امام فرمودند:آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی كه تربیت كند فاسد تربیت میكند
پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان در 25 بهمنماه 1371 در جمع طلاب حوزه علمیه درباره فرمایشات امام خمینی در جلسه با مسئولان نظام در مورد انتشار نامه ایشان خطاب به حسینعلی منتظری گفت: "بعد از اینكه حضرت امام (ره) نامه 6 فروردین ماه 1368 را خطاب به آقای منتظری نوشتند. مسئولین نظام از جمله مقام معظم رهبری، ریاست محترم جمهوری، آیتالله مشكینی و عده دیگر خدمت امام(ره) رسیدند و اصرار كردند كه این نامه پخش نشود. لازم به ذكر است كه نامه را به رادیو تلویزیون جهت پخش داده بودند، حضرت امام(ره) به حاج احمد آقا دستور دادند كه نامه را از رادیو تلویزیون پس بگیرند كه ایشان هم پس گرفتند ولی حضرت امام در آن جلسه جملهای را به آقایان فرمودند من این را با شاهد عادلی كه آنجا بود نقل میكنم، شما میتوانید از این افراد ( مقاممعظمرهبری،ریاست محترم جمهوری، آیتالله مشكینی، آیتالله امینی و حاجاحمد آقا) سؤال كنید. امام(ره) فرمودند: البته اینكه من نامه را پس بگیرم ، نه اینكه پشیمان شدم و نه اینكه اصرار شما مرا وادار كرد كه من این نامه را پس بگیرم، فقط ترسیدم كه با پخش این نامه ، خون مردم به جوش آید و بریزند آقای منتظری را بكشند كه آقای منتظری یك شیخ فضلالله نوری برای انقلاب بشود. من از این ترسیدم و آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی كه تربیت كند فاسد تربیت میكند این عین جملات مبارك حضرت امام(ره) هست. و میتوانید كه البته وظیفه هم هست ، مراجعه كنید و از این آقایان بخواهید كه حالا مقاممعظمرهبری مسئلهاش جداست و نباید هم ایشان وارد این مسائل شوند ولی نسبت به بقیه آقایانی كه در آن جلسه حاضر بودند بنویسید و از آنها بخواهید تا اینكه این مسئله در تاریخ گم نشود و خیانتی به تاریخ نشده باشد."
مشروح سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان را در زیر میخوانید:
با توجه به مسئلهای كه اخیراً در شهرستان قم پیش آمد ، مصلحت میبینم كه جریان آقای منتظری با توجه به وظیفهای كه مسئولین و نظام و روحانیت و مبلغین در قبال این جریان خطرناك دارند را مطرح نمایم.
ابتدا به عنوان مقدمه لازم است عرض كنم كه یكی از مسائلی كه در اسلام مورد تأكید واقع شده است و پیامبر اسلام روی این مسئله تاكید نمودهاند، مسئله نصیحت ائمهمسلمین است. در رابطه با این مسئله چنانچه به قرآن كریم و روایت ائمه(ع) مراجعه كنیم، خواهیم دید كه برداشت ما و جامعه اسلامی از مسئله نصیحت ائمه مسلمین برداشت غلط و اشتباهی میباشد و شاید علت آن مناسبتهای تاریخی است كه در بین جوامع اسلامی مخصوصاً تشیع شكل پیدا نموده است. وقتی مسئله نصیحت ائمه مسلمین را میشنویم ، این معنی به ذهن همه میآید كه باید مسئولین و رهبران نظام اسلامی را نصیحت كرد و امر به معروف و نهی از منكر نمود. و عدهای هم با همین تفسیر و برداشت غلط ، انتقادات گزندهای را مطرح میكنند. چنانچه به قرآن مراجعه كنیم خواهیم دید كه آیاتی كه متضمن ماده نصیحت میباشند ، دارای معنایی غیر از معنای امر به معروف و نهی از منكر میباشند. نصیحه الله و نصیحه للرسول ، نصیحت خدا قطعا به معنای امر به معروف كردن خدا نمیباشد و همینطور نصیحت رسول به معنای امر به معروف و نهی از منكر رسول نمیباشد. من فعلا تصمیم ندارم وارد این بحث علمی شوم و شما اگر به آیات قرآن در این رابطه مراجعه كنید؛ خواهید دید كه مراد از نصیحت در قرآن غیر از معنائی است كه در اذهان ماها میباشد. در این بخش از صحبت روایتی را به عنوان تیمن و تبرك ذكر میكنم و این قسمت از بحثم را خاتمه میدهم. قال رسولالله ( ص): الدین النصیحه. قلنا یا رسولالله لمن؟ قال : لللّه و لكتابه و لرسوله و للمسلمین(ع) ، پیامبر (ص) فرمود همه دین نصیحت است. سؤال كردند كه نصیحت یعنی چه؟ و نصیحت برای كه؟ حضرت فرمود: نصیحت برای خدا و برای كتاب خدا و برای رسولخدا و ائمه مسلمین(ع) و با مراجعه به كتب لغت معتبر از قبیل اقرب و مصباح هیچكدام نصیحت را به معنی امر به معروف و نهی از منكر معنی نكردهاند، بلكه در این كتب نصیحت به معنای خلوص، صفا و عمل تفسیر شده است، و در قرآن كریم هم بیشتر به معنای خالصانه و صادقانه عمل كردن در برابر خدا و رسولش و ایمان مخلصانه داشتن به كتاب خدا و نیز به معنای خیرخواه بودن به كار رفته است و اگر هم احیاناً در بعضی جاها گفته شده كه به معنای امر به معروف و نهی از منكر است ، از باب ذكر مصداق میباشد، از این جهت كه آمر به معروف نسبت به رهبر مخلص و صادق است میتواند از این در خلوص و صدق امر به معروف كند و یا تذكر دهد، بنابراین یكی از وظایف ما اعتقاد راسخ داشتن و مخلصانه عمل كردن و صادق بودن با رهبری است. و باید به مردم تذكر داد كه وظیفه ما در قبال رهبری و یا رهبران و یا ولیمسلمین صادقانه و مخلصانه عمل كردن و ایمان داشتن به آنها میباشد.
متأسفانه این اشتباه تاجائی پیش رفته كه معمولاً آقای منتظری هم برهمین مبنای نصیحت ائمهمسلمین همیشه چه درزمان حضرت امام( ره) و چه الان، دستاندازهایی را برای نظام و مسئولین درست كردهاند، و خوب است در اینجا جملهای كه آخرین نظر حضرت امام(ره) در رابطه با آقای منتظری است ، را ذكر نمایم . بعد از اینكه حضرت امام (ره) نامه 6 فروردینماه 68 را خطاب به آقای منتظری نوشتند. مسئولین نظام از جمله مقام معظم رهبری، ریاست محترم جمهوری، آیتالله مشكینی و عده دیگر خدمت امام(ره) رسیدند و اصرار كردند كه این نامه پخش نشود. لازم به ذكر است كه نامه را به رادیو تلویزیون جهت پخش داده بودند، حضرت امام(ره) به حاج احمد آقا دستور دادند كه نامه را از رادیو تلویزیون پس بگیرند كه ایشان هم پس گرفتند ولی حضرت امام در آن جلسه جملهای را به آقایان فرمودند من این را با شاهد عادلی كه آنجا بود نقل میكنم، شما میتوانید از این افراد ( مقاممعظمرهبری، ریاست محترم جمهوری، آیتالله مشكینی، آیتالله امینی و حاجاحمد آقا) سؤال كنید. امام(ره) فرمودند: البته اینكه من نامه را پس بگیرم ، نه اینكه پشیمان شدم و نه اینكه اصرار شما مرا وادار كرد كه من این نامه را پس بگیرم، فقط ترسیدم كه با پخش این نامه ، خون مردم به جوش آید و بریزند آقای منتظری را بكشند كه آقای منتظری یك شیخ فضلالله نوری برای انقلاب بشود. من از این ترسیدم و آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی كه تربیت كند فاسد تربیت میكند این عین جملات مبارك حضرت امام(ره) هست. و میتوانید كه البته وظیفه هم هست ، مراجعه كنید و از این آقایان بخواهید كه حالا مقاممعظمرهبری مسئلهاش جداست و نباید هم ایشان وارد این مسائل شوند ولی نسبت به بقیه آقایانی كه در آن جلسه حاضر بودند بنویسید و از آنها بخواهید تا اینكه این مسئله در تاریخ گم نشود و خیانتی به تاریخ نشده باشد. و در مدتی كه گذشته حرف حضرت امام(ره) ثابت شده است. و این نامه حضرت امام(ره) كه خوانده نشد در تاریخ شباهت به نامه پیامبر(ص) دارد كه نوشته نشد. بدین شكل كه پیامبر(ص) فرمودند قلم و دوات بیاورید تا نامهای بنویسم كه بعد از مرگ من هرگز گمراه نشوید، ولی نیاوردند و این نامه حضرت امام(ره) كه نوشته شد ولی خوانده نشد همان اثر تاریخی را داشته. لازم است كه نظام و روحانیت با ادله مختلفی با آقای منتظری برخورد نمایند و اگر برخورد نشود یك خطر است برای انقلاب.
اولاً من معتقد هستم هركسی كه با حضرت امام(ره) در افتاد، بالاخره یك روزی خداوند نتیجه اعمالش را در رسوائیش متبلور میكند.
ما معتقد هستیم چیزی را كه حضرت امام(ره) آغاز و شروع كرده آن را ادامه دهیم. شما بدانید كه اگر ما ساكت بنشینیم ؛ منحرفین ساكت نخواهند نشست. كسانی كه با حضرت امام(ره) مسئلهدار بودند آنچنان بیادبانه با امام برخورد میكرد كه من یكمرتبه به او اعتراض كردم كه آقا اگر میگویی خمینی آقا هم بگو. و حالا یك مقامی از تو گرفته شود اینجور برخورد میكنی! همین آقا الان یكی از سینهچاكان آقای منتظری است.
اگر به خاطر داشته باشید آن سی نفر از نمایندگان سابق مجلس كه خدمت آقای منتظری رسیدند و ما هم برخورد كردیم، یكی از همان آقایان اعتراف كرد كه این كُشتی بود كه ما آغاز كردیم ولی پشتمان به زمین زده شد. ما دقیقاً خبر داریم و عدهای هم اعتراف كردند كه كسانی كه دل خوشی از وضعیت فعلی نظام و از رهبری نداشتند، جلسه گرفتند كه مرجعیت آقای منتظری را مطرح كنند ، چرا كه به اصطلاح آنها مرجعیت آقای منتظری بادش دم و دستگاه را خواهد برد، این نتیجهای است كه آنها گرفتند و شما مشاهده كردید كه اینها شروع كردند آقای منتظری را مطرح كردند و در روزنامهها بردن و عكسش را پخش كردن و اطلاعیه دادن و دیدنی رفتن. بنابراین اگر ما ساكت بنشینیم و آنهایی كه درد دین و درد انقلاب دارند ساكت مینشینند ، قطعا منحرفین ساكت نخواهند نشست.
واقعا این آقای منتظری شخصیتی است كه ما نمیتوانیم بیتفاوت ازكنارش بگذریم، شخصیتی است كه جهانبینیاش در چهاردیواری خانهاش محدود است و همه مردم را از دید سید هادی و سعید و در زمانی هم كه سید مهدی بود از دید او بررسی میكرد.
من تصمیم گرفتم كه به صورت جدی مسائلی كه بین ما و ایشان گذشت مطرح نمایم، شما ببیینید شخصیت دوگانه و دوگانه برخورد كردن آقای منتظری چه خطری برای انقلاب به دنبال داشت و چرا حضرت امام(ره) چنین كاری كرد. آقای منتظری نسبت به اطرافیان و بیت و هواداران خودش آنچنان دست و دل باز برخورد میكند كه نسبت به هیچ كس حاضر نیست اینگونه برخورد نماید.
عده ای از دوستان در جریان دستگیری سیدمهدی خدمت آقای منتظری رسیدند و گفتند كه سیدمهدی و اطرافیان شما مرحوم شمس آبادی را به قتل رساندند، شیخ قنبرعلی را به قتل رساندند، تعداد كثیری را به قتل رساندند، با این حال شما چطور از این ها دفاع میكنی؟ آیا هنوز مسئله برای شما حل نشده است؟ ایشان فرمود كه: مگر آقای شمس آبادی آدم خوبی بود. من شاهد دارم بر این مطلب، آقای معاون وزیر اطلاعات كه از طلاب بسیار متدین است و آقای... كه از طلاب بسیار متدین است شاهد بودند. بروید از آن ها سوال كنید؛ ایشان با همین صراحت این جمله را بیان كردند.
البته ما تعجب كردیم كه چگونه كسی كه ادعای مرجعیت و رهبری آینده نظام دارد، با این صراحت میگوید مگر آقای شمس آبادی خوب بود. كشتند كه كشتند. حالا آقای شمس آبادی آدم انقلابی نبود؛ از طرفداران آقای خوئی هم بود؛ مگر كسی كه طرفدار مرحوم آیت الله خویی بوده و یا درس ایشان را رفته به این راحتی میتوان او راكشت.
حالا آقایی كه نسبت به دیگران با این سعه صدر برخورد میكند، وقتی كه دو نفر از هواداران خودش دستگیر میشوند چه علم شنگه ای به پا كرده است. و میگوید بچه های انقلاب در زندان ها هستند. چطور شد خونی مثل شمس آبادی رنگی ندارد، اما با دستگیری چهارتا طرفدار تو آسمان و زمین یكی شدهاند. این شخصیت، شخصیت متناقضی هست. شخصیت دوگانه است. شخصی است كه نسبت به اطرافیان خودش با دست و دل بازی و سعه صدر برخورد میكند، اما نسبت به دیگران اینگونه نیست.
آقای منتظری دائما در سخنرانی هایش مطرح میكند كه من مصالح انقلاب و نظام را بر مصالح شخصی خودم ترجیح میدهم ولی حقیقتا ایشان در عمل خلاف این ادعا را ثابت كردهاند؛ شما امروز ببینید وضعیت فعلی انقلاب را ، مسئولیتی كه نظام جمهوری اسلامی در قبال جهان اسلام دارد. مسئله سلمان رشدی كه امروز یك دستاویزی برای دشمنان انقلاب علیه نظام شده؛ مسئله حقوق بشر ی كه امروز به عنوان یك چماق علیه انقلاب بلند كردهاند...حالا اگر مقام ریاست جمهوری یك مصاحبه ای انجام دادند در برابر ادعای نقض حقوق بشر در ایران و فرمود كه ما زندانی سیاسی نداریم. ایشان بیاید با صراحت بگوید كه: این آقا در مصاحبهاش میگوید ما زندانی سیاسی نداریم، مگر مردم نمیفهمید، نمیفهمند كه بچه های انقلاب در زندان هستند. كدام بچه های انقلاب در زندان ها هستند؟ حداقل انسان باید اینقدر عقل داشته باشد كه اگر ادعا میكند من مادر انقلاب هستم و دیگران دایه انقلاب، مادر انقلاب در این موقعیت چنین مطالبی را مطرح نمیكند.
اینجا است كه من عرض میكنم از صحبت های این آقا پیداست كه مصالح شخصیاش را بر مصالح انقلاب ترجیح میدهد.
شما اگر در صحبت های اخیر ایشان دقت كنید، میبینید كه ایشان درصدد تحلیل خرابی های سابق خودش است، یك چیزی درست كرده كه مواضع امام را زیر سوال ببرد؛ بدین صورت كه اگر حضرت امام در برابر ایشان چنین موضعی گرفتند، بگوید كه موضع گیری های حضرت امام براساس اطلاعات غلط بوده است و در نتیجه من آدم صالحی بودم. ایشان در همین سخنرانی های اخیرشان فرمود كه: یكی از بزرگان كه در تهران هست از قول بچه های اطلاعات به من گفت كه ما خدمت حضرت امام رفتیم و این را القا كردیم كه منافقین رو آقای منتظری نفوذ دارند. الان آن آقایان توبه كردهاند و نمیدانند كه آقای منتظری آن ها را میبخشد یا نه این مبنایی است كه انسان میآید درست میكند و بعد بگوید كه فلان كس گفته حالا معلوم نیست كه چنین كسی باشد یا نباشد. برای چی هست، برای اینكه تصمیم گیری های امام بر مبنای اطلاعات غلط بوده، و اگر من عزل شدم و با من برخورد شد، بر اساس اطلاعات غلط بوده، بنابراین من سالم هستم و دیگران هم اشتباه میكنند . این است متناقض بودن شخصیت آقای منتظری.
آقای منتظری هروقت كه صحبت میكند، میگوید كه: من همیشه سكوت كردم و این سكوتم هم به خاطر اسلام بوده . وی در سكوتش هزارویك حرف غلط و درست علیه انقلاب ردیف میكند و علیه نظام موضعگیری میكند.
آقای منتظری شما اگر واقعا سكوت كردهاید، مسخره كردن انقلاب و مسخره كردن راهپیمایی 22 بهمن چه معنایی دارد؟ اگر شما سكوت كردی، این جمله كه مسئولین نظام را كله گنده معرفی میكنید و میگویی در قیامت حقم را از آن ها خواهم گرفت به چه معناست؟ چه حقی از شما؟ آیا اگر به تعبیر شما همین كله گنده های نظام مانع پخش نامه 6 فروردینماه 68 حضرت امام (ره) نمیشدند، مردم پوست از سر تو نمیكندند؟ این چه تعبیری است كه شما نسبت به مسئولین نظام كردهاید، و از آن طرف همیشه ادعا میكنید كه من سكوت كرده ام؟
شما در هر سخنرانی كه كردید میگویید كه من سكوت كردم و سوكتم هم برای خدا بوده است، ولی از آن طرف بزرگترین نیش را هم به انقلاب میزنید.
این مقدمه ای بود كه در رابطه با آقای منتظری عرض كردم.
چنانچه شما مطلع هستید، اخیرا پنج ، شش نفر از افرادیكه به ادعای ما توطئه گر بودند دستگیر شدند. یك نفر از این ها به نام دائی در زمان مهدی هاشمی چند مرتبه دستگیر و آزاد شد و یكی هم به نام حاج داوود كریمی كه ایشان زمانی فرمانده سپاه تهران بود، كه ایشان درگیری با فرماندهی سپاه به وجود آورد و اگر یادتان باشد، حضرت امام توسط شهید محلاتی پیامی فرستاده بودند كه این ها توبه كنند به واسطه كاری كه در زمان جنگ انجام دادند كه تصمیم داشتند سپاه تهران اعتصاب كنند و بعد هم ایشان مرتكب قتلی شدند و از سپاه بیرون رفت و اخیرا هم دستگیر شد.
ما پس از آنكه اطلاعیه های فراوانی را در سطح دانشگاه ها و مساجد دیدیم، كار روی این گروه را آغاز كردیم و حدودا یك ماه قبل پنج، شش نفر از این ها دستگیر شدند، كه كار این گروه تهیه و توزیع اطلاعیه بود. كار دیگر این ها شایعه سازی بود. حالا شما مسئله شایعه سازی را دقت كنید كه این ها از كجا شروع كردند. اولین كاری كه این ها انجام دادند و طبق اعتراف خودشان با سید هادی داماد آقای منتظری هم هماهنگی كردند. اولین كار این بود كه نامه 6 فروردینماه 68 امام را انكار كردند و در این رابطه تمسك كردند به فرمایش حضرت امام مبنی بر اینكه هرچیزی كه از من نقل شده باید كتبی باشد و بر این اساس تحلیل كردند كه چون این نامه پخش نشده است بنابراین چنین نامهای وجود ندارد. اما غافل از این كه خود آقای منتظری در پاسخ نامه امام نوشتند كه عطف به مرقومه 6 فروردینماه 68 حالا انسان اینقدر باید شعور داشته باشد كه چیزی را كه میخواهد انكار كند، لااقل جوانب امر را هم بررسی نماید. در هر صورت این نامه را این ها انكار كردند. در همین رابطه اطلاعیه هایی را در سطح وسیعی پخش كردند بعد از این مرحله، در مرحله دوم نسبت به بیت حضرت امام شایعاتی را مطرح كردند از این قرار كه احمدآقا از این كارش پشیمان شده و توبه كرده و كسی را هم منزل آقای منتظری فرستاده و از او معذرت خواهی كرده است. لازم است یادآوری كنم كه منشاء این شایعه ظاهرا دفتر آقای منتظری بوده است.
از همه اینها خطرناكتر اینكه اینها كارشان را بر این مبنا قرار دادند كه حضرت امام(ره) را زیر سوال ببرند تا ایشان(آقای منتظری) تبرئه شوند. در این رابطه جزوه ای به نام (اسلامزدائی چرا)منتشر كردند و تعریفهایی را كه حضرت امام(ره) نسبت به آقای منتظری داشته، ذكركردند، و بعد هم مطرح كردند كه عزل آقای منتظری در اواخر عمر حضرت امام(ره) بوده است كه در آن زمان، حضرت امام(ره) مریض بوده است و چون مریض بودند، تصمیمات ایشان عاقلانه نبوده است و خود ایشان تصمیم گیرنده نبوده است. و آقای هاشمی رفسنجانی و احمدآقا در تلاش برای گرفتن قدرت، حضرت امام(ره) را به چنین كاری وادار كردند، خدا میداند كه حضرت امام(ره) چقدر حساس بودند نسبت به اینكه به او بگویند، دیگری به او القا میكند، من هیچوقت نشنیدم كه حضرت امام(ره) نسبت به مسئلهای حساسیت نشان دهدو بگوید من راضی نیستم و نمیگذارم، ولی اگر كسی میگفت فلان مطلب را به امام (ره) القاء كردند، ایشان میفرمودند من راضی نیستم و این را نمیبخشم، در یك جریانی كه از صداوسیما پیشآمده، چند نفر گفتند كه این مسئله را به امام(ره) القاء كردند ، بعد امام پیام دادند و فرمودند بگوئید كه من نمیبخشم و نمیگذرم. اینها آمدند همین مسئله را به امام نسبت دادند كه حضرت امام در آن موقع حال خوشی نداشتند و در نتیجه تصمیمات درست و براساس اندیشه امام نبوده است.
بعد از اینكه دستگیر شدند، در منزل یكی از این آقایان تعدادی قبضه اسلحه كشف شده، من نمیگویم كه اینها طرح براندازی داشتند و نمیگویم اینها قصد ترور داشتند ، چون چیزی هم ثابت نشده، ولی مشكوك است و باید بررسی كنیم.
در منزل یكی از همین آقایان، پنج قبضه اسلحه خودكار بود، كه كار این اسلحهها به این صورت است كه در آن گلوله جاسازی میكنند و با فشار دادن یك دكمه، انسانی را از بین میبرند، بدون اینكه كسی متوجه باشد، گلولههای زهرآگین. من نمیگویم كه اینها برای ترور كسی بوده، اما به هرحال چیز مشكوكیست كه این سلاحها در خانه اینها به چه منظوری بوده است.
اینها اعتراف كردند كه ما با آقای منتظری ارتباط داشتیم و خیلی از مسائلمان را با ایشان مشاوره میكردیم و همینطور با سیدهادی هم تماس داشتیم و اطلاعیهای كه مینوشتیم، میرفتیم پیش ایشان و ایشان هم تایید میكرد، و پس از تایید آن را تكثیر میكردیم. بنابراین اینها نسبت به ارتباط با آقای منتظری و بیت ایشان اعتراف نمودند.
این اطلاعیه ها كه هم علیه حضرت امام(ره) و هم علیه مقام معظم رهبری میباشد و درآن آقای منتظری تبرئه شده، هم در تهران و هم در بیت آقای منتظری تهیه و توزیع میشده است.
دو نفر از همین آقایان كه هنوز دستگیر نشده بودند خدمت آقای منتظری رفتند و آقای منتظری هم به آن دو نفر میگوید كه من عكس العمل نشان نخواهم داد و شما هم به كارتان ادامه دهید.
به هر حال ما از عكس العمل آقای منتظری مطلع بودیم و منتظر عكس العمل بودیم. تا اینكه ایشان در تاریخ 21 بهمن ماه عكس العمل نشان دادند و آن سخنرانی بسیار نازیبا را انجام داد. حالا شما ببینید كسی كه ادعای مادری انقلاب میكند و داعیه زائل شدن حقش را دارد، نسبت به انقلاب چگونه برخورد میكند، بعنوان نمونه من به بعضی از صحبتهای ایشان اشاره میكنم، ( فردا روز 22 بهمن است. مردم به اصل انقلاب پشت نكردهاند، بدون رودربایستی باید بگویم مردم انقلاب و امنیت انقلاب را میخواهند و اشخاص این را به حساب خودشان نگذارند كه مردم از آنها طرفداری و پشتیبانی كنند، حساب اشخاص جداست، من به خود امام هم گفتم، احمد هم آنجا بود كه آقا سازمان سیا به ك.گ.ب نفوذ كرد و ك.گ.ب شوروی هم در سازمان سیا نفوذ كرد، آیا شما احتمال نمیدهید كه در ارگانهای ما هم نفوذ داشته باشند كه حتما دارند، آن آقا(اشاره به ریاست محترم جمهوری) در مصاحبهاش میگوید: ما اصلا زندانی سیاسی نداریم، البته خوب این حرف مصرف خارجی دارد و میخواهد به آنها بگوید ولی مگر مردم ما نمیدانند بچههایشان الان در زندانها هستند.)
به هرحال ایشان بسیار سخنرانی زشتی انجام میدهند و سخنرانی ایشان باعث عكسالعمل طلبهها در درس ایشان میشود، عدهای بلند میشوند و شعار میدهند و به آقای منتظری میگویند مگر بنا نبود شما در سیاست دخالت نكنید، پس چرا این صحبتها را میكنید، و در روز جمعه هم عدهای پس از نماز جمعه در قم تظاهرات میكنند و تابلوی دفتر ایشان را میكشند و بعد بچههای سپاه آمدند و جمعیت متفرق شدند، شورای تامین هم تصمیم گرفتند كه موانعی را كه حضرت امام(ره) در زمان حیاتشان امر فرمودند، برداشته شود، كه بیت آقای منتظری مثل بقیه بیوت عادی باشد... تا فرماندهان رده بالای سپاه به قم میروند در جلسه مجددا شركت میكنند و بدلیل اینكه به هرحال اینكار موجب احیای مجدد آقای منتظری هست، مخالفت میكنند و این كار صورت نمیگیرد.
روز شنبه هم وقتی كه درس شروع شد، یكی از طلبهها بلند شده و سخنرانی كرد و تقریبا تمام مطالب آقای منتظری را جواب داد و انتقاد كرد، آن طلبه كسی بود كه شش سال در درس آقای منتظری شركت میكرد. وقتی كه آقای منتظری اوضاع را متشنج میبیند، اعلام میكنند كه درس تعطیل است. بعد هم یكی از طلبههای نجفآباد با چاقو به طلبههایی كه علیه آقای منتظری شعار میدادند حمله كرد و به یكی از طلبهها هم چاقو میخورد، البته شناسائی شده و دستگیر هم شده است و الان هم در زندان میباشد و تا حدودی هم اعتراف كرد.
پس از این مراحل با من تماس گرفتند و جلسه دادسرای ویژه و وزارت اطلاعات تشكیل شد و در نهایت تصمیم گرفته شد كه نمایندهای از تهران جهت بررسی مسئله به قم برود و هرچه كه تشخیص داد انجام بشود كه قرعه بنام من افتاد، و ما در قم با نیروی انتظامات، سپاه، شهرداری، اطلاعات، جلسهای را تشكیل دادیم و سرانجام تصمیم گرفتیم كه كار ناتمام حضرت امام (ره) را تمام كنیم، حضرت امام دیوارها را برداشته و ماهم در و پنجرهها و نردههایی كه كوچهها را بسته بودند٬ به هرحال عملیات از ساعت 10 شب شروع شد و ساعت 3 خاتمه پیدا كرد بدون اینكه كوچكترین اتفاقی رخ دهد.حفاظت عملیات هم بعهده نیروی انتظامی بود، و یك نفر سپاهی هم در عملیات شركت نداشت. این مطلب را از این جهت عرض میكنم كه اینها شایعه كردند كه هزار نفر از نیروهای سپاه در آن شركت داشتند. در هر صورت بازرسی صورت گرفت. پنج خانه كه متعلق به بیت آقای منتظری بود و كارهای دفتری انجام میدادند چندین وانت بار ازهمین اطلاعیهها در این خانهها كشف شد، و به صراحت میگویم كه لانه فاسد در همین خانههای اطراف بیت آقای منتظری بوده است كه این خانه در دست سعید و سید هادی بودهاند.
چندین وانت بار از همین اطلاعیهها كه حتی چندین كارتن پاكت تمبر كرده و آماده كه ظاهرا میخواستند این اطلاعیهها را داخل اینها بگذارند و پست كنند در كنار اینها بود. به هرحال وسائل تكثیر اطلاعیهها هم جمعآوری شد و موانع هم برداشته شد و دفتر ایشان هم پلمپ شد، البته دلیل پلمپشدن دفتر این بود كه مقداری پول داخل دفتر بوده و ما موقت پلمپ كردیم كه صبح تحویل مسئولین دفتر دادیم. بقیه خانهها هنوز پلمپ هستند، حسینیه هم بعد از دو روز بازگردانده شد. ولی نسبت به بقیه خانهها تصمیم این است كه تحویل داده شود. البته این خانهها مربوط به سپاه بوده و سپاه خودش در این رابطه تصمیمگیری نماید.
از فردای همان شب ، اینها تلاش وسیعی كردند كه نجفآباد را بهم بریزند و در این رابطه با بازار تماس گرفتند، با مردم تماس گرفتند و درخواست كردند كه تعدادی ماشین بفرستند و بازار را تعطیل كنند و تظاهرات كنند. ولی خوشبختانه حتی یك نفر هم جواب مثبت نداد و اینها میگفتند كه این نجفآبادیها چقدر نامرد هستند و ما احتمال نمیدادیم كه این قدر نامرد باشند. دومین كار اینها پس از آن جریان شایعهسازی بود. كه اینها چه كار كردند، دو هزار نیرو شركت كرد. هزار نفر سپاهی شركت كرد، شایعه كردند كه پول شهریه را بردند، البته این قسمت را راست گفتند، از این جهت كه داخل اطلاعیهها یك گونی پول بود، كه ما احتمال دادیم كه این پولها را میخواهند به آقایانی كه درهمین رابطه هستند بفرستند، لذا آن پول را آوردیم ولی وقتی كه صبح متوجه شدیم پول مربوط به خود آقای منتظری است آن را برگرداندیم. در اطلاعیههایشان اعلام كردند كه اساتیدی مانند آیتالله صانعی و آیتالله مؤمن در درس با ما همدردی كردند كه لازم است عرض كنم كه تمام اینها دروغ بوده است. مگر كسی جرأت میكند كه وقتی آقای منتظری آن گونه وقیحانه حرف زده، از اوضاع دفاع كند. روح امام(ره) بر ما حاكم است و كسی چنین جرأتی ندارد. البته دو سه نفر به من اعتراض كردند كه چرا چنین كاری را انجام دادید و آنها هم كسانی بودند كه در زمان حضرت امام(ره) به ایشان هم اعتراض كردند. و من هم گفتم وقتی كار حضرت امام(ره) برای شما توجیه نیست، چگونه كار من برایتان قابل توجیه باشد؟ در هرصورت اینها شایعات فراوانی را پخش كردند.
خوشبختانه افرادی از مدرسین به ما اعلام كردند كه شما نامهای به ما بنویسید تا ما این شایعات را تكذیب كنیم، چرا كه دفتر آقای منتظری این كار را برای آبروریزی ما انجام داده است و ما هم انشاءالله همین كار را خواهیم كرد.
از جمله انتقادات دوستانهای كه به ما شده یكی این بود كه چرا شما شب وارد عمل شدید؟ و اینكه چرا بازرسی صورت گرفت . اما اینكه چرا شب انجام دادیم چند دلیل داشت. اولاً همین كار در زمان حضرت امام(ره) شب انجام شد و ما هم از حضرت امام(ره) تبعیت نمودیم. ثانیاً بالاخره كسی كه موافق دارد احتمال میرفت كه اگر ما آن كار را در روز انجام میدادیم چند نفر از همان چاقوكشهائی كه سر درس ایشان هم چاقو كشیدند میآمدند كه دو تا اتوبوس را آتش میزدند و یا چهارتا سنگ پرتاب میكردند و موافق و مخالف با هم درگیر میشدند و در نتیجه خوراك تبلیغاتی برای رادیوهای بیگانه درست میشد. بنابراین بهترین زمان شب بود كه حتی در آن شب یك نفر هم به صحنه نیامد چرا كه مردم خواب بودند و در آرامش كامل آن كار انجام شد. و الحمدلله هیچ اتفاق ناگواری از قبیل خونریزی و ضرب وشتم پیش نیامد.
و اما اینكه چرا بازرسی كردیم: ما ازقبل اطلاع داشتیم كه لانه فساد در بیت ایشان است و اطلاعیههایی كه علیه حضرت امام(ره) علیه مقاممعظمرهبری و در تبرئه آقای منتظری بوده از داخل خانه ایشان تهیه و توزیع میشد. لذا بازرسی انجام دادیم و اسنادی را برداشتیم ، وسائل تكثیر را هم جمعآوری كردیم اطلاعیهها هم كه چندین وانت بار بود را توقیف نمودیم. و اما وظیفه ما در قبال این جریانات:
چنانچه عرض كردم وظیفه ما ادامه راه حضرت امام(ره) میباشد. حضرت امام(ره) فرمودند طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات برای مردم این قضیه ساده را روشن كنندكه مصلحت اسلام بر هر چیزی مقدم است. در رابطه با آقای منتظری، حضرت امام(ره) قبل از ماه مبارك رمضان اطلاعیه دادند و از طلاب و ائمه جمعه و جماعات درخواست كردند كه این مسئله ساده را برای مردم تشریح كنند. ما وظیفه داریم جریان آقای منتظری را به عنوان یك جریان انحرافی و خطرناك برای انقلاب برای مردم توجیه كنیم، چنانچه حضرت امام(ره) این جریان را خطرناك تشخیص دادند. طلاب وظیفه دارند تذكرات حضرت امام(ره) به آقای منتظری را برای مردم تشریح كنند، آنجا كه خطاب به ایشان فرمود:« به شما نصیحت میكنم كه بیت خود را از افراد ناصالح پاك كنید و از تردد مخالفین نظام و بیتتان جلوگیری نمائید. من این تذكر را در قضیه مهدی هاشمی به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم كه شما فقیهی باشید كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند.» حالا آیا واقعا آقای منتظری به تذكرات حضرت امام(ره) گوش كرد و بیت خودش را از افراد ناصالح پاك نمود؟ چطور شده كه سیدهادی كه تبعیدی حضرت امام(ره) بوده، حالا یار وفادار آقای منتظری و خطدهنده او شده است؟ مگر حضرت امام(ره) سیدهادی را به سمنان تبعید نكرد؟ شخص حضرت امام(ره) حكم تبعید ایشان را امضا كردند و آقای منتظری در سخنرانیهایش میگوید سیدهادی ما. همه ترفندها و موضعگیریهای آقای منتظری توسط همین سیدهادی میباشد. حضرت امام(ره) فرمودند كه نظام و مردم از فقه شما استفاده كنند، حالا آیا واقعا نظام و مردم از درس و بحث آقای منتظری استفاده میكنند؟ یا رادیو اسرائیل استفاده میكند؟ و یا رادیو آمریكا و یا بنیصدر؟ بنیصدر در جریان اخیر دو شب پشت سر هم اطلاعیه داده در هر صورت سخنرانی ایشان خوراك تبلیغاتی وسیعی شده برای رادیوهای بیگانه بنابراین همانطور كه حضرت امام(ره) فرمودند: این آقا (منتظری) فاسد هست و طلبهای هم كه تربیت كند، طلبه فاسد تربیت میكند. و مقام معظم رهبری، ریاستمحترم جمهوری، آیتالله مشكینی، آیتالله امینی، حاج احمدآقا هم شاهد این فرمایشات حضرت امام(ره) نسبت به آقای منتظری بودهاند. طلاب وظیفه دارند این درس را تحریم بكنند و همانطور كه امام فرمودند به این درس نروند. در هر صورت باید این مسئله را برای مردم توضیح دهیم. باید شخصیت متزلزل و غیراصولی آقای منتظری را برای مردم تشریح كنیم ، باید بیانات حضرت امام(ره) را برای مردم تشریح كنیم. و همانطور كه حضرت امام(ره) فرمودند طلبهها درس ایشان را باید تحریم كنند و درس ایشان نروند كه خدای نكرده آدم فاسق موجب فسق طلبههای پاك و معصوم نگردد.