كارِ ما به جايی رسيده كه يک بچه میخواهد ما را ارشاد كند!
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در اولین انتخابات ریاستجمهوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بنیصدر موفق شد بیشترین آرا را کسب کند. این در حالی بود که اکثر دستهها و گروههای سیاسی آن زمان، از کاندیداتوری بنیصدر حمایت میکردند. در این میان برخی احزاب مشهور نیز بودند که استثنائاً از کاندیدای دیگری حمایت میکردند؛ مثل حزب جمهوری اسلامی که گزینه اولش جلالالدین فارسی بود؛ اما چون مباحثی درباره افغانیالاصلبودن او مطرح شد؛ حسن حبیبی بهعنوان کاندیدای نهایی حزب در انتخابات شرکت کرد.
محمد هاشمی در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده؛ درباره رأی بالایی که بنیصدر کسب کرد؛ میگوید: حتی روحانیتِ مبارز تهران هم از بنیصدر طرفداری کرد؛ بالطبع خیلی از روحانیت شهرها نیز طرفدار بنیصدر بودند.
در ادامه خاطره محمد هاشمی رفسنجانی آمده است:
بنیصدر در روند اعلام نامزدی خود برای ریاستجمهوری یک حیله سیاسی به کاربرد. او به ملاقات امام رفت و پس از صحبت با امام و بیرون آمدن از منزل اعلام کرد که من نامزد ریاستجمهوری شدم. این موضوع در بین مردم اینگونه تلقی شد که امام از او حمایت میکند و نامزدِ امام است. امام بنا نداشتند علناً اظهار مخالفت نمایند. بنیصدر از این موضع وارد انتخابات شد و گروه تبلیغاتی خوبی داشت. شیوه او در تبلیغات، تخریب رقیب با طرح مسائل غیرمستند و دادن وعدههای غیرعملی و دروغین به مردم و مردمفریبی بود. او تبلیغات وسیعی به راه انداخت و پیروز شد.
به آقایان گفتم بنی صدر کیشِ شخصیت دارد
محمد هاشمی که تجربه ریاست بر سازمان صداوسیما را دارد و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در آمریکا به تحصیل مشغول بوده و درعینحال در فعالیتهای دانشجویی علیه رژیم پهلوی فعالیت داشت؛ افزوده است:
در آن ایام از سوی حزب جمهوری اسلامی، من و فرد دیگری بهمنظور گفتگو با جامعه روحانیت مبارز در خصوص بنیصدر انتخاب شدیم. من به مدرسه شهید مطهری رفتم و هجده تن از آقایان از قبیل آقایان سیدهادی خسروشاهی، مروارید، محلاتی و... حضور داشتند. در آن جلسه شمارهای از مجله «اسلام، مکتب مبارز» ـ ارگان اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا، گروه فارسیزبان را که مقالهٔ بنیصدر در آن درج شده بود، با خود بردم. آنجا درباره کیشِ شخصیت و رفتار او در فرانسه، برخورد او با انجمنهای اسلامی و روحیات شخصیاش به طور مفصل صحبت کردم و گفتم که بنیصدر چنین آدمی است، مواضعش علیه روحانیت است و خیلی روحانیت را قبول ندارد. حدود 45 دقیقه به طور مستند صحبت کردم و اطلاعاتی در اختیار آقایان قرار دادم.
صحبتهای من که تمام شد، آقای خسروشاهی نگاهی بهدور و اطراف مجلس و آقایان انداخت و گفت: کارِ ما به جایی رسیده که یک بچه میخواهد ما را ارشاد کند. آنها با حرفهای من اینگونه برخورد نمودند و دوباره از بنیصدر حمایت کردند. مخصوصاً آقای مروارید و بعضی از آقایان خیلی بر بنیصدر اصرار داشتند. درهرصورت بنیصدر زمام امور را به دست گرفت و مواضع خود را بهویژه در ضدیت با امام، حزب جمهوری اسلامی و عدهای از یاران امام و روحانیت و مبانی مذهب، در دوره ریاستجمهوری نشان داد.