پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شهید آیت الله بهشتی از جمله شخصیت های اثرگذار انقلاب اسلامی است. آنچه در ادامه می خوانید، مصاحبه ای با آیت الله بهشتی درباره نهضت اسلامی، قیام 15 خرداد 42، آثار و نتایج قیام، مبارزات روحانیون با رژیم های مستبد در تاریخ معاصر و فعالیت های انقلابی مردم ایران و اقشار مختلف در مبارزات اسلامی است.
در رابطه با قیام خونین 15 خرداد بفرمایید چه نقطهعطفى در آن مىبینید؟
آیتالله بهشتی: مردم ایران در طول یک قرن اخیر قیامهاى متعددى داشتهاند که برخى از این قیامها خیلى گسترده بوده و در سطح کل کشور، از قبیل نهضت تنباکو، قیام مشروطیت، نهضت ملى کردن صنعت نفت و نهضت عمومى مردم از سال 41 به رهبرى روحانیت که به حادثهى پانزده خرداد انجامید.
پانزده خرداد در میان این جریانها ویژگىهایى داشت و مهمترین این ویژگىها این بود که قیام مردم با شرکت فعال و گستردهى روحانیت متعهد بود و به رهبرى یک مرجع تقلید بزرگ و شرکت بسیارى از مراجع دیگر تقلید و مستقیمآ از مرکز روحانیت ایران، یعنى قم هدایت مىشد.
بنابراین، بیش از هر چیز جنبهى مکتبى داشت؛ مکتبى بودن جنبش اسلامى مردم ایران که سال 41 آغاز و در سال 42 اوج گرفت، در سال 57 پیروز شد. این مسئلهى بسیار مهمى است، در نهضتهاى قبل، شعارهاى دیگرى مطرح مىشد؛ آن شعارها به مذهب ارتباط داشت، اما اصل مذهب و مکتب به عنوان شعار عمومى نهضت و جنبش مطرح نمىشد. در نهضت تنباکو مردم علیه یک انحصار خارجى قیام کردند، با فتواى یک مرجع تقلید بزرگ و با شرکت روحانیت، اما تمام مکتب به عنوان نظام اجتماعى که به همهى مسائل توجه دارد و مىخواهد کل نظام موجود را عوض کند مطرح نبود. در آن موقع مسئله حتى این نبود که باید ناصرالدین شاه برود، مسئله این بود که باید این قرارداد تنباکو که به زیان دین و دنیاى ملت ایران تمام مىشود لغو شود. در نهضت مشروطیت باز مردم عدالتخانه مىخواستند و در پى این بودند که از استبداد و خودکامگى شاهان بکاهند، اما کل مکتب مطرح نبود، حتى نفى سلطنت هم مطرح نبود، با اینکه سلطنت موروثى اصولا به خلاف اسلام است.
در نهضت ملى کردن صنعت نفت هم همینطور که از اسمش پیداست، شعار اصلى انقلاب، بیرون کردن انگلیسىها و پایان دادن به قراردادهاى استعمارى نفت بود و اینکه باید سرنوشت نفت به دست ملت ایران بیفتد که بعد هم آن را منحرف کردند؛ اما نفى اصلى رژیم و نفى بسیارى از ارزشهاى مادى طاغوتى و استعمارى و استثمارى و استکبارى، به صورت تام مطرح نبود.
در جنبش مردم در سال 41 مسائل مکتبى مطرح شد. این را بگویم جنبش با مخالفت مراجع در روحانیت و بهخصوص امام با لایحهى شرکت زنان در انتخابات آغاز شد، اما این اشارهاى بود و بهطورکلى بود. مىدانید که اکنون به زنان، هم حق انتخاب کردن داده شده است و هم حق انتخاب شدن و چه در مجلس خبرگان، چه در مجلس شوراى اسلامى، نمایندگان زن داریم، خوب پس چه بود که در آن موقع شعار قیام مخالفت با شرکت زنان در انتخابات بود؟
مسئله این بود که رهبرى انقلاب با دوراندیشى و هوشمندى و درایت که مقصود، کشانیدن زنان به عرصهى فعالیتهاى پاک و منزه و اصیل اجتماعى نیست، مقصود، این است که پایگاه عفت و پاکدامنى و اخلاق را و اصالت زن را در جامعه متزلزل کنند و جامعه ایران را به سوى یک جامعهاى که در آن روابط مادى از جمله روابط بىبندوبار جنسى حاکم است، بکشانند. این نکته یادم مىآید که یکى از مراجع در آن موقع حتى این مطلب در اطلاعیهاش منعکس بود که از نظر اصولى با مسئلهى انتخاب شدن و انتخاب کردن زن مخالفت ندارد، نوشته بود که: «نظر به لوازمى که در این زمان در پى دادن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن به زنان پیش مىآید، بنابراین، این اقدام برخلاف اسلامى و برخلاف مصلحت ملت مسلمان است». البته دیگران که به این نکته نیز توجه داشتند، درج این نکته را در این اعلامیه روا نمىدانستند، براى اینکه مبادا رژیم از آن بهرهبردارى کند و بگوید: پس اینها که با اصل مخالفتى ندارند.
در حقیقت، مخالفت با انتخاب شدن و انتخاب کردن زنان نبود، مخالفت با پا گذاشتن روى ارزش و کرامت زن و مرد هر دو بود. چیزى که رژیم سخت در پى آن بود و چیزى که سیاستهاى استعمارى در طول تاریخ از آن بهرهبردارى کردهاند.
شما شنیدهاید که در ویتنام جنوبى چطور سیاست ستمبار و کثیف و پست آمریکا، زنان ویتنام را بهعنوان یک وسیله به تباهى کشانید، جامعهى ویتنامى را به فساد کشانید، فسادى که بعد به سربازان آمریکایى اجازه مىداد به هوس خوشگذرانى در حال جنگ به ویتنام بیاید. به هرحال مهم این بود که قیام مردم در سال 41 که جریان 15 خرداد را به دنبال داشت یک قیام مکتبى بود و آنجا اصل اسلام و اصل مکتب مطرح شد و رهبر انقلاب در آن موقع، نفى کامل سلطهى آمریکا و سلطهى سلطهگران دیگر را صریحآ مطرح کردند و همچنین نفى کامل هر چیزى که با هویت جامع اسلام به عنوان یک مکتب منافات داشته باشد؛ این بهخصوص در سخنرانى امام در روز عاشوراى سال 1342 به تفصیل آمد و بعد جریان پانزده خرداد را به دنبال داشت.
خاطرهى خودتان را از پانزده خرداد 42 بگویید.
آیتالله بهشتی: من صبح خیلى زود بود که به وسیلهى یکى از جوانهاى قم که به در منزل آمد، باخبر شدم که مزدوران رژیم به خانهى امام ریختهاند و امام را بردهاند. آن روز از همان صبح زود، شهر قم (من در آن موقع قم بودم) یکپارچه قیام و هیجان شد. مخصوصآ چیزى که خیلى جالب بود این بود که عدهاى از زنان رشید پایین شهر قم چوب بهدست در تظاهرات شرکت کردند و مردم با مخلوطى از گریه و خشم و فریاد به دستگیرى امام، رهبر و مرجع تقلید و پیشواى محبوب اسلامىشان، اعتراض مىکردند.
رژیم هم که براى این رویارویى قبلا آماده شده بود، سبعانه به جان مردم افتاد. اول بار بود که در یک قیام، رسمآ مأموران رژیم به مردم تیراندازى مىکردند و مردم را به رگبار مسلسل مىبستند. من الآن در خاطر ندارم که آیا در جریان 28 مرداد مأموران رژیم مردم را مستقیمآ به مسلسل بستند یا نه، ولى در پانزده خرداد مأموران رژیم مردم را رسمآ به رگبار گلوله بستند. در تهران این قیام به صورت گسترده و عجیب همراه با آتشسوزىها و عصیان شکل خاصى داشت. در ورامین، مردم ورامین به سمت تهران حرکت کردند و در اثناى راه بهوسیلهى مأموران رژیم به گلوله بسته شدند. این نشان مىداد که چگونه شهرى و روستایى در برابر رژیم قیام کردهاند.
براى همهى ما این خاطرهى شکوهمند باقى مانده است که با رهبرى یک رهبر اسلامى تمام عیار و با طرح شعارهاى اصیل مکتبى و اجتماعى، بسیج تودهى مردم تا مرز انقلاب و برخورد قدرتمندانه و بىباکانهى نیروهاى مسلح رژیم جلو رفتیم و این بسیار زیبا و امیدوار کننده بود.
تأثیر پانزده خرداد را در روند انقلاب اسلامى ایران تشریح کنید.
آیتالله بهشتی: در حقیقت من در پاسخ مفصلم به سؤال اول به این سؤال نیز پاسخ گفتهام. مهمترین اثر قیام پانزده خرداد این بود که اسلام را به عنوان مکتب انقلاب به صورت گسترده در میان تودهها مطرح کرد. روحانیت را به صورت گسترده به میدان مبارزات انقلابى سیاسى ـ اسلامى کشانید و این در بیشتر متزلزل کردن پایگاه شاه و رژیمش خیلى مؤثر بود. در حقیقت یک رابطهى خشمآلود و قهرآلود پایانناپذیر میان شاه و مردم به وجود آمد و همان بود که سرانجام رژیم منحوس شاه را سرنگون کرد.
نقش روحانیت مبارز، حوزههاى علمیه و مراجع در پانزده خرداد چه بود؟
آیتالله بهشتی: باز به این سؤال نیز در پاسخ به سؤال اول جواب دادم. در رهبرى قیامى که به پانزده خرداد انجامید، نقش مراجع و روحانیت زیاد بود؛ ولى توجه کنید در خود روز پانزده خرداد این خود مردم بودند که بیرون ریختند و از خانهها بیرون آمدند براى درگیرى با رژیم، یعنى بیرون آمدن مردم در صبحگاه پانزده خرداد از خانه و ریختن آنها به خیابان به دعوت هیچ کس صورت نگرفت. با انتشار این خبر که رژیم، امام خمینى را گرفته و برده و امام مردم را از دست آنها ربوده، خود مردم بودند که بیرون ریختند و این نکته باز بسیار در خور اهمیت است، خودگردانى مردم در انقلاب.
نقش روشنفکران متعهد و دانشگاهیان در جریانات پانزده خرداد چه بود؟
آیتالله بهشتی: بسیار جالب بود، به این معنا که در روز عاشورا یک راهپیمایى پرشکوه جالب در تهران به وجود آمد که حوالى بهارستان به سمت شمال صورت گرفت و بخش عمدهاى از شرکتکنندگان در این راهپیمایى تحصیلکردهها و روشنفکرها و دانشجوهاى مبارز و متعهد و فرهنگیان و دیگر روشنفکران متعهد بود و شعار مهم اینها آن روز این بود:
خمینى، خمینى خدانگهدار تو بمیرد، بمیرد، دشمن قدار تو
یک راهپیمایى در روز عاشورا با این شعار بسیار نو بود و در جامعهى ما بسیار حسن اثر داشت، به همین جهت است که ما روى ادامهى پراثر نقش تحصیلکردهها و نیروهاى روشنفکر متعهد مسلمان اصیل تأکید مىکنیم و آن را گرامى مىداریم. معتقدیم که حضور فعال این نیروها تأثیر ارزندهاى در تقویت و پیشرفت انقلاب خواهد داشت، به شرط آنکه صمیمانه نه شرقگرا باشند و نه غربگرا.
تحلیل روشنفکران غربزده و شرقزده از پانزده خرداد در آن موقع چه بود؟
آیتالله بهشتی: حقیقت اینکه تحلیل عمده در آن موقع تحلیل روشنفکراهاى خودفروخته به رژیم بود. روزنامهى اطلاعات که یکى از سنگرهاى خودفروختهى رژیم بود، با یک تیتر بسیار درشت نوشت: «شورش کور» و با همین تیتر، نقطهنظر مزدورانه و خائنانهى خود را دربارهى این انقلاب شکوهمند ملت ما که تجلى روح فداکارى و شهادتدوستى بود بیان کرد و بعد در همین محور قلم فرسایى داشت و این قیام شکوهمند به عنوان آخرین تلاش مذبوحانهى ارتجاع سیاه در برابر رژیم ترقىخواه شاه معرفى شد؛ ولى تاریخ و گذشت زمان نشان داد که شاه سمبل ارتجاع سیاه بود و قیامکنندگان پانزده خرداد او منادیان ترقىخواه جامعهى ما.
علل به ثمر نرسیدن انقلاب اسلامى در پانزده خرداد چه بود؟
آیتالله بهشتی: فکر مىکنم علت خاصى را نباید مطرح کرد؛ به اعتبار اینکه اصولا انتظار اینکه این قیام مردم در فاصله کوتاهى به ثمر برسد، انتظار واقعبینانه و بهجایى نیست؛ براى اینکه ملت ما داراى شعور گسترده و پراثر و نیرومند انقلابى بر پایهى اسلام شود، زمان لازم بود. بنابراین، انتظار اینکه آن قیام آن روز به نتیجهى قطعى برسد به همان نتیجهاى که در 22 بهمن 1357 یعنى پانزده سال و نیم بعد رسید، اصولا انتظار انقلابى بهجایى نیست و نبود.
به نظر من قیام پانزده خرداد به ثمر رسید، همان ثمرهاى که درخور آن بود؛ کشانیدن انقلاب به ضمیمهى دینى و معنوى جامعه، کشاندن روحانیت متعهد به صورتى گسترده به میدان انقلاب و مکتبى کردن انقلاب؛ این موقعیت پانزده خرداد است. پانزده خرداد، نقش خود را موفقانه ایفا کرد و پیروزى 22 بهمن 1357 همان پیروزى قیام پانزده خرداد است.
منبع: سخنرانیها و مصاحبههای آیتالله شهید دکتر سید محمد حسینیبهشتی، جلد اول ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی