پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ساعت 15 روز یکشنبه، ۸ شهریورماه ۱۳۶۰، هنگامی که محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به اتفاق چند تن از مسئولان کشوری و لشکری در جلسه شورای امنیت کشور در ساختمان مرکزی نخستوزیری شرکت کرده بودند، انفجار بمبی قوی جاساز در کیف، در این جلسه جامعه را به شوک فرو برد. بر اثر این انفجار رئیسجمهور، نخستوزیر و چند تن از مقامات مملکتی حاضر در جلسه به شهادت رسیدند و مجروحان نیز به بیمارستان انتقال یافتند. به گفته ناظران غربي، مجاهدين خلق، به دليل دارا بودن «انبار مهمات و تجربههای خود در راهبردهای تروريستی» مسئول اين انفجار بودند.[1]
مجله «نيوزويک»، در مطلبی با عنوان «ايران، گروگان آدمکشها»، نوشت: «هاشمی رفسنجانی، انفجار اين بمب را کار ستون پنجم آمريکا با همدستی صدام حسين، رئيسجمهور عراق، خواند. سازمان مجاهدين خلق که تعدادي از آنها، فنون چريکی را از سازمان آزاديبخش فلسطين فرا گرفته بودند، مظنونترين افراد به نظر میآمدند.»[2]
رسانههای خارجی علاوه بر سازمان منافقین امریکا را نیز شریک این جنایت اعلام کردند به طوری که يك روزنامهي روسي، دربارهي نقش دولت ايالات متحده در انفجار ساختمان نخستوزيري، اعلام کرد: «سازمان اطلاعاتي آمريكا (سيا) در حال حاضر، پارتيزانهاي ايراني را براي مبارزه عليه رژيم ايران آماده ميكند. سوءقصد به جان رئيسجمهور و نخستوزير، بهوسيله دستگاههای جاسوسي آمريكا و ابوالحسن بنیصدر، رئيسجمهور معزول تدارك شده بود.»[3]
بر اساس مندرجات روزنامه اطلاعات «خبرگزاری پارس» به نقل «فرانس پرس» اعلام کرد: «سازمان مجاهدین خلق عصر دیروز به طوری رسمی با انتشار اعلامیهای مسئولیت انفجار نخستوزیری ایران را برعهده گرفت. به گزارش فرانس پرس این اطلاعیه در انگلستان از سوی سازمان مجاهدین خلق در لندن منتشر شده و انجمن دانشجویان مسلمان به طوری رسمی متن اطلاعیه را در اختیار خبرگزاریها گذاشته است».[4] اما در ادامه به نقل از خبرگزاری فرانسه نوشت: «مسعود رجوی که به فرانسه پناهنده شده اظهار داشت خیال نمیکند که نهضت او مسئول سوءقصد دیروز تهران که به قیمت جان رئیس جمهوی و نخستوزیری ایران تمام شده، بوده باشد.» مسعودی رجوی همچنین در مورد اعلامیه منتشر شده گفت: «باور نمیکنم این اعلامیه از سوی ما صادر شده باشد.»[5]
هرچند سازمان با اتخاذ تاکتيک تعليق موضعگيري تا آشکار شدن نتايج عملي عمليات، به نقش خود در اين مورد اعتراف نکرد و مسئوليت آن را برعهده نگرفت، اما در بيانيهاي که بعدها از سوي وزارت خارجهي آمريکا صادر شد، رسماً اعلام شده است: «طبق گزارشات، در تاريخ 30 اوت (8 شهريور 1360)، مجاهدين در جلسهي شوراي امنيت ملي رژيم، بمب گذاري نمودند که منجر به کشتهشدن رئيسجمهور جديد، رجائي و نخستوزير جديد، باهنر گرديد.»[6]
با انتشار خبر فاجعه بمبگذاری در ساختمان نخستوزيری، در سراسر جهان، رهبران، مقامات و شخصيتهای خارجی، پيامهاي تسليت متعددی خطاب به امام خمينی ارسال کردند. امام خمينی نيز در پاسخ، ضمن تشكر و قدردانی، خواستار نابودی توطئهگران و دشمنان اسلام شدند.
دبيركل سازمان ملل متحد از بروز فاجعه نخستوزيری، ابراز تأسف نمود. در كوبا نیز به همين مناسبت سه روز عزای عمومی اعلام شد. به علاوه پرچمهای كشورهای هند، كوبا و همچنين سازمان ملل متحد به حالت نيمهافراشته درآمد.[7] ژنرال محمد ضياءالحق، رئيسجمهور پاكستان، نیز با حضور در سركنسولگری ايران در كراچی و امضاي دفتر يادبود، از طرف خود و ملت پاکستان به امام و ملت ایران تسليت گفت.[8] خبرگزاری فرانسه نیز اعلام کرد، ژان پیرکوت، وزیر همکاری و توسعه فرانسه و رئیس کنفرانس سازمان ملل برای بررسی مسائل فقیرترین کشورهای جهان، از حاضران در جلسه کوت خواست به مناسبت شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر ایران یک دقیقه سکوت کنند.[9]
مجالس ختم و بزرگداشت شهيدان محمدعلی رجائی، رئيسجمهور و حجتالاسلام دكتر باهنر، نخستوزير، از سوی دانشجويان انجمنهای اسلامي و نيز توسط برخی از جوامع مسلمان آمريكا در بعضی از شهرهای اين کشور برپا گرديد.
همچنين مراسم گراميداشت شهيدان رجائي و باهنر، در 23 شهريور 1360، با حضور گسترده مردم در حسينيه بيروت برگزار گرديد. در اين مراسم سخنرانان ابعاد گوناگون انقلاب اسلامی ايران را تشريح كردند و بر اين نكته تأكيد کردند كه اسلام ايران، اسلام انقلابی است كه درصدد آزادسازي مستضعفان جهان میباشد.[10]
روزنامه «فايننشيال تايمز»، چاپ لندن، در مطلبی با عنوان «ترور يک دولت» نوشت: «ترور رئيسجمهور و نخستوزير ايران، اين پرسش و شبهه را بهوجود آورده است که جمهوری اسلامی، با توجه به اينگونه تلفات در ميان مقامات عالیرتبه خود، تا چه مدت ديگر میتواند دوام داشته باشد.»[11] با این حال ديگر خبرگزاريها و همچنين رسانههای غربی با تعابير گوناگون، اذعان كردند كه انقلاب اسلامی همچنان به پيش میرود و مأيوسانه گزارش دادند: «در ايران انسجام بيشتر شده و مردم همچنان از انقلاب خود دفاع میكنند و هر ضربهای به آن وارد شود، برای دفاع از آن به خيابانها میريزند.»[12]
پینوشتها:
1- جواد منصوری، تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی، ج6، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1399، ص 110.
2- همان، ص 111.
3- روزنامهي اطلاعات، 14/6/60، شمارهي 16518، ص20.
4- روزنامه اطلاعات، 10 / 6 / 60.
5- همان.
6- بال شکسته، بيانيهي دولت آمريکا دربارهي سازمان مجاهدين خلق ايران، اسکانديناوي، جمعي از اعضاي سابق سازمان مجاهدين خلق ايران، 1994، صص 15-16
7- روزنامهي كيهان، 11/6/60، شمارهي 11373، ص14
8- روزنامهي اطلاعات، 11/6/60، شمارهي 16516، ص14
9- اطلاعات، 11 / 6 / 60.
10- روزنامهي كيهان، 24/6/60، شمارهي 11383، ص16
11- جواد منصوری، پیشین، ص 110.
12- روزنامهي جمهوري اسلامي، 12/6/60، شمارهي 651، ص3.