اگر میخواستیم سلیقه ای عمل کنیم باید فیلم "سکوت" مخملباف را توقیف می کردیم
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در مقدمه این گفتوگو زهرا حاج محمدی مصاحبه گر فوق نوشته است:
پیش از این بارها با سيف الله داد به گفتوگو نشسته بودیم اما این بار او سنگینی یک سال تصدی معاونت سینمایی وزارت ارشاد را بر دوش می کشید. سابق بر این او از اصلی ترین منتقدان سیاستهای سینمایی کشور بود اما دست روزگار حالا او را به سیاستگزار اصلی سینمای کشور بدل کرده است. اما اصرار داشت که چیزی تغییر نکرده است و تنها پست جدید، امکان اجرای همان انتقادات و پیشنهادات سابق را برای او فراهم کرده است. در دفتر کارش در وزارت ارشاد با او به گفتوگو نشستیم با همان بی تکلفی و آرامش همیشگی اش و همان تعلق خاطرش به عقل سلیم، در طول مصاحبه تنها یک بار صدایش آثاری از التهاب را به نمایش گذاشت و آن لحظاتی بود که درباره فیلم سکوت و اظهارات مخملباف صحبت می کرد. از مخملباف انتظار نداشت...
به عنوان اولین سوال می خواهیم بپرسیم سيف الله داد فیلمساز با سيف الله داد مسئول چه تفاوتهایی دارد؟
در همان دوران که فقط فیلمساز بودم عقایدی درباره سینما و مشکلات آن داشتم. عقیده داشتم که باید نظارت در سینما به آن شدت قدیم نباشد و از کنترل دولت بر رسانه سینما کاسته شود. این مهمترین نظر و انتقاد من از مسئولین آن دوران سینما بود و حالا بعنوان یک مسئول سعی کردهام همان عقاید را به بهترین نحو به اجرا دربیاورم. سعی کرده ام به سینماگران اعتماد کنم و این کار را عملا نشان داده ام.
امسال شاهد رونقی در سینمای ایران بودیم. شش تا هفت فیلم از فروش مناسب و خوبی برخوردار بودند به عقیده شما این رونق چه اندازه ناشی از سیاستهای ارشاد است؟
در سالهای گذشته رسم بر این بور که جدولی منتشر می شد و تکلیف هر فیلم در آن روشن می شد اینکه در چه تاریخی و کدام گروه نمایش آن شروع می شد و در چه تاریخی نمایش آن به پایان می رسید و این تابعی از یک سیاست سهمیه بندی بود و هرگز تابعی از فروش یا عدم استقبال مردم یا رضایت تهیه کننده و صاحب سینما نبود. ما با لغو این روش و با دادن این امکان که تهیه کننده و سینمادار با هم به تفاهم برسند که چه فیلمی را در چه تاریخی نشان بدهند سبب شد که یکباره چهار پنج فیلم نسبتا قابل توجه برای مردم همزمان روی پرده رود و همزمان فروش خوبی داشته باشد آن هم بدون مداخله ما. البته مثلا در مورد فیلمی مثل آژانس شیشه ای در جشنواره مشخص شد که مورد استقبال قرار خواهد گرفت یا فیلم کمکم کن فیلمی است که بیننده ها نسبت به آن نظرات متضاد و متفاوتی خواهند داشت. فیلمی که ایجاد بحث خواهد کرد و این بحث نیز تماشاگران بیشتری را به دیدن آن راغب می کند.
به آژانس شیشه ای اشاره کردید این فیلم که با سیاستهای ارشاد نیز متناقض است در حالی که با حمایت شما در افتتاحیه جشنواره شانزدهم مواجه شد. آیا شما به عنوان یک سیاستگزار از آن حمایت کردید یا یک سلیقه شخصی؟
آن نظر یک نظر شخصی بود و حمایتی از فیلم در کار نبود در حالی که بعدا فکر کردم ای کاش آن حرف را نزده بودم. چون حمایت یک مقام دولتی ممکن است به ضرر یک فیلم تمام شود. اما درباره مضمون فیلم باید بگویم که جامعه در بالاترین شکل خود مجموعه ای از نظرات گوناگون است. پس من فکر میکنم که همانطور که باید به اکران آدم برفی کمک می کردم از فیلمی مثل آژانس شیشه ای نیز که در نقطه مقابل آدم برفی قرار دارد باید حمایت می کردم. این قضاوت شخصی من نیست بلکه در چهارچوب قانون، فیلمساز حق دارد کار خود را انجام دهد.
چگونه میخواهید رقابت را وارد صنعت خموده ویدئو بکنید؟
بحثی که الان دنبال می کنیم تامین برنامه های خارجی است. مهمترین موضوع در صنعت ویدئو این است که بیش از ۷۰ تا ۷۵ درصد برنامه های تولیدی باید از منابع خارجی تامین شود. میتوانیم حدود ۲۵ درصد برنامه های تولید در بخش ویدئو را از منابع داخلی و ۷۵ درصد مابقی باید از برنامه های خارجی تامین شوند. فکر میکنم کسی که در سینمای ایران فیلم الف تولید می کند و در سابق میتوانست یک فیلم خارجی را برای اکران سینمایی وارد کند الان باید بتواند همین امکان را داشته باشد. الان بیشتر فیلمهای سینمایی از طریق بنیاد فارابی وارد میشود و درآمد حاصل از این کار در بنیاد صرف صنعت سینما میشود اما تولید کننده فیلم الف و ب از این داستان بدون بهره است. اعمال این روش یک تشویق برای تولید کنندگان فیلمهای الف و ب است.
به بحث رايج سینما و مطبوعات و خصوصا روزنامه زن بر میگردیم یعنی بحث استفاده کاربردی از زن در سینما.
فکر نمی کنم ما در این مساله دچار تردیدی شده باشیم حدود مسائل برای ما روشن است. زن از نظر من یعنی مادرم، خواهرم و همسرم نه به این معنا که جزو محارم هستند بلکه چهره ای که از زن داریم یک چهره مشخص است.
پس با تصویری که از زن در سینمای ایران ارائه میشود موافقید؟
بله
آقای داد، سخت ترین لحظه ای که شما در آن لحظه در تصمیم گیری دچار تردید بودید چه زمانی بوده است؟ آیا زمانی که به فیلم آدم برفی در سینماها حمله شد یا ...؟
تردیدی در کار نبود یا حداقل الان چیزی بخاطر نمی آورم. این کار مثل کاپیتانی یک کشتی است که ممکن است دچار توفانهایی شود اما دلیلی ندارد که تردیدی در کار بوجود آید.
به مساله ممیزی در سینما بازگردیم به ۵۱ ثانیه حذف شده از فیلم سکوت مخملباف، ۹ نمایی که از فیلم مهرجویی- درخت گلابی- کم شد و اجازه ندادن به پخش آواز فیلم مرسدس و...
هیچ گروهی نیست که بتواند اعمال نظر کند اما هر کسی میتواند حرف بزند. به دلیل اینکه مخملباف یا کس دیگری در سینمای ایران جایگاهی دارد قانون را بابت او زیرپا نمیگذاریم. قانون فوق همه افراد و حرفهاست. همین قانون می گوید استفاده از رقص زن یا دختر در سینما درست نیست. ثانیا ما در همین دفترچه سیاستها اعلام کردیم که چه ملاکهایی در سینمای ایران وجود دارد. پس اگر کسی خارج از این محدوده عمل کند جلوی آن را می گیریم. حال اگر همین فرد به خارج برود و از سانسور فیلم خود و سیاه و سفید بودن فضای فرهنگی ایران بگوید بیشتر او روش اعمال فشار استفاده کرده است که اگر این روش برای یک فرد درست باشد پس باید برای همه مجاز باشد.
فیلم درخت گلابی نیز مشکل قانونی داشته است اگر صحنه هایی را که از این فیلم حذف شده آنطور که مهرجویی ساخته نمایش دهیم مطمئن بودم که از قانون و ضوابط آن تخطی کرده ایم تازه اگر می خواستیم سلیقه ای عمل کنیم بحث ۵۱ ثانیه در فیلم سکوت نبود بلکه باید فیلم را توقیف می کردیم.
اما یک سوال، کسانی که مدعی احیاء ارزش ها هستند چرا کار را به صحبت در رسانه های خارجی می کشانند. کارگردانی که فیلمی را می سازد و می گوید اگر به فیلم من دست بخورد آن را نمایش نمی دهم چرا از هزینه ها و سرمایه های دولتی استفاده می کند او بایستی به جای حبس سرمایه های ملی از سرمایه شخصی خود استفاده کند. یادمان نرود که فیلم سکوت آقای مخملباف با کمکهای ارزی وزارت ارشاد ساخته شد.
آقای داد، بعنوان آخرین سوال صادقانه بگویید به آینده سینمای ایران خوش بین هستید؟
بله، دلیلی برای بدبینی وجود ندارد.