پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اقدامات تجزیهطلبانه گروهکهای معاند نظیر کوموله و دموکرات در اوائل انقلاب مردم مسلمان کُرد را با مشکلات فراوانی مواجه کرد. جنایتهای تجزیهطلبان در تاریخ این مرز و بوم ثبت و ضبط شد.
در "کتاب انقلاب اسلامی در کردستان" آمده است: عده زیادی از مردم انقلابی مریوان، سنندج، دهگلان و ... در شرایط پیش آمده در کردستان دست به مهاجرت زدند. هجرت این افراد منبعث از علل گوناگون چون اقدامات گروهکها و به جود آوردن حوادث خونینی چون حادثه 23 تیرماه مریوان، سقوط کمیتههای انقلاب اسلامی و اقدامات سازشی دولت موقت با سران گروهها که منجر به خروج پاسداران از کردستان شد، بود.
آقای حیدری از اعضای سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد، درباره علت مهاجرت میگوید: «بررسی علل مهاجرت وابستگان و هواداران و آنانی که دل در گرو انقلاب اسلامی داشتند، نشان میدهد که مجموعه عواملی دست به دست هم داد تا این افراد دست به مهاجرت بزنند. گروهکهای ضد انقلاب با برگزاری میتینگهای مختلف و با شیوههای متعدد در صدد فریب اذهان عمومی بر میآمدند. آنان در شهر مریوان برای خود مقر و پایگاهی ایجاد کرده بودند. نیروهای طرف انقلاب هم هنوز در یک تشکل خاصی سازماندهی نشده بودند و مورد حمایت هیچ نهاد و ارگانی انقلابی نبودند، به این معنی که پشتیبانیهای لازم جهت مقابله با چنین وضعیتی از ما صورت نمیگرفت.»
شاید بتوان گفت که حضور گروهکهای مختلف در کردستان که زیر لوای بیگانگان سلاح مبارزه با انقلاب اسلامی را برداشته بودند زمینه را برای مقاومتهای مردمی فراهم میکرد مردم منطقه به خوبی پیام انقلاب را در درک کرده بودند، بنابراین گروهکها نتوانستند توفیق چندانی در جذب مردم به دست آورند و به فرموده شهید بروجردی اگر ضد انقلاب در کردستان از پشتوانه ی مردمی برخوردار بود، با ما نمیجنگید. مروری بر عملکرد و مبانی اندیشهای این گروهکها راه مبارزه و دفاع مردمی را هموار میکرد.
باج گیری، زیر پا گذاشتن اصول دینی و مذهبی و اعتقادی مردم، بی حرمتی به مساجد، منابر، روحانیت و کلام الله مجید خون آزادیخواهان و دینداران را به جوش میآوردند. ماموستا عزت احمدی درباره عملکرد گروهکها در مناطق مرزی کردستان میگوید: «پس از پیروزی انقلاب، پادگانهای مرزی ارتش تخلیه شدند و این گروهها به راحتی به عراق رفت و آمد داشتند. آنها معمولاً ارزاق خود را از مردم روستاهای مرزی به زور میگرفتند. در سال 58 حزب دمکرات از مردم بیگاری میگرفتند و تسلیحات و همچنین مهمات خود را به وسیله مردم به نواحی مختلف میفرستادند. اهالی روستاها نیز چون در مقابل آنها بیدفاع بودند چارهای جز اطاعت از اوامر آنها را نداشتند. افزون بر این مسائل قشرهایی از مردم از جمله معلمان و روحانیون اهل سنت که طرفدار جمهوری اسلامی بودند ناچار بودند به شهرها و مناطقی که گروهکها حضور کمتری داشتند مهاجرت کنند. آنها روحانیون اهل سنت منطقه را به دلیل همکاری با جمهوری اسلامی زندانی و مجازات میکردند. آنها، بنده را به دلیل اینکه در روستا علیه آنها و اقداماتشان موعظه میکردم به مدت شش ماه در روستای شرکان زندانی کردند و هر روز با شیوههای مختلف بنده را شکنجه میکردند. بنابراین فشار گروهکها و بیگاری گرفتن آنها از مردم باعث مهاجرت مردم روستای مرزی به شهرها شد.»
عزیز فتحی نیز روایت مشابهی را درباره رفتار افراد حزب دمکرات کردستان با مردم روستاها نقل میکند. وی میگوید: «پیشمرگان دمکرات هنگام عبور از جادهها از ماشینهای در حال عبور سواری میخواستند و رانندگان مجبور بودند آنها را تا هر جا که میگویند، برسانند و گرنه بهعنوان جاش (مزدور) دستگیر میشدند. در روستاهایی که حزب پایگاه زده بود مردم روستا مجبور بودند لباسهای آنها را شسته غذایشان را تأمین نموده و در مقر حزب بیگاری بدهند. از هر خانه سه مَن گندم برای مصرف پایگاه میگرفتند و علیرغم آنکه غذای کافی در پایگاه به این صورت جمعآوری میشد باز هم روستائیان فقیر مجبور بودند از آنها در منزل خود پذیرایی کنند و این مهمانان مسلح ناخوانده و بیانضباط گاهی از تجاوز به ناموس میزبان خود شرم و ابایی نداشتند. رفتار افراد حزب دمکرات با اسرا و گروگانها نیز بیش از این وحشیانه بود. حتی صد نفر را در طویلهای زندانی میکردند و زندانیان مجبور بودند در همین طویله غذای خود را آماده کنند. غذای زندانی گاه به یک وعده در روز میرسید در حالی که برای پیشمرگان علاوه بر غذا، مشروب خواریشان هم برقرار بود. زندانیان از هر گونه امکانات بهداشتی محروم بودند، در عوض انواع و اقسام شکنجه از زدن با چوب و کابل گرفته تا آویزان کردن بر درخت و انداختن در آب سرد رودخانه در زمستان و ایجاد وحشت به وسیله تیراندازی از نزدیک روشهایی بود که این حزب به کار میبرد. اسیران را با پای برهنه از این روستا به روستای دیگر میبردند و گاهی آنها را برای مجازات به بیگاری میگرفتند تا سنگها را از این کوه به آن کوه حمل کنند.»
منبع: کتاب انقلاب اسلامی در کردستان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی