سید حسن نصرالله چگونه دبیر کل حزبالله شد؟
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ضاحیه لبنان در 6 مهر ماه 1403 به شهادت رسید.
سید حسن نصرالله پس از شهادت حجتالاسلام سید عباس موسوی دبیرکل سابق حزبالله به رهبری مقاومت اسلامی لبنان انتخاب شد.
حسین شیخالاسلام در خاطرات خود درباره پیش زمینههای تاسیس حزبالله لبنان میگوید: اسرائیل جنوب لبنان را که یک کمربند امنیتی بود، در سال 1978 براساس شرایط زمین اشغال کرد که بعداً ارتش لبنان جنوبی و سعد حداد و آنتوان لحد را در آنجا ساخت تا موشکهای کاتیوشای فلسطینیها و جنبش امل، به داخل فلسطین اشغالی نرسد. کمربند امنیتی با این روش یک سال قبل از انقلاب اسلامی تشکیل شد.
اسرائیل در آن زمان در قالب پروسه توسعه مدنظرش یعنی از نیل تا فرات در سال 1982 تا بیروت پیش آمد. در سهراهی خلده که ورودی بیروت محسوب میشود آقای سیدعباس موسوی به عنوان رهبر حزبالله به همراه تعدادی از جوانان حزبالله در مخالفت با اشغالگری اسرائیل با سلاحهای سبک شروع به مقابله با متجاوزان کردند. این مبارزات نطفههای اولیه تشکیل حزبالله بود.
بعدها نیروهای حزبالله روش خاص خود، یعنی انجام عملیات شهادتطلبانه به داخل پایگاه آمریکاییها را آغاز کردند و 212 آمریکایی را به هلاکت رساندند. وقتی جنازههای سربازان آمریکایی به آمریکا منتقل شد، جنجال زیادی به راه افتاد. آمریکا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا به شهر بیروت نیرو وارد کرده بودند و این اقدام به معنای این بود که ما نه تنها بیروت را اشغال و از نظر سیاسی پشتیبانی میکنیم، بلکه از نظر نظامی هم پای آن ایستادهایم. اما بعد از آنکه جنازههای 212 آمریکایی به آمریکا منتقل شد، جنجال بسیار بزرگی در بین مردم آمریکا به راه افتاد مبنی بر اینکه لبنان به شما چه ارتباطی دارد که در آنجا نیرو بردهاید. این عملیات واقعاً شکست مفتضحانهای برای آمریکا محسوب میشد. نهایتاً کاخ سفید مجبور شد همه نیروهای خود را از بیروت خارج کند.
حزبالله از ما جدا نیست، ما هم از حزبالله جدا نیستیم. ما یک خط، یک فکر و یک جبهه هستیم. به عبارت دیگر خط قرمز ما حزبالله است. مثل خودمان است، من حزبالله را هموطن خودم تعریف میکنم. حزباللهی هم مرا هموطن خودش تعریف میکند. تجاوز به او، تجاوز به ماست و بالعکس. این مسئله بسیار مهمی است که ما چنین دست بلندی را در کنار گوش اسرائیل داریم. اعتقاد بچههای حزبالله به ولایت فقیه بسیار از ما محکمتر است. آن حرکت سیدحسن نصرالله که دست آقا را در کنفرانس فلسطین بوسید، جنجال عجیبی به پا کرد.
ماجرای دبیرکلی سید حسن نصرالله
شیخالاسلام ماجرای دبیرکلی سید حسن نصرالله را اینگونه روایت میکند: موقعی که سید عباس موسوی شهید شد و خبر شهادتش به ایران رسید، از طرف آقا دستور آمد که هیئتی برود تا ببینند چه کار میشود کرد. این هیئت به سرپرستی حضرت آقای جنتی رفت و من هم در خدمتشان بودم. همه داشتیم فکر میکردیم که بعد از سیدعباس چه باید کرد؟ در پرواز به این نتیجه رسیدیم که بهترین جایگزین برای ایشان آقاسیدحسن هستند. تقریباً برای هر موضوعی در لبنان، اکثراً آقای جنتی نماینده رهبری میشدند. هم به خاطر اینکه ماها بهتر با همدیگر کار میکردیم، هم با کار آشنا شده بود و هم روحیهاش، روحیه انقلابی و سختی است...
در این سفر هم حضرت آقا ایشان را نماینده کردند. خلاصه به فرودگاه دمشق رسیدیم، ماشینها هم آماده بودند که ما مستقیم برویم و به تشییع جنازه برسیم. در آنجا خدا رحمت کند، آقای شیخ شمسالدین در تشییع جنازه یکطرف بود، آقای سید فضلالله یک طرف بودند. با آنها در همانجا مشورت کردیم. جنازه اول در بیروت تشییع شد و بعد در جبشید یا بعلبک تشییع کردیم. در منزل شیخ صبحی جلسهی شورا تشکیل شد...
سنّ شیخ صبحی از همه بیشتر بود و از طرفی ممکن بود خود ایشان مشکل بیافریند که مشکل هم آفرید که انشاءالله خدا هدایتش کند و عاقبت بهخیر شود. جلسه تشکیل شد و شورا به اتفاق آقای سید حسن نصرالله را انتخاب کرد. فردا قبل از اینکه سیدعباس را به خاک بسپاریم، در مراسم آقای سیدحسن نصرالله به عنوان دبیرکل حزبالله سخنرانی کرد و بسیار هم قوی سخنرانی کرد. مراسم بسیار خاصی بود و همه ما هم حالت دیگری داشتیم و خدا لطف کرد که این وقفه نیفتاد. این را هم من از حضرت امام درس گرفته بودم که وقتی مسئولی شهید میشد، قبل از اینکه او را به خاک بسپارند، جانشین او را تعیین کرده بود.
منبع: کتاب تاریخ شفاهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی