شيوه تبليغاتى خاصى را در جلسات خصوصى و عمومى پياده كردم، يعنى براى تبليغ در اين منطقه دست به ابتكار جديدى زدم. ابتكارم اين بود كه شخصى بهنام آقاى «عباس اعرابى هاشمى» از روى آيات قرآن و متناسب با آيات، تصوير و عكسهاى خيلى زيبايى درست كرده بود و زير آن هم ترجمه آن آيات را نوشته بود و از تمامى اين آيات و تصاوير اسلايد تهيه كرده بود. من هم يك دستگاه اسلايد به همراه پنجاه اسلايد را با خودم به زواره بردم.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از شیوه های مبارزاتی طلاب در دوران نهضت اسلامی، سفرهای تبلیغی به شهرها و روستاهای مختلف کشور بود. حجتالاسلام والمسلمين احمد سالك با اشاره به اهمیت سفرهای تبلیغی و اهداف این سفرها می گوید: «من پس از ورود به قم سفرهاى تبليغىام را به مناطق مختلف كشور آغاز نمودم، چون معتقد بودم هر چه را در حوزه علميه مىآموزيم، به عنوان زكات علم بايد به مردم برسانيم. بر اين اساس به مجرد اينكه حوزه علميه تعطيل مىشد بلافاصله براى تبليغ به مناطق مختلف كشور مىرفتم و ضمن حفظ ارتباطم با هستههايى كه در اصفهان داشتيم، به هر كجا مىرفتم، بلافاصله گروه ضربت و هستههاى اوليهى مبارزاتى تشكيل مىدادم كه آن هستهها و گروه ضربتها، گاهى به يك گروه و جريان بزرگى تبديل مىشد.»
او در سال 49 برای تبلیغ عازم اردستان و زواره در حوالی اصفهان شد. حجت الاسلام سالک درباره این سفر تبلیغی می گوید: «در سال 1349 و سال بعد از آن، براى انجام تبليغات به زواره و اردستان مأمور شدم.
در اين مناطق شيوه تبليغاتى خاصى را در جلسات خصوصى و عمومى پياده كردم، يعنى براى تبليغ در اين منطقه دست به ابتكار جديدى زدم. ابتكارم اين بود كه شخصى بهنام آقاى «عباس اعرابى هاشمى» از روى آيات قرآن و متناسب با آيات، تصوير و عكسهاى خيلى زيبايى درست كرده بود و زير آن هم ترجمه آن آيات را نوشته بود و از تمامى اين آيات و تصاوير اسلايد تهيه كرده بود. من هم يك دستگاه اسلايد به همراه پنجاه اسلايد را با خودم به زواره بردم.
در اولين سخنرانى كه در مسجد جامع زواره داشتم، ذهن حاضران را در اين خصوص آماده كردم. شب بعد جمعيت فوقالعادهاى به مسجد آمد و من براى اولينبار اسلايدها را به نمايش گذاشتم و در كنار آن، با تغيير تصوير سخنرانى مىكردم. سخنرانى در مورد تصوير از بلندگو پخش مىشد و از اين طريق توانستم يك دور مسائل اعتقاديـ حكومتى را بيان كنم، مثلا عكس فرعون و آيات مربوط به حضرت موسى و فرعون به طور همزمان پخش و مطرح مىشد كه در تفسير آن ابتدا بحث حكومت فرعون بود و سپس بحث را به فرعون زمان يعنى شاه مىكشاندم. اين كار چون در منطقه روش جديدى بود، استقبال زيادى هم شد و تحولى را ايجاد كرد. از اين طريق توانستم نسل جوان را جذب كنم و گروههايى از جوانان تشكيل داده و در جلساتى كه از ساعت يازده شب تا يك و دو شب در خانهها برگزار مىشد، به آنها مسائل مبارزاتى را آموزش دهم.
پس از زواره، در اردستان سخنرانىهايم را شروع كردم. مردم زواره و اردستان نسبت به اقدامات ضد انسانى رژيم، آگاه و روشن بودند، از جمله اين افراد شخصى به نام «على عاصمى» بود كه در بدو ورودم به اردستان به منزل ايشان رفتم. پيرمرد كشاورزى در آنجا بودـ معروف به خادميـ ايشان آن زمان نهجالبلاغه مىگفت. در كنار ايشان يك استاد بنا هم بود كه هم بحث و تفسير نهجالبلاغه مىكرد. اين موضوع براى من خيلى جالب بود كه چنين افرادى در اين مناطق بيايند و اين بحثها را مطرح نمايند. من هم براى اينكه ببينم فضاى استفاده از كلاسهاى آنها چطور است در آن كلاسها حضور يافته، مىديدم كه واقعاً بيان خيلى جالبى دارند و من آنها را تشويق به حفظ هستههايشان مىكردم. البته علاوه بر من، افراد ديگرى مانند آقا «يوسف طباطبايى»، مرحوم آيتالله شهيد دكتر بهشتى، شهيد محمد منتظرى و شهيد باهنر به آنجا مىآمدند و سخنرانى داشتند؛ در واقع اين منطقه جايگاه و پاتوق انقلابيون بود.
منبع: خاطرات حجتالاسلام والمسلمين شيخ احمد سالك؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی