چرا امام با حق رای زنان در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی مخالف بود؟
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ رحلت آیت الله بروجردی در سال ۱۳۴۰ این ذهنیت را برای محمدرضا شاه پدید آورد که فرصت مناسب برای آغاز دوران جدید ایران فراهم آمده است. از همینرو با ارسال پیام تسلیت به نجف تلاش کرد مرجعیت را از ایران خارج کرده و آیت الله حکیم را به عنوان زعیم و مرجعیت مطلق شیعیان معرفی کند. او و اسدالله علم در گام بعدی به سراغ لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی رفتند که با واکنش شدید روحانیت قم مواجه شد. روز شانزده مهرماه ۱۳۴۱ روزنامههای اطلاعات و کیهان روزنامههای عصر تهران با تیتر درشت خبر دادند که:
«طبق لایحهٔ انجمنهای ایالتی و ولایتی که در هیئت دولت به تصویب رسید و امروزمنتشر شد، به زنان حق رای داده شدهاست».
در این تصویبنامه قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان برداشته شده و در مراسم سوگند به امانت و صداقت به جای قرآن، کتاب آسمانی آورده شدهاست. امام خمینی در صدر مخالفین بود که نامهنگاریهای متعددی با شاه و علم داشت. حق رای زنان، حذف سوگند به قرآن و حذف شرط اسلام محور اصلی این مخالفتها بود. ایشان این تصویبنامه را دسیسهٔ خطرناکی برای لطمه زدن به اسلام و روحانیت خواند و گفت:
دولت تصویبنامهٔ خلاف شرع صادر میکند، به زنها حق رای میدهد، نوامیس مسلمین در شرف هتک است، میخواهند دختران نجیب ۱۸ ساله را به نظام اجباری ببرند، دختر و پسر در آغوش هم کشتی میگیرند، دختران عفیف مردم در مدارس زیر دست مردها درس میخوانند، مردم از گرسنگی تلف میشوند و آنها برای استقبال از اربابان خود سیصد هزار تومان گل از هلند میآورند، قرآن اسلام در خطر است، اسراییل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد، خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست، اهل منبر را تهدید میکنند، اسراییل زراعت و تجارت ما را قبضه کردهاست، دولت روز ننگین ۱۷ دی را جشن میگیرد، به فرقه ضاله همراهی میکند، مطبوعات به روحانیون اهانت میکنند
اعتراض امام به حق رای زنان در آن سال همواره شبههای را از اذهان عمومی ایجاد کرد مبنی بر اینکه امام نگاهی منفی به زنان دارد و آنها را از توابع جامعه انسانی و مردان قرار میدهد. نوشته حاضر تلاش خواهد کرد تا با بررسی آراء و نظرات امام خمینی به این شبهه پاسخ دهد.
زن در اندیشه امام خمینی
مرحوم امام بارها در بیانات خود به این نکته اشاره کردهاند که میان زن و مرد از حیث درک کمالات انسانی تفاوتی وجود ندارد و هر دو امکان وصول به مقام خلیفه الهی که همان مرتبه درک اسماء جمال و جلال الهی است را دارند. ایشان در پیام خود در نخستین سال بزرگداشت روز زن در روز ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در تبیین شخصیت دردانه رسول اکرم و ریحانه النبی چنین میفرمایند:
«از برای زن ابعاد مختلفه است چنانچه برای مرد و برای انسان. این ورق صوری طبیعی نازلترین مرتبه انسان است و نازلترین مرتبه زن است و نازلترین مرتبه مرد است لکن از همین مرتبه نازل حرکت به سوی کمال است. انسان موجودی متحرک است از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیب تا فنا بر الوهیت. برای صدیقه طاهره این مسائل، این معانی حاصل است از مرتبه طبیعت شروع کرده است حرکت کرده است حرکت معنوی، با قدرت الهی، با دست غیبی، با تربیت رسول الله مراحل را طی کرده است تا رسیده است به مرتبهای که دست همه از او کوتاه است».
یا در جای دیگری از همین پیام حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) را مظهر تام و تمام انسانیت خوانده که حقیقتی جبروتی دارد و در عالم ملک در قامت انسان ظاهر شده است. به عقیده حضرت امام فعلیت تامه زن حقیقت نورانی حضرت زهرا است از همین رو تمام زنان و حتی مردان را به تاسی از آن شخصیت والا دعوت میکردند و از زنان این سرزمین گام نهادن در مسیر آن موجود جبروتی را تقاضا میکردند. [1] به بیان دیگر اگرچه خیر النسا عالم در نگاه مرحوم امام موقعیتی دست نیافتنی در میان تمام ابنا بشر اعم از مرد و زن داشت اما همه انسانها بالاخص زنان میتوانند با تاسی به اندیشه و عمل آن حضرت در قوس صعود حیات خود به میزانی از کمالات وجودی او بهره مند شوند.
مرحوم امام معتقد بود زنان ایران از ماجرای توتون و تنباکو و مشروطه[2] گرفته تا جریان انقلاب و دفاع مقدس در مسیر تاسی به آن بانوی بزرگوار قدم برداشتند و همواره با مجاهده که میراث زهرای اطهر است در عین حفظ عفاف، زهد و تقوا در سرنوشت این ملت پیش قدم بودند. البته تحولی که بعد از انقلاب اسلامی در زنان ایرانی رخ داد در سابقه تاریخی ایران بی نظیر است چه اینکه پس از انقلاب با عنایت الهی چنان تحولی یافتند که هم دوش مردان در باب مسائل کشور و ملت فکر، ایده پردازی و نقد میکنند.[3] مرحوم امام به تحول زن پس از انقلاب چنین اشاره میکنند: «نهضت اسلامی به برکت اسلام چنان تحولی در نفوس زن و مرد جامعه بوجود آورد که ره صد ساله را یک شبه طی نمودند و شما ملت شریف دیدید که زنهای محترم متعهد ایران پیشاپیش مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهی را در هم شکستند و ما و همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم».[4]
با این وجود و همانطور که از متن پیش گفته استشمام میشود امام قائل به وحدت تام میان زن و مرد نبوده و تفاوتهای وجودی نیز میان این دو صنف تصویر میکنند این مطلب از یادداشتی که برای سید احمد مینویسند کاملا واضح است:
«تجسم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر، بارقه رحمت و عطوفت رب العالمین است. خداوند تبارک و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبیت خود آمیخته آنگونه که وصف آن را کس نتوان کرد و به شناخت کسی جز مادران در نیاید و این رحمت لایزال است که مادران را تحملی چون عرش در مقابل رنجها و زحمتها از حال استقرار نطفه در رحم و طول حمل و وقت زاییدن و از نوزادی تا به آخر مرحمت فرموده رنجهایی که پدران یک شب آنرا تحمل نکنند و از آن عاجز هستند اینکه در حدیث آمده است که (بهشت زیر قدمهای مادران است) یک حقیقت است».[5]
چکیده کلام اینکه مرحوم امام اگرچه میان زن و مرد از نظر وجودی تفاوتهایی قائل بودند که البته شرحی از تفصیل آن در دست نیست اما وصول به کمال انسانیت و درک اسماء الهی و زیست مومنانه را میان هر دو صنف مشترک میدیدند از همین رو صدیقه طاهره را مظهر تمام انسانیت و الگوی تمام ابنا بشر میدانستند.
حقوق زن در اندیشه امام خمینی
در اندیشه امام بزرگوار زنان و مردان از حیث حقوق هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند چه اینکه بارها به این نکته توجه داده اند که: «در اسلام، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رای دادن، حق رای گرفتن، در تمام جهاتی که مرد حق دارد زن هم حق دارد».[6] اما از سوی دیگر برای هر دو صنف انسانی محدودیتهایی وجود دارد که ریشه این محدودیتها در فسادزا بودن نوعی از آزادی است[7] و ارتباطی به تفاوت های وجودی تاثیر گذار در حقوق ندارد. «از حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسان هستند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مردان دارد بله در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد مسائلی که منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد آزاد است».[8]
ایشان در عبارت دیگری مینویسند: «در خصوص زنان اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنها نبوده است بعکس اسلام با مفهوم زن شی شده و به عنوان شی مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت وی را به او باز داده است زن مساوی مرد است زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق میکوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند». [9]
بنابر آنچه ذکر شد مرحوم امام تفاوتی در حقوق زن و مرد قائل نبودند و محدودیتهای اسلامی مانند پوشش و... را در جهت حفظ شانیت انسانی هر دو صنف زن و مرد و برای جلوگیری از فساد در جامعه معنا میکنند. البته مرحوم امام درباره دو حق رهبری و قضاوت که مورد اختلاف اندیشمندان مسلمان است دیدگاه ایجابی ارائه نمیدهند اگرچه مرجعیت تقلید و رسالت و جهاد ابتدایی[10] را برای زنان منتفی میدانند[11] ودر امور توقیفی چون عدم وجوب نماز و روزه در ایام خاص برای زنان بر آموزههای دینی تکیه میکنند.
شایان ذکر است که در اندیشه امام خمینی نقش زنان در تربیت فرزند و حفظ خانواده جایگاه ویژهای دارد به طوری که در مقام تزاحم میان نقش مادری و شغل بیرون از خانه، تربیت فرزندان را ارجح میدانند و معتقدند مادری زنان را هم افق با انبیا قرار میدهد.[12] «مع الاسف در آن حکومت طاغوتی این شغل (تربیت فرزند) را میخواستند از این مادرها بگیرند تبلیغ کردند به اینکه زن چرا باید بچه داری بکند این شغل شریف را منحط کردند در نظر مادرها، برای اینکه میخواستند که مادرها از بچه ها جدا بشوند بچه ها را ببرند در پرورشگاه بزرگ کنند مادرها هم علیحده بروند یک کارهایی که آنها دلشان میخواهد بکنند بچه وقتی در پرورشگاه بزرگ شد یک بچه ای که در دامان مادر بزرگ بشود نیست عقده پیدا میکند وقتی بچه در پرورشگاه بدون مادر با اجنبی بخواهد سر و کار داشته باشد و محبت مادر از سر او کم بشود این بچه عقده پیدا می کند بسیاری از این مفسده هایی که در جامعه پیدا میشود از این بچه هایی است که عقده دارند».[13]
پاسخ به شبهه
مساله پایانی این مقاله تفاوت فتوای امام در پیش و پس از انقلاب اسلامی در دو حکم حق طلاق و حق رای است چه اینکه امام پیش از انقلاب این دو حق را مخالف با شرع اسلامی دانسته و پس از انقلاب به صورت صریح از آن دفاع کرده است تا جایی که در مورد طلاق مینویسد: «برای زنان محترم، شارع مقدس راه سهل معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست بگیرند به این معنی که در ضمن عقد نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق، به صورت مطلق یعنی هر وقت که دلشان خواست طلاق بگیرند و یا به صورت مشروط، یعنی اگر مرد بد رفتاری کرد یا مثلا زن دیگری گرفت زن وکیل باشد که خود را طلاق بدهد دیگر هیچ اشکالی برای خانم ها بوجود نمیآید و میتوانند خود را طلاق بدهند».[14]
جمع این تعارض با نظر به مبانی دین شناسی مرحوم امام که در ابتدای مقاله موجزی از آن گذشت مقدور است. مشروح سخن اینکه مرحوم امام اگرچه این دو حق(حق طلاق و حق رای) را در مقام انشاء برای زنان قائل بوده است ولی فعلیت آنرا با توجه به اغراض رژیم شاه در تبدیل زنان به کالا و اشاعه فرهنگ مصرف گرایی، سست کردن بنیان خانواده و همچنین استفاده ابزاری برای مشروعیت بخشی به نظام طاغوتی و در یک کلام مبارزه با اسلام، حرام دانسته است. چه اینکه هر چهار دلیل فوق الذکر به عنوان معارف و احکام بالادستی اسلامی بر سایر حقوق و تکالیف اسلامی حکومت دارند. به بیان دیگر مرحوم امام اگرچه حق رای و حق طلاق را برای زنان قبول داشته اما از آن جهت که اجرای این احکام به تضعیف بنیان خانواده، تقویت حکومت طاغوت و از دست رفتن کرامت انسانی در حکومت پهلوی میشده است حکم به حرمت این احکام داده بودند.[15]
[1] .26/2/58
[2] .11/12/64
[3] .30/4/58
[5]. جلوههای رحمانی، ص 47
[10]. مرحوم امام جهاد عمومی را بر همه افراد دارای شرایط اعم از زن و مرد واجب میدانند
[11].
[12] .25/12/59 .26/4/58
[15] ر-ک: استفتا از امام درباره انقلاب شاه و مردم (انقلاب سفید)