مرکز اسناد انقلاب اسلامی

کد خبر: ۷۴۵۸
برگی از خاطرات آیت‌الله خزعلی
در ايام ملى شدن نفت، رييس آموزش و پرورش آبادان دستور انتقال و تبعيد هفت نفر از توده‌اى‌ها را داده بود، اما آن‌ها با پررويى و وقاحت به اين دستور ترتيب اثر نمى‌دادند. من در منبر به اين جريان اشاره كردم و خواستار اجراى دستور رييس آموزش و پرورش شدم. در همين هنگام يكى از فداييان اسلام يادداشتى به من داد كه در آن نوشته شده بود: اين هفت نفر كه دستور انتقال‌شان داده شده بايد بروند، در غير اين صورت جسد آن‌ها در كنار رودخانه‌ بهمن‌شير خواهد افتاد و قاتل نيز بر سر جنازه‌ آن‌ها خواهد ايستاد. در پى خوانده شدن اين نوشته در منبر شور و هيجان عجيبى در شهر ايجاد شد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۳ - ۲۷ دی ۱۴۰۰ - 2022January 17
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی در نقاط مختلفی از کشور هوادارانی داشت که فعالیت‌ها و رهنمودهای آن‌ها را پیگیری می‌کردند. آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی خاطراتی از اقدامات فدائیان اسلام در آبادان دارد. 

آیت‌الله خزعلی می‌گوید: در ايام تعطيلات براى تبليغ به نقاط حساس و دوردستى چون خوزستان‌ـ به‌خصوص شهر آبادان‌ـ مى‌رفتم. شهر آبادان در آن زمان، به‌دليل تأثير پذيرفتن از فرهنگ غربى و انگليسى، ظاهرى فاسد و غيراسلامى داشت. على‌رغم اين وضعيت، نواب‌صفوى موفق شده بود در اين شهر افراد مؤمن و مسلمانى تربيت كند.

فداييان اسلام در آبادان از هيچ چيزى بيم و هراس به خود راه نمى‌دادند. در ايام ملى شدن نفت، رييس آموزش و پرورش آبادان دستور انتقال و تبعيد هفت نفر از توده‌اى‌ها را داده بود، اما آن‌ها با پررويى و وقاحت به اين دستور ترتيب اثر نمى‌دادند. من در منبر به اين جريان اشاره كردم و خواستار اجراى دستور رييس آموزش و پرورش شدم. در همين هنگام يكى از فداييان اسلام يادداشتى به من داد كه در آن نوشته شده بود: اين هفت نفر كه دستور انتقال‌شان داده شده بايد بروند، در غير اين صورت جسد آن‌ها در كنار رودخانه‌ بهمن‌شير خواهد افتاد و قاتل نيز بر سر جنازه‌ آن‌ها خواهد ايستاد. در پى خوانده شدن اين نوشته در منبر شور و هيجان عجيبى در شهر ايجاد شد. 

فردا صبح بعضى از آن هفت نفر در مدرسه‌ علميه‌ آبادان نزد من آمدند و نسبت و وابستگى خود به حزب توده را انكار كردند، اما من به حكم و دستور انتقالى آن‌ها استناد كردم و در ضمن صحبت‌هايى كه با هم داشتيم آن‌ها به حضرت نوح توهين كردند كه به خودى خود اتهام آن‌ها به اين طريق تأييد شد. عاقبت ناچار به ترك آبادان گرديدند. مرحوم ذوالقدر كه به اتفاق نواب به شهادت رسيد و آقاى دهقان هر دو پس از آن واقعه از شب تا صبح از منزل من مراقبت مى‌كردند.

فداييان اسلام در شهر آبادان طرفداران پرشورى چون ذوالقدر داشتند با فعاليت چشم‌گيرى كه داشتند مردم فكر مى‌كردند، تعداد آن‌ها بيش از پانصد نفر است در حالى كه تعداد آن‌ها كمتر از اين رقم بود. اقدامات فداييان اسلام مأموران رژيم را در اين شهر مرعوب ساخته بود.

منبع: خاطرات آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ارسال نظر