دهید تا دیگر ابهامی در این زمینه نباشد. بعد از حوادث فتنه سال 88 عدهای نقل کردند که حاجآقا مجتبی با رهبری و نظام فاصله گرفته است . آیا این روایت صحیح بود؟
حاج احمد چینی: صد درصد غلط است. همان طور که گفتم حاجآقا مجتبی از شاگردان خاص امام خمینی بود. رساله عملیه و تعداد زیادی از کتب امام را خود ایشان چاپ کردند. حاجآقا تا روز آخر از دلسوزان نظام بودند. حاجآقا روالشان به گونهای بود که بیشتر در جلسات مباحث و دروس اخلاقی خود را بیان میکردند. و کمتر به مسائل سیاسی میپرداختند. ایشان با امام و حضرت آقا اصلا مشکلی نداشت. منتها به یک سری از مسئولین نقد داشت. در گذشته نمیتوانستیم این حرف را بیان کنیم ولی امروز به نظرم میشود این جمله را بیان کرد. یکی از مسئولینی که حاجآقا با او مشکل داشت آقای احمدینژاد بود. زمانی که احمدینژاد در کشور محبوب بود حاج آقا به من این جمله را به صورت خصوصی گفتند: «این آقا (احمدینژاد) به همراه مسئولین شهرداری آمده بود با من ملاقات کند ولی من قبول نکردم. ایشان انسان قابل اعتمادی نیستند؛ به او اعتماد نکنید.»
حاجآقا انسان بصیری بودند. آینده را خوب میدیدند. تا زمان حیات امام که با ایشان رابطه بسیار نزدیکی داشتند. در دوره رهبری حضرت آقا مکرر با ایشان دیدار داشتند. حتی چند دفعهای آقای خامنهای به دیدار ایشان آمدند. شاگردان حاجآقا از مسئولین ولایتمدار و مخلص بودند. سرآمد این افراد شهید بزرگوار صیاد شیرازی بود. شهید صیاد عضو ثابت جلسه درس اخلاق حاجآقا مجتبی بود.
در زمان دفاع مقدس در جبهه هم حضور داشتید؟
حاج احمد چینی: بله. وقتی فهمیدند که ما درس حوزوی خواندیم به ما گفتند ملبس به جبهه بیایید. ما به همراه چند تن دیگر از دوستان با لباس روحانیت عازم جبهه شدیم. در قرارگاهها حضور پیدا میکردیم، به سخنرانی، اقامه نماز و مداحی میپرداختیم. متأسفانه مدت حضورمان کم بود. وظیفه ما تبلیغ بود. حال و هوای جوانان رزمنده در آن روز بسیار دیدنی بود. شور و حررات وصف نشدنی داشتند رزمندگان ما.
امام رضوانالله علیه با حرکتشان تحولی عظیم ایجاد کردند. یکی ازجاهایی که بعد از حرکت امام متحول شد همین هیئآت مذهبی بود. قبل از انقلاب ما اینقدر جوان در هیئآت نداشتیم. این نکته بسیار مهم است. افراد مسن به واسطه فراغتی که دارند قاعدتا در مجالس حاضر میشوند. اما این جوانان هستند که آینده کشور را میسازند. امام با حرکتشان نقش جوانان را در مجالس پررنگ کرد. امام فرمود مساجد را پایگاه کنید. همین کار امام باعث شد تا جوانان به مساجد سرازیر شوند. قبل از انقلاب اینقدر جوان در مساجد حضور نداشتند. خاطرم هست که حدود 16 سال سن داشتم که برای نماز به مسجد امینالدوله واقع در حوالی خیابان مولوی میرفتم. ما در آن زمان مقید بودیم که سه وعده نماز جماعت را پشت سر آقای حقشناس در این مسجد بخوانیم. این نکته را هم متذکر بشوم که آیتالله حقشناس به دستور آیتالله العظمی بروجردی به مسجد امینالدوله آمدند و در این جا شروع به فعالیتهای دینی و فرهنگی کردند. مشکلی برای اقامه نماز ظهر و عصر و مغرب عشاء وجود نداشت ولی برای اقامه نماز صبح مشکلات زیادی داشتیم. خیابانها تاریک بود و مثل امروز نبود. در مسجد جوانان هم حضور داشتند چند تا مسجد در تهران داشتیم که جمعیت جوان داشت و مابقی مساجد مخاطبانشان افراد سالخورده بودند. افرادی مثل حاج آقا مجتبی هم حاضرین جلسهشان جوانان بودند. ایشان کار زیربنایی انجام میداد. از این جنس جلسات در قبل از انقلاب بسیار کم بود.
شما در حضور رهبر انقلاب هم مداحی کردهاید. از این مراسم خاطرهای دارید؟
حاج احمد چینی: قبل از شیوع ویروس منحوس کرونا، حداقل سالی یک جلسه را در حضور ایشان مداحی میکردیم. سابقه مداحی ما در حضور ایشان به قبل از ساخت حسینیه امام خمینی برمیگردد. مجالس در یک ساختمان قدیمی در محوطه بیت برگزار میشد. هنگامی که حسینیه ساخته شد و مراسمات در آنجا برگزار شد در شبهای محرم و فاطمیه معمولا هر سال یا یکسال در میان توفیق داشتیم در آن جلسه ذکر مصیبتی داشته باشیم. حضرت آقا واقعا عاشق توسل به اهل بیت هستند. ایشان از آن دسته افراد نیستند که بخواهند به صورت نمایشی مراسم برگزار کنند. من حتی در مراسمات خصوصی ایشان هم مداحی کردهام. باز هم میگویم آقا عاشق مجلس عزاداری هستند. ایشان ذوق ادبی خوبی هم دارند و چندین بار وقتی مداحی من تمام شده بود، آقا از من پرسیدند این شعر از چه کسی بود؟ مداحی کردن در محضر حضرت آقا بسیار سخت است. چون ایشان جمله به جمله اشعار را به دقت گوش میدهند. یکبار در یکی از جلسات خصوصی وقتی که واعظ از منبر پایین آمد آقا دو مورد از منبرشان ایراد گرفتند و به ایشان تذکر دادند.
تا بحال شده که آقا از خواندن شما ایراد بگیرند؟
حاج احمد چینی: خوشبختانه خیر. فقط یکبار من روضهای را از روی یکی از مقاتل خواندم آقا بعد از جلسه به من گفتند این مطلب را از روی کدام مقتل خواندید؟ من اسم مقتل را گفتم. بعد ایشان گفتند این مقتل ضعیف است از این مقتل نخوانید. اغلب همان طور که گفتم ایشان بعد از مراسم میپرسند که این اشعار سروده چه کسی بود؟ آخرین باری که خدمت ایشان در ماه مبارک رمضان سال 98 خواندم بعد از مراسم از من مجددا این سؤال را پرسیدند. من هم خدمتشان عرض کردم که این از اشعار آقای ذبیحاله صاحبکار بود. ذبیحاله صاحبکار یکی از شعرای مشهدی بود. آقا گفتند: از قدیم ما با ایشان مأنوس بودیم. ایشان از رفقای قدیمی ما بودند.
بیان این نکته شاید خالی از لطف نباشد حضرت آقا در میان شعر علاقه خاصی به اشعار صائب تبریزی دارند. خلاصه تا بحال آقا به ما تذکری ندادند؛ شاید احترام سن ما را نگه داشتهاند. حضرت آقا در عین حالی که یک رهبر مقتدر هستند ولی بسیار متواضع هستند. آخرین باری که خدمت ایشان روضهخوانی کردم، بعد از مراسم با ایشان در راهرو حسینیه صحبت کردم. حدود ده دقیقهای ایشان روی پا ایستاده بودند و با من و همراهانم گفتگو میکردند.
چند سالی هست که مقام معظم رهبری به عزاداری سنتی و شیوه درست عزاداری کردن تأکید میکنند. شما با توجه به اینکه سالیان زیادی در جلسات علما از جمله حاجآقا مجتبی تهرانی ، آقا عبدالکریم حقشناس و... توفیق خدمتگزاری داشتید نکات خاص و کلیدی این بزرگواران در برگزاری مراسمات را برای ما توضیح دهید؟
حاج احمد چینی: حاجآقا مجتبی مقید به این بودند که حتما در مراسمات روضه و توسل را گوش بدهند. من در این مدت طولانی که خدمت ایشان مداحی کردم به یاد نمیآورم که ایشان موقع توسل با کسی حرف بزنند. در مراسمهای شبها من بعد از منبر حاجآقا میخواندم. فقط یکبار ایشان قبل از منبر به من گفت: من منبرم تمام شود میروم چون بلیط دارم برای مشهد؛ باید به پرواز برسم. ایشان به دلیل اینکه حرمت جلسه حفظ شود تا آخر توسل مینشستند و روضه را گوش میکردند. اگر ایشان جلسه را ترک میکردند اکثریت مستمعین هم بعد از منبر از مجلس خارج میشدند و موقع روضه افراد کمی حضور داشتند. شبهایی هم که برنامه سینهزنی داشتیم حاجآقا همراه با جمعیت میایستادند و سینه میزدند. در آخرین شب قدر هم که ایشان یک توسل ماندگار بجا گذاشتند. حاجآقا چنان روضه میخواندند و چنان حالی در مجلس ایجاد میشد که دیگر جایی برای خواندن من نبود. این حرارت روضههای ایشان نشان از خلوص علاقه زیاد ایشان به دستگاه اهل بیت دارد. یکی از خصوصیات اخلاقی ایشان دقت بر پولهایی که بانیان برای مراسم میآوردند بود. چندی پیش من در جلسهای که رییس اوقاف با مادحین اهل بیت داشت این نکته را متذکر شدم. همانجا گفتم: مرحوم حاجآقا مجتبی معمولا دو الی سه شب از مراسم دهه را شام میدادند. دلیل کار ایشان این بود که ایشان تا شخصی را نمیشناخت و از طریقه کسب درآمد او اطلاع نداشت از او پول نمیگرفت تا صرف مخارج هیئت کند. بانیان زیادی بودند که دوست داشتند هزینه شام جلسه را متقبل بشوند ولی حاجآقا تا آنها را نمیشناخت از آنها پول نمیگرفت. یک بار حاجآقا به صورت خصوصی به من گفت: خیلی ها به من مراجعه میکنند تا هزینه شام را پرداخت کنند، من قبول نمیکنم؛ بغیر از دو الی سه نفر که میدانم اهل خمس هستند. متأسفانه بعضی از هیئآت ما تبدیل شده است به حیاط خلوت عدهای از اختلاسگران، این افراد برای پوشش خرابکاریهاشان در هیئآت حضور پیدا میکنند و بانی میشوند. بانیان جلسات باید بدانند که از چه کسی پول میگیرند و او از چه طریقی کسب درآمد کرده است. متأسفانه این امر امروز در هیئآت ما مغفول مانده است. به نظر من اگر هیأتی یک شب شام بدهد اما حلال باشد خیلی بهتر از این است که با پول شبههناک چند شب شام بدهند. حاج آقا مجتبی این مسائل را رعایت میکرد که جلساتشان آنقدر با صفا بود. حاج آقا میگفت: وقتی برای من غذا میآورند قبول نمیکنم و از آنها میپرسم که شما حساب سال دارید؟ امروز در هیئآت ما الحمدالله ظواهر و شعار خوب رعایت میشود ولی از جهت باطنی کم به آن پرداختهاند.
نکته دیگری که من از بزرگان در هیئتداری آموختم این بود که هیئتدار باید اخلاص داشته باشد. هیئتدار باید بداند که در جلسه حضور دارد برای نوکری کردن است نه ریاست کردن. او باید بداند که درآنجا حضور دارد تا به عزاداران سیدالشهدا خدمت کند. وقتی در مجلسی ریا و خودنمایی ندارد قطعا حال جلسه با جلسهای که در آن به دنبال ریا و ریاست هستند فرق میکند. متأسفانه در این زمینه ما کم کاری کردیم.
از شما تشکر میکنم. نکتهی دیگری باقی هست که اضافه کنید؟
نکته خاصی نیست دعا کنید که خداوند به ما اخلاص اعطا کند.